۴۱ت۱۷۹ک – ۱۳۷۱.۰۱.۰۵
اکثریت وزراء عضو کمیسیون امور زیربنایی و صنعت هیأت دولت در جلسه مورخ ۱۳۷۰.۱۲.۱۸ با توجه به اختیارات تفویضی هیأت وزیران (موضوع تصویبنامه شماره ۹۳۶۴۸ت۹۱۱ مورخ ۱۳۶۸.۱۰.۱۳)، بنا به پیشنهاد شماره ۸.۱۰۰۱۸ – ۱.۹۳۷۱ مورخ ۱۳۷۰.۱۱.۷ وزارتخانههای مسکن و شهرسازی و وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون نظام معماری و ساختمانی مصوب ۱۳۵۲ تصویب نمودند:
۱ – “مقررات ملی طرح و اجرای ساختمانهای فولادی” از مجموعه مقررات ملی ساختمانی
کشور به شرح پیوست تعیین میگردد. مهندسانی که طراحی، محاسبه، اجرا و نظارت
ساختمانهای فولادی را به عهده دارند مکلفند در طراحی و اجرای ساختمانهایی که در
حوزه شمول این مقررات و نیز در محدوده شهرهای مشمول تبصره (۲) ماده (۶) قانون
اصلاحی نظام معماری و ساختمانی مصوب ۱۳۵۶ قرار دارند، ضوابط مندرج در آن را رعایت نمایند.
۲ – سازمانهای نظام مهندسی ساختمان و تأسیسات استانها میتوانند متناسب با
امکانات، محدودیتها و ویژگیهای اجرایی، اقتصادی و اقلیمی شهرهای واقع دراستان خود
تعدیل یا تغییراتی را در مفاد مقررات ملی ساختمانی جهت اجرا در حوزه آن استان به
وزارتخانههای مسکن و شهرسازی و کشور پیشنهاد نمایند. اینگونه پیشنهادها با تصویب
کمیسیون امور زیربنایی و صنعت هیأت دولت قابل اجرا میباشند.
۳ – وزارتخانههای مسکن و شهرسازی و کشور میتوانند به طور مشترک متناسب با تغییر
در امکانات اجرایی و اقتصادی در سطح کشور نسبت به توسعه یا محدود کردن حوزه شمول
مقررات ملی ساختمانی اتخاذ تصمیم نموده و به موقع اجرا گذارند.
۴ – شهرداریهای شهرهای مشمول اجرای مقررات ملی ساختمانی در اجرای ماده (۱۴) قانون
اصلاحی نظام معماری و ساختمانی مصوب ۱۳۵۶ چهار (۴) ماه پس از ابلاغ این مصوبه
موظفند برای صدور جواز ساختمان، مالکان و مهندسان را ملزم به رعایت ضوابط مندرج در
این “مقررات” نموده و مهندسان ناظر رامکلف به نظارت بر رعایت این مقررات حین اجرای ساختمان نمایند.
۵ – وزارت مسکن و شهرسازی ظرف (۳) ماه از تاریخ ابلاغ این مصوبه چک لیستهای کنترل
مقررات ملی ساختمانی موضوع این تصویبنامه را تهیه و جهت ارائه به مهندسان طراح،
محاسب و ناظر در اختیار شهرداریهای مشمول اجرای مقررات ملی ساختمانی قرار خواهد داد.
۶ – سازمان برنامه و بودجه و کلیه دستگاههای اجرایی لزوم رعایت مقررات ملی ساختمان را در قراردادهای مهندسان مشاور و پیمانکاران که از این پس منعقد خواهند کرد شرط نموده و کنترل رعایت ضوابط مندرج در این مقررات را از دستگاه نظارت خواهند خواست.
تأیید میگردد – اکبر هاشمی رفسنجانی – رییس جمهور
این تصویبنامه در تاریخ ۱۳۷۰.۱۲.۲۸ به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.
حسن حبیبی – معاون اول رییس جمهور
مقررات ملی ساختمانی ایران
مبحث دهم – طرح ساختمانهای فولاد
۱۰ – ۱ – ۷ اتصالات و وسایل اتصال
این فصل به اتصالات، شامل عناصر اتصالدهنده (ورقها، قطعات تقویتی، ورقهای اتصال در گره، سنسیها و لچکیهای اتصال) و وسایل اتصال (پمچ، برچ وجوش) مربوط میشود.
10 – ۱ – ۷ – ۱ کلیات
الف) مبنای طرح و محاسبه
ابعاد اتصال باید طوری اختیار شود که تش موجودی محاسباتی، بر اساس هر یک از دو
حالت زیر که ماستر باشد، از تش مجاز کمتر گردد:
1) بر مبنای تحلیل سازه برای بارهای مؤثر،
2) بر مبنای درصدی از مقاومت اعضای متصل شونده (که برای تعیین ظرفیت اتصال در نظر گرفته میشود).
ب) اتصال ساده
در این حالت فرض میشود اتصال تیرها، شاهتیرها و خرپاها انعطافپذیر (غیر
گیردار) بوده و میتوان آنها را فقط در مقابل برش (عکسالعملهای تکیهگاه) محاسبه
کرد، مگر اینکه در مدارک محاسبه خرابی قید شده باشد.
اتصال انعطافپذیر باید آزادی دوران زاویهای در انتهای تیر را تأمین کند، به
عبارت دیگر تکیهگاههای ساده بدون گیرداری به وجود آورد. برای تأمین این
وضع تغییر شکل غیر الاستیک در اتصال مجاز میباشد.
ب) اتصال انتقالدهنده لنگر (اتصال لنگرگیر)
اتصال انتهای تیرها، شاهتیرها و خرپاهایی که داشتن مقداری گیرداری در
تکیهگاههای آنها مورد نظر باشد، باید در مقابل اثر مشترک نیروهای ناشی از لنگر و
برشحاصل از صلبیت اتصال، محاسبه شود.
ت) اعضای فشاری با درزهای اتکایی
هنگامی که انتقال نیرو به کف ستونها از طریق فشار مستقیم تماسی انجام میشود و
سطح تماس آنها برای انتقال نیرو صاف و آماده شده است، باید اتصال کافیبین دو قطعه
(ستون و کف ستون)، موجود باشد تا این قطعات به طور مطمئن تثبیت شده و عمل خود را
انجام دهند.
همچنین در وصله ستونها اگر سطح انتهایی دو قطعه کاملاً صاف و تنظیم شده باشد و
انتقال نیرو از طریق تماس مستقیم انجام شود، باید مصالح وصله و وسایلاتصال طوری
تنظیم شود که قطعات متصل شونده به خوبی در محل خود و محور مورد نظر نگهداری شود.
در محاسبه، وصله باید بتواند نیرویی برابر حداقل۵۰ درصد مقاومت عضو متصل شونده را
تحمل کند.
کلیه اتصالات فشاری باید طوری طراحی شوند که هر نوع کشش حاصل از اثر بارهای جانی
توأم با اثر ۷۵ درصد با مرده بدون اثر بار زنده را تحمل کنند.
ث) اتصال اعضای کششی و فشاری در خرپاها
اتصال در هر سر عضو کششی یا فشاری در خرپاها باید بتواند نیروهای محاسباتی در
اعضا را تحمل کند و در عین حال باید بتواند نیرویی حداقل برابر ۵۰ درصدظرفیت مؤثر
مقطع عضو را تحمل کند مگر اینکه توسط محاسبهای مستدل که عوامل دیگر مانند حمل و
نصب را هم در نظر گرفته باشد، درصد کوچکتری قابلقبول باشد.
ج) حداقل اتصال
اتصالاتی که تنشهای محاسبه شدهای را تحمل میکنند (غیر از بستهای چپ و راست
سبک، میل مهار لایهها و یا کمربندهای کمکی بستن ورقهای نما) بایدحداقل برای تحمل
نیروی ۳ تن محاسبه شوند.
چ) وصله در مقاطع سنگین
این بند به نیمرخهای نورد شده حجیم و سنگین و نیمرخهای مرکبی که با جوش کردن
ورقهای ضخیمتر از ۵۰ میلیمتر ساخته میشوند، مربوط میشود.
در وصله این گونه اعضا که توسط جوش لب نفوذی صورت میپذیرد، باید برای جلوگیری از
اثر انقباض ناشی از سرد شدن و شکست ناشی از تردی در جوش ومصالح مجاور آن،
احتیاطهای لازم به عمل آید.
اگر جوش وصله نقش انتقال تنشهای کششی ناشی از نیروی کششی و یا لنگر خمشی را داشته
باشد، لازم است محدودیتهای مربوط به طاقت مصالح روی نمونهزخمدار طبق روش شارپی
بررسی گردد.
در صورت به کاربردن سوراخهای دسترسی جوشکاری، جزئیات این سوراخها باید طبق بند ۱۰
– ۱ – ۷ – ۱ح و جوش مناسب طبق بند ۱۰ – ۱ – ۷ – ۲ – ح وگرم کردن قبل از جوشکاری
طبق بند ۱۰ – ۱ – ۷ – ۲ – چ و محدویتهای مربوط به برش با شعله و آماده کردن سطوح و
نکات مربوط به بررسی جوشها طبقماده ۱۰ – ۲ – ۲ – ۲ رعایت شود. در اتصالات کششی
مقاطع سنگین باید بعد از جوشکاری پشت بند جوش (در صورت موجود بودن) را از جای خود
برداشتو جوشها را با سنگ زدن صاف و یکنواخت کرد. اگر وصله در این نوع مقاطع در
اعضایی انجام شود که به عنوان عضو اصلی فشاری عمل میکنند بایدسوراخهای دسترسی
جوشکاری برای جوش لب محدودیتهای بند ۱۰ – ۱ – ۷ – ۱ – ح را برآورده کند.
برای وصله مقاطع یاد شده اگر تحت اثر نیروی فشاری باشند (شامل اعضایی که تحت
تأثیر باد یا زلزله در کشش نیز قرار خواهند گرفت) میتوان از جزئیاتیاستفاده کرد
که افت و انقباض جوش (نتیجتاً تغییر شکلهای نظیر) در آن بزرگ نباشد. مثلاً میتوان
از ورقهای وصله جان با جوش گوشه و یا ترکیب وصله با پیچو جوش گوشه استفاده کرد.
ح) سوراخهای دسترسی برای جوشکاری و برش بالهای تیر برای اتصال
کلیه سوراخهایی که به منظور دسترسی و تسهیل جوشکاری تعبیه میشود، برای قرار دادن
مصالح جوش در موضع مورد نظر، باید دید کامل و فراخی کافی راداشته باشد. این
سوراخها و نیز قسمتهای برش داده بال در انتهای تیرها باید به صورتی کاملاً یکنواخت،
با انحنای ملایم و بودن گوشهها تیز و زاید، تعبیه شود.
در نیمرخهای سنگین و مقاطع مرکبی که از مصالح به ضخامت بیش از ۵۰ میلیمتر ساخته
میشوند، لبههای برش داده تیر پا سوراخهای دسترسی که توسط شعلهبریده شده باشد را
باید با سنگ زدند به صورت فلز صاف و براق درآورد. اگر قسمتهای منحنی بریده شده در
تیر یا سوراخ (به شرح بالا)، توسط عمل مته کردن ویا سوهان زدن شکل گرفته باشد،
به سنگ زدن و صافکردن احتیاجی ندارد.
خ) تعبیه پرچ، برج و جوش
ترتیب قرار گیری پیچها، پرچها یا جوش در انتهای هر عضوی که نیروی محوری را انتقال
میدهد باید طوری باشد که مرکز شغل وسایل اتصال و مرکز ثقل عضودر یک راستا قرار
گیرند مگر حالتی که به خروج از مرکز موجود در طرح و اثر آن در محاسبه توجه شده
باشد. رعایت این محدودیت برای اتصال انتهای تکنبشی، جفت نبشی و نظایر آنها که تحت
اثر بارهای استاتیک باشند، لازم نیست، در این گونه اتصالات اگر بار استاتیک وارد
شود، میتوان از خروج از مرکز بینمحورهای باربر مرکز ثقل عضو و مرکز ثقل مجموعه
پیچ، برج و باجوش، صرفنظر کرد. در اعضای تحت اثر خستگی، خروج از مرکزی یادشده را
باید در نظرداشت.
د) ترکیب پیچ و جوش
وقتی که پیچهای معمولی و یا پیچهای پرمقاومت در حالت اتصال برشی اتکایی (غیر
اصطکاکی) مشترکاً با جوش استفاده شود، نباید فرض کرد که آنها در تحملبار با جوش
سهیم هستند. در صورتی که از جوش استفاده شود فرض صحیح این است که کل تنش در اتصال
را جوش به تنهایی تحمل میکند.
پیچهای پر مقاومت را که با فرض عمل اصطکاکی محاسبه شده باشند میتوان با جوش در
تحمل تنشها، سهیم فرض کرد.
اگر در ساختمانهای موجود بااستفاده از جوش، تقویت یا تغییری صورت گیرد، مجاز است
اتصال پرچ و یا پیچ پر مقاومت موجود (در صورتی که اتصالاصطکاک تا حد لازم تنیده
شده باشد) را جوابگوی بارهای موجود فرض کرد. در این صورت جوش باید تنشهای اضافی را
تحمل کند.
ز) پیچهای پر مقاومت (اصطکاکی) در ترکیب با پرچ
در کارهای جدید با تغییر در کارهای موجود، میتوان فرض که پیچهای پر مقاومت با
عمل اصطکاکی، مشترکاً با پرچ بارها را تحمل میکنند.
ر) محدودیتهای اتصالات پیچی و اتصالات جوشی
برای اتصال زیر باید از پیچهای پر مقاومت با تنیدگی کامل (طبق مشخصات جدول ۱۱) و
یا جوش استفاده شود:
وصله ستونها در سازههای با ارتفاع ۶۰ متر و بیشتر،
وصله ستونها در سازههای با ارتفاع ۳۰ تا ۶۰ متر، در صورتی که نسبت بعد کوچک افقی
(در پلان) به ارتفاع در آنها از ۴۰ درصد کمتر باشد.
وصله ستونها در سازههای با ارتفاع کمتر از ۳۰ متر، در صورتی که نسبت بعد کوچک
افقی به ارتفاع در آنها ۲۵ درصد کمتر باشد.
اتصال کلیه تیرها و شاهتیرها به ستونها و یا اتصال هر نوع تیر با شاهتیری که مهار
ستونها به آنها مرتبط باشد، در سازههای با ارتفاع بیش از ۳۸ متر.
کلیه سازههایی که جراثقالهای با ظرفیت بیش از ۵ تن را تحمل میکنند، در وصله
خرپاهای سقف، اتصال خرپاها به ستونها، وصله ستونها، مهار ستونها، مهارهایزانویی
بین خرپا و ستون و تکیه گاههای جراثقال.
در اتصالات تکیه گاههای اعضایی که ماشینهای متحرک با بارهای زنده از نوع دیگر را
تحمل میکند، که تولید ضربه و یا معکوس شدن تنشها را به همراه داشتهباشد. هر
اتصال دیگری که در نقشههای طرح و محاسبه قید شده باشد.
در کلیه حالتهای دیگر میتوان اتصال را با پیچهای پر مقاومت یا عمل غیر اصطکاکی
(برشی) یا با پیچهای نوع دیگر با مقاومت قابل قبول، انجام داد.
برای ارتفاع ساختمان، میتوان فاصله بین رقوم متوسط جدول کار خیابان (مجاور
ساختمان) و بالاترین تیر در ساختمان را به حساب آورد.
10 – ۱ – ۷ – ۲ اتصالات جوشی
الف جوشهای لب (شیاری)
1 – سطح مقطع مؤثر: سطح مقطع مؤثر در جوشهای لب (شیاری) عبارت است از: حاصل ضرب
طول مؤثر جوش در ضخامت گلوگاه مؤثر. طول مؤثر جوشبرابر با پهنای قطعه جوش شونده و
ضخامت گلوگاه مؤثر جوش لب یا نفوذ کامل، برابر یا ضخامت قطعه نازکتر در نظر گرفته
میشود. ضخامت گلوگاه مؤثر درجوش لب با نفوذ نسبی، برابر با عمق شیار جوش منهای ۳
میلیمتر در نظر گرفته میشود. استفاده از این نوع جوش در وضعیتی که بارگذاری
متناوب (خستگی)کششی وجود داشته باشد مجاز نیست.
ضخامت مؤثر جوش شیاری که بین دو لبه گرد (مثل شیار بین دو میلگرد) و یا بین یک
لبه گرد و لبه تخت (مثل میلگرد در مجاورت ورق) داده میشود، طبقاشکال زیر
میباشد.
Ic = 03R te = 05R
2 – محدودیت: ضخامت گلوگاه مؤثر نباید از مقادیر مندرج در جدول ۲ کمتر شود. حداقل
ضخامت گلوگاه مؤثر با توجه به ضخامت قطعه ضخیمتر تعیینمیشود، از طرفی بعد جوش
نباید از ضخامت نازکترین قطعه متصل شونده تجاوز کند.
جدول ۲ حداقل ضخامت گلوگاه جوش لب
ضخامت قطعه ضخیمتر حداقل گلوگاه جوش
تا ۶ میلیمتر ۳ میلیمتر
6 تا ۱۲ میلیمتر ۴.۵ میلیمتر
12 تا ۲۰ میلیمتر ۶ میلیمتر
20 تا ۳۸ میلیمتر ۸ میلیمتر
38 تا ۵۷ میلیمتر ۱۰ میلیمتر
57 تا ۱۵۲ میلیمتر ۱۲ میلیمتر
بالاتر از ۱۵۲ میلیمتر ۱۶ میلیمتر
ب) جوشهای گوشه
1 – سطح مقطع مؤثر: سطح مقطع مؤثر در جوشهای گوشه برابر با حاصل ضرب طول مؤثر در
ضخامت گلوگاه مؤثر در نظر گرفته شود.
طول مؤثر جوش گوشه (به جز جوشهایی که در سوراخ و شکاف قرار میگیرد) برابر با
طول کلی نوار جوش شامل قسمتهای برگشت خورده میباشد.
ضخامت گلوگاه مؤثر در جوش گوشه، برابر کوتاهترین فاصله بین عمیقترین نقطه مقطع
جوش تا سطح خارجی آن به عبارت لنگر برابر ارتفاع وارد بر وتر مثلثمقطع جوش به
حساب میآید.
برای جوشهای گوشه در سوراخ و شکاف، طول مؤثر برابر با طول محوری (میانتاری) که
از مقطع گلوگاه جوش میگذرد، در نظر گرفته میشود.
2 – محدودیت: حداقل بعد جوش گوشه باید طبق جدول ۳ تعیین شود. حداقل بعد جوش تابع
ضخامت قطعه ضخیمتر میباشد. از طرفی نباید بعد جوش ازضخامت نازکترین قطعه متصل
شونده تجاوز کند.
حداکثر بعد جوش گوشه در لبه قطعات متصل شونده به این شرح است:
در قطعات با ضخامت کمتر از ۷ میلیمتر، از ضخامت قطعه بیشتر نباشد. در قطعات با
ضخامت ۷ میلیمتر و بیشتر، ضخامت قطعه منهای ۱.۵ میلیمتر.
جدول ۳ حداقل بعد جوش گوشه
ضخامت قطعه ضخیمتر متصل شونده حداقل بعد جوش گوشه
تا ۷ میلیمتر ۳ میلیمتر
7 تا ۱۲ میلیمتر ۵ میلیمتر
12 تا ۲۰ میلیمتر ۷ میلیمتر
بیش از ۲۰ میلیمتر ۸ میلیمتر
طول مؤثر جوش گوشه که برای تحمل تنشها محاسبه شده باشد، نباید از ۴ برابر بعد آن
کمتر باشد و اگر از جوش گوشه در لبههای طولی و موازی در انتهایتسمههای کششی
استفاده میشود، طول هر طرف نباید از فاصله عمودی بین آنها (تقریباً عرض تسمه)
کمتر باشد ولی فاصله عمومی نباید از ۲۰ سانتیمترتجاوز کند. جوشهای گوشه مقطع برای
انتقال تنشهای محاسبه شده هنگامی لازم است که نیروی مستقله از مقاومتی که با جوش
سرتاسری و حداقل بعد جوشتأمین میشود، کمتر باشد. استفاده از این نوع جوش در
اتصال جان و بال تیرهای مرکب ساخته شده از ورق و یا دیگر مقاطع ساخته شده و اتصال
ورقهایتقویتی بال، نیز مجاز میباشد. طول مؤثر قطعات جوش نباید از ۴ برابر بعد
جوش و از ۴۰ میلیمتر کمتر شود. فاصله آزاد بین قطعات جوش نباید از ۱۶ برابرضخامت
نازکترین قطعه متل شونده وقتی که در فشار است و از ۲۴ برابر این ضخامت وقتی که در
کشش است، بیشتر شود.
در اتصال دو قطعهای که روی هم میآید، طول روی هم آمدگی نباید از ۵ برابر ضخامت
قطعه نازکتر کمتر باشد و در هیچ حالتی از ۲۵ میلیمتر کمتر بشود.
اتصالات روی هم که ورقها و تسمههایی تحت اثر تستهای محوری را به یکدیگر متصل
میکند، باید در ضلع انتهایی هر یک از قسمتهای متصل شونده، توسطجوش گوشه اتصال
یابند. مگر وضعیتی که اتصال به اندازه کافی نگهداری شده باشد یا تغییر شکل خمشی
آنقدر محدود باشد که از بازشدن اتصال تحت اثر بارحداکثر جلوگیری شود.
مجاز است از جوش گوشه در لبه سوراخ و شکاف در اتصالات روی هم، به منظور انتقال
برش یا جلوگیری از کمانش و یا جدایی قسمتهای متصل شوندهاستفاده شود.
کلیه جوشهای گوشه که در لبه کناری و یا ضلع انتهایی عضو انجام میشود باید در آخر
ضلع و برروی ضلع دیگری برگشت داده شود که حداقل طول این برگشت۲ برابر بند جوش
میباشد. این شرط برای تکیهگاههایی ساخته شده لچکی (براکت) در جوشهای گوشه قائم
و جوشهای گوشه سربالا نیز صدق میکند. همچنیناست برای نبشیهای نشیمن تیر و
اتصالات نظیر. در نبشیهای اتصال تیر و ستون یا ورقهای این نوع اتصال (که
انعطافپذیری اتصال به مقدار زیادی تابعانعطافپذیری بال برجسته نبشی با طول قابل
تغییر شکل ورق است)، برگشت در انتهای جوش گوشه نباید از ۴ برابر بعد جوش بیشتر
باشد. برگشت انتها درجوش گوشه باید در نقشهها و جزئیات اجرایی قید شود.
پ) جوش انگشتانه و کام (توپر)*
*>>پاورقی: < 1 – سطح مقطع مؤثر: سطح مقطع مؤثر در برش برای جوش انگشتانه و کام
برابر با سطح مقطع اسمی سوراخ و شکاف در صفحه برش به حساب میآید.
2 – محدودیت: مجاز است از جوش انگشتانه و ک، م برای انتقال برش در اتصال عناصری که
روی هم قرار گرفتهاند و یا جلوگیری از کمانش در عناصر رویهمآمده در اعضای مرکب
ساخته شده استفاده کرد.
قطر سوراخ در جوش انگشتانه نباید از ضخامت قطعه سوراخ شده به اضافه ۸ میلیمتر
کمتر باشد. همچنین قطر یاد شده نیابد از مقدار حداقل به اضافه ۳ میلیمترو یا (۴).
(۱)۲ برابر ضخامت جوش بزرگتر شود.
حداقل فاصله مرکز به مرکز جوشهای انگشتانه ۴ برابر قطر سوراخ میباشد، حداقل
فاصله مرکز به مرکز شکافها در امتداد عمود بر طول، ۴ برابر پهنای شکاف وحداقل
فاصله مرکز به مرکز شکافها در امتداد طول، ۲ طول شکاف میباشد که طول شکاف نیز
نباید از ۱۰ برابر ضخامت جوش بیشتر شود.
پهنای شکاف نباید از ضخامت قطعه بریده شده به اضافه ۸ میلیمتر کمتر و همچنین از
(۴).(۱)۲ برابر ضخامت جوش بیشتر باشد.
انتهای شکاف باید به صورت نیم دایره یا خطی مستقیم که در گوشهها تبدیل به ربعی
از دایره (با شعاعی بزرگتر از ضخامت قطعه) میشود، باشد. ضخامتجوش انگشتانه و
کام در مصالحی که ضخامت آنها ۱۶ میلیمتر و یا کمتر است باید برابر با ضخامت مصالح
باشد. در مصالحی که ضخامت آنها بیش از ۱۶میلیمتر است، ضخامت این جوش باید حداقل
(۲).(۱) ضخامت مصالح باشد و از ۱۶ میلیمتر نیز کمتر نشود.
ت) تنشهای مجاز
به جز حالتی که عامل خستگی طبقه ماده ۱۰ – ۱ – ۸ – ۳ تعیین کننده باشد، جوشها
باید طوری محاسبه شوند که محدودیتهای تنش مندرج در جدول ۴ را بااعمال ضرایب زیر
جوابگو باشند:
1 – در صورت انجام آزمایشهای غیر مخرب نظیر رادیوگرافی و التراسونیک phi = 1.0
2 – در صورت انجام جوش در کارخانه (و یا شرایط مشابه) و بازرسی چشمی جوش توسط
افراد مجرب. phi = 0.85
3 – در صورت انجام جوش در محل و بازرسی چشمی جوش توسط افراد مجرب phi = 0.75
ت) ترکیب جوشها
اگر از دو یا چند نوع جوش (جوش لب، جوش گوشه، جوش انگشتانه و یا کام) در یک
اتصال استفاده شود، باید ظرفیت مؤثر هر یک را جداگانه نسبت به محورمجموعه جوش
محاسبه و سپس ظرفیت مجاز مجموعه جوش را تعیین کرد.
ح) فلز جوش مختلط
اگر طاقت نمونه زخمدار به عنوان شرطی برای مصالح جوش تعیین شده باشد، مصالح و
روش جوشکاری برای فلز تمام جوشها اعم از خال جوش، عبور جوشدر عمق و ریشه اتصال،
یا عبورهای بعدی که جوش اضافی را در اتصال ایجاد میکنند، باید مشابه باشد تا طاقت
نمونه زخمدار برای فلز جوش مختلط محرزشود.
ج) پیش گرم کردن قطعات سنگین
برای نیمرخهای نورد شده سنگین و قطعات مرکب ساخته شده با جوش که ورقهای آنها
ضخیمتر از ۵۰ میلیمتر باشد، باید قبل از انجام جوش لب، پیش گرمکردن تا دمای
مساوی ۱۸۰ درجه سانتیگراد یا بیشتر، صورت گیرد.
>جدول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۶۹۵ الی ۶۹۶<
10 – ۱ – ۷ – ۳ پیچ و مهره، قطعات رزوه شده و پرچ
الف) پیچهای پر مقاومت
به جز مواردی که در این مقررات ذکر شده، استفاده از پیچهای پر مقاومت مطابق با
استاندارد پیچهای مصرفی، مجاز میباشد.
ب) اندازهها و سوراخها
1 – اندازه حداکثر برای سوراخ پیچها در جدول ۵ داده شده است. برای میل مهارهای پای
ستون در شالوده بتنی، استفاده از سوراخهای بزرگتر مجاز میباشد.
2 – سوراخهای بزرگ شده فقط در اتصالات اصطکاکی مجاز میباشد.
3 – سوراخهای لوبیایی کوتاه در تمام حالات در اتصالات اصطکاکی مجاز هستند و در
اتصالات اتکایی باید عمود بر امتداد نیرو باشند.
4 – سوراخهای لوبیایی بلند در اتصالات اتکایی فقط در امتداد عمود بر مسیر نیرو
مجاز هستند و در اتصالات اصطکاکی فقط میتوانند در کی از ورقهای اتصالدر هر جهت
اختیاری وجود داشته باشند.
>جدول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۶۹۷<
ب) سطح مؤثر در تنش لهیدگی (فشار تماسی)
سطح مؤثر تماس در فشار مستقیم برای پیچها، قطعات رزوه شده و پرچها باید به صورت
حاصل ضرب قطر در ضخامت تماس به حساب آید مگر در پیچها وپرچهای کله خزینه که نصف
عمق خزینه باید کم شود.
ت) کشش و برش مجاز
تنشهای کششی و برشی مجاز را برای پیچها، قطعات دندانهدار (رزوه شده) و پرچها
باید از جدول ۶ استخراج کرد. محل اثر این تنشها مقطع پرچ (قبل از عملپرچکاری) و
مقطع دندانه نشده پیچ یا میلههای حدیده شده (غیر از میلههای با دندانههای
برجسته) در نظر گرفته میشود.
پیچهای پر مقاومت که بار وارده را به صورت کشش مستقیم تحمل میکنند باید طوری
محاسبه شوند که تنش متوسط در مقطع اسمی پیچ، بدون در نظر گرفتنهر گونه نیروی
پیشتنیدگی، از مقادیر مندرج در جدول ۶ تجاوز نکند. نیروی مؤثر باید برابر نیروی
خارجی به اضافه اثر اهرم شدن (نشای از تغییر شکل درقطعات متصل شده) باشد.
طرح و محاسبه پیچها، قطعات دندانه شده و پرچهایی که تحت اثر خستگی قرار میگیرند
باید با توجه به ماده ۱۰ – ۱ – ۸ – ۳ انجام شود.
ث) اثر مشترک کشش و برش در اتصالات برشی (اتکایی)
پیچها و پرچهایی که تحت اثر عمل مشترک برش و کشش قرار میگیرند، باید طوری محاسبه
شوند که تنش کششی Ft ناشی از نیروهای مؤثر بر عضو متصلشده در مقطع اسمی (Ab)، از
مقادیر حاصل از روابط مندرج در جدول ۷ بیشتر نشود. تنش برشی (Fv) که همزمان توسط
همین نیروها به وجود میآید نیاید ازمقادیر برشی که در جدول ۶ داده شده است بیشتر
شود.
در حالتهایی که تنش مجاز برای اثر باد یا زلزله طبق ماده ۱۰ – ۰ – ۵ – ۱ افزایش
داده میشود، ضریب در روابط جدول ۷ نیز باید به میزان (۲).(۱) افزایش یابدولی
ضریب مربوط به fv را نباید افزایش داد.
ج) اثر مشترک کشش و برش در اتصالات اصطکاکی
برای پیچهای پر مقاومت که در اتصالات اصطکاکی مورد استفاده قرار میگیرند، باید
تنش برشی مجازی را که در جدول ۶ تعیین شده است در ضریب کاهشدهنده ((Tb).(FtAb) –
1) ضرب کرد. در این ضریب ft تنش کششی متوسط ناشی از نیروی کششی اعمال بر تمام
پیچها و Tb بار پیش تنیدگی پیچ که ازجدول ۱۱ استخراج میشود. اگر تنشهای مجاز
برای اثر باید یا زلزله طبق ماده ۱۰ – ۰ – ۵ – ۱ اضافه شده باشد، تنش مجاز کاهش
یافته برشی هم باید به میزان(۳).(۱) افزایش یابد.
>جدول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۰۰ الی ۷۰۱<
ج) مقدار مجاز فشار تماسی در سوراخهای پیچ (تنش لهیدگی)
فشار تماسی مجاز بر روی سطح تصویر شده پیچ با پرچ (حاصل ضرب قطر در ضخامت قطعه)
برای اتصالات برشی (تماسی) که در آنها حداقل فاصله مرکز بهمرکز پیچها 3d و فاصله
انتهایی بعد از سوراخ تا لبه (در امتداد نیرو) حداقل 15d باشد، به شرح زیر تعیین
میشود.
1) برای سوراخهای استاندارد یا سوراخهای لوبیایی کوتاه که دو یا چند پیچ در خط
نیرو داشته باشد:
شکل (۱ – ۷ – ۱) فرمول
که در آن Fp تنش تماسی مجاز در فشار است.
2) برای سوراخهای لوبیایی بلند که محور شکاف عمود بر امتداد بارگذاری باشد، با دو
یا چند پیچ در خط نیرو:
شکل (۱ – ۷ – ۲) فرمول
3) برای سوراخهای استاندارد و یا سوراخهای لوبیایی کوتاه در سطح تصویر شده
نزدیکترین پیچ و پرچ به لبه، که فاصله تا لبه در آنها کمتر از d15 و در
تماماتصالات یک عدد پیچ در خط نیرو داشته باشند:
شکل (۱ – ۷ – ۳) فرمول
که در آن Le فاصله از لبه آزاد تا مرکز پیچ و d قطر پیچ است.
>جدول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۰۳<
چ) حداقل فواصل
فاصله مرکز به مرکز سوراخهای استاندارد یا سوراخهای بزرگ شده و یا سوراخهای
لوبیایی نباید از ۳ برابر قطر وسیله اتصال کمتر باشد و همچنین محدودیتهایذیل
تأمین شود:
در صورتی که مقدار Fp از روابط (۱ – ۷ – ۱) و (۱ – ۷ – ۲) تعیین میشود، فاصله
بین مراکز سوراخها (S) در امتداد نیروهای انتقالی، نباید از 3dکمتر شود.در غیر
این صورت فاصله بین مراکز سوراخها نباید از مقادیر زیر کمتر باشد:
در سوراخهای استاندارد:
شکل (۸ – ۴) فرمول
که در آن p نیروی منتقل شده توسط وسیله اتصال به عضو مورد نظر، Fm حداقل مقاومت
نهایی کششی قطعه ؟؟ ضخامت قطعه متصل شونده، و dقطر اسمیوسیله اتصال است.
برای سوراخهای بزرگ شده و سوراخهای شکافی، مقدار به دستآمده از زیر بند ۱ بند ۱۰
– ۱ – ۷ – ۳ – چ با مقدار، 1C مربوط از جدول ۸ جمع میشود ولیفاصله خالص بین
سوراخها نباید از قطر پیچ کمتر شود.
خ) حداقل فاصله تا لبه
فاصله مرکز سوراخهای استاندارد تا لبه قطعه متصل شونده نباید از مقادیر داده شده
در جدول ۹ و همچنین مقدار حاصل از رابطه (۱ – ۷ – ۵) کمتر باشد.
در طول یک خط انتقال نیرو در صورتی که Fp از روابط ۱ – ۷ – ۱ و ۱ – ۷ – ۲ تعیین
شده باشد، فاصله از مرکز سوراخ استاندارد تا لبه قطعه متصل شونده(Le) نباید از
1.5d کمتر شود، در غیر این صورت باید رابطه (۱ – ۷ – ۵) صادق باشد.
شکل (۱ – ۷ – ۵) فرمول
Fm2p و t در سه ۱۰ – ۱ – ۷ – ۳ – ح تعریف شدهاند.
برای سوراخ بزرگ شده و لوبیایی فاصله مرکز سوراخ تا لبه نباید از آنچه که برای
سوراخ استاندارد تعیین شده به اضافه مقدار C2 مربوط از جدول ۱۰ کمتر شود.
د) حداکثر فاصله تا لبه و فاصله مرکز به مرکز
حداکثر فاصله از مرکز هر پیچ و یا پرچ تا نزدیکترین لبه قطعات در تماس ۱۲ برابر
ضخامت قطعه متصل شونده میباشد ولی نباید از ۱۵۰ میلیمتر تجاوز کند.برای قطعات
مرکب (ساخته شده) رنگ نشده که تحت اثر خوردگی و رنگزدگی ناشی از عوامل جوی قرار
داشته باشند، فاصله وسایل اتصال که دو ورق با ورقو نیمرخی را متصل میکنند نباید
از ۱۴ برابر ضخامت نازکترین قسمت متصل شونده و همچنین از ۲۱۰ میلیمتر بیشتر شود.
فاصله تا لبه نباید از ۸ برابرضخامت نازکترین قطعه و یا از ۱۲۵ میلیمتر تجاوز
کند.
ذ) اتصال با طول گیره بلند
در استفاده از پیچهای معمولی که تنش محاسبه شدهای را تحمل میکنند و طول گیره در
آنها از ۵ برابر قطر بیشتر است، باید به ازای هر ۱.۵ میلیمتر که طول گیرهاز ۵
برابر قطر بیشتر باشد، یک درصد تعداد پیچها را اضافه کرد.
>جدول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۰۶<
10 – ۱ – ۷ – ۴ تنش مجاز در پارگی نشای از برش
در اتصال انتهای تیرها که قسمتی از بال فوقانی تیر برداشته شده است و یا در
حالتهای نظیر که ممکن است به علت برش در سطحی که از وسیله اتصال میگذردو یا به
علت اثر ترکیبی برش در سطح بار بر وسیله اتصال و کشش در سطح عمود بر آن خرابی
اتفاق افتد، تنش برشی مجاز عبارت است از:
شکل (۱ – ۷ – ۶) فرمول
که Fv در مقطع خالص (باقیمانده) برشی (Av) در نظر گرفته میشود. تنش کششی مجاز
نیز عبارت است از:
شکل (۱ – ۷ – ۷)
که Ft در مقطع خالص (باقیمانده) کششی (At) در نظر گرفته میشود.
Fu نیز تنش نهایی مصالح میباشد.
در اتصالات جوشی باید مسیر حداقل برای پارگی در جوشها کنترل شود.
10 – ۱ – ۷ – ۵ عناصر اتصالدهنده
این ماده مربوط است به عناصر اتصال دهنده مانند قطعات تقویتی، ورقهای اتصال
(گاست)، نبشیها، براکتها و ناحیه چشمه اتصال تیر به ستون.
الف) اتصالات خارج از مرکز
در اتصال اعضای با نیروی محوری باید سعی شود که محورهای ماربر مرکز ثقل اعضاء در
یک نقطه تلاقی کنند و گر نه باید برای خمش و برش ناشی از خروج ازمرکز،
پیشبینیهای لازم صورت گیرد.
ب) برش مجاز در پارگی
در حالتی که ممکن است از اثر برش در صفحهای که از وسایل اتصال میگذرد، خرابی
اتفاق افتد و یا برای حالتی که خرابی حاصل از عمل مشترک برش درامتداد صفحهای که
از وسایل اتصال میگذرد و کشش در امتداد صفحه عمود بر آن میباشد، ماده ۱۰ – ۱ – ۷
– ۴ مراجعه شود.
10 – ۱ – ۷ – ۶ لقمهها (فیلرها)
در اتصالات جوشی هر لقمهای که ضخامت آن ۶ میلیمتر و بیشتر باشد باید از لبه ورق
وصله به اطراف مقداری ادامه یابد و به قطعهای که روی آن قرار میگیردجوش شود.
این جوش باید برای انتقال تنشهای ورق وصله هنگامی که به صورت خارج از مرکز بر سطح
لقمه تأثیر میکند، کافی باشد. جوشهایی که ورق وصلهرا به لقمه متصل میکنند باید
برای انتقال تنشهای ورق وصله کافی باشد و نیز طول کافی داشته باشد تا ورق لقمه بیش
از حد تحت تنش قرار نگیرد.
هر لقمهای که ضخامت آن کمتر از ۶ میلیمتر باشد باید لبههایش برابر ورق وصله و
صاف (همباد) با آن تمام شود و بعد جوش باید به اندازهای باشد که ضخامتلقمه را
در برگیرد و جوابگوی نبشهای ورق وصله نیز باشد.
در اتصالات پیچی و پرچی که تنشهای محاسبه شدهای تحمل میشود و پیچ یا پرچ از
میان لقمهای با ضخامت بیش از ۶ میلیمتر میگذرد، باید طرز انتقال نیروهامطالعه و
مطابق با وضع موجود، ابعاد وسایل اتصال و لقمه محاسبه شود.
10 – ۱ – ۷ – ۷ وصلهها
جوشهای لب با لبه آماده شده، در تیرهای نورد شده و تیرهای مرکب حداقل باید ظرفیت
کامل مقطع کوچکتر وصله شونده را به وجود آورد. انواع دیگر وصله درمقاطع تیرهای
مرکب و تیرها باید مقاومت مطمئن برای تنشهای موجود در نقطه وصله را به وجود آورد.
الف) وصله در بال تیر
وصله در بال تیر باید تا حد امکان از محل تنش خطمشی حداکثر، دور باشد. اگر از
ورق تقویتی بال برای وصله استفاده میشود، سطح مقطع آن باید حداقل ۵درصد از سطح
مقطع بال وصله شونده بیشتر و مرکز ثقل آن تا حد امکان به مرکز ثقل بال نزدیک یا
منطبق باشد. تعداد پیچها، پرچها و یا مقدار جوش در هرطرف مقطع وصله، باید برای
تأمین مقاومتی که مقدارش حداقل ۱.۵ برابر نیروی موجود در قطعه وصله شده است، کافی
باشد.
ب) وصله در جان تیر
وصله در جان تیرها و تیرهای مرکب باید برای نیروی برشی و سهم لنگر خمشی مربوط به
جان در محل درز اتصال، محاسبه شود. اگر از ورقهای وصله جاناستفاده میشود باید
این ورقها را به صورت قرینه و با ضخامت مساوی در دو طرف جان قرار داد.
10 – ۱ – ۷ – ۸ تنشهای تماسی مجاز
در سطح تماس سطوح صاف و آماده شده و انتهای قطعات تقویتی با انتصال تنش تماسی و
روی سطح تصویر پیشنهاد در سوراخهای تنظیم شده برای خار، تنشفشاری تماسی مجاز
عبارت است از:
(فرمول)
اگر دو یا چند عضو در تماس دارای حد جاری شدن (Fy) مختلف باشند، Fy کوچکتر ملاک
خواهد بود. در روی غلتکها و کفشکهای تکیهگاه خواهیم داشت:
(فرمول)
که در آن Fp بر حسب کیلوگرم بر سانتیمتر طول، Fy بر حسب کیلوگرم بر سانتیمتر مربع
و d قطر غلتک یا کفشک بر حسب سانتیمتر است.
10 – ۱ – ۷ – ۹ کف ستون و فشار مستقیم بر بتن و مصالح پایی
پیشبینیهای لازم برای انتقال بارهای ستونها به شالوده باید به عمل آید.
در صورتی که مقررات و مشخصات ویژهای برای این حالت موجود نباشد، اعداد زیر ملاک
محاسبه خواهد بود:
تنش فشاری مجاز بر روی سنگ آهکی و ماسه سنگ متراکم در ملات ماسه سیمان:
Fp=22kg/cm2
تنش فشاری مجاز بر روی آجرکاری با ملات ماسه سیمان:
Fp=14kg/cm2
تنش فشاری مجاز بر روی تکیهگاه بتنی
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۱<
که در آن fc مقاومت فشاری بتن بر روی نمونه استوانهای استاندارد،
A1 سطح ورق زیر ستون در تماس یا شالوده )مربعC(cm و A2 حداکثر سطحی از شالوده هم
مرکز و متشابه با ورق زیر ستون C میباشد.
10 – ۱ – ۷ – ۱۰ میل مهارها
میل مهارها باید طوری طراحی و محاسبه شوند که تمام حالتهای بارگذاری را در سازه
تمام شده، از نظر کشش و برش دریای ستونها، جوابگو باشد که شاملکشش ناشی از لنگر
خمشی حاصل از گیرداری و یا نیمه گیرداری پای ستون نیز خواهد بود.
10 – ۱ – ۸ مسائل ویژه در طرح و محاسبه
این بخش به محاسبه قطعات با مقاومت نهایی در زیر بارهای متمرکز، پیچش و خستگیهای
متناوب مربوط میشود.
10 – ۱ – ۸ – ۱ جان و بالهای تیر در زیربارهای متمرکز
الف) مبانی طراحی
اعضایی که تحت اثر بار متمرکز بر بال میگیرند و نسبت به جان تیر متقارناند،
باید جان و بال آنها طوری محاسبه شود که در مقابل خمش موضعی بال، جاریشدن در جان
تیر، لهیدگی در جان و کمانش توأم با انتقال عرضی جان، طبق بندهای ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ –
ب تا ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ث مقاوم باشد. در اعضایی کهبار متمرکز بر هر دو بال دارد
میشود، باید جان آنها ضوابط مربوط به جاری شدن جان، لهیدگی جان و کمانش ستونی
جان، مندرج در بندهای ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ -پ، ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ت و ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ج
را تأمین کند.
اگر یک جفت قطعه تقویتی در محل بار متمرکز، در دو طرف جان تعبیه شود، نیازی به
بررسی و کنترل بندهای ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ب و ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – پنخواهد بود.
برای جان ؟؟ که تحت اثر نیروی برشی بزرگ ۱ باشند، باید به بند ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ج
و برای قطعات تقویتی با فشار تماسی مستقیم، به بند ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ -ج مراجعه شود.
ب) خمش موضوعی در بال
در صورتی که ضخامت بال ستون کمتر از مقدار رابطه ۱ – ۸ – ۱ باشد، در محاذات بال
کشی تیری که به ستون متصل میشود و یا در محاذات ورق اتصال بالتیر به ستون باید
یک جفت قطعه تقویتی قرار دارد:
شکل (۱ – ۸ – ۱) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۴<
در این رابطه:
t = ضخامت (cm)
Fx = حد جاری شدن فولاد ستون (kg/cm)،
Px = نیروی محاسبه شدهای که از بال تیر و یا ورق اتصال خمشی، به ستون وارد میشود
(kg). وقتی که این نیرو حاصل از اثر بار مرده و بار زنده است در(۳).(۵) و هنگامی
که این نیرو حاصل از اثر بار مرده و بار زنده به اضافه اثر باد یا زلزله است در
(۳).(۱) ضرب میشود.
اگر عرض بار گذاری شده در روی بال ستون از ۰.15b (b عرض بال ستون است) کمتر باشد،
بررسی رابطه (۱ – ۸ – ۱) لازم نمیباشد.
پ) جاری شدن موضوعی جان
در تیرها و شاهتیرهای مرکب (با اتصال جوشی) باید روابط زیر برقرار شوند:
1) در حالتی که بار متمرکز، از انتهای عضو در فاصلهای بیش از عمیق مقطع وارد
میشود:
شکل (۱ – ۸ – ۲) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۵<
2) در حالتی که بار متمرکز در انتها و یا نزدیک به انتهای عضو وارد میشود:
شکل (۱ – ۸ – ۳) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۵<
که در آن:
R = بار متمرکز یا عکسالعمل تیکهگاه،
tw = ضخامت جان،
N = طول تماس بار متمرکز (برای عکسالعمل کمتر از k نباشد)،
K = فاصله از سطح خارج بال تا انتهای دو ماهیچه جان و بال یا انتهای بعد جوش،
اگر روابط فوق برقرار نشوند، تعبیه قطعات تقویتی فشاری ضروری است.
ت) لهیدگی در جان
وقتی که نیروی فشاری از مقادیر زیر تجاوز کند، باید قطعات تقویتی فشاری در روی
جان اعضایی که تحت اثر بارهای متمرکز هستند قرار داده شود.
1) اگر بار متمرکز در فاصله بیش از —— انتهای عضو وارد شود:
شکل (۱ – ۸ – ۴) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۶<
2) اگر بار متمرکز در فاصله کمتر از ((۲).(d)) از انتهای عضو وارد شود:
شکل (۱ – ۸ – ۵) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۶<
در این روابط:
؟؟ = حد جاری شدن فولاد جان تیر (kg/cm2)
d = ارتفاع کلی نیرخ (cm)
Tl = ضخامت بال (cm)
Tw = ضخامت جان (cm)
اگر قطعات تقویتی گذارده شده حداقل تا نصف ارتفاع جان ادامه یابد، بررسی روابط (۱
– ۸ – ۴) و (۱ – ۸ – ۵) لازم نخواهد بود.
ث) کمانش توأم با انتقال جانبی در جان
تعبیه قطعات تقویتی فشاری در جان تیرهایی که از حرکت جانبی بال توسط مهار جلوگیری
شده و تحت اثر بارهای متمرکز فشاری باشند، هنگامی ضروریاست که نیروی متمرکز فشاری
از حدود زیر بیشتر شود:
اگر بال بارگذاری شده در مقابل دوران زاویهای نگهداری شده و نسبت ((dc/Lw)).((L/
bt)) کمتر از ۲.۳ باشد:
شکل (۱ – ۸ – ۶) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۷<
اگر بال بارگذاری شده در مقابل دوران زاویهای نگهداری نشده باشد و نسبت ((dc/
Le)).(l/bt) کمتر از ۱.۷ باشد:
شکل (۱ – ۸ – ۷) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۷<
در این روابط:
R = بار متمرکز با عکسالعمل تکیهگاه (kg)،
L = بزرگترین طول بدون تکیهگاه جانبی در هر یک از بالها در محل بار متمرکز (cm)،
bf = عرض بال (cm)،
dc = d – 2k ارتفاع خالص جان (فاصله بین انتهای دو ماهیچه جان و بال در روی جان)
(cm).
در صورتی که نسبت (dc/Lw).(L/bf) از مقدار ۲.۳ و یا ۱.۷ (بسته به حالت مورد بحث)
بزرگتر باشد، احتیاجی به بررسی روابط (۱ – ۸ – ۶) و (۱ – ۸ – ۷)نمیباشد.
برای بالی که تحت اثر بار گسترده هموار قرار گیرد نیز احتیاجی به این بررسی
نمیباشد.
ج) کمانش فشاری در جان
اگر ارتفاع خالص جان (فاصله بین انتهای دو ماهیچه جان و بال در روی جان)، از
مقدار زیر بزرگتر باشد، باید یک جفت و یا یک عدد قطعه تقویتی در مقابل بالفشاری
تعبیه کرد:
شکل (۱ – ۸ – ۸) فرمول
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۱۸<
در این رابطه:
Lwc = ضخامت ستون جان (cm)،
Fx = حد جاری شدن مصالح جان (kg/cm2)،
Pw = نیروی محاسبه شدهای که به جانی وارد میشود (kg).
ج) عضو فشاری که چشمه جان آن تحت اثر برش بزرگ باشد.
اعضایی که تحت اثر برش بزرگی در جان باشد، باید مطابق با ماده ۱۰ – ۱ – ۱ – ۴
کنترل شوند.
لزوم تعبیه قطعات تقویتی در بارهای متمرکز
در انتهای تیرهایی که با عضو دیگری تشکیل قاب نمیدهند، یا در محل بارهای متمرکز
در داخل دهانه تیرها، شاهتیرها و ستونها در صورتی که طبق بندهای۱۰-۱-۸-۱-ب و ۱۰ –
1 – ۸ – ۱ – ح قطعات تقویتی لازم باشد باید آنها را به صورت جفت قرار داد.
اگر طبق بندهای ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ت و ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – پ و یا رابطه (۱ – ۸ – ۹)
وجود قطعات تقویتی لازم باشد، لزومی ندارد که آنها را بیش از نصفارتفاع جان ادامه
داد مگر اینکه طبق بند ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ت و یا ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ح قطعه تقویتی
لازم باشد، این قطعات باید به صورت ستونی فرضی با بارمحوری محاسبه شوند. برای این
محاسبه شرایط ماده (۱۰ – ۱ – ۵ – ۲) صادق است و طول مؤثر ستون فرضی برابر h0.75 (
hارتفاع آزاد جان بین دو بال) درنظر گرفته میشود، سطح مقطع این ستون عبارت است
از سطح مقطع جفت قطعه تقویتی به اضافه نواری از جان که پهنای آن در قطعات تقویتی
میانی برابرLw25 و در قطعات تقویتی انتهایی برابر Lw12 در نظر گرفته میشود.
اگر بار عمود بر امتداد بال به صورت کششی باشد، قطعه تقویتی باید به بالی که تحت
اثر این بار است، جوش شود و وقتی که بار عمود بر امتداد بال، به صورتفشاری است،
قطعه تقویتی یا باید با فشار مستقیم تماسی (با سطحی که کاملاً صاف و با بال جفت
شده است) بار را منتقل کند و یا اینکه اتصال جوشی کافیبرای این انتقال تعبیه شود.
در حالتی که در اتصال انتهای تیر یا شاهتیر با ستون، برای انتقال لنگر، یال یا
ورق اتصال بال تیر به بال ستونی با نیمرخ I و یا H جوش میشود، باید یک جفتقطعه
تقویتی در جان ستون قرار داد، به طوری که سطح مقطع مجموع آنها از مقداری که از
رابطه (۱ – ۸ – ۹) به دست میآید کمتر نشود (این عمل در حالتهاییصادق است که
مقدار محاسبه شده Ax مثبت باشد).
شکل (۱ – ۸ – ۹)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۲۰<
که در آن:
Fx = تنش جاری شدن مصالح ستون،
Fyx = تنش جاری شدن مصالح قطعه تقویتی،
k = فاصله بین سطح خارجی بال ستون تا انتهای ماهیچه بین جان و بال در صورتی که
ستون از نیمرخ نورد شده باشد و یا فاصله معادل در حالت مقطع ساختهشده با جوش است،
و
Tb = ضخامت بال با ورق اتصال (انتقال دهنده لنگر) که با متمرکز را به ستون وارد
میکند.
قطعات تقویتی که طبق رابطه (۱ – ۸ – ۹) و بندهای ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ – ب و ۱۰ – ۱ – ۸
– ۱ج در نظر گرفته میشود، باید محدودیتهای زیر با نیز جوابگوباشد:
1 – عرض هر قطعه تقویتی به اضافه نصف ضخامت جان ستون نباید از (۳).(۱) عرض بال تیر
یا ورق اتصال (که بار متمرکز را وارد میکند)، کمتر باشد.
2 – ضخامت قطعه تقویتی نباید از نصف ضخامت بال تیر یا ورق اتصال (که بار متمرکز
را وارد میکند) کمتر باشد.
3 – جوشهایی که قطعه تقویتی را به جان ستون متصل میکند باید در مقابل نیرویی که
در قطعه تقویتی از لنگر نامتعادل در دو طرف ستون به وجود میآید،محاسبه شوند.
10 – ۱ – ۸ – ۲ اثر پیچش
اثر پیچش تعادلی باید در طرح و محاسبه اعضای ساختمانی در نظر گرفته شود و تنشهای
حاصل از آن باید به تنشهای انواع بارگذاری دیگر اضافه شود و حداکثرمستحه آنها
نباید از مقادیر مجاز تجاوز کند.
10 – ۱ – ۸ – ۳ خستگی
به ندرت لازم میشود که اعضا و اتصالات ساختمانهای معمولی برای خستگی محاسبه
شوند، زیرا تعداد تغییرات بارها و نوسان تعداد تنشهای مربوط معمولاًکوچک است.
اثر باد و زلزله هم در این گروه وارد نمیشود زیرا تعداد تکرار آنها کم است.
با این وجود اعضایی که بارهای جراثقال و یا ماشینها و وسایل متحرک را تحمل
میکنند و دیگر اعضایی که احتمال ضعف در اثر خستگی برای آنها وجود داردباید در
مقابل خستگی محاسبه شوند.
10 – ۱ – ۹ توجه به شرایط بهرهبرداری در طرح و محاسبه
این فصل به عواملی که از نظر شرایط بهرهبرداری در طرح و محاسبه مطرح است و در
بخشهای دیگر یاد نشده است، میپردازد. شرایط بهرهبرداری عبارت استاز شرایطی که
ضمن انجام نقش اصلی خود (در ساختمان)، حفظ ظاهر ساختمان، عوامل سرویس و نگهداری،
دوام و پایداری و نیز راحتی استفادهکنندگان رامطرح میکند
محدود کردن بسیاری از مقادیر مربوط به رفتار سازه، برای تأمین شرایط بهرهبرداری
(مانند محدودیت تغییر شکل حداکثر تیرها و جلوگیری از لرزش کفها زیر پا ونظایر
آن) با توجه به نقشی که سازه به عهده دارد، باید به میزان مناسبی صورت گیرد.
10 – ۱ – ۹ – ۱ پیشخیز در تیرها
اگر برای بعضی از قطعات، پیش خیز بخصوصی لازم است تا در هنگام بارگذاری به شکل
مورد نظر و در ارتباط با قطعات دیگر در آید، باید این گونه محدودیتهادر مدارک طرح
و محاسبه به روشنی مشخص شود.
در خرپاها با دهانه بیش از ۲۴ متر، معمولاً لازم است به اندازه تغییر شکل بار
مرده، پیش خیز داده شود.
در شاهتیرهای مربوط به جراثقال با دهانه بزرگتر از ۲۲.۵ میلیمتر باید پیش خیزی در
حدود تغییر شکل ناشی از بار مرده به اضافه (۲).(۱) بار زنده، پیشبینیشود.
تیرها و خرپاهایی که خیز معینی برای آنها قید نشده باشد، باید در کارخانه طوری
ساخته شوند که به هر حال پس از نصب، تغییر شکل رو به بالا (جیر) داشتهباشند.
10 – ۱ – ۹ – ۲ انبساط و انقباض گرمایی
پیشبینیهای لازم برای انبساط و انقباض، متناسب با شرایط بهرهبرداری باید به
عمل آید.
در محاسبات، ضریب انبساط و انقباض گرمایی فولاد برابر به ازای هر درجه سانتیگراد
در نر گرفته میشود.
10 – ۱ – ۹ – ۳ تغییر شکل (افتادگی)، ارتعاش و انتقال جانبی
الف) تغییر شکل
تیرها و شاهتیرهایی که کفها و سقفهای ساختمانی را تحمل میکنند باید با توجهی خاص
به تغییر شکل تیرها در زیر بارهای محاسباتی، طرح و محاسبه شوند.
تیرها و شاهتیرهایی که سقفهای گچ کاری ده را تحمل میکنند، باید طوری محاسبه شوند
که تغییر مکان نظیر بار مرده و زنده از (۲۴۰).(۱) دهانه و تغییر مکاننظیر برازنده
از (۲۴۰).(۱) دهانه بیشتر نشود.
ب) ارتعاش
تیرها و شاهتیرهایی که سطوح بزرگ خالی از تیغهبندی (یا حالی از عناصر دیگری که
خاصیت میراکنندگی ارتعاش را دارند) را تحمل میکنند، باید با توجیهیخاص به لرزش و
ارتعاش حاصل از بارهای جنبشی (راه رفتن اشخاص، حرکت و توقف آسانسورها و نظایر
آنها) محاسبه شوند.
ب) انتقال و نوسان جانبی در سازههای فلزی
سازه فلزی باید سختی و صلیبت کافی داشته باشد و تغییر مکان جانبی آن در مقابل اثر
باد یا زلزله محدودیتهای آییننامههای مربوط را برآورده کند.
10 – ۱ – ۹ – ۴ فساد و خوردگی در فلز
در مواردی لازم است فساد و خوردگی مصالح در طرح و محاسبه اعضای سازه در نظر گرفته
شود و ابعاد آنها طوری داده شود که اثر خوردگی را جبران کنند. و یادر حالت دیگر
با حفاظت در مقابل خوردگی به وسیله رنگ زدن و یا راهحلهای دیگر، باید شرایط
بهرهبرداری حفظ شود.
در جاهایی که تیرها و یا ستونها در معرض عوامل جوی قرار میگیرند باید سطح داخلی
آنها (در صورتی که قسمتهای توخالی داشته باشند) برای مقابله باخوردگی کاملاً
مسدود شود و به صورت آب بندی شده درآید، یا فضاهای داخلی آنها ابعاد کافی داشته
باشد تا با دسترسی به داخل آنها هر چند وقت یک بار تمیزو رنگ شوند.
10 – ۱ – ۹ – ۵ حداقل ضخامت قطعات فولادی
به جز قطعاتی که در آنها پیشبینهای ویژه و مؤثری برای جلوگیری از خوردگی به عمل
آمده باشد، محدودیتهای زیر برای ابعاد قطعات فولادی باید رعایت شود:
ضخامت اجزای اعضای سازهای که در فضای خارج و در معرض عوامل جوی یا اثرات خورنده
دیگر قرار داشته باشند، از ۶ میلیمتر کمتر نباشد. در محیطهایخشک و عاری از هر
گونه آثار خورندگی، این مقدار به ۵ میلیمتر کاهش مییابد.
اعضایی با مقطع لولهای شکل و یا قوطی شکل که کاملاً آببندی شده و بین داخل و
خارج آنها هیچ نشتی صورت نگیرد، حداقل ضخامت جدار ۴ میلیمتر و دراعضای داخلی که
نسبتاً از خوردگی محفوظ باشد، ۳ میلیمتر میباشد.
10 – ۲ ساخت، نصب و کنترل نوع کار
10 – ۲ – ۱ نقشههای کارگاهی
نقشههای کارگاهی حاوی کلیه اطلاعات و جزئیات لازم برای ساخت قطعات سازه باید قبل
از عمل ساخت، تهیه و آماده شود. این اطلاعات و جزئیات باید ابعادعناصر سازه و محل
آنها، نوع و اندازه جوشها، پیچها و یا پرچها را شامل شود.
در این نقشهها باید کلیه جوشها و پیچهای کارخانهای از جوشها و پیچهای کارگاهی
به خوبی متمایز شده باشد و نیز باید نوع اتصال پیچهای پر مقاومت (اتکایی
یااصطکاکی) به وضوح مشخص و حد سفت کردن پیچها قید شده باشد.
نقشههای کارگاهی باید با در نظر داشتن مناسبترین نوع اجرا و با توجه به سرعت
اجرا و شرایط اقتصادی ساخت و نصب، تهیه شود.
10 – ۲ – ۲ ساخت
10 – ۲ – ۲ – ۱ تعبیه خیز – خم کردن و راست کردن قطعات
به کار بردن روشهای گرم کردن موضعی و یا تغییر شکل مکانیکی برای ایجاد انحنا و یا
از بین بردن آن (راست کردن) مجاز است. دمای موضعهای گرم شده (بایدبه روش قابل
قبولی اندازهگیری شود) نباید از ۵۶۵ درجه سانتیگراد
(F1050 درجه) برای فولادهای قوی مخصوص و درجه C650 (F 1200درجه) برای فولادهای
نرمه، بیشتر باشد.
10 – ۲ – ۲ – ۲ برش گرمایی (توسط شعله)
لبههایی که با شعله بریده میشود و در آینده محل وارد شدن تنشهای کشی بزرگی
خواهد بود، باید کاملاً یکنواخت و خالی از ناهمواریهای بیش از ۵ میلیمترباشد.
ناهمواریها و زخمهای بیش از ۵ میلیمتر را باید با سنگ زدن و در صورت لزوم
تعمیرکاری توسط جوش، هموار کرد. همچنین لبههای بریده شده توسط شعله کهمصالح جوش
در آن قرار خواهد گرفت، باید تا حداقل امکان عاری از ناهمواری و بریدگی باشد.
برش بال و سوراخهای دسترسی برای جوشکاری باید طبق مشخصات بند ۱۰ – ۱ – ۷ – ۱ – ح
انجام شود. در نیمرخهای سنگین و قطعات ساخته شده باجوش به ضخامت بیش از ۵۰
میلیمر، باید پیش گرم کردن تا دمای حداقل C65 درجه (F150) قبل از برش گرمایی انجام
شود.
10 – ۲ – ۲ – ۳ آماده کردن لبهها
به صاف و پرداخت کردن لبههای بریده شده توسط قیچی یا شعله، احتیاجی نیست مگر
اینکه لزوم آن در مدارک طرح و محاسبه برای قسمتهای به خصوصیمشخص شده باشد و یا
جزء عمل آماده کردن لبه برای جوشکاری قید شده باشد.
10 – ۲ – ۲ – ۴ ساختمانهای با اتصال جوشی
تکنیک جوشکاری، مهارت جوشکار، ظاهر کار، خواص جوش و روشهایی که برای تصحیح جوش و
جوشکاری معیوب به کار میرود باید مطابق با مقرراتجوشکاری باشد.
10 – ۲ – ۲ – ۵ – ساختمانهای با پیچهای پر مقاومت
کلیه قسمتهایی که توسط پیچ به هم متصل میشوند باید در ضمن نصب توسط گذاردن پین
یا پیچ و مهره موقت نسبت به هم کاملاً تثبیت شوند.
استفاده از وسایل نصب و نگهداری موقت نباید به سوراخهای پیچ صدمه زند و یا آن را
گشاد کند.
اگر سوراخهای قطعات در یک اتصال دقیقاً راست هم باشد موجب وازدن (عدم قبول) و رد
کردن اتصال خواهد بود.
در حالتی که ضخامت قطعه از قطر اسمی پیچ به اضافه ۱.۵ میلیمتر بیشتر نباشد،
میتوان سوراخ پیچ را توسط منگنه کردن ایجاد کرد. اگر ضخامت از قطر پیچ بهاضافه
1.۵ میلیمتر بیشتر باشد باید سوراخها با مته ایجاد شود و یا با قطری کوچکتر پیش
منگنه شده، سپس برقو زده شود.
قطر سوراخ در حالتهای پیش منگنه و یا پیش مته کردن باید حداقل ۱.۵ میلیمتر از قطر
اسمی پیچ کوچکتر باشد.
به طور کلی سوراخ کردن ورقهای ضخیمتر از ۱۲ میلیمتر و یا از فولاد مخصوص قوی و
سخت باید با مته ایجاد شود.
در اتصال، پیچ پر مقاومت، سطوحی که در تماس با سرپیچ و یا مهره آن قرار میگیرند
نباید شبی بیش از (۱۰). (۱) نسبت به صفحه عمود بر محور پیچ داشتهباشند. در صورت
عدم تأمین شرط اخیر باید با استفاده از واشر شیبدار موازی نبودن سطوح را جبران
کرد.
قطعاتی که با پیچ پر مقاومت به یکدیگر متصل میشوند باید کاملاً به هم جفت شده
باشند و نباید واشرهای پرکننده یا هر نوع مصالح فشار پذیر دیگری بین آنهاگذارده
شود.
هنگامی که قطعات جمع و نصب میشوند باید کلیه سطوح اتصال (شامل سطوح مجاور سرپیچ
و طرف مهره) از قسمتهای پوسته شده و دیگر مواد زاید عاریباشد، مخصوصاً سطوح تماس
اتصالات اصطکاکی باید کاملاً تمیز باشد و اثری از رنگ، لاک، انواع روغن و مصالح
دیگر در آنها وجود نداشته باشد.
پیچهای پر مقاومت را باید مطابق با مشخصات مندرج در استاندارد مربوط مورد استفاده
قرار داد.
10 – ۲ – ۲ – ۶ درزهای فشاری
در درزهای فشاری که در آنها انتقال نیرو از طریق فشار تماسی مستقیم قسمتی از
ظرفیت اتصال را تشکیل میدهد، باید سطوح قطعات در تماس به وسیله تراشدادن، سوهان
زدن، سنگ زدن و یا روشهای مناسب دیگر به خوبی آماده شده باشد.
10 – ۲ – ۲ – ۷ رواداری ابعادی
رواداری در ابعاد تا حدود مقادیر مندرج در مقررات اجزایی مربوط، مجاز میباشد.
10 – ۲ – ۲ – ۸ تنظیم پایستونها
پای ستونها و کف ستونها باید طبق مشخصات زیر تنظیم و تمام شود:
استفاده از ورقهای نورد شده فولادی به ضخامت ۵۰ میلیمتر و کمتر، بدون تراش و
پرداخت مجاز است، مشروط بر آن که در سطح آنها تماسی کامل برقرار شود.
ورقهای نورد شده فولادی با ضخامت ۵۰ تا ۱۰۰ میلیمتر را میتوان با پرس کردن صاف و
مستوی کرد و در صورتی که پرس مناسب در دسترس نباشد میتوان باتراشیدن و صاف کردن،
سطح مستوی را به وجود آورد (به استثنای حالتهای ج و د ذیل).
در ورقهای ضخیمتر از ۱۰۰ میلیمتر، تمام سطوح تماس باید صفحه تراشی شده و صاف و
مستوی گردد (به استثنای حالتهای ج و د ذیل).
کف ستونها غیر از ورقهای نورد شده باید به طور کلی صفحه تراشی شود (به استثنای
حالتهای ح و د ذیل)
سطح زیرین کف ستونها در صورتی که با ریختن دوغاب ماسه سیمان تماس کامل برقرار
شود، احتیاجی به تنظیم ندارد.
سطح بالایی کف ستونها که در تماس با ستون قرار میگیرد در صورتی احتیاج به پرس و
صاف کردن نخواهد داشت که با جوش نفوذی و به طور سرتاسری وکامل به ستون جوش شود.
10 – ۲ – ۳ رنگ کارخانهای برای محافظت
10 – ۲ – ۳ – ۱ شرایط کلی
آماده کردن سطوح و رنگ زدن آن در کارخانه باید مطابق با مقررات اجرایی مربوط
انجام شود. به جز حالتهای ویژهای یکه مشخص شده باشد، کار فلزی که درداخل ساختمان
توسط مصالحی به عنوان رو کار پوشیده خواهد شد و نیز آنهایی که در تماس با بتن باید
قرار گیرند، لازم نیست رنگ شوند. کلیه قسمتهایباقیمانده کار فلزی (به جز
حالتهایی که به وضوح مستثنا شده باشد) باید با یک پوش رنگ کارخانهای، رنگ زده
شود.
10 – ۲ – ۳ – ۲ – سطوح غیر قابل دسترسی
بجز سطوح تماس بقیه سطوحی که بعد از ساخت، قابل دسترس نخواهد بود باید قبل از جمع
کردن کار، تمیز و رنگ آمیزی شود، البته در صورتی که در مدارکطرح و محاسبه این عمل
خواسته شده باشد.
10 – ۲ – ۳ – ۳ – سطوح تماس
در اتصالات اتکایی (غیر اصطکاکی)، رنگ کردن سطوح تماس به طور کلی مجاز است در
اتصالات اصطکاکی شرایط لازم در سطوح تماس باید طبق مقرراتمربوط به پیچهای اصطکاکی
رعایت شود.
10 – ۲ – ۳ – ۴ – سطوح صاف و آماده شده
سطوحی که با ماشین کردن آماده میشوند باید در مقابل خوردگی محافظت شوند. بدین
منظور از یک مصالح ضد زنگ که بتوان آن را قبل از نصب به آسانی برطرف کرد یا مصالح
مخصوصی که احتیاج به برطرف کردن نداشته باشد، میتوان استفاده کرد.
10 – ۲ – ۳ – ۵ – سطوح مجاور حوض کارگاهی
به جز حالتهایی که در مدارک طرح و محاسبه به عنوان شرط به خصوصی قید شده باشد،
کلیه سطوحی که در فاصله ۵ سانتیمتری از محل هر جوش کارگاهیقرار میگیرند، باید از
موادی که به جوشکاری صدمه میزند و یا در حین جوشکاری گازهای سمی و مضر تولید
میکند، کاملاً پاک شود.
10 – ۲ – ۴ برپایی* و نصب
*>>پاورقی: < 10 – 2 – 4 – 1 – میزان کردن پای ستونها
کف ستونها باید در محور پیشبینی شده و در رقوم صحیح و به صورت کاملاً تراز نصب
شوند. به طوری که سطح زیرین آنها یا بتن تماس کامل و سرتاسریداشته باشد.
10 – ۲ – ۴ – ۲ – مهار
قابهای اسکلت فلزی باید به صورت شاغولی در حد خطای مجاز تعیین شده (طبق مقررات
مربوط) نصب شوند.
مهار موقت برای نگاه داشتن در وضع مطلوب باید (طبق مقررات مربوط) انجام شود. این
مهارها در صورت استفاده، باید تمام بارهای مؤثر ضمن اجرا شاملوزن وسایل کار و
نیروهای ناشی از آنها را جوابگو باشد. مهارهای موقت تا زمانی که از نظر ایمنی لازم
است، باید در جای خود باقی بماند.
در صورتی که ضمن اجرای کار، مصالح بر روی ساختمان دسته میشود و یا قطعات و ابزار
کار نصب بر آن قرار میگیرد، باید پیشبینیهای لازم برای تنشهایاضافی حاصل به
عمل آمده باشد.
10 – ۲ – ۴ – ۳ تنظیم کردن کار
قبل از آنکه نصب پیچ یا اجرای جوش به صورت قطعی و دائمی انجام شود، قطعاتی که با
این عمل ثابت میشوند باید به دقت تنظیم شده باشند.
10 – ۲ – ۴ – ۴ جفت کردن درزهای فشاری در ستونها
صرف نظر از نوع وصله به کار رفته (جوش لب مستقیم با نفوذ کامل یا جزئی و یا
اتصال پیچی) با میزانی و عدم تماس کامل به مقدار کمتر از ۱.۵ میلیمتر قابلقبول
خواهد بود. اگر این باد خور از ۱.۵ میلیمتر تجاوز کند ولی از ۶ میلیمتر کمتر باشد
و بررسی مهندسی نشان دهد که سطح تماس کافی وجود ندارد، آنگاهباید فاصله بادخور را
با مصالح پرکننده مناسب پر کرد. این مصالح صرف نظر از نوع فولاد اعضای متصل شونده
میتواند از فولاد نرمه باشد.
10 – ۲ – ۴ – ۵ جوش کارگاهی
قبل از جوشکاری باید رنگ کارخانهای را از روی سطوحی که جوش انجام میگیرد، توسط
برس سیمی کاملاً برطرف و پاک کرد.
10 – ۲ – ۴ – ۶ – رنگ کارگاهی
ترتیب پاک کردن سطوح و رنگ کردن در کارگاه (از نظر اینکه وظیفه کیست، و چگونه
انجام میشود) باید از قبل تعیین شده و این شرایط در مدارک طرح ومحاسبه قید شده
باشد.
10 – ۲ – ۴ – ۷ اتصالات کارگاهی
همزمان با کار استقرار و نصب اسکلت باید اتصالات پیچی و جوشی به طور مطمئن و کامل
تکمیل شود تا جوابگوی بارهای مرده، نیروی باد و تنشهای ضمناجرا باشد.
10 – ۲ – ۵ – کنترل نوع کار
کارخانه سازنده کار فلزی باید روشهای بازرسی و کنترل نوع کار ساخته شده را تا
جایی که به طور مطمئن نشان دهد کار مطابق با مشخصات و مقررات مربوطانجام میگیرد،
فراهم کند.
اضافه بر روشهای بازرسی کار (مربوط به سازنده)، باید مصالح به کار رفته و
مهارتهای اجرایی به طور مداوم توسط بازرسان اجرایی واحد شرایط، تحت بازرسیو کنترل
قرار گیرد. شرایط مربوط به این نوع عملیات باید در مدارک طرح و محاسبه قید شده
باشد.
10 – ۲ – ۵ – ۱ – همکاری
تا حد امکان بازرسیهای نمایندگان صاحبکار باید در کارخانه سازنده انجام گیرد.
کارخانه سازنده باید با این بازرسان همکاری کند و اجازه داده شود که کار ساخت،ضمن
پیشرفت در مراحل مختلف، مورد بررسی قرار گیرد.
نمایندگان صاحبکار باید بازرسی خود را به صورت برنامه از پیش تعیین شدهای که
حداقل وقفه را در کار ساخت به وجود آورد، به اطلاع سازنده برساند.
10 – ۲ – ۵ – ۲ – ؟؟ کردن کار
مصالح و نیز روشهای اجرایی که با مقررات و مشخصات تعیین شده مطابق نباشد، در هر
مرحلهای از پیشرفت کار، قابل مردود کردن است.
سازنده باید یک نسخه از کلیه گزارشهایی را که از طرف بازرسان کار به صاحبکار داده
میشود دریافت کند.
10 – ۲ – ۵ – ۳ بررسی جوشها
بررسی جوشها باید مطابق با مقررات مربوط انجام شود. اگر از آزمایشهای نوع غیر
مجرب استفاده میشود، باید حدود و استاندارد قابل قبول بودن نتایج، درمدارک طرح و
محاسبه به وضوح قید شده باشد.
10 – ۲ – ۵ – ۴ – بررسی اتصالات اصطکاکی در پیچهای پر مقاومت
بررسی اتصالات با پیچهای پر مقاومت (با عمل اصطکاکی) باید طبق استاندارد این نوع
اتصالات و نوع پیچهایی که به کار میرود انجام گیرد.
10 – ۲ – ۵ – ۵ – تعیین نوع فولاد
کارخانه سازنده باید روش تعیین نوع و مشخصات مصالح مصرفی (قبل از نصب و تنظیم
قطعات) را با مدارک کششی و نمایش عملی ارائه کند.
روش احراز هویت مصالح، باید با عرضه شماره و عنوان مصالح، مشخصات فنی مربوط طبق
مدارک رسمی و همچنین گزارش آزمایشهای مصالح برای خواصتعیین شده ثابت کند که مصالح
مناسب پیشبینی شده، مورد استفاده قرار گرفته است.
10 – ۳ طرح و محاسبه خمیری (پلاستیک)
10 – ۳ – ۱ حدود کاربرد
با توجه به محدودیتهایی که در این بخش معین خواهد شد، طرح و محاسبه تیرهای ساده و
یکسره، قابهای صلب با بادبند و بدون بادبند، به روش خمیری (برمبنای مقاومت نهایی
آنها) مجاز میباشد.
مقاومت نهایی، که بر حسب یک آنالیز مستدل تعیین میشود نباید از مقدار مقاومت
لازم برای تحمل بارهای ضریبداری مساوی ۱.۷ برابر بارهای مؤثر زنده ومرده و یا از
1.۳ برابر بارهای مؤثر زنده و مرده به اضافه بار باد یا زلزله، کمتر باشد.
در کلیه قابهای صلب (در صفحه قاب) باید شرایط سازه گروه (۱) مندرج در فصل ۱۰ – ۰
– ۲ برآورده شود. این مطلب مانع از آن نمیشود که در بعضی نقاطاتصالات ساده به
کار رود، مشروط بر آنکه محدودیتهای ماده ۱۰ – ۳ – ۳ همین بخش تأمین شود.
استفاده از سازه گروه (۲) برای اعضایی که بین قابهای صلب قرار میگیرند مجاز است.
اتصالاتی که یک قسمت از سازه را (که بر مبنای روش طرح و محاسبهخمیری طرح شده) به
قسمتی دیگر (که بر این مبنا طرح نشده است) متصل میکند لزومی ندارد از اتصال
معمولی با نبشی نشیمن، و نبشی فوقانی و یا اتصالمعمولی جان) صلبتر باشد.
اگر از روش خمیری به عنوان مبنای محاسبه برای تیرهای یکسره و قابها استفاده
میشود، لازم نیست محدودیتهای مربوط به روش تنشهای مجاز رعایت شود.به عبارت دیگر
رجز حالتهایی که قوانین این بخش جانشین شده باشد، در بقیه موارد محدودیتهای بخشهای
10 – ۰ تا ۱۰ – ۲ معتبر میباشد.
برای تیرهای عبورگاه جراثقالها، محاسبه تیرهای یکسره به روش مقاومت نهایی توصیه
نمیشود. ولی برای قابهای صلبی که تیرهای عبورگاه جراثقال رانگهداری میکنند،
میتوان در حدود مقررات این بخش عمل کرد.
10 – ۳ – ۲ فولاد ساختمانی
فولاد مناسب برای سازهای که به روش خمیری طرح و محاسبه میشود، به طور کلی عبارت
است از: فولادهای نرمه کربندار معمولی تا فولادهای قوی آلیاژی(مثلاً با ترکیبی از
منگنز، و انادیوم و یا کلسیم). حد جاری شدن (Fy) این فولادها از حدود ۲۳۰۰ تا ۴۵۰۰
کیلوگرم بر سانتیمتر مربع متغیر و مقاومت کششینهایی آنها حداقل ۱.۳ برابر حد جاری
شد نشان میباشد.
مشخصات فولاد مصرفی طبق استاندارد مربوط، باید در مدارک طرح و محاسبه قید شود.
10 – ۳ – ۳ – مبنای تعیین حداکثر مقاومت
برای قابهای یک با دو طبقه (تماماً با اتصالات گروه (۱) مندرج در فصل ۱۰ – ۰ – ۲)
، حداکثر مقاومت را میتوان با تحلیل حدی معمولی تعیین کرد و اثرکمانش و
ناپایداری قاب (اثر دلتا – پی) را نادیده گرفت. برای قابهای بادبندی شده چند
طبقه، باید اثر ناپایداری قاب را در طرح و محاسبه مقطع بادبندها و نیزاعضای قاب
در نظر گرفت.
10 – ۳ – ۳ – ۱ – پایداری قابهای بادبندی شده
سیستم بادبند قائم برای یک قاب چند طبقه که به روش خمیری محاسبه شده باید به حد
کافی باشد به طوری که آنالیز مربوط نشان دهد:
1 – از کمانش سازه تحت اثر بارهای قائم ضریبدار جلوگیری میکند.
2 – زمانی که رانش جانبی تحت اثر بارهای ضریبدار قائم به اضافه بارهای ضریبدار
جانبی در نظر گرفته شود، پایداری جانبی سازه را تأمین میکند.
اگر اتصال دیوارهای خارجی و داخلی،کفها و سقفها با قابهای ساختمان به خوبی صورت
گرفته باشد، مجاز است که در محاسبه عمل بادبند قائم را توأم با کمکاین قسمتها
(آنهایی که در امتداد نظیرواد عمل میشوند) در نظر گرفت.
اگر ستونها، شاهتیرها، تیرها و بادبندهای چپ و راست در دستگاه بادبند قائم به کار
روند میتوان آنها را به صورت یک طره خرپایی شکل در نظر گرفت که در آنگرههای این
تیر مشبک از نوع اتصالات ساده است و با این مفروضات آنالیز کمانش قاب و ناپایداری
جانبی را انجام داد.
تغییر طول محوری اعضای مربوط به دستگاه بادبند قائم را باید در محاسبه پایداری
جانبی منظور کرد. نیروی محوری در این اعضاء که از اثر بارهای قائم ضربداربه اضافه
بارهای جانبی ضریبدار به وجود میآید، نباید از، ۰.۳۵ Py تجاوز کند (Py حاصل ضرب
تنش جاری شدن در سطح مقطع عضو میباشد).
ابعاد تیرها و شاهتیرهایی که در دستگاه بادبند قائم قاب چند طبقه شرکت دارند باید
برای نیروهای محوری و لنگرهای خمشی همزمان، حاصل از بارهایضریبدار جانبی و بارهای
ضریبدار قائم و طبق رابطه (۳ – ۲) تعیین شوند. در این رابطه Pc حداکثر مقاومت
محوری تیر بر حسب ضریب لاغری موجود بیننقاط تکیهگاه جانبی آن در صفحه خمش
میباشد.
10 – ۳ – ۳ – ۲ پایداری قابهای بدون بادبند
مقاومت یک قاب چند طبقه بدون بادبند باید به وسیله تحلیلی تعیین شود که شامل اثر
ناپایداری کل قاب و تغییر شکل محوری ستونها باشد. چنین قابی بایدطوری محاسبه شود
که در حالتهای زیر پایدار باشد:
1 – تحت اثر بارهای ضریبدار قائم،
شکل (۳ – ۳)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۲<
که در آن:
M = حداکثر لنگر ضریبدار،
P = بار محوری ضریبدار،
؟؟ بار کمانش اولر،
که در آن:
Fe = مطابق ماده ۱۰ – ۱ – ۶ – ۱ تعیین میگردد
Cm = ضریبی که در ماده ۱۰ – ۱ – ۶ – ۱ تعیین شده است
Mm = حداکثر لنگری که عضو میتواند در صورت عدم وجود بار محوری تحمل کند
Fy.Z=Mp لنگر خمیری (Z اساس مقطع خمیری)
برای ستونهایی که در جهت ضعیف بادبندی شده باشند:
شکل (۳ – ۴)
Mm=Mpt
برای ستونهایی که در جهت ضعیف بادبندی نشده باشد:
شکل (۳ – ۵)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۲<
در این رابطه Fy بر حسب کیلوگرم بر سانتیمتر مربع میباشد.
2 – تحت اثر بارهای ضریبدار قائم به اضافه بارهای ضریبدار جانبی.
نیروی محوری در ستونها در اثر بارهای ضریبدار نباید از ۰.۷۵ Py تجاوز کند.
10 – ۳ – ۴ – ستونها
در صفحه خمش ستونها که در بارگذاری نهایی مفصلهای خمیری تشکیل خواهد شد ضریب
لاغری (؟؟).(L) نباید از مقدار Cc که در ماده (۱۰ – ۱ – ۵ – ۲)تعیین شد بیشتر
شود.
حداکثر مقاومت یک عضو فشاری تحت اثر بار محوری باید برابر با مقدار رابطه (۳ – ۱)
در نظر گرفته شود:
شکل (۳ – ۱)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۳<
که در آن:
A = سطح مقطع کلی عضو و ؟؟ مقداری است که از رابطه (۱ – ۵ – ۱) به دست میآید و
تابع ضریب لاغری عضو میباشد.
اعضایی که تحت اثر مشترک بارهای محوری و لنگر خمشی قرار گیرند، باید روابط زیر را
برآورده کنند (روابط عمل مشترک):
شکل (۳ – ۲)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۳<
10 – ۳ – ۵ برش
به جز حالت تقویت با قطعات تقویتی قطری و ورقهای مضاعف کننده*، ابعاد جان ستونها،
تیرها، شاهتیرها به انضمام سطوحی که در منطقه اتصال هستند، بایدطوری محاسبه شود
که رابطه (۳ – ۶) صادق باشد.
(۳ – ۶) Vs0.55 Fy tw d
که در آن:
V = برش ناشی از بارهای ضریبدار،
d = ارتفاع کلی نیمرخ،
tw = ضخامت جان است.
10 – ۳ – ۶ – لهیدگی جان*
قطعات تقویتی جان در نقطه تأثیر بارها، در محلهایی که امکان تشکیل مفصل خمیری
وجود دارد، باید گذارده شود.
در نقاطی از عضو که بار متمرکز توسط بالهای عضو دیگری که به آن (به صورت گوشه
قاب) متصل میشود، وارد میشود و احتمال لهیدگی جان در محازات بالفشاری با پیدایش
تنشهای کششی بزرگ در نقطه اتصال بال کششی وجود دارد، باید قطعات تقویتی جان مطابق
با مشخصات ماده ۱۰ – ۱ – ۸ – ۱ پیشبینیشود.
*>>پاورقی: < 10 – 3 – 7 حداقل ضخامت (نسبتهای پهنا به ضخامت)
نسبت پهنا به ضخامت در بالهای نیمرخهای نورد شده و مقاطع ساخته شده مشابه با جان
تک، که تحت اثر فشار حاصل از دوران زاویهای در مفصل خمیری(دربارهای نهایی) قرار
میگیرند، نباید از مقدار زیر تجاوز کند:
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۵<
I 590/radical(Fy)
Fy = تنش جاری شدن (kg/cm)
bt = پهنای بال
tf = ضخامت بال
برای بالهایی که سطوح آنها شیبدار باشد (بالهای با ضخامت متغیر) مجاز است ضخامت
متوسط بال منظور شود.
نسبت پهنا به ضخامت در بالهای تحت فشار در تیرهای با مقطع قوطی شکل و ورقهای
تقویتی نباید از مقدار ( رادیکال Fy).(1590) تجاوز کند. برای این حالتپهنای ورق
تقویتی باید برابر فاصله بین دو خط اتصال پیچ و پرچ و یا جوش در دو لبه آن در نظر
گرفته شود.
نسبت ارتفاع به ضخامت در جان اعضایی که تحت اثر خمش خمیری قرار دارند نباید از
مقداری که از رابطه (۳ – ۷) یا (۳ – ۸) به دست میآید، بیشتر شود:
(۳ – ۷) وقتی که ۰.۲۷ کوچکتر یا مساوی (Py).(P) است:
P/(Py)<=0.27
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۵<
شکل (۳ – ۸)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۶<
10 – ۳ – ۸ اتصالات
کلیه اتصالاتی که سختی و صلبیت آنها در یکسرگی و یکپارچگی سازه نقش اساسی دارد و
جزء فرضیات اصلی محاسبه بوده است، باید قادر به تحمل لنگرها،برشها و نیروهای
محوری که تحت اثر بارهای ضریبدار کامل، بر آنها وارد خواهد شد، باشند.
اتصالات گوشه (ماهیچهها) که به صورت شیبدار یا منحنی (با توجه به شرایط
معماری) ساخته میشوند، باید طوری طرح شوند که لنگر مقاوم خمیری مربوطبه مقطع
مجاور ماهیچه را به طور کامل به وجود آورند.
قطعات تقویتی برای یکسرگی در جاهایی که لازم است باید به کار رود، به طوری که در
اعضایی که بال آنها در مجاورت اتصال به عضو دیگری ختم میشود، بایداین نقاط به
صورت یکسره با اعضای دیگر قاب درآید. این قطعات باید به صورت جفت در دو طرف جان
عضوی که به صورت سرتاسری از داخل اتصالمیگذرد قرار داده شود.
پیچها، پرچها و جوشها باید طوری محاسبه شوند که در مقابل نیروهای حاصل از بارهای
ضریبدار با به کار بردن تنشهای ۱.۷ برابر آنچه که در بخشهای ۱۰ – ۰ تا۱۰ – ۲ داده
شده، مقاوم باشند.
به طور کلی جوشهای لب (شیاری)، با لبه آماده شده، بر جوشهای گوشه ترجیح دارند
ولی به کار بردن آنها اجباری نمیباشد.
استفاده از پیچهای پر مقاومت در گرههایی که سطوح تماس آنها رنگ شده است در صورتی
مجاز است که این گرههای اتصال دارای چنان ابعادی باشد که درصورت لغزش در اتصال و
تبدیل آن به اتصال برشی (تماسی)، این حرکات مانع از تشکیل مفصلهای خمیری مفروض
تحت اثر بارهای ضربدار به شکلی که درطرح و محاسبه در نظر بوده است، بشود.
10 – ۳ – ۹ مهار جانبی اعضاء
اعضای باربر باید به خوبی مهار شوند تا از جابجاییهای جانبی و پیچشی در محل
مفصلهای خمیری (که در ضمن مکانیزم خرابی به وجود میآید) جلوگیریشود. طول مهار
نشده جانبی L (فاصله بین تکیهگاههای جانبی) از نقطه تکیه گاه جانبی در محل مفصل
خمیری تا تکیهگاه جانی بعدی (؟؟ عضو) نباید از مقدارحاصل از رابطه (۳ – ۹) یا (۳
– ۱۰) بیشتر باشد:
شکل (۳ – ۹)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۷<
شکل (۳ – ۱۰)
>فرمول: تصویبنامهها ۱۳۷۰ – جلد ۲ – صفحه ۷۴۷<
که در آن:
ry = شعاع ژیراسیون حول محور ضعیف مقطع،
M = لنگر کوچکتر انتهای قطعه بدون تکیه گاه جانبی، (Mp).(M) = نسبت لنگرهای دو سر
قطعه (این نسبت مثبت است وقتی که قطعه در دو انحا خم شود(انحنای مضاعف) و منفی
است وقتی که در یک انحنا خم شود ( انحنای ساده).
در منطقه تشکیل آخرین مفصل خمیری و همچنین در مناطقی که در مجاورت مفصلهای خمیری
نیستند، فاصله حداکثر بین تکیهگاههای جانبی باید طوریباشد که محدودیتهای روابط
(۱ – ۲ – ۲) و (۱ – ۲ – ۳) و یا (۱ – ۲ – ۴) و همچنین روابط (۱ – ۶ – ۱) و (۱ – ۶
– ۲) را برآورده کند. مقادیر Fa و Fb باید ازروی لنگر و نیروی محوری در بارگذاری
ضریبدار محاسبه و بر ضریب بار مربوط تقسیم شود.
برای اعضایی که در داخل یک دیوار با مصالح بنایی قرار میگیرند و جان آنها عمود
بر دیوار است، میتوان فرض کرد که نسبت به محور ضعیف خود تکیهگاه ؟؟دارند.
۱۰ – ۳ – ۱۰ – ساخت
شرایط مربوط به اجرا و نوع کار مندرج در بخشهای ۱۰ – ۰ تا ۱۰ – ۲ برای ساخت سازهای که به روش مقاومت نهایی طرح و محاسبه شده نیز با توجه به محدودیتهای زیر صادق میباشد:
الف) از لبه برش شده با قیچی در محل مفصلهای خمیری (که تحت اثر دوران زاویهای از بارگذاری ضریبدار قرار میگیرد) باید پرهیز شود. در غیر این صورتباید لبهها به وسیله تراشیدن، سنگ زدن و ماشین کردن کاملاً صاف شود.