شماره ۵۷۳۲۱ت۲۲۲۰۷هـ ـ ۱۳۷۸/۱۰/۲۷
هیأت وزیران در جلسه مورخ ۱۳۷۸/۹/۱۷ بنا به پیشنهاد مشترک وزارتخانههای مسکن و شهرسازی و کشور ( موضوع نامه شماره ۱۶۸۹.۱۰۰۰۲ مورخ ۱۳۷۸.۳.۳۱) به استناد ماده (۳۳) قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان ـ مصوب ۱۳۷۴ ـ تصویب نمود:
آییننامه طراحی ساختمان در برابر زلزله که به شرح پیوست توسط وزارت مسکن و شهرسازی تدوین شده است در محدوده محل هایی که هرگونه ساخت و ساز در آنها مستلزم اخذ پروانه ساختمانی از مراجع قانونی مربوط میباشد لازم الاجرا است.
شهرداریها و سایر مراجع صدور پروانه و کنترل و نظارت بر اجرای ساختمانها و همچنین مالکان، کارفرمایان و مجریان ساختمان و صاحبان حرفههای مهندسی ساختمان ملزم و موظف به رعایت این تصویبنامه در حوزه شمول تعیین شده میباشند.
این متن جانشین تصویبنامه شماره ۱۱۹۱۳۸ت۹۶۹ مورخ ۱۳۶۷/۱۲/۲۷ میشود.
حسن حبیبی – معاون اول رییس جمهور
آییننامه طراحی ساختمان در برابر زلزله
تعاریف
اثر∆ p- : p – Delta Effect
اثر ثانوی بر روی برش ها و لنگرهای اجزاء قاب است که بواسطه عملکرد بارهای قائم بر روی سازه تغییر شکل یافته ایجاد می شود.
اتصال خورجینی :
نوعی اتصال تیر به ستون که در آن تیرها از دو طرف ستون عبور می نمایند و هر تیر با دونبشی از بالا و پائین به ستون وصل شده است .
برش پایه :Base Shear
مقدار کل نیروی جانبی و یا برش طرح در تراز پایه
بناهای ضروری :Essential Facilities
آن دسته از بناهائی است که لازم است پس از وقوع زلزله قابل بهره برداری باقی بمانند
برش طبقه:Store Shear
مجموع نیروهای جانبی طراحی در ترازهای بالاتر از طبقه مورد نظر
تراز پایه : Base
ترازی است که فرض می شود درآن تراز حرکت زمین به سازه منتقل می شود یا بعنوان تکیه گاه سازه در ارتعاش دینامیکی محسوب می شود
تغییر مکان نسبی طبقه: Store Drift
تغییر مکان جانبی یک کف نسبت به کف پائین آن
دیافراگم:Diaphragm
سیستمی افقی و یا تقریباُ افقی است که نیروهای جانبی را به اجزاء مقاوم قائم منتقل می نماید. این سیستم می تواند مهاربندی های افقی را نیز شامل شود.
دیوار برشی : Shear Wall
دیواری است که برای مقاومت در برابر نیروهای جانبی که در صفحه دیوار عمل می کنند، طراحی شده است و به آن دیافراگم قائم نیز گفته می شود.
روانگرائی : Liquefaction
حالتی از دگرگونی و تغیر مکان همراه با کاهش شدید مقاومت در زمینهای تشکیل شده از خاکهای ماسه ای نامتراکم اشباع می باشد که بر اثر وقوع زلزله رخ می دهد
سختی طبقه:
برابر جمع سختی جانبی اعضاء قائم باربر جانبی است . برای محاسبه این سختیها می توان تغییر مکان جانبی واحدی را در سقف طبقه مورد نظر وارد کرد در حالتی که کلیه طبقات زیرین بدون حرکت باقی بمانند.
سیستم دیوارهای باربر:Bearing Wall System
سیستم سازه ای است که فاقد یک قاب فضاِئی کامل برای بردن بارهای قائم می باشد. دیوارهای باربر و یا سیستم های مهاربندی عمده بارهای قائم را تحمل می کنند. مقاومت در برابر نیروحای جانبی با دیوارهای برشی و یا قابهای مهاربندی شده تأمین می شود.
سیستم قاب ساختمانی ساده: :Bearing FrameSystem
سیستمی است که در آن بارهای قائم بطور عمده توسط قابهای فضائی ساده تحمل می شود و مقاومت در برابر نیروهای جانبی با دیوارهای برشی و یا قابهای مهاربندی شده تأمین می شود
سیستم دوگانه یا ترکیبی:ِDual System
سیستمی است متشکل از قابهای خمشی ویژه یا متوسط همراه با دیوارهای برشی یا مهاربندی ها برای مقاومت در برابر نیروهای جانبی . در این سیستم بخش عمده بارهای قائم بوسیله قابها تحمل شده و بارهای جانبی با مجموعه دیوارهای برشی و مهاربندها و قابها به نسبت سختی جانبی هر یک تحمل میشوند.
سیستم مهاربندی افقی:Horizontal Bracing System
سیستم خرپایی افقی که عملکردی همانند دیافراگم دارد.
سیستم باربر جانبی:Lateral Force Resisting System
قسمتی از کل سازه است که به منظور تحمل بارهای جانبی تعبیه شده است.
شکل پذیری:ِDuctility
قابلیت جذب و اتلاف انرژی و حفظ تاب باربری یک سازه هنگامیکه تحت تأثیر تغییر مکانهای غیر خطی چرخه ای ناشی از زلزله قرار می گیرد.
طبقه: Store
فاصله بین کفها، طبقه i، زیر کف i واقع است .
طبقه نرم: Store Soft
طبقه ای است که سختی جانبی آن کنتر از درصد سختی جانبی طبقه روی خود و یا کمتر از ۸۰ درصد متوسط سختیهای سه طبقه روی خود است .
طبقه ضعیف:Weak Story
طبقه ای است که مقاوت جانبی آن نسبت به طبقه بالای آن کمتز از ۸۰ درصد باشد.
قاب مهار بندی شده: Braced Frame
سیستمی به شکل خرپای قائم است از نوع هم محور و یا برون محور که از آن برای مقاومت در برابر نیروهای جانبی استفاده می شود.
قاب قاب مهار بندی شده هم محور:Concentric Braced Frame
قاب مهار بندی شده ای است که در آن اعضای عمدتاُ تحت اثر بارهای محوری می باشند.
قاب مهار بندی شده برون محور: Eccentric Braced Frame
نوعی قاب مهاربندی شده فولادی است که اعضای آن متقارب نبوده و بر اساس ضوابط ویژه مندرج در آئین نامه های معتبر طراحی شده است .
قاب خمشی: Moment Resisting Frame
قابی است که درآن رفتار اعضاء و اتصالات عمدتاُ خمشی باشد
قاب خمشی متوسط:Intermediate Moment Resisting Frame
قابی است بتونی که مطابق ضوابط بند (۲۰ – ۴) آیین نامه بتن ایران (سازه های با شکل پذیری متوسط) طراحی شده باشد.
قاب خمشی معمولی:Ordinary Moment Resisting Frame
قابی است خمشی که دارای جزئیات خاص برای رفتار شکل پذیری نمی باشد.
قاب خمشی ویژه: Special Moment Resisting Frame
قابی خمشی که دارای جزئیات خاص برای رفتار شکل پذیری می باشد.
مرکزسختی:Center of Rigidity
مراکز سختی (صلبیت) برای یک سازه چند طبقه (با فرض رفتار الاستیک خطی) عبارتند از نقاطی در سطوح طبقات که وقتی برآیند نیروهای جانبی حاصل از زلزله در آن نقاط فرض شوند، چرخشی در هیچیک از طبقات سازه اتفاق نمی افتد.
مقاومت : Strength
ظرفیت نهایی یک عضو برای تحمل نیروهای وارده
نسبت تغییر مکان طبقه: Story Drift Ratio
نسبت تغییر مکان نسبی طبقه به ارتفاع طبقه
علائم
A
شتاب مبنای طرح
B
ضریب بازتاب ساختمان
BP
ضریب بازتاب برای قطعات الحاقی
C
ضریب زلزله
D
عرض ساختمان
d
اندازه پیش آمادگی ساختمان های با مصالح بنائی مطابق شکل ۳ فصل ۳
di
ضخامت لایه i خاک
eaj
برون مرکزی اتفاقی طبقه j
eij
فاصله افقی مرکز سختی طبقه i و مرکز جرم ترازj
Fj
نیروی جانبی در ترازj
FP
نیروی جانبی وارد به دیافراگم در تراز i
Ft
نیروی جانبی اضافی در ترازبام
Fv
مؤلفه نیروی قائم زلزله در طره ها و بالکن ها
g
شتاب ثقل
H
ارتفاع کل ساختمان نسبت به تراز پایه
H*
حداثر ارتفاع مجاز ساختمان از تراز پایه در مناطق با خطر نسبی زیاد
hi
ارتفاع تراز i از تراز پایه
H
ضریب اهمیت ساختمان
L
طول ساختمان
I
اندازه پیش آمدگی ساختمان در ساختمانهای با مصالح
بنائی مطابق شکل ۳ فصل۳
Mi
لنگر پیچشی در طبقه i
n
تعداد طبقات ساختمان از تراز پایه به بالا
R
ضریب رفتار سازه
Rv
ضریب رفتار عضو برای مؤلفه قائم نیروی زلزله
T
زمان تناوب اصلی نوسان سازه در جهت مورد نظر
Tm
زمان تناوب سازه برای مدار تعاشی m ام
To
عددی که بر حسب نوع زمین تعیین می شود
V
کل نیروی جانبی طرح یا برش طرح در تراز پایه
Vs
میانگین سرعت موج برشی لایه های خاک
Vser
کل نیروی جانبی یا برش پایه در زلزله سطح بهره برداری
Vsi
سرعت موج برشی لایه i خاک
W
وزن قابل ارتعاش ساختمان
Wi
آن قسمت از وزن قابل ارتعاش ساختمان کدر تراز
در تراز iواقع شده است.
Wi
وزن دیافراگم و قطعات مرتبط با آن در سطح i
Wp
وزن یک طره (شامل قسمتی از سربار)
Wp
وزن یک عضو یا قطعه الحاقی (شامل قسمتی از سربار)
فصل اول – کلیات
۱ – ۱ هدف
هدف این آیین نامه تعیین حداقل ضوابط و مقررات برای طرح و اجرای ساختمانها در برابر اثرهای ناشی از زلزله است بطوریکه:
الف: با حفظ ایستائی ساختمان در زلزله های شدید (پاورقی ۱)، تلفات جانی به حداقل برسد.
ب : ساختمانهای با اهمیت «اهمیت زیاد» (مطابق گروه ۱ در بند ۱ – ۵) در زمان وقوع بارهای خفیف و متوسط زلزله (پاورقی ۲) و بعد از آنها قابلیت بهره برداری خود را حفظ نمایند و در سایر ساختمانها خسارت سازه ای وغیرسازه ای به حداقل برسد.
پ : «بناهای ضروری» (مطابق دسته الف گروه ۱ در بند ۱ – ۵) پس از وقوع زلزله های شدید بدون آسیب عمده سازه ای قابل استفاده باقی بماند.
با رعایت آیین نامه انتظار می رود ساختمانها در برابر زلزله های خفیف و متوسط بدون وارد شدن آسیب عمده سازه ای و در برابر زلزله های شدید بدون فرو ریختن، قادر به مقاومت باشند.
۱ – منظور “زلزله طرح ” مطابق تعریف در بند (۲ – ۵ – ۱) می باشد.
۲ – منظور “زلزله سطح بهره برداری” مطابق تعریف در بند (۲ – ۱۲) می باشد.
۱ – ۲ حدود کاربرد
1 – ۲ – ۱ این آیین نامه برای طرح و اجرای ساختمانهای بتن آرمه، فولادی، چوبی و ساختمانهای با مصالح بنادی بکار می رود.
1 – ۲ – ۲ – ساختمانهای زیر مشمول این آیین نامه نیستند.
الف – ساختمانهای خاص مانند سدها، پلها، اسکله ها و سازه های دریائی و نیروگاههای هسته ای .
در طرح ساختمانهای خاص باید ضوابط ویژه ای که در آیین نامه های مربوط به هر یک از آنها برای مقابله با اثرهای زلزله تعیین می شود رعایت گردد ، ولی در هر حال شتاب مبنای طرح آنها نباید کمتر از مقدار مندرج در این آیین نامه برای منطقه مورد نظر باشد، مگر آنکه مطالعات خاص لرزه خیزی در ساختگاه سازه انجام شود که در اینصورت نتیجه آن مطالعات ملاک عمل خواهد بود، لیکن در این صورت نیز برای اینگونه ساختمانها، مقادیر طیفی طرح ویژه ساختگاه نباید از ۲⁄۳ مقادیر طیف طرح استاندارد مندرج در این آیین نامه کمتر باشد.
ب – بناهای سنتی که با گل و یا خشت ساخته می شوند، این نوع بناها به علت ضعف مصالح مقاومت چندانی در برابر زلزله ندارند و بطور کلی باد از احداث آنها خودداری گردد ولی چنانچه در نواحی دوردست که فراهم آوردن مصالح مقاوم گران به کار گیری عناصر مقاوم چوبی، فلزی، بتونی و یا ترکیبی از آنها طوری تقویت شوند که در برابر زلزله بطور نسبی حائز ایمنی گردند.
1 – ۲ – ۳ ساختمانهای آجری مسلح و ساختمانهای بلوک سیمانی مسلح که در آنها مصالح بنائی برای تحمل فشار و از میلگردهای فولادی برای تحمل کشش استفاده می شود مشمول ضوابط و مقررات فصل دوم این آیین نامه می باشند، طراحی سازه ای اینگونه ساختمانها تا زمانیکه آیین نامه ویژه ای در مورد آنها تدوین نگردیده باید منطبق بر آیین نامه معتبر یکی از کشورهای دیگر باشد، در غیر این صورت ضوابط کلی و مقررات مربوط به ساختمانهای با مصالح بنائی غیر مسلح مندرج در فصل ۳ این آیین نامه باید در مورد این ساختمانها نیز رعایت گردد.
1 – ۲ – ۴ بطور کلی باید از احداث ساختمان در مجاورت گسلهای فعال و محل هائی که احتمال به وجود آمدن شکستگی در سطح زمین هنگام زلزله وجود دارد، اجتناب شود، در مواردی که احداث ساختمان در چنین مکانهائی اجتناب ناپذیر باشد، علاوه بر رعایت این آیین نامه باید تمهیدات ویژه ای که کارشناسان مشخص می کنند منظور شود.
۱ – ۳ ملاحظات ژئوتکنیکی
۱ – ۳ – ۱ در زمینهائی که ممکن است بر اثر زلزله دچار ناپایدارهای ژئوتکنیکی نظیر روان گرائی در خاکهای ماسه ای سست، نشست زیاد، زمین لغزش، سنگ ریزش یا پدیده های مشابه گردد، و یا زمین متشکل از خاک رس حساس باشد، توصیه می شود امکان ساخت و شرایط لازم برای احداث بنا با استفاده از مطالعات صحرائی و آزمایشگاهی ویژه، انجام شود.
بویژه توصیه اکید می شود که در موارد زیر به مسئله روانگرائی توجه خاص مبذول گردد:
الف – زمینهائی که سابقة روانگرائی دارند.
ب – زمینهائی که از نوع خاک ماسه ای نامتراکم، اعم از تمیز، لای دار، شن دار بوده و تر از سطح آب زیرزمینی نسبت به سطح زمین کمتر از حدود ۱۰ متر باشد.
رعایت این بند برای ساختمان های با «اهمیت زیاد» ضروری است.
تبصره– در شرایط متعارف و در مناطقی که زمین متشکل است از خاک مستعد روانگرائی و یا خاک رس حساس نباشد و میانگین شیب آن کمتر از ۱۰ درجه بوده و شواهدی دال بر حرکت زمین در منطقه وجود نداشته باشد انجام مطالعات ویژه فوق مورد نیاز نمی باشد.
۱ – ۳ – ۲ برای احداث ساختمان در دامنه و یا پای شیبهای طبیعی باید از انجام خاکبرداریهائی که همراه با تمهیدات لازم پایدارسازی نباشد اجتناب نمود، هر گونه بارگذاری ازجمله خاکریزی بر روی دامنه و یا در نواحی فوقانی شیب نیز باید همراه با تمهیدات لازم برای تأمین پایداری کلی شیب باشد.
۱ – ۴ ضوابط کلی
در طرح و اجرای ساختمانها باید ضوابط زیر رعایت گردند:
الف – کلیه عناصر باربر ساختمان باید به نحوی مناسب به هم پیوسته باشند تا در هنگام وقوع زلزله عناصر مختلف از یکدیگر جدا نشده و ساختمان بطور یکپارچه عمل کند بخصوص در مورد سقف، علاوه برآنکه باید اتصال آن به عناصر قائم باربر – قاب و یا دیوارها – تأمین شده باشد لازم است سقف با حفظ انسجام خود بتواند مثل یک دیافراگم نیروهای ناشی از زلزله را به عناصر قائم منتقل کند.
ب – ساختمان باید در هر دو امتداد عمود بر هم قادر به تحمل نیروهای افقی ناشی اززلزله باشد و در هر یک از این امتدادها نیز باید انتقال نیروهای افقی به شالوده بطوری مناسب صوذت گیرد.
پ – برای حذف و یا کاهش خسارت و خرابی ناشی از ضربه ساختمانهای مجاور به یکدیگر باید ساختمانهایی که دارای ارتفاع بیش از ۱۲ متر و یا دارای بیش از ۴ طبقه هستند به وسیله درز انقطاع از ساختمانهای مجاور جدا شده و یا با فاصله ای حداقل برابر با نصف درز انقطاع از مرز مشترک با زمینهای مجاور ساخته شوند.
ت – حداقل درز انقطاع در تراز هر طبقه برابر ****ارتفاع آن تراز از روی تراز پایه می باشد، همچنین در ساختمانهای با «اهمیت زیاد» و یا هشت طبقه و بیشتر، حداقل درز انقطاع در هر طبقه نباید از حاصلضرب تغییر مکان جانبی طبقه دراثر بارهای زلزله (مطابق بندهای ۲ – ۴ و ۲ – ۵) در R8/0 (R4/0 برای هریک از دو ساختمان مجاور) کمتر باشد، R در بند (۲ – ۴ – ۷) تعریف شده است .
این فاصله را می توان در محل های لازم با مصالح کم مقاومت در هنگام زلزله در اثر برخورد دو ساختمان به آسانی خرد می شوند پر نمود.
۱ – ۵ گروه بندی ساختمانها برحسب اهمیت
در این آیین نامه ساختمانها از نظر اهمیت به سه گروه تقسیم می شوند:
گروه ۱ – ساختمانهای «اهمیت زیاد»
این گروه شامل چهار دسته زیر است:
الف – «بناهای ضروری» که قابل استفاده بودن آنها پس از وقوع زلزله اهمیت خاص دارد وقفه در بهره برداری از آنها بطور غیر مستقیم موجب افزایش تلفات و خسارات در نواحی زلزله زده می شود مانند بیمارستانها و درمانگاهها، مراکز آتش نشانی، مراکز و تأسیسات آبرسانی، نیروگاهها و تأسیسات برق رسانی، برجهای مراقبت فرودگاهها، مراکز مخابرات، رادیو تلویزیون، تأسیسات انتظامی و مراکز کمک رسانی و بطور کلی تمام ساختمانهائی که استفاده از آنها درنجات و امداد مؤثر می باشد.
ب – ساختمانهائی که خرابی آنها موجب تلفات زیاد می شود مانند مدارس، مساجد، استادیومها، سینما و تأترها، سالنهای اجتماعات، فروشگاههای بزرگ، ترمینالهای مسافرتی، یا هر فضای سرپوشیده که محل تجمع بیش از ۳۰۰ نفر در زیر یک سقف باشد.
پ – ساختمانهائی که خرابی آنها سبب از دست رفتن ثروت ملی و یا آثار پرارزش نگهداری می شود.
ت – ساختمانها و تأسیسات صنعتی که خرابی آنها موجب آلودگی محیط زیست و یا آتش سوزی وسیع می شود مانند پالایشگاهها، انبارهای سوخت و مراکز گازرسانی.
گروه ۲ – ساختمانهای «اهمیت متوسط»
در این گروه ساختمانهائی قرار دارند که خرابی آنها تلفات و خسارات قابل توجه بوجود می آورد مانند ساختمانهای مسکونی و اداری تجاری، هتلها، پارکینگهای چند طبقه و آن دسته از ساختمانهای صنعتی که جزو گروه ۱ نمی باشند.
گروه ۳ – ساختمانهای «با اهمیت کم»
این گروه شامل دو دسته زیر می باشد:
الف – ساختمانهائی که خسارت نسبتاُ کمی از خرابی آنها حادث می شود و احتمال بروز تلفات در آنها بسیار کم است.
ب – ساختمانهای موقت که مدت بهره برداری از آنها کمتر از ۲ سال است.
۱ – ۶ گروه بندی ساختمانها بر حسب شکل
1 – ۶ – ۱ ساختمانها بر حسب شکل به دو گروه منظم و نامنظم بشرح زیر تقسیم می شوند:
الف – ساختمانهای منظم؛ به ساختمانهایی اطلاق می شود که دارای ویژگی های مندرج در بند ۱ – ۶ – ۲ باشند.
ب – ساختمانهای نامنظم؛ به ساختمانهایی اطلاق می شود که فاقد یک و یا چند ویژگی مندرج در بندهای ۱ – ۶ – ۲ – ۱ و ۱ – ۶ – ۲ – ۲ باشند.
1 – ۶ – ۲ ویژگی ساختمانهای منظم
1 – ۶ – ۲ – ۱ منظم بودن ساختمان در پلان
الف – پلان ساختمان دارای شکل متقارن و یا تقریباُ متقارن نسبت به محورهای اصلی ساختمان باشد که معمولاُ عناصر مقاوم در برابر زلزله درامتداد آن محورها قرار دارند و در صورت وجود فرورفتگی یا پیشامدگی در پلان، اندازه آن در هر امتداد از ۲۵ درصد بعد خارجی ساختمان در آن امتداد تجاوز ننماید.
ب – در هر طبقه فاصله بین مرکز جرم و مرکز سختی در هر یک از دو امتداد متعامد ساختمان از ۲۰ درصد بعد ساختمان در آن امتداد بیشتر نباشد.
پ – تغییرات ناگهانی در سختی دیافراگم هر طبقه نسبت به طبقه مجاز از ۵۰ % بیشتر نبوده و مجموع سطوح باز شود از ۵۰ % سطح کل دیافراگم تجاوز ننماید.
ت – در مسیر انتقالی نیروی جانبی به زمین انقطاعی مانند تغییر صفحه اجزای باربر جانبی در طبقات وجود نداشته باشد…
1 – ۶ – ۲ – ۲ منظم بودن ساختمان در ارتفاع
الف – توزیع جرم در ارتفاع ساختمان تقریباُ یکنواخت باشد بطوریکه جرم هیچ طبقه ای، باستثنای بام نسبت به جرم طبقه زیر خود بیشتر از ۵۰ درصد تغییر نداشته باشد.
ب – سختی جانبی در هیچ طبقه ای کمتر از ۷۰ % سختی جانبی طبقه روی خود و یا کمتر از ۸۰ % متوسط سختی سه طبقه روی خود نباشد بعبارت دیگر هیچ طبقه ای «نرم» نباشد.
پ – مقاومت جانبی هیچ طبقه ای کمتر از۸۰ % مقاومت جانبی طبقه روی خود نباشد (هیچ طبقه ای «ضعیف» نباشد)، مقاومت هر طبقه برابر با مجموع مقاومت جانبی کلیه اجرای مقاومی است که برش طبقه را در جهت مورد نظر تحمل می نمایند.
۱ – ۷ گروه بندی ساختمان ها بر حسب سیستم سازه ای
ساختمانها بر حسب سیستم سازه ای در یکی از گروههای زیر طبقه بندی می شوند:
1 – ۷ – ۱ سیستم دیوارهای باربر
نوعی سیستم سازه ای است که فاقد یک قاب ساختمانی کامل برای باربری قائم می باشد، در این سیستم دیوارهای باربر و یا قاب های مهاربندی شده بارهای قائم را تحمل نموده و مقاومت در برابر نیروهای جانبی با دیوارهای برشی و یا قابهای مهاربندی شده تأمین می شود.
1 – ۷ – ۲ سیستم قاب ساختمانی ساده
نوعی سیستم سازه ای است در ان بارهای قائم عمدتأ توسط قابهای ساختمانی کامل تحمل شده و مقاومت در برابر نیروهای جانبی بوسیله دیوارهای برشی و یا قابهای مهاربندی شده تأمین میشود، سیستم قابهای با اتصالات خورجینی (یا رکابی) همراه با مهاربندی های قائم نیز از این گروه اند.
1 – ۷ – ۳ سیستم قاب خمشی
نوعی سیستم سازه ای است که در آن بارهای قائم توسط قاب های خمشی تأمین میگردد، سازه های فضائی خمشی کامل و یا سازه های با قابهای خمشی در پیرامون و یا قسمتی از پلان و قابهای با اتصالات ساده در سایر قسمتهای پلان از این گروه اند.
1 – ۷ – ۴ سیستم دوگانه یا ترکیبی
نوعی سیستم سازه ای با مشخصات زیر است:
الف – بارهای قائم توسط قابهای ساختمانی کامل تحمل می شوند.
ب – مقاومت در برابر بارهای جانبی توسط مجموعه ای از دیوارهای برشی یا قاب های مهاربندی شده همراه با مجموعه قاب های خمشی صورت می گیرد، سهم برشگیری هر یک از دو مجموعه باربر جانبی با توجه به سختی جانبی و اندرکنش ان دو در تمام طبقات، تعیین می شود، در هر حالت هر یک از دو مجموعه باید بتوانند حداقل ۲۵ درصد برش پایه ساختمان را مستقلا تحمل نمایند، بکارگیری قاب خمشیبتنی معمولی برای باربری جانبی در این سیستم مجاز نمی باشد و در صورت استفاده از این نوع قاب، سیستم از نوع ۱ – ۷ – ۲ محسوب خواهد شد.
1 – ۷ – ۵ سایر سیستمهای سازه ای
هر گونه سیستم سازه ای که با سیستم های معرفی شده در بندهای ۱ – ۷ – ۱ تا ۱ – ۷ – ۴ متفاوت باشد در این گروه قرار می گیرد، ویژگیهای این سیستم ها از نظر باربری قائم و جانبی باید بر مبنای آئین نامه ها و تحقیقات فنی و یا آزمایش های معتبر تعیین شود.
۱ – ۸ توصیه های طراحی
رعایت موارد زیر در طراحی ساختمانها توصیه می شود:
الف – پلان ساختمان به شکل ساده و متقارن در دو امتداد عمود بر هم و بدون پیش آمدگی و پس رفتگی زیاد باشد و از ایجاد تغییرات نامتقارن پلان در ارتفاع ساختمان نیز احتراز شود.
ب – عناصری که بارهای قائم راتحمل می نمایند در طبقات مختلف برروی هم قرار داده شوند که انتقال بار این عناصر به یکدیگر با واسطه عناصر افقی صورت نگیرد.
پ – عناصری که نیروهای افقی ناشی از زلزله را تحمل می کنند موًکداً طوری طراحی شوند که انتقال نیروها بسمت شالوده به طور مستقیم انجام شود و عناصری که با هم کار می کنند در یک صفحه قائم قرار داشته باشند.
ت – برای کاهش نیروهای پیچشی ناشی از زلز له، مرکز جرم هر طبقه بر مرکز سختی آن طبقه منطبق و یا فاصله آنها در هر یک از امتدادهای ساختمان از ۵ درصد بعد ساختمان در آن امتداد کمتر باشد.
ث – از احداث طره های بزرگتر از ۵/۱ متر حتی المقدور احتراز شود.
ج – از ایجاد سوراخهای بزرگ و مجاور یکدیگر در دیافراگم های کف ها خودداری شود.
چ – از قرار دادن اجزای ساختمانی، تأسیسات و یا کالاهای سنگین بر روی طره ها و عناصر لاغر و دهانه های بزرگ پرهیز گردد.
ح – از قراردادن بارها و تأسیسات سنگین درطبقات فوقانی خودداری شود تا مرکز جرم ساختمان در پائین ترین سطح ممکن قرار گیرد.
خ – با بکار بردن مصالح سازه ای با مقاومت زیاد و مصالح غیر سازه ای سبک، وزن ساختمان به حداقل رسانده شود.
د – ساختمان و اجزای آن به نحوی طراحی گردند که دارای شکل پذیری مناسب باشند.
ذ – ساختمان به نحوی طراحی گردد که عناصر قائم (ستونها) دیرتر از عناصر افقی (تیرها) دچار خرابی شوند.
ر – اعضای غیر سازه ای به خصوص دیوارهای داخلی و نماها طوری اجرا شوند که حتی الامکان مزاحمتی برای حرکت اعضای سازه ای در جریان زلزله ایجاد نکنند، در غیر این صورت اثر اندرکنش این اعضاء با سیستم سازه ای باید در تحمل سازه در نظر گرفته شود.
ز – اعضاء و قطعات غیر سازه ای به خصوص قطعات نما و شیشه ها آنچنان طراحی و اجرا شود که در هنگام وقوع زلزله از سازه جدا نشده و با فرو ریختن خود ایجاد خسارت احتمالی جانی و مالی ننمایند.
۱ – ۹ تأثیر دیوارهای جداگر داخلی و دیوارهای نما درساختمانهای یا اهمیت زیاد و یا بلندتر از هشت طبقه
در صورتی که اتصالات دیوارهای داخلی و نماها به سازه به نحوی باشند که در حرکت جانبی سازه درامتداد صفحه دیوار ومحدودیت ایجاد نمایند، اثرات سختی دیوارها درآنالیز سازه برای نیروهای جانبی باید منظور گردد، در اینصورت دیوارها واتصالات آنها به سازه باید قادر باشند تلاش های ایجاد شده داخلی را تحمل نمایند.
فصل دوم – محاسبات ساختمانها در برابر نیروی زلزله
۲ – ۱ کلیات
۲ – ۱ – ۱ کلیه ساختمانهای موضوع این آیین نامه، بجز آن دسته از ساختمانهای با مصالح بنائی که مقررات مندرج درفصل سوم در آنها رعایت شده باشد، باید بر طبق ضوابط مندرج دراین فصل محاسبه گردند.
۲ – ۱ – ۲ محاسبه ساختمان در برابر نیروهای زلزله و باد به تفکیک انجام می شود و در هر عضو سازه اثر هر یک از این دو نیرو که بیشتر باشد ملاک عمل قرار می گیرد، در هر حال لازم است ضوابط ویژه زلزله همچون شکل پذیری رعایت گردند.
۲ – ۱ – ۳ فقط مؤلفه های افقی نیروی زلزله برای محاسبه ساختمان درنظر گرفته می شود و اثر مؤلفه قائم نیروی زلزله بجز در مواریدیکه در بند ۲ – ۴ – ۱۵ ذکر شده منظور نمی گردد.
۲ – ۱ – ۴ ساختمان باید در دو امتداد عمود برهم در برابر نیروهای جانبی محاسبه شود. بطور کلی محاسبه در هر یک از این دو امتداد جز در موارد زیر به طور مجزا و بدون در نظر گرفتن نیروی زلزله درامتداد دیگر انجام می شود.
الف – ساختمانهای نامنظم در پلان
ب – کلیه ستون هایی که در محل تقاطع دو قاب مهار بندی شده، در سیستم مهاربندی شده، و یاد و قاب مقاوم برابر جانبی، در سیستمهای لوله ای قرار دارند.
در مورد ساختمانهای نامنظم در پلان، با هر ارتفاعی، اعم از اینکه تحلیل استاتیکی و یا دینامیکی انجام شود باید امتداد اعمال نیروی زلزله با زاویه مناسبی که حتی المقدور بیشترین اثر را ایجاد کند انتخاب شود. بدین منظور می توان اثر زلزله در هر یک از دو امتداد متعامد را با ۳۰ درصد اثر زلزله درامتداد دیگر جمع کرد. در طراحی اجزاء بحرانی ترین حالت ممکن است از نظر علائم نیروهای داخلی حاصل از زلزله در این جمع آثار باید ملحوظ گردند.
تبصره– چنانچه بار محوری ناشی از اثر زلزله در ستون درهریک از دو امتداد مورد نظر کمتر از ۲۰ درصد بار محوری مجاز ستون باشد بکارگیری ترکیب فوق در آن ستون ضرورتی ندارد.
۲ – ۱ – ۵ نیروی زلزله در هر یک از امتدادهای ساختمان باید در هر دو جهت این امتداد یعنی به صورت رفت و برگشت در نظر گرفته شود.
۲ – ۱ – ۶ نیروی جانبی باید توسط عناصر مقاوم از قبیل دیوارهای برشی بادبندی ها، قابهای با اتصالات مقاوم خمشی و یا ترکیبی از آنها تحمل گردند.
۲ – ۱ – ۷ در ساختمانهای با بیش از ۱۵ طبقه و یا بلندتر از ۵۰ متر، استفاده از سیستم قاب خمشی یا سیستم دوگانه مندرج در بند ۱ – ۷، اجباری است و در این ساختمانها نباید برای مقابله با تمام نیروهای جانبی منحصراُ به دیوارهای برشی و یا قابهای مهاربندی شده اکتفا نمود.
۲ – ۲ بارزنده
بارزنده ای که درمحاسبه نیروهای جانبی زلزله در نظر گرفته می شود عبارت است از درصدی از مقدار بارزنده که طبق آیین نامه های ساختمانی در محاسبات بار قائم منظور شده و به شرح جدول شماره (۱) تعیین می گردد:
جدول شماره (۱) درصد میزان بارزنده که در محاسبه نیروی جانبی زلزله در نظر گرفته می شود.
محل بارزنده | درصد میزان بارزنده |
بامهای شیب دار با شیب ۲۰ % و بیشتر | – |
بامهای مسطح یا با شیب کمتر از۲۰ % | ۲۰ |
ساختمانهای مسکونی، اداری، هتل ها و پارکینگ ها | ۲۰ |
بیمارستانها، مدارس، فروشگاهها و ساختمانهای محل اجتماع یا ازدحام | ۴۰ |
انبارها و کتابخانه ها | ۶۰ |
مخازن آب و یا سایر مایعات | ۱۰۰ |
***در صورتی که احتمال ماندگار شدن برف بر روی آنها کم باشد و در غیر این صورت مطابق بامهای مسطح در نظر گرفته می شود.
۳ – ۲ روش های تحلیل ساختمانها در برابر زلزله
در آیین نامه دو روش تحلیل به شرح زیر مشخص شده است .
الف – روش تحلیل استاتیکی معادل
ب – روش تحلیل دینامیکی
ضوابط کاربرد هر یک از این روشها بر طبق مندرجات بندهای ۲ – ۳ – ۱ و ۲ – ۳ – ۲ می باشد.
2 – ۳ – ۱ روش تحلیل استاتیکی
این روش در مورد ساختمانهای زیر می تواند مورد استفاده قرار گیرد:
الف – ساختمانهای منظم با ارتفاع کمتر از ۵۰ متر از تراز پایه
ب – ساختمانهای نامنظم ۵ طبقه و کمتر و یا با ارتفاع کمتر از ۱۸ متر از تراز پایه .
پ – ساختمانهایی که در آن سختی جانبی قسمت فوقانی بطور قابل ملاحظه ای کمتر از سختی جانبی قسمت تحتانی است به شرط آنکه :
1 – هر یک از دو قسمت سازه به تنهایی منظم محسوب گردند.
2 – سختی متوسط طبقات قسمت تحتانی حداقل ده برابر سختی متوسط طبقات فوقانی باشد.
3 – زمان تناوب اصلی نوسان کل سازه بیشتر از ۱/۱ برابر زمان تناوب اصلی قسمت فوقانی، با فرض اینکه، این قسمت جدا در نظر گرفته شده، وپای آن گیردار فرض شود، نباشد.
2 – ۳ – ۲ روش تحلیل دینامیکی
روش تحلیل دینامیکی را می توان در کلیه ساختمانها بکار برد، در مورد ساختمان های منظم و نامنظم که مشمول بند ۲ – ۳ – ۱ نمی باشند ، بکارگیری این روش الزامی است.
2 – ۳ – ۲ برای ساختمانهایی که محاسبه نیروهای ناشی از زلزله آنها باید بر اساس مقررات بند ۲ – ۳ – ۲ طبق روش تحلیل دینامیکی انجام شود و در صورت وجود هر یک از شرایط زیر، مطالعات ویژه خطر زلزله با توجه به شرایط ساختگاهی (براساس یند ۲ – ۵ – ۱ – ب) برای تعیین ضریب بازتاب ساختمان (ضریب B مندرج در بند ۲ – ۴ – ۳ ) الزامی است.
الف – برای ساختمانهای با «اهمیت زیاد» که بر روی زمین نوع (IV) (جدول ۲ دربند ۲ – ۴ – ۴) واقع شده اند.
ب – برای کلیه ساختمانهای بلندتر از ۵۰ متر که بر روی زمین نوع (IV) واقع شده اند.
پ – برای کلیه ساختمانهای بلندتر از ۵۰ متر که بر روی زمین نوع (II – ب) یا (III – ب) با ضخامت لایه خاک بیش از ۶۰ متر واقع شده اند.
۴ – ۲ روش تحلیل استاتیکی معادل
دراین روش نیروی جانبی زلزله بر مبنای زمان تناوب اصلی نوسان ساختمان و با استفاده از طیف بازتاب طرح تعیین می گردد.
۲ – ۴ – ۱ نیروی برشی پایه
حداقل نیروی برشی پایه (یا برش پایه) در هر یک از امتدادهای ساختمان با استفاده از رابطه (۲ – ۱) محاسبه می گردد:
(۲ – ۱) V=CW
که درآن:
V: نیروی برشی (مجموع نیروهای جانبی زلزله در امتداد مورد نظر) در تراز پایه (پاورقی ۳)
W: وزن کل ساختمان (شامل تمام بارمرده و وزن تأسیسات ثابت به اضافه درصدی از بار زنده که دربند ۲ – ۲ مشخص شده است)
C: ضریب زلزله که از رابطه (۲ – ۲) به دست می آید:
(۲ – ۲)
ABI
ــــــــــــــــــــــــ C=
R
که درآن:
A: شتاب مبنای طرح (نسبت شتاب زلزله به شتاب ثقل g)
B: ضریب بازتاب ساختمان که با استفاده از طیف بازتاب طرح بدست می آید.
I: ضریب اهمیت ساختمان
R: ضریب رفتار ساختمان
در محاسبه ضریب زلزله، C، نسبت B/R در هیچ حالتی نباید کمتر از ۹ % منظور شود.
۳ – در غالب موارد تراز پایه عبارت است از تراز لبه بالای شالوده در صورت وجود دیوار بتن آرمه حائل در تمام محیط زیر زمین به نحوی که با اسکلت ساختمان یکپارچه ساخته شود تراز پایه نزدیکترین کف ساختمان به زمین کوبیده اطراف ساختمان در نظر گرفته می شود مشروط بر آنکه دیوار حائل فوق الذکر حداقل تا زیر این کف از تمام جهات ادامه داشته باشد.
۲ – ۴ – ۲ شتاب مبنای طرح (A)
شتاب مبنای طرح در مناطق مختلف کشور به شرح زیر تعیین می شود:
منطقه | توصیف | مقدارشتاب مبنای طرح |
۱ | پهنه با خطر نسبی خیلی زیاد | ۳۵/۰ |
۲ | پهنه با خطر نسبی زیاد | ۳۰/۰ |
۳ | پهنه با خطر نسبی متوسط | ۲۵/۰ |
۴ | پهنه با خطر نسبی کم | ۲۰/۰ |
مناطق چهارگانه فوق در پیوست شماره (۱) مشخص شده اند.
۲ – ۴ – ۳ ضریب بازتاب ساختمان (B)
ضریب بازتاب ساختمان که بیانگر نحوه پاسخ ساختمان به حرکت زمین است، طبق رابطه زیر و یا ازروی شکل (۱) تعیین می شود:
(۲ – ۳ )
To
25/۲ ≥ ۳/۲ (ـــــــــــــــــــــــ ( ۲/۵ B=
T
تبصره: برای زمینهای گروه IV در مناطق باخطر نسبی کم و متوسط، مقدار B محاسبه شده از رابطه (۲ – ۳ ) باید ۳۰ % افزایش یابد لیکن مقدار محاسبه لازم نیست از ۵/۲ بیشتر باشد.
T: زمان تناوب اصلی نوسان ساختمان به ثانیه که در بند ۲ – ۴ – ۵ ذکر شده است.
To: عددی است که بر حسب نوع زمین ، طبق بند (۲ – ۴ – ۴)، به شرح زیر تعیین می شود:
نوع زمین | TO |
I | ۴۰/۰ |
II | ۵/۰ |
III | ۷/۰ |
IV | ۱ |
شکل ۱ – ضریب بازتاب ساختمان برای انواع زمنیهای مندرج در بند ۲ -۲ – ۲
۲ – ۴ – ۴ طبقه بندی نوع زمین
انواع زمین های مندرج ۲ – ۴ – ۳ از نظر نوع سنگ و خاک به شرح جدول شماره (۲) طبقه بندی می گردند.
جدول شماره (۲):طبقه بندی نوع زمین
نوع زمین | توصیف مواد متشکله | حدود تقریبی Vs(متر بر ثانیه) |
I | الف – سنگهای آذرین (دارای بافت درشت و ریزدانه، )سنگهای رسوبی سخت و بسیار مقاوم و سنگهای دگرگونی توده ای (گنایس ها- سنگهای متبلورسیلیکاته) طبقات کنگلومرایی ب – خاکهای سخت (شن وماسه متراکم، رس بسیار سخت) با ضخامت بیش از ۳۰ متر |
بیشتر از ۷۵۰ بیشتر از ۷۵۰ |
II | الف – سنگهای آذرین سست( مانند توف (سنگهای سست رسوبی سنگهای دگرگونی متورق وبه طور کلی سنگهائی که در اثر هواردگی (تجزیه و تخریب سست شده اند. ب – خاکهای سخت (شن و ماسه متراکم،رس بسیار سخت) با ضخامت کمتراز ۳۰ متر |
۷۵۰ ≥ Vs ≥ ۳۷۵ 750 ≥ Vs ≥ ۳۷۵ |
III | الف – سنگهای متلاشی شده در اثر هوازدگی ب – خاکهای با تراکم متوسط، طبقات شن و ماسه با پیوند متوسط بین دانه ای و رس با سختی متوسط |
۳۷۵ ≥ Vs ≥ ۱۷۵ 375 ≥ Vs ≥ ۱۷۵ |
IV | الف – نهشته های نرم با رطوبت زیاد در اثر بالا بودن سطح آب زیر زمینی ب- هرگونه پروفیل خاک که شامل حداقل ۶ متر خاک رس با اندیس خمیری بیشتر از ۲۰ و درصد رطوبت بیشتر از ۴۰ باشد |
کمتر از ۱۷۵ |
Vs سرعت موج برشی می باشد که با رعایت اثر ضخامت لایه ها در فاصله ۳۰ متری عمق زمین میانگین گیری شده است ، مثلاُ di و Vsi به ترتیب ضخامت لایه i و سرعت موج برشی در آن باشند، می توان از رابطه ای مشابه زیر Vs را محاسبه کرد:
diΣ
ـــــــــــــــــــــــــــــ Vs =
di/ Vsi) (Σ
که در آن مقادیر صورت و مخرج شامل جمع برای تمام لایه های تا فاصله ۳۰ متر عمق از سطح زمین می باشد .
ارقام ستون سوم به عنوان راهنما بوده و در صورتیکه تشخیص نوع خاک با مشاهدات و شواهد توصیفی این جدول توسط طراح امکان پذیر نباشد لازم است بر اساس آزمایش های آزمایشگاهی و یا صحرائی، Vsi مستقیماُ اندازه گیری و یا با توجه به روابط تجربی معتبر از روی یکی از پارامترهای فیزیکی و مکانیکی خاک تعیین، و ملاک تعیین طبقه بندی نوع خاک با استفاده از مقادیر مربوط در این جدول قرار گیرد.
در صورت وجود تردید در انطباق محل ساختمان با مشخصات زمین های مندرج در جدول شماره (۲) باید نوعی زمینی که ضریب بازتاب بزرگتری بدست می دهد انتخاب شود.
۲ – ۴ – ۵ زمان تناوب اصلی نوسان (T)
زمان تناوب اصلی نوسان بسته به مشخصات ساختمان با استفاده از روابط تجربی (۲ – ۴)، (۲ – ۵) و (۲ – ۶) تعیین می گردد.
برای ساختمانهای با سیستم قاب خمشی چنانچه سایر اجزای ساختمانی مانعی در برابر حرکت قابهای ساختمان ایجاد ننمایند:
برای ساختمانهای با قابهای فولادی
(۲ – ۴) ۴/3H 08/0T =
2 – برای ساختمانهای با قابهای بتن آرمه
(۲ – ۵) ۴/3H 07/0T =
در صورتیکه در این ساختمانها از جداگرهای میانقابی استفاده گردد باید مقدار T بدست آمده در این بند به میزان ۲۰ % کاهش یابد.
ب – در سایر ساختمانها، با وجود یا عدم وجود جداگرهای میانقابی :
(۲ – ۶) ۴/3H 05/0T =
تبصره ۱ ـ ارتفاع ساختمان، H برحسب متر، از تراز پایه در نظر گرفته می شود و در محاسبه آن بیش از ۲۵ % وزن بام باشد منظور خواهد شد.
تبصره ۲ – بجای استفاده از روابط تجربی می توان زمان تناوب اصلی نوسان ساختمان را با استفاده از روشهای تحلیلی بر مبنای مشخصات سازه و خصوصیات تغییر شکل عناصر مقاوم آن محاسبه نمود ولی بهرحال زمان تناوب اصلی نباید از ۲۵/۱ برابر زمان تناوب بدست آمده از رابطه تجربی مربوطه بیشتر اختیار شود.
۲ – ۴ – ۶ ضریب اهمیت ساختمان (I)
ضریب اهمیت ساختمان بر حسب طبقه بندی مندرج دربند ۱ – ۵ به شرح زیر تعیین می گردد:
طبقه بندی ساختمان | ضریب اهمیت |
گروه ۱ | ۲/۱ |
گروه ۲ | ۰/۱ |
گروه ۳ | ۸/۰ |
۲ – ۴ – ۷ ضریب رفتار ساختمان (R)
ضریب رفتار ساختمان که عواملی از قبیل شکل پذیری سیستم سازه ای، درجه نامعینی سازه و اضافه مقاومت موجود در سازه را دربر می گیرد، برای سیستمهای سازه ای مختلف در جدول شماره (۳) داده شده است، این ضرائم بر اساس طراحی به روش تنشهای مجاز می باشد، چنانچه در طراحی از روش طراحی حدی استفاده شود باید نیروهای محاسبه شده در اجزاء با استفاده از این ضرائم ، و با توجه به آیین نامه طراحی مربوطه افزایش یابد، در این جدول، H* حداکثر ارتفاع مجاز ساختمان از تراز پایه، بر حسب متر، در مناطق با خطر نسبی زیاد است.
جدول شماره (۳) – مقادیر ضریب رفتار ساختمان (R)، همراه با حداکثر ارتفاع ساختمان در مناطق با خطر نسبی زیاد (*H)
سیستم سازه | سیستم مقاومت در برابر نیروی جانبی | R | H* |
الف – سیستم دیوارهای باربر(۱) | ۱ – دیوارهای برشی بتن آرمه معمولی 2 – دیوارهای برشی با مصالح بنائی مسلح |
۵ 4 |
۷۰ 30 |
ب – سیستم قاب ساختمانی ساده (۷) | ۱ – دیوارهای برشی بتن آرمه معمولی 2 – دیوارهای برشی با مصالح بنائی مسلح 3 – مهاربندی برون محور فولادی ] ۲[ 4 – مهاربندی هم محور فولادی ]۲[ |
۷ 5 7 6 |
۵۰ 30 50 40 |
پ – سیستم قاب خمشی | ۱- قاب خمشی بتنی ویژه ]۳[ 2 – قاب خمشی بتنی متوسط ]۴[ 3- قاب خمشی بتنی معمولی ]۵[ 4- قاب خمشی فولادی ویژه ]۲[ 5- قاب خمشی فولادی معمولی ]۲[ |
۱۰ 8 5 10 6 |
۱۸۰ 50 15]۶[ 180 50 |
ت – سیستم دوگانه یاترکیبی | ۱ – قاب خمشی ویژه (فولادی یا بتنی)+ دیوارهای برشی بتن آرمه ویژه 2- قاب خمشی بتنی متوسط + دیوارهای برشی بتن آرمه متوسط 3- قاب خمشی فولادی معمولی + دیوارهای برشی بتن آرمه معمولی 4- قاب خمشی فولادی ویژه + مهاربندی برون محور فولادی 5- قاب خمشی فولادی معمولی + مهاربندی برون محور فولادی 6- قاب خمشی فولادی ویژه + مهاربندی برون محور فولادی 7- قاب خمشی فولادی معمولی + مهاربندی برون محور فولادی |
۱۱ |
۹
۵ /۷
۱۰
۵ /۷
۹
۵ /۶۲۰۰
۷۰
۷۰
۱۸۰
۶۰
۱۵۰
۵۰
یادداشتها
[۱] در صورت استفاده از مهاربند فولادی و پانل های اسکلتی باربر قائم (به جای دیوار باربر) عدد R و H* به ترتیب برابر ۵ و ۳۰ اختیار شود.
[۲] برای تعریف و ضوابط مربوط به ساختمانهای فولادی به پیوست شماره (۲) مراجعه شود.
[۳] قاب خمشی بتنی ویژه همان قاب بتنی با شکل پذیری زیاد در آیین نامه بتن ایران است .
[۴] قاب خمشی بتنی متوسط همان قاب بتنی با شکل پذیری متوسط در آیین نامه بتن ایران است ، لیکن باید فاصله تنگ ها در ناحیه 1O ستونهای این قاب حداکثر ۱۵ سانتی متر باشد.
[۵] قاب خمشی بتنی معمولی همان قاب بتنی با شکل پذیری کم در آیین نامه بتن ایران است.
[۶] استفاده از این سیستم برای ساختمانهای «با اهمیت زیاد» مجاز نمی باشد.
[۷] قابهای دارای اتصالات خرجینی با رعایت ضوابط فنی این اتصالات همانند قاب ساختمانی ساده محسوب می شوند.
تبصره ۱ – در سیستمهای دوگانه (نوع [ت] جدول ۳) برای ساختمانهای تا ۸ طبقه و یا کوتاهتر از ۳۰ متر می توان به جای توزیع بار به نسبت صلبیت عناصر باربر جانبی، صد درصد نیروی جانبی زلزله را به دیوارهای برشی و یا مهاربندیها اعمال نمود و از مقایسه صلبیت عناصر مقابل مطابق بند ۱ – ۷ – ۴ صرف نظر نمود مشروط بر آنکه قابها ظرفیت تحمل حداقل ۳۰ % نیروی جانبی را داشته باشند.
تبصره ۲ – استفاده از دال تخت یا قارچی و ستون به عنوان سیستم قاب خمشی، ردیف پ جدول ۳، منحصراَ در ساختمانهای ۳ طبقه یا کوتاهتر از ۱۰ متر مجاز می باشد در صورت تجاوز از این حد تنها در صورتی استفاده از این سیستم سازه ای مجاز است که مقابله با نیروی جانبی زلزله توسط دیوارهای برشی یا مهاربندیها تأمین گردد.
تبصره ۳ ـ ساختن ساختمان با ارتفاع های بیش از حدود H* داده شده در جدول ۳ در مناطق با خطر نسبی زیاد مجاز نیست ، چنانچه برای سازه های خاص که عمدتاَ غیر مسکونی و غیر اداری باشند مانند برجهای مخابراتی، یادمانها و غیره، ارتفاع های بیش از مقادیر فوق مد نظر باشد صرفا با تأیید کمیته دائمی این آیین نامه از نظر روش محاسبه و طراحی مجاز خواهد بود، بهرحال سیستمهای مورد استفاده نباید از میان سیستم هائی از جدول ۳ که به عنوان «ویژه» را ندارند انتخاب شوند.
تبصره ۴ ـ در مناطق با خطر نسبی زیاد برای «بناهای ضروری» فقط باید از سیستمهائی که عنوان «ویژه» دارند استفاده شود.
۲ – ۴ – ۸ ترکیب سیستمهای سازه ای
توصیه می شود حتی المقدور از ترکیب سیستم های سازه ای متفاوت در یک مجموعه سازه خودداری گردد، در صورت ضرورت ضوابط زیر باید رعایت گردند:
الف – ترکیب سیستمها در ارتفاع
در این حالت مقدار R انتخاب شده برای سیستم قسمت تحتانی سازه نباید از قسمت فوقانی آن بیشتر باشد، محاسبه نیروی زلزله مؤثر بر کل سازه می تواند به یکی از دو روش زیر انجام شود.
1 – مقدار نیروی زلزله برای مجموعه سازه با منظور نمودن کمترین مقدار R (مربوط به سیستمهای سازه ای بکار رفته در ارتفاع) برای کل سازه محاسبه گردد. مقدار زمان تناوب اصلی مجموعه سازه از روشهای تحلیلی و یا مقدار محاسبه شده از فرمولهای تجربی بند ۲ – ۴ – ۵، هرکدام بیشتر باشد اختیار می گردد، زمان اصلی محاسبه شده از روش تحلیلی می بایست شرایط تبصره ۲ بند ۲ – ۴ – ۵ را در بر داشته باشد، لازم است از فرمول تجربی محاسبه زمان تناوب اصلی مربوط به آن سیستم سازه ای بکار رفته در مجموعه ساختمان که کوچکترین زمان تناوب است T را می دهد ، استفاده گردد.
2 – برای سازه های مشمول شرایط بند (۲ – ۳ – ۱ – پ)، روش دو مرحله ای زیر می تواند بکار گرفته شود:
– سازه انعطاف پذیر قسمت فوقانی بطور مجزا و با تکیه گاههای صلب در نظر گرفته شده و نیروی جانبی آن با منظور کردن ضریب رفتار مربوط به این قسمت محاسبه می گردد.
– سازه صلب قسمت تحتانی بطور مجزا در نظر گرفته شده و نیروی جانبی آن با منظور کردن مقدار ضریب رفتار مربوط به این سازه محاسبه می گردد، بر این نیروها، نیروهای عکس العمل ناشی از تحلیل قسمت فوقانی که در نسبت ضریب رفتار قسمت فوقانی به ضریب رفتار قسمت تحتانی ضرب شده اند، افزوده می شوند.
ب – ترکیب سیستمها در پلان
1 – در صورتیکه از سیستم سازه ای دیوارهای باربر فقط در یک امتداد استفاده شده باشد، مقدار R در امتداد دیگر نباید از R مورد استفاده برای امتداد با دیوارهای باربر، زیادتر در نظر گرفته شود.
2 – در ساختمانهای ۱۵ طبقه و کمتر و یا کوتاهتر از ۵۰ متر از هرگونه ترکیب سیستمهای سازه ای، بند ۲ – ۴ – ۷، در دو امتداد متفاوت می توان استفاده کرد، ولی در سایر ساختمانها تنها می توان از ترکیب سیستم قاب خمشی ویژه و سیستم دوگانه استفاده نمود.
ج – سیستم سازه ای از تراز پایه تا روی پی
در حالتی که تراز پایه بالاتر از روی شالوده منظور شده باشد، سختی و مقاومت جانبی طبقات پائین تر از تراز پایه نباید از سختی و مقاومت جانبی طبقه روی تراز پایه کمتر باشد، مثلاَ در صورت عدم تغییر پلان و هندسه سازه درزیر و بالای تراز پایه کلیه جزئیات آرماتورگذاری تیرها و ستونهای قاب خمشی، دیوارهای برشی و همچنین مهاربندی های سازه در طبقه روی تراز پایه باید در طبقات پائین تر از تراز پایه نیز حداقل به همان نحوه اعمال شوند.
۲ – ۴ – ۹ توزیع نیروی جانبی زلزله درارتفاع ساختمان
نیروی برشی پایه V، که طبق بند (۲ – ۴ – ۱) حساب شده مطابق رابطه (۲ – ۷) درارتفاع ساختمان توزیع می گردد.
(۲ – ۷)
Wi hi
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ( V – F t) Fi =
n
Wj hj Σ
که درآن:
Fi: نیروی جانبی در تراز طبقهi j = 1
Wi: وزن طبقه i شامل وزن سقف و سربار آن طبق بند (۲ – ۲) و نصف وزن دیوارها وستونهایی که در بالا و پائین سقف قرار گرفته اند.
hi : ارتفاع تر از i (ارتفاع سقف طبقه i) از تراز پایه
n: تعداد طبقات ساختمان از تراز پایه به بالا
ft: نیروی جانبی اضافی در تراز سقف طبقه n که به وسیله رابطه (۲ – ۸) تعیین می شود.
(۲ – ۸) TV 07/0Ft =
حداکثر نیروی Ft برابرV 25/0 در نظر گرفته می شود و چنانچه T برابر ۷/۰ ثانیه و کوچکتر باشد می توان Ft رابرابر با صفر اختیار نمود.
تبصره– در صورتی که ساختمان دارای خرپشته با وزن کمتر از ۲۵ درصد وزن بام باشد نیروی Ft در تراز بام اعمال خواهد شد و در غیر اینصورت نیروی Ft در تراز سقف خرپشته اثر داده می شود.
۲ – ۴ – ۱۰ توزیع افقی نیروی برشی
در صورت صلب بودن کف طبقات، نیروی برشی در هر طبقه ساختمان باید بین عناصر مختلف سیستم قائم مقاوم در برابر نیروهای جانبی به تناسب سختی این عناصر توزیع گردد، در صورت عدم صلبیت کف طبقات، در توزیع نیروی بین عناصر سیستم مقاوم باید اثر تغییر شکل های ایجاد شده در کفها نیز منظور گردد.
۲ – ۴ – ۱۱ لنگر پیچشی ناشی از نیروهای جانبی
کلیه ساختمانها باید در برابر اثرات ناشی از لنگر پیچشی مذکور در این بند محاسبه شوند، لنگر پیچشی در طبقه i از رابطه (۲ – ۹) بدست می آید:
(۲ – ۹) Mi = Σn ( eij + enj) Fj
که در آن : j=i
eij : فاصله افقی مرکز سختی طبقه i و مرکز جرم ترازj
Fj: نیروی جانبی در ترازj
eaj : برون مرکزی اتفاقی تراز j که برای به حساب آوردن احتمال تغییرات اتفاقی توزیع جرم، سختی طبقه و نیروی ناشی از مؤلفه پیچشی زلزله در نظر گرفته می شود، این برون مرکزی باید در هر دو جهت و حداقل برابر با ۵ درصد بعد ساختمان در تراز j ام و امتداد عمود بر نیروی جانبی اختیار شود.
هر یک از عناصر باید برای آن لنگر پیچشی که موجب بدترین حالت بارگذاری در آن عنصر می شود محاسبه گردیده و از اثرات کاهنده لنگر پیچشی بر روی اجزاء صرفنظر شود.
2 – ۴ – ۱۱ – ۱ در ساختمانهای ۵ طبقه یا کوتاهتر و یا با حداکثر ارتفاع ۱۸ متر در صورتی که فاصله افقی بین مرکز جرم طبقات بالاتر نسبت به مرکز سختی هر طبقه کمتر از ۵ % بعد ساختمان در آن طبقه در امتداد عمود بر نیروهای جانبی باشد، محاسبه ساختمان در برابر لنگر پیچشی الزامی نسبت ، در غیر اینصورت این ساختمانها باید برای پیچش نیز محاسبه گردند، ولی می توان در مورد آنها از لنگر پیچشی اتفاقی صرفنظر نمود، در ساختمانهای با «اهمیت زیاد» همواره باید پیچش اتفاقی در نظر گرفته شود.
۲ – ۴ – ۱۲ محاسبه ساختمان در برابر واژگونی
کل ساختمان باید از نظر واژگونی پایدار باشد، لنگر واژگونی در تراز شالوده ناشی از نیروهای جانبی زلزله برابر با مجموع حاصلضرب نیروی جانبی هر تراز درارتفاع آن تراز نسبت به تراز زیر شالوده ساختمان است، ضریب اطمینان در مقابل واژگونی (نسبت لنگر مقاوم به لنگرواژگونی) باید حداقل برابر ۷۵/۱ اختیار شود، در محاسبه لنگر مقاوم، بار تعادل برابر بار قائمی است که برای تعیین نیروهای جانبی به کار رفته است،بر این بارها باید وزن شالوده و خاک روی آن افزوده گردد، در تراز زیر شالوده این لنگر نسبت به لبه بیرونی شالوده محاسبه می شود.
۲ – ۴ – ۱۳ تغییر مکان نسبی طبقات
تغییر مکان نسبی هر طبقه و یا بام در اثر زلزله نباید از از R/%3 برابر ارتفاع آن طبقه تجاوز نماید.
۲ – ۴ – ۱۴ اثر ∆ – P
در کلیه سازه ها، تلاشها و تغییر و مکانهای ثانوی ناشی از اثر بارهای محوری عناصر پایه در تغییر مکانهای جانبی طبقات، که به اثر P – ∆ معروف است، باید در طراحی این عناصر منظور گردد.
اثر P – ∆ را در مواردی که تغییر مکان نسبی طبقات کمتر از ۲ R/% برابر ارتفاع طبقه است و یا لنگرهای خمشی ثانویه کمتر از ده درصد لنگرهای خمشی اولیه است، می توان ندیده گرفت (به پیوست ۵ رجوع شود).
برای منظور کردن اثر P – ∆ در طراحی عناصر سازه می توان از روشهای تقریبی عنوان شده در آیین نامه های طراحی استفاده کرد و یا از روشهای تحلیلی دقیق تر که در آنها این اثر همراه با سایر عوامل در تحلیل کلی سازه منظور می شوند، استفاده نمود.
در صورت محاسبه اثر P – ∆ با روش تحلیلی فوق الذکر و یا روش ارائه شده در پیوست (۵)، تغییر مکان های جانبی واقعی طبقات و همچنین بارهای احتمالی طبقات در هنگام وقوع زلزله باید منظور گردند، به منظور تخمین تغییر مکانهای جانبی واقعی طبقات در این آیین نامه ضروری است تغییر مکانهای بدست آمده از آنالیز سازه تحت برش پایه مطابق رابطه (۲ – ۱) با ضریب R4/0 تشدید شوند .
۲ – ۴ – ۱۵ مؤلفه قائم نیروی زلزله
برای بالکنها و پیش آمدگی هائی که به صورت طره ساخته می شوند مؤلفه قائم نیروی زلزله نیز باید در نظر گرفته شود، مؤلفه قائم نیروی زلزله برای این اجزا با استفاده از رابطه (۱۰ – ۲) تعیین می شود.
(۱۰ – ۲)
2 AI
Wpـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Fv =
Rv
که در آن:
AوI: مقادیر مربوط مندرج در بندهای (۲ – ۴ – ۲) و (۲ – ۴ – ۶) هستند که برای محاسبه نیروی برشی پایه منظور شده اند.
Wp : بار مرده به اضافه کل سر بار آن
Rv : ضریب رفتار که برای طره با تیرهای فولادی برابر ۴/۲ و برای عناصر بتن مسلح برابر ۰۰/۲ اختیار می شود.
نیروی قائم فوق (Fv) باید در هر دو جهت رو به بالا و پائین و به صورت خالص و بدون منظور نمودن اثر کاهنده بارهای قائم محاسبه شود.
۲ – ۵ روشهای تحلیل دینامیکی
تحلیل دینامیکی در این آیین نامه به دو روش تحلیل طیفی (بند ۲ – ۵ – ۲) و یا روش تحلیل تاریخچه زمانی (بند ۲ – ۵ – ۳) انجام می گردد، تحلیل دینامیکی باید با توجه به حرکت زمین که با یکی از روشهای داده شده در بند (۲ – ۵ – ۱) مشخص می شود و با استفاده از اصول مکانیک سازه ها انجام گردد. شایان ذکر است که روش تحلیل طیفی برای طراحی ساختمانهائی که مشمول این آیین نامه هستند کافی تلقی می شود، در صورت استفاده از روش تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی، استفاده از روش تحلیلی طیفی با طیف طرح مندرج در بند ۲ – ۵ – ۱ و همچنین برای مقایسه و تفسیر بر اساس بند ۲ – ۵ – ۳ الزامی است.
در مورد سازه های نامنظم در پلان که مشمول تحلیل دینامیکی می باشند باید از روش تحلیل سه بعدی دینامیکی استفاده شود.
۲ – ۵ – ۱ حرکت زمین
اثرات حرکت زمین ممکن است به یکی از صورت های «طیف بازتاب شتاب» و یا «تاریخچه زمانی تغییرات شتاب» مشخص شود، حرکت زمین برای مبنای طراحی در این آیین نامه به حرکت زلزله ای اطلاق می شود که احتمال وقوع آن طی مدت ۵۰ سال، عمر مفید ساختمان، کمتر از ده درصد باشد. این زلزله، «زلزله طرح» و طیف بازتاب شتاب آن «طیف طرح» نامیده می شود.
مشخصات زلزله طرح به یکی از سه روش زیر تعریف می شود:
الف – طیف طرح استاندارد
این طیف از حاصلضرب مقادیر ضریب بازتاب ساختمان، B، در پارامترهای شتاب مبنا ، A، ضریب اهمیت ساختمان، I، و عکس ضریب رفتار، ۱/R، مطابق آنچه در بند ۲ – ۴ مشخص شده است بدست می آید.
طیف طرح استاندارد با فرض نسبت میرائی ۵ درصد تعیین شده است.
ب – طیف طرح ویژه ساختگاه
این طیف با توجه به ویژگی های زمین شناسی، تکتونیکی، لرزه شناسی، میزان ریسک و مشخصات خاک در لایه های مختلف در ساختگاه و با در نظر گرفتن نسبت میرائی ۵ % تعیین می شود، در صورتی که نوع ساختمان و سطح زلزله مورد نظر، منظور نمودن نسبت میرائی متفاوتی را ایجاب نماید، می توان آن را مبنای تهیه طیف قرار داد، مقادیر محاسبه شده طیفی باید در ضریب اهمیت ساختمان، I، و عکس ضریب رفتار ساختمان، ۱/R، ضرب گردد. مقادیر طیف حاصل قبل از اعمال ضریب های ۱/R و I نباید از ۲⁄۳ مقادیر نظیر طیف طرح استاندارد کمتر باشد.
پ – تاریخچه زمانی تغییرات شتاب (شتابنگاشت)
شتابنگاشت باید تا حد امکان نمایانگر حرکت واقعی زمین در محل احداث بنا در اثر زلزله باشد، بدین منظور باید حداقل سه شتابنگاشت با ویژگی های زیر در تحلیل مورد استفاده قرار گیرد.
1 – در صورتی که شتابنگاشتها مربوط به زلزله های واقعی اتفاق افتاده در مناطق دیگر باشند باید حتی المقدور سعی شود ویژگی های زمین شناسی، تکتونیکی، لرزه شناسی و به خصوص مشخصات لایه های خاک در محل شتابنگار با محل ساختمان مورد نظر مشابهت داشته باشند.
2 – مدت زمان حرکت شدید در شتابنگاشتها باید زمانی حداقل برابر ۱۰ ثانیه و یا ۳ برابر زمان تناوب اصلی سازه مورد نظر، هر کدام که بیشتر است، باشد.
3 – شتابنگاشتهای انتخاب شده باید به مقیاس در آیند، به مقیاس در آوردن باید به گونه ای باشد که طیف بدست آمده از هریک از شتابنگاشتها با نسبت میرائی ۵ درصد در محدوده زمان تناوبی Tm- 0/5 الی Tm- 0/5 ثانیه با طیفی که مطابق ضوابط قسمت (۲ – ۵ – ۱ – الف یا ب) بدست می آید تقریباَ مطابقت نماید . m شامل شماره کلیه مدهائی است که به میزان حداقل ۱۰ درصد در جرم مؤثر سازه مشارکت دارند.
در به مقیاس در آوردن شتابنگاشتها باید اثر شتاب مبنا، A ، ضریب اهمیت ساختمان ،I ، و عکس ضریب رفتار ۱/R ، (در صورتیکه سازه با روش الاستیک خطی آنالیز می شود) منظور شوند.
به مقیاس در آوردن شتابنگاشتها در صورت غیر خطی بودن روش تحلیل باید با استفاده از روشهای تحقیقاتی قابل قبول انجام گیرد.
۲ – ۵ – ۲ روش تحلیل دینامیکی طیفی (با استفاده از آنالیز مدها)
در این روش، تحلیل دینامیکی با فرض رفتار الاستیک خطی سازه و با استفاده از حداکثر بازتاب کلیه مدهای نوسانی سازه که در بازتاب کل سازه اثر قابل توجه ای دارند (مطابق بند ۲ – ۵ – ۲ – ۱) انجام می گیرد. حداکثر بازتاب در هر مد با توجه به زمان تناوب آن مد از طیف طرح (بند ۲ – ۵ – ۱ – الف یا ب) بدست می آید . سپس بازتاب کلی سازه از ترکیب آماری بازتابهای حداکثر هر مد تخمین زده می شود.
نحوه انجام محاسبات عددی تحلیل دینامیکی طیفی در پیوست (۳) ارائه شده است.
2 – ۵ – ۲ – ۱ تعداد مدهای نوسان
درهر یک از دو امتداد متعامد ساختمان باید حداقل سه مد اول نوسان، یا تمام مدهای نوسان با زمان تناوب بیشتر از ۴/۰ ثانیه و یا تمام مدهای نوسان که مجموع جرم های مؤثر ساختمان (بنا بر تعریف پیوست ۳) حداقل برابر با ۹۰ درصد جرم کل سازه باشد، هر کدام که تعدادشان بیشتر است، در نظر گرفته شود.
2 – ۵ – ۲ – ۲ ترکیب اثرات مدها
حداکثر بازتاب دینامیکی سازه از قبیل نیروهای داخلی اعضا، تغییر مکانها، نیروهای طبقات، برش های طبقات و عکس العمل پایه در هر مد را باید با روشهای آماری شناخته شده، مانند روش جذر مجموع مربعات تعیین نمود، ترکیب اثرات حداکثر مدها در ساختمانهای نامنظم در پلان و یا در مواردیکه زمان های تناوب دو یا چند مد سازه با یکدیگر نزدیک باشند باید صرفاَ با روشهائی که اندرکنش مدهای ارتعاشی را در نظر می گیرد، مانند روش ترکیب مربعی کامل (CQC)، انجام شود.(ر.ک.پیوست ۳)
2 – ۵ – ۲ – ۳ اصلاح مقادیر بازتاب
در مواردیکه برش پایه بدست آمده برای کل سازه از روش تحلیل دینامیکی طیفی با برش پایه استاتیکی معادل بدست آمده از رابطه (۲ – ۱) متفاوت باشد، مقادیر بازتاب ها باید زیر اصلاح شوند:
1 – درصورتیکه برش پایه به دست آمده از تحلیل دینامیکی طیفی از برش پایه استاتیکی معادل باشد:
الف – در سازه های نا منظم ، مقادیر بازتابها باید در نسبت برش پایه استاتیکی معادل به برش پایه به دست آمده از تحلیل دینامیکی طیفی ضرب شوند.
ب – در سازه های منظم ، مقادیر بازتاب ها باید در ۸۰ درصد نسبت برش پایه استاتیکی معادل به برش پایه به دست آمده از تحلیل دینامیکی طیفی ضرب شود ، به شرطی که مقدار حاصل از مقدار برش پایه بدست آمده از تحلیل دینامیکی طیفی کمتر نشود.
2 – در صورتیکه برش پایه بدست آمده از تحلیل دینامیکی طیفی بیشتر از برش پایه استاتیکی معادل باشد، مقدار برش پایه تحلیل دینامیکی طیفی و کلیه بازتاب های سازه و اعضای آن را به نسبت برش پایه استاتیکی معادل به برش پایه تحلیل دینامیکی طیفی می توان کاهش داد.
2 – ۵ – ۲ – ۴ اثرات پیچش
در آنالیز دینامیکی طیفی باید اثرات پیچش، شامل پیچش اتفاقی، را نیز مشابه ضوابط بند (۲ – ۴ – ۱۱) منظور نمود، در صورتی که از مدلهای سه بعدی برای آنالیز سازه استفاده شود، اثرات پیچشی اتفاقی را می توان با جابجا کردن مرکز جرم طبقه به اندازه برون مرکزی اتفاقی منظور نمود.
۴ – SRSS=Sqare Raot of sun of squares
۵ – CqC=Complete Quadratic Combination
۲ – ۵ – ۳ روش تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی
تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی روشی تحلیلی است برای تعیین بازتاب ها در هر مقطع زمانی در مدت وقوع زلزله در یک سازه وقتی که سازه در تراز پایه تحت تأثیر شتابهای ناشیب از حرکت زمین (شتابنگاشت) هنگام زلزله قرارمی گیرد، در این روش بازتاب های دینامیکی سازه که تابعی از زمان است بوسیله انتگرال گیری عددی معادله حرکت سازه محاسبه می گردد.
از این روش می توان برای تحلیل خطی الاستیک و یا تحلیل غیر خطی سازه ها استفاده نمود.
مقایسه بین نتایج تحلیل الاستیک سازه با استفاده از طیف طرح استاندارد و یا طیف طرح ویژه ساختگاه با آنچه از تحلیل تاریخچه زمانی خطی بدست می آید الزامی بوده و دلائل اختلاف احتمالی بین آنها باید طی یک گزارش فنی جامع توجیه گردد، در هر حال مقادیر بازتاب ها باید از محدودیتهای مشابه بند ۲ – ۵ – ۲ – ۳ پیروی نمایند.
نسبت میرائی در محاسبات الاستیک خطی می تواند برابر ۵ درصد و در محاسبات غیر خطی با توجه به توصیه های تخصصی و میزان غیر خطی بودن رفتار اجزای سازه منظور شود.
۲ – ۶ نیروی جانبی زلزله وارد بر اجزای ساختمان و قطعات الحاقی
اجزاء ساختمان وقطعات الحاقی به ساختمان باید در مقابل نیروی جانبی که از رابطه (۲ – ۱۱) بدست می آید محاسبه شوند:
(۲ – ۱۱) Fp=ABpIwp
که در آن A و I به ترتیب مقادیر مندرج در بندهای ۲ – ۴ – ۲ و ۲ – ۴ – ۶ هستند که برای محاسبه کل ساختمان بکار برده شده اند، Wp وزن جز ساختمان یا قطعه الحاقی مورد نظر است، در مخازن و قفسه بندی انبارها و کتابخانه ها Wp علاوه بر بار مرده شامل وزن محتو یات آنها درحالت کاملاَ پر می باشد.
BP ضریبی است که مقدار آن در جدول شماره (۴) داده شده است.
جدول شماره (۴): ضریب Bp
اجزاء ساختمان یا قطعات الحاقی | جهت نیروی افقی | BP |
دیوارهای خارجی وداخلی ساختمان وتیغه های جداکننده | درامتدادعمودبر سطح دیوار | ۷/۰ |
جان پناها ودیوارهای طره ای | درامتدادعمودبر سطح دیوار | ۰۰/۲ |
اجزاء تزئینی و داخلی و یا قسمتهای الحاقی به ساختمان | درهر امتداد | ۰۰/۲ |
مخازن، برجها، دودکشها، وسائل و ماشین آلات درصورتیکه متصل به ساختمان و یا جزئی ازآن باشند وسقفهای کاذب | درهر امتداد | ۰۰/۱ |
اتصالات عناصر سازه ای پیش ساخته | درهر امتداد | ۰۰/۱ |
تبصره ۱ ـ برای قطعات الحاقی که با مصالح بنائب و ملات ماسه سیمان ساخته شوند می توان مقاومت کششی مصالح و ملات را حداکثر تا ۱۵ درصد مقاومت فشاری آنها، مندرج در استاندارد شماره ۵۱۹ ایران، در محاسبات منظور نمود.
۲ – ۷ دیافراگم ها و نیروهای وارد بر آنها
دیافراگم ها که معمولاَ کف های سازه ای تحمل کننده بارهای ثقلی در ساختمان ها هستند، در هنگام زلزله وظیفه انتقال نیروهای ایجاد شده در کف ها را به عناصر قائم باربر جانبی به عهده دارند، این عناصر باید در برابر تغییر شکل های افقی که در میان صفحه آنها ایجاد می شود، مقاومت و سختی کافی را دارا باشند، نیروی افقی ایجاد شده در دیافراگم ها دربند ۲ – ۷ – ۲ ارائه شده است.
دیافراگم ها، ممکن است صلب و یا انعطاف پذیر باشند، تحلیل کلی سازه در برابر نیروهای جانبی و توزیع نیروی برشی بین عناصر سیستم مقاوم در برابر نیروهای جانبی باید با توجه به این موضوع انجام گردد، در صورتیکه برای هر جهت افقی، تحت نیروهای وارد به دیافراگم هر طبقه که از بند ۲ – ۴ – ۹ بدست آمده حداکثر تغییر شکل افقی دیافراگم نسبت به نقاط دیگر آن از نصف تغییر مکان نسبی طبقه کمتر باشد دیافراگم صلب و در غیر اینصورت انعطاف پذیر محسوب می گردد.
در هر حالت تغییر شکل افقی دیافراگم نباید از تغییر مکان جانبی مجاز اجزای قائم باربری که به آن متصل هستند بیشتر باشد.
در پیوست شماره ۶ در صورتی که برای هر جهت افقی، تحت نیروهای وارد به دیافراگم هر طبقه که از بند ۲ – ۴ – ۹ بدست آمده حداکثر تغییر شکل افقی دیافراگم نسبت به نقاط دیگر آن از نصف تغییر مکان نسبی طبقه کمتر باشد دیافراگم صلب و در غیر اینصورت انعطاف پذیر محسوب می گردد.
در هر حالت تغییر شکل افقی دیافراگم نباید از تغییر مکان جانبی مجاز اجزای قائم باربری که به آن متصل هستند بیشتر باشد.
در پیوست شماره ۶، تعریف، عملکرد، انواع دیافراگم ها و روش محاسبه تغییر مکان آنها آمده است.
۲ – ۷ – ۱ مقاومت دیافراگم
دیافراگم ها باید برای تلاش های برشی و لنگرهای خمشی ایجاد شده در میان صفحه خود زیر اثر بار جانبی طراحی شوند، کنترل مقاومت دیافراگم های بتن ارمه بر اساس ضوابط آیین نامه بتن ایران انجام می گردد، در صورت استفاده از مصالح دیگر، کنترل مقاومت انها باید بر اساس ضوابط آیین نامه های معتبر دیگر انجام شود.
۲ – ۷ – ۲ نیروی افقی وارد به دیافراگم ها
دیافراگم های کف ها و سقف باید برای نیروی بدست آمده از رابطه (۲ – ۱۲) محاسبه شوند:
(۲ – ۱۲)
(Ft+Σn Fj)
j=i
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ = Fpi
N
ΣWj
j=i
در این رابطه:
Fpi : نیروی جانبی وارد به دیافراگم در ترازi
Wi: وزن دیافراگم واجزای متصل به آن در ترازi (شامل قسمتهائی از بارزنده مطابق ضوابط بند ۲ – ۲)
Fj Ft Wj : نیروهای وارده به طبقه و وزن طبقه مطابق تعاریف بند (۲ – ۴ – ۹) در رابطه فوق حداقل Fpi برابر AI 35/0 بوده و حداکثر آن لازم نیست بیشتر از Wi AI 70/0 در نظر گرفته شود، در صورتیکه لازم باشد دیافراگم علاوه بر نیروهای زلزله طبقه، نیروهای جانبی اعضای قائمی را که در قسمت بالا و پائین دیافراگم بر روی یکدیگر واقع نشده اند، به یکدیگر منتقل نماید، مقدار این نیروها نیز باید به نیروی بدست آمده ار رابطه (۲ – ۱۲) اضافه شود، برای توضیحات بیشتر به پیوست ۶ مراجعه شود.
۲ – ۸ سازه های غیر ساختمانی
برای مخازن آب، سیلوها، دودکش ها و سایر سازه های مشابه غیر ساختمانی ۸ – ۱ نیروی جانبی زلزله مؤثر به این گونه سازه ها در صورتی که مشمول بند ۲ – ۸ – ۲ نباشند با استفاده از یکی از روشهای مندرج در بند (۲ – ۳) و با رعایت ضوابط زیر تعیین می گردد.
الف – زمان تناوب نوسان این سازه ها باید با استفاده از یکی از روشهای تحلیلی تعیین گردد، زمان تناوب اصلی نوسان پاندولهای وارونه، برجها و دودکش ها را می توان با استفاده از روابط مندرج در پیوست شماره (۴) بدست آورد.
ب – چنانچه زمان تناوب اصلی نوسان این نوع سازه ها از ۵/۰ ثانیه تجاوز نماید اعمال روش تحلیل دینامیکی الزامی است.
پ – ضریب رفتار R برای این سازه ها طبق جدول شماره (۵) تعیین می گردد، مقدار B/R در هر حال نباید کمتر از ۵/۰ در نظر گرفته شود،
ت – سازه هائی که زمان تناوب اصلی نوسان آنها کمتر از ۶ % ثانیه است صلب تلقی شده و مقدار B/R برای آنها ۵/۰ در نظر گرفته می شود.
ث – توزیع نیروی جانبی در ارتفاع این سازه ها بر حسب مورد با استفاده از روش مندرج در بند ۲ – ۴ – ۹ و یا ۲ – ۵ بعمل می آید.
ج – محدودیت تغییر مکان جانبی موضوع بند ۲ – ۴ – ۱۳ در مورد این سازه ها اعمال نمی شود مگر آنکه خرابی سازه و یا عوامل غیر سازه ای آن تلفات جانی به همراه داشته و یا محدودیت های خاصی از نظر بهره برداری مورد نظر باشد.
2 – ۸ – ۲ برای تعیین نیروی جانبی زلزله مؤثر بر مخازن زمینی و زیر زمینی به ضوابط و معیارهای نشریه شماره ۱۲۳ سازمان برنامه و بودجه مراجعه شود.
جدول شماره (۵): ضریب رفتار سازه های غیر ساختمانی
ردیف | نوع سازه | R |
۱ |
۲
3
4
5
6 سازه هائی که ر فتارشان مشابه پاندول وارونه است.مخازن هوایی که بر روی پایه های بادبند شده یا نشده قرار دارند.
سیلوها، دودکشها، برجهای خنک کن و بطور کلی سازه هائی که دارای جرم گسترده بوده و رفتارشان مشابه ستون طره است.
قیفها و کندوهای متکی بر روی پایه های بادبند شده یا نشده
برجها و دکلهای مشبک (آزاد یا مهارشده)
علائم، تابلوها، تأسیسات خاص تفریحی و بازی و برجهای یاد بود
سایر سازه ها۳
۵
4
4
5
5 /۳
۲ – ۹ افزایش بار طراحی ستونها
اگر چه استفاده از نوع سیستم های باربر جانبی مذکور در این بند اصلاَ توصیه نمی شود، لیکن در مواردی که یک عضو باربر جانبی تا روی شالوده ادامه پیدا نمی کند، مانند دیوارهای برشی، ستون هایی که این عضو را تحمل می کنند باید مقاومتی حداقل برابر با بارهای بدست آمده از ترکیبات زیر، علاوه بر سایر ترکیبات بار را داشته باشند.
(بار زلزله) R 4 /0 + (بار زنده) ۸ / ۰+ بار مرده
(بار زلزله) R 4 /0 + (بار مرده) ۸۵/ ۰
در هر حال کل نیروی محوری این ستون ها لازم نیست از مجموع ظرفیت نهائی سایر اعضایی که به این ستون ها نیرو وارد می کند، بیشتر باشد.
مقاومت عنوان شده در بالا برای ستون، مقاومت نهائی آن است ، در ستون هائی که طراحی آنها بر اساس تنش های مجاز صورت گرفته است، این مقاومت ۷/۱ برابر مقاومت مجاز ستون در نظر گرفته می شود.
۲ – ۱۰ افزایش بار طراحی اجزای سازه ای که جزئی از سیستم باربر جانبی نیستند
برای ساختمانهای بلندتر از ۵ طبقه تمام اجزای سازه ای که در سیستم مقاوم در برابر نیروهای جانبی شرکت نداشته لیکن از طریق دیافراگم های کف ها با سیستم باربر جانبی مرتبط هستن، باید برای اثرهای هم زمان بارهای قائم وقتی که عضو دارای تغییر مکان جانبی مساوی با تغییر مکان نسبی طبقه ضربدر R4/0 می باشد کنترل شود، در این محاسبه لازم نیست که مطابق پاراگراف آخر بند ۲ – ۴ – ۱ حداقل مقدار R/B در هنگام برآورد نیروی برش پایه رعایت گردد، اثر P – ∆ نیز دراین محاسبات باید منظور گردد.
در صورتی که درطراحی این اجزا از روش تنش های مجاز استفاده شده باشد، ظرفیت باربری نهائی آنها را می توان ۷/۱ برابر ظرفیت باربری مجاز آنها در نظر گرفت.
۲ – ۱۱ قطعات نما و سایر قطعات غیرسازه ای متصل به ساختمان
2 – ۱۱ – ۱ در ساختمانهای با اهمیت زیاد و ساختمانهای بلندتر از هشت طبقه در صورتی که دیوارهای جداکننده داخلی و یا دیوارهای نما جزء سیستم سازه ای باربر جانبی نباشند باید به طریقی به سازه متصل شوند که محدودیتی در حرکت سازه در امتداد صفحه دیوار ایجاد ننمایند، اتصالات دیوار به سازه باید توانایی انتقال نیروی زلزله ایجاد شده در اثر جرم دیوار را به سازه دارا باشند ، این قبیل دیوارها بهتر است از جنس سبک و انعطاف پذیر انتخاب شوند.
2 – ۱۱ – ۲ در مورد ساختمانهای با اهمیت زیاد و یا ساختمانهای بلندتر از ۸ طبقه و یا ساختمانهای پیش ساخته و یا با نمای شیشه ای باید این قطعات برای مقاومت در برابر نیروی زلزله مطابق بند (۲ – ۶) طراحی گردیده و علاوه بر آن قادر باشند تغییر مکانهای ایجاد شده در طبقات سازه در اثر نیروهای جانبی و یا تغییرات دما را بدون ایجاد محدودیتی در حرکت سازه تحمل نمایند، این قطعات باید بر روی اجزاء سازه ای متکی بوده و یا با اتصالات مکانیکی مطابق ضوابط زیر به این اجزا متصل گردند:
الف – اتصالات قطعات نظیر شیشه و قطعات پیش ساخته به سازه و یا درز بین قطعات باید به گونه ای باشند که بتوانند دو برابر تغییر مکان نسبی طبقات مجاور قطعات در اثر باد، حاصلضرب R4/0 در تغییر مکان نسبی طبقات مجاور قطعات در اثر زلزله، و یا ۵/۱ سانتیمتر، هر کدام را که بزرگتر است، تأمین نمایند.
ب – اتصالات باید به گونه ای باشند که حرکت نسبی دو طبقه مجاور در امتداد صفحه قطعات را از طریق اتصالات لغزشی با استفاده از پیچ و سوراخهای بادامی شکل، و یا اتصالاتی که حرکت نسبی طبقات را از طریق خم شدن قطعات فولادی، و یا هرگونه اتصال مشابه دیگری که لغزش و یا انعطاف پذیری مشابه فوق را بوجود بیاورد تأمین کنند.
پ – اتصالات باید دارای شکل پذیری و ظرفیت چرخشی کافی بوده تا از شکست غیر شکل پذیر مهارها در مجاورت جوش ها جلوگیری شود.
ت – بدنه اتصال به سازه باید یرای ۳۳/۱ برابر نیروی زلزله مطابق بند (۲ – ۶) طراحی شود.
ث – تمام ادوات اتصال مانند پیچ ها، جوش ها و ریشه های متصل کننده بدنه (عناصر) اتصال به سازه و یا قطعه غیر سازه ای باید برای ۴ برابر نیروی زلزله مطابق بند (۲ – ۶) طراحی شوند.
ج – ریشه ها و مهارهائی که داخل بتن قرار می گیرند ترجیحاَ به میلگردهای داخل بتن متصل شده و یا دور آنها قلاب گردیده و یا به نحوی در بتن مهار گردند که قادر باشند نیروهای وارده را به میلگردهای داخل بتن منتقل نمایند.
2 – ۱۱ – ۳ برای ساختمانهای غیر از موارد ذکر شده در دو بند ۲ – ۱۱ – ۱ و۲ – ۱۱ – ۲ با هر تعداد طبقه رعایت ضوابط دیوارهای غیرسازه ای و نماسازی حداقل مطابق بندهای ۷ و ۱۲ فصل سوم آیین نامه الزامی است.
۲ – ۱۲ کنترل سازه تحت بار زلزله سطح بهره برداری
در ساختمانهای با اهمیت زیاد و یا بلندتر از ۵۰ متر یا بیش از ۱۵ طبقه، سازه باید در برابر اثر زلزله خفیف یا متوسطی که در طول مدت ۵۰ سال، عمر مفید سازه احتمال وقوع آنها بیشتر از ۵/۹۹ درصد است قابلیت استفاده خود را حفظ نماید.
زلزله فوق «زلزله سطح بهره برداری» نامیده می شود و حرکت زمین در این زلزله مطابق بندهای ۲ – ۵ – ۱ – ب و۲ – ۵ – ۱ پ، همراه با منظور نمودن عدد ۶/۱ بجای R/1 تعریف می گردد.
نیروی برش پایه در زلزله سطح بهره برداری مطابق با رابطه (۲ – ۱۳) محاسبه می گردد:
(۲ – ۱۳)
ABIW 6/1 Vser =
که در آن:
Vser: نیروی برشی زلزله سطح بهره برداری برای کل سازه در تراز پایه
A،B،I،W مطابق تعاریف بند (۲ – ۴ – ۱) می باشند.
در این زلزله تنش های ایجاد شده در اعضاء و تغییر مکان جانبی طبقات از حدودی که در زیر تعیین شده اند نباید تجاوز کند:
الف – در سازه های فولادی تنش ایجاد شده در اعضاء زیر بر اثر بارهای سطح بهره برداری، بدون ضریب بار، از حد جاری شدن تجاوز نکند، همچنین کنترل اتصالات اجزای فولادی نیازی به منظور نمودن ۲۵/۱ برابر مقاومت اجزای فولادی (بند ۷ – ۱ – پ درپیوست ۲) نمی باشد.
ب – در سازه های بتن آرمه اثرهای ناشی از ترکیب بارهای مختلف در شرایط بهره برداری، بدون ضریب بار، از مقاومت نهایی عضو تجاوز نکند.
پ – تغییر مکان نسبی طبقات و یا کل ساختمان به ترتیب از ۰۰۵/۰ ارتفاع طبقه و یا ارتفاع کل ساختمان تجاوز نکند.
تبصره ۱: در هر طبقه تنش در۱۰ درصد ستونها و۱۵ درصد تیرهای قابهای خمشی می تواند تا ۲۵ درصد بیشتر از تنش حد جاری شدن افزایش یابد.
تبصره ۲: درصورتی که نوع و نحوه بکارگیری مصالح و سیستم اتصال قطعات غیرسازه ای به گونه ای باشد که این قطعات بتوانند در برابر تغییر مکانهای جانبی بیشتر و بدون خسارات عمده بر جا بمانند، تغییر مکان نسبی طبقه یا کل ساختمان به ترتیب تا ۰۰۸/۰ ارتفاع طبقه و یا ارتفاع کل ساختمان نیز مجاز است .
۲ – ۱۳ ترکیب نیروی زلزله با سایر نیروها – تنش های طراحی
در صورتیکه محاسبه سازه به روش تنش های مجاز انجام شود ضوابط استاندارد شماره ۵۱۹ ایران ملاک عمل است و در صورتیکه محاسبه سازه ها به روش مقاومت نهائی و یا در حالات حدی انجام پذیر ترکیب نیروهای زلزله با سایر نیروها باید با رعایت ضوابط آیین نامه بتن ایران برای سازه های بتن آرمه، و یا با رعایت آیین نامه مورد استفاده برای سازه های فولادی صورت گیرد.
حدود مجاز تنش های تسلیم و گسیختگی مصالح نیز با توجه به ضوابط آیین نامه صراحی مصالح مورد استفاده تعیین می گردند.
فصل سوم – ضوابط ساختمانهای با مصالح بنایی غیر مسلح
۳ – ۱ تعریف
منظور از ساختمانهای با مصالح بنائی ، ساختمانهائی است که با آجر، بلوک سیمانی و یا با سنگ ساخته می شود و در آنها تمام و یا قسمتی از بارهای قائم توسط دیوارهای با مصالح بنائی تحمل می گردد، بنابراین ساختمانی که در آن قسمتی از بارهای قائم توسط دیوارهای با مصالح بنائی و قسمتی دیگر توسط عناصر فلزی و یا بتن آرمه تحمل شود در ردیف ساختمانهای با مصالح بنائی محسوب می شود و مقررات مندرج در این فصل و یا بند ۱ – ۲ – ۳ آیین نامه باید در مورد اینگونه ساختمانهای مختلط نیز رعایت گردد، رعایت این فصل برای تمام مناطق با خطرهای نسبی مختلف الزامی است.
۳ – ۲ محدودیت ارتفاع ساختمان و طبقات آن
3 – ۲ – ۱ در ساختمانهای با مصالح بنائی حداکثر تعداد طبقات بدون احتساب زیر زمین برابر ۲ طبقه می باشد و همچنین تراز روی بام نسبت به متوسط تراز زمین مجاز نباید از ۸ متر تجاوز نماید، زیرزمین طبقه ای است که تراز روی سقف آن نسبت به متوسط تراز زمین مجاور از۵/۱ متر بیشتر نباشد در غیر اینصورت این طبقه نیز بحساب تعداد طبقات ساختمان منظور می گردد، حداکثر تعداد طبقات زیرزمین یک طبقه خواهد بود.
3 – ۲ – ۲ حداکثر ارتفاع طبقه (از روی کلاف افقی زیرین تا زیر سقف) ۴متر می باشد و در صورت تجاوز از این حد، علاوه بر کلاف بندی مطابق بند ۳ – ۹ – ۱ باید یک کلاف افقی اضافی در داخل دیوارها و در ارتفاع حداکثر ۴ متر از روی کلاف زیرین تعبیه گردد، به این ترتیب می توان ارتفاع طبقه را حداکثر تا ۶ متر افزایش داد.
3 – ۲ – ۳ برای دیوارهای با مصالح بنائی حداقل نسبت ضخامت به ارتفاع با استفاده از دستورالعمل های مناسب تعیین می شود ولی نباید از ۱۰/۱ برای دیوارهای سازه ای (مطابق بند ۳ – ۶ ) و ۱۲/۱ برای دیوارهای غیر سازه ای مهار نشده کمتر باشد.
۳ – ۳ پلان ساختمان
۳ – ۳ – ۱ بطور کلی ساختمان باید واجد خصوصیات زیر باشد:
الف) طول ساختمان از سه برابر عرض آن تجاوز ننماید.
ب) نسبت به هر دو محور اصلی قرینه و یا نزدیک به قرینه باشد.
پ) پیش آمدگی ها و پس رفتگی های نامناسب نداشته باشد.
۳ – ۳ – ۲ در صورت تجاوز نسبت طول به عرض ساختمان از ۳ و یا نامتقارن بودن ساختمان و یا وجود پیش آمدگی هائی بیش از مقادیر مندرج در بند ۳ – ۳ – ۳، باید با ایجاد درز انقطاع مطابق بند ۱ – ۴ – ت، ساختمان را به قطعات مناسب تر مانند شکل (۲) تقسیم کرد بطوری که هر قطعه واجد شرایط مندرج در بند ۳ – ۳ – ۱ باشد، ادامه درزهای جدائی در شالوده ساختمان الزامی نمی باشد.
شکل (۲) – تقسیم ساختمان به قطعات مناسب با ایجاد درز انقطاع
۳ – ۳ – ۳ ابعاد پیش آمدگی در پلان ساختمان بدون تعبیه درز انقطاع محدود است به مقادیری که در شکل (۳) مشخص شده است.
الف) پیش آمدگی در امتداد طول ساختمان
ب ) پیش آمدگی در امتداد عرض ساختمان
شکل (۳) – ابعاد پیش آمدگی در پلان ساختمان
چنانچه در شکل (۳ – الف) D / 2d > ، و یا در شکل (۳ – ب) L / 2Z > باشد، این قسمتها پیش آمدگی تلقی نمی شود و در اینصورت محدودیتی برای بعد دیگر وجود ندارد مشروط بر آنکه پلان ساختمان بطور نامناسبی نامتقارن نگردد.
۳ – ۳ – ۴ دیوارها باید حتی الامکان بطور منظم و متقارن در پلان ساختمان قرار داده شوند تا با تحمل یکنواخت نیروی افقی زلزله پیچش در ساختمان به حداقل برسد.
۳ – ۴ مقطع قائم ساختمان
3 – ۴ – ۱ بطورکلی ارجح است ساختمان فاقد پیش آمدگی در مقاطع قائم باشد و در صورت ایجاد پیش آمدگی باید ضوابط ذیل رعایت گردد:
الف) طول جلو آمده طره در مورد بالکن های سه طرف باز از ۲۰/۱ متر و برای بالکن های دو طرف باز است ۵۰/۱ متر بیشتر نباشد و طره ها بخوبی در سقف طبقه مهار شوند.
در صورتیکه طول جلو آمده طره از حدود مذکور در فوق تجاوز نماید طره باید در برابر نیروی قائم زلزله مطابق بند ۲ – ۴ – ۱۵ محاسبه گردد.
ب) پیش آمدگی ساختمان در مقطع قائم بطوریکه طبقه بالا بصورت طره جلوتر از طبقه پائین باشد فقط با احراز شرایط زیر مجاز است.
1) طول جلو آمده طره از ۰۰/۱ متر بیشتر نباشد.
2) سازه قسمت پیش آمده طوری طراحی شود که هیچیک از دیوارهای آن بار سقف و یا دیوارهای فوقانی را تحمل نکند.
3) دیوارهای قسمت پیش آمده بوسیله کلافهای قائم فولادی و یا بتن آرمه با اتصال مناسب و مطمئن نگهداشته شوند و دو سر کلافها در عناصر سازهای کف و سقف مهار شوند، کلافبندی باید بنحوی انجام گیرد که اولاً هر کلاف حداکثر ۲ متر از دیوار را نگهدارد و ثانیاً دو طرف پنجره های با عرض بیشتر از ۲ متر نیز دارای کلاف باشد، حداقل مقطع و آرماتوربندی این کلافهای قائم مطابق کلافهای قائم ساختمان مندرج در بندهای ۳ـ۹ـ۲ـ۱ و ۳ـ۹ـ۲ـ۲ میباشد.
3ـ۴ـ۲ـ از احداث اختلاف سطح در یک طبقه ساختمان باید حتی الامکان پرهیز شود و در صورت وجود اختلاف سطح بیش از ۶۰ سانتیمتر باید دیوارهای حدفاصل دو قسمتی که اختلاف سطح دارند با کلافبندی اضافی مناسب تقویت شوند و یا اینکه دو قسمت ساختمان بوسیله درز جدائی از یکدیگر جدا شوند.
3ـ۴ـ۳ـ شالوده ها باید حتی المقدور در یک سطح افقی ساخته شوند و در صورتی که بعلت شیب زمین یا علل دیگر احداث شالوده در یک تراز میسر نباشد باید هر قسمت آن در یک سطح افقی قرار داده شود و در هر حال باید از ایجاد شیب بیش از ۱۵ درصد در پی خودداری گردد.
۳ ـ ۵ ـ بازشوها (در ـ پنجره ـ گنجه)
3ـ۵ـ۱ـ در ساختمانهای با مصالح بنائی بطور کلی باید از احداث بازشوهای وسیع احتراز نمود و حتی المقدور بازشوها را در قسمت مرکزی دیوارها قرارد داد.
3ـ۵ـ۲ـ رعایت محدودیتهای ذیل برای هر دیوار سازهای (مطابق تعریف در بند ۳ـ۶) الزامی است:
الف) مجموع سطح بازشوها از ۳/۱ سطح آن دیوار بیشتر نباشد.
ب) مجموع طول بازشوها از ۲/۱ طول دیوار بیشتر نباشد.
پ) فاصله اولین بازشو از بر خارجی ساختمان (یا ابتدای طول دیوار) کمتر از ۳/۲ ارتفاع بازشو یا کمتر از ۷۵ سانتیمتر نباشد مگر آنکه در طرفین بازشو کلاف قائم قرار داده شود.
ت) فاصله افقی دو باز شو از ۳/۲ ارتفاع کوچکترین بازشوی طرفین خود کمتر نبوده و از ۶/۱ مجموع طول آن دو باز شو نیز کمتر نباشد در غیر اینصورت جرز بین دو باز شو جزئی از بازشو منظور می شود و نباید آن را بعنوان دیوار سازهای بحساب آورد و نعل درگاه روی بازشوها نیز باید بصورت یکسره با دهانهای برابر مجموع طول بازشوها به اضافه جرز بین آنها محاسبه گردد.
ث) هیچیک از ابعاد بازشو از ۵/۲ متر بیشتر نباشد، در غیر اینصورت باید طرفین بازشو با تعبیه کلافهای قائم که به کلافهای افقی بالا و پائین آن طبقه متصل می شوند و همچنین با مهار نعل درگاه باز شو در کلافهای قائم طرفین تقویت نمود.
۳ ـ ۶ ـ دیوارهای سازهای
دیوارهای سازهای دیوراهائی است که برای تحمل بار قائم یا جانبی یا هر دو آنها در ساختمان در نظر گرفته میشود.
3ـ۶ـ۱ـ در هر یک از امتدادهای طولی و عرضی ساختمان مقدار دیوار نسبی در هر طبقه نباید از مقادیر مندرج در جدول شماره (۶) کمتر باشد. مقدار دیوار نسبی هر طبقه در هر امتداد عبارتست از نسبت مساحت مقطع افقی دیوارهای سازهای موازی با امتداد مورد نظر به مساحت زیربنای آن طبقه. برای تعیین مقدار دیوار نسبی فقط دیوارهای سازهای با حداقل ضخامت ۲۰ سانتیمتر که دارای کلاف افقی در تراز سقف باشند به حساب می آیند، دیوارهای بالا و پائین بازشوها در محاسبه دیوار نسبی منظور نمی شوند، بعبارت دیگر برای تعیین مقدار دیوار نسبی مقطع افقی شکستهای که حداقل مساحت دیوار را بدست میدهد در نظر گرفته می شود.
جدول شماره (۶) ـ حداقل دیوار نسبی در هر امتداد ساختمان
نوع و تعداد طبقات ساختمان | زیرزمین | طبقه اول | طبقه دوم | |
ساختمانهای آجری | یک طبقه دوطبقه |
۶ % 8 % |
۴ % 6 % |
– 4 % |
ساختمانهای با بلوک سیمانی | یک طبقه دوطبقه |
۱۰ % 12 % |
۶ % 10 % |
– 6 % |
ساختمانهای سنگی | یک طبقه دوطبقه |
۸ % 10 % |
۵ % 8 % |
– 5 % |
۳ ـ ۶ ـ ۲ ـ حداکثر طول مجاز دیوار سازهای بین دو پشت بند ۳۰ برابر ضخامت آن میباشد مشروط بر آنکه از ۸ متر تجاوز نکند، مقصود از پشتبند، دیواری است که در امتداد دیگری با دیوار سازهای تلاقی می نماید، دیواری بعنوان پشتبند تلقی می شود که ضخامت آن حداقل ۲۰ سانتیمتر و طول آن با احتساب ضخامت دیوار سازهای حداقل برابر ۶/۱ بزرگترین دهانه طرفین پشتبند باشد، کلاف قائم نیز میتواند بعنوان پشتبند تلقی شود.
3 ـ ۶ ـ ۳ ـ ارتفاع دیوارهای سازهای باید با مفاد بند ۳ـ۲ تطبیق نماید.
۳ – ۷ – دیوارهای غیرسازه ای و تیغه ها (یا جداگرها)
3 ـ ۷ ـ ۱ ـ حداکثر طول مجاز دیوار غیر سازهای یا تیغه بین دو پشتبند عبارتست از ۴۰ برابر ضخامت دیوار یا تیغه و یا ۶ متر هر کدام کمتر باشد.
3 – ۷ – ۲ حداکثرارتفاع مجاز دیوارهای غیر سازه ای و تیغه ها از تراز کف مجاز ۵/۳ متر می باشد، در صورت تجاوز از این حد باید با تعبیع کلافهای افقی و قائم بطور مناسبی به تقویت دیوار مبادرت گردد.
3 – ۷ – ۳ تیغه هایی که در تمام ارتفاع طبقه ادامه دارد باید کاملاَ به زیر پوشش سقف مهار شونده یعنی رگ آخر تیغه با فشار و ملات کافی در زیر سقف جای داده شود، لبه فوقانی تیغه هائی که در تمام ارتفاع طبقه ادامه ندارند باید با کلاف فولادی یا بتن آرمه و یا چوبی که به سازه ساختمان و یا کلافهای احاطه کننده تیغه متصل می باشد کلاف بندی شود.
3 – ۷ – ۴ لبه قائم تیغه ها نباید آزاد باشد. این لبه باید به یک تیغه دیگر و یا یک دیوار عمود بر آن، یکی از اجزای سازه و یا عنصر قائم (همانند یک ستونک) که به همین منظور از فولاد، بتن آرمه و یا چوب تعبیه می شود با اتصال کافی تکیه داشته باشد، ستونک می تواند از یک ناودانی نمره ۶ (و یا پروفیل فولاد معادل آن)، و یا از بتن آرمه و یا چوب تشکیل شود، چنانچه طول تیغه پشت بند کمتر از ۵/۱ متر باشد لبه آن می تواند آزاد باشد.
3 – ۷ – ۵ در صورتیکه دیوار و تیغه متکی به آن بطور همزمان و یا بصورت لاریز و یا بصورت هشتگیر چیده شوند اتصال تیغه به دیوار کافی تلقی می گردد ولی چنانچه تیغه بعد از احداث دیوار و بدون اتصال به آن ساخته شود باید در محل تقاطع به نحو مناسبی به دیوار متصل و محکم گردد، در غیر اینصورت لبه کناری تیغه آزاد تلقی شده و باید طبق بند ۳ – ۷ – ۴ عنصر قائم این لبه تعبیه گردد، دو تیغه عمود بر هم باید با یکدیگر قفل و بس شوند.
۳ – ۸ جان پناهها و دودکشها
3 – ۸ – ۱ ارتفاع جان پناه اطاف بامها و بالکنها از کف تمام شده، در صورتیکه ضخامت دیوار آن ۱۰ و یا ۲۰ سانتی متر باشد نباید بترتیب از ۵۰ و۹۰ سانتی متر تجاوز نماید، در صورت تجاوز ارتفاع از حدود فوق الذکر، جان پناه باید توسط عناصر قائم فولادی یا بتن آرمه نگهداری شده و در کف بام یا بالکن گیردار شود.
3 – ۸ – ۲ دودکشها و بادگیرهای با مصالح بنائی و اجزاء مشابه نباید بلند تر از ۵/۱ متر از کف بام باشند و در صورتی که ارتفاع آنها از این مقدار تجاوز نماید باید به وسیله عناصر قائم فولادی یا بتن آرمه بنحو مناسبی تقویت و در کف بام گیر دار شوند.
۳ – ۹ کلاف بندی
۳ – ۹ – ۱ کلاف بندی افقی
3 – ۹ – ۱ – ۱ در کلیه دیوارهای سازه ای تمام ساختمانهای با مصالح بنائی – اعم از یک طبقه یا دو طبقه و اعم از آجری، بلوک سیمانی و یا سنگی – باید کلاف های افقی در تراز های زیر ساخته شوند:
الف) در تراز زیر دیوارها
این کلاف باید با بتن آرمه ساخته شود بطوریکه عرض آن از عرض دیوار و یا ۲۵ سانتیمتر و ارتفاع آن از ۲⁄۳ عرض دیوار و یا ۲۵ سانتی متر کمتر نباشد.
ب) در زیر سقف
کلاف سقف چنانچه با بتن ارمه ساخته شود باید هم عرض دیوارها باشد مگر در مورد دیوارهای خارجی که به منظور نما سازی می توان عرض کلاف را حداکثر تا ۱۲ سانتیمتر از عرض دیوار کمتر اختیار نمود ولی در هیچ حال عرض کلاف سقف نباید از ۲۰ سانتیمتر کمتر باشد، ارتفاع کلاف نباید از ۲۰ سانتی متر کمتر باشد، در سقف بجای کلاف بتن آرمه می توان از پروفیلهای فولادی معادل تیر آهن نمره ۱۰ استفاده نمود مشروط برآنکه کلاف فولادی با سقف بخوبی متصل شده و همچنین این کلاف ها بنحوی مناسب با کلاف قائم یا دیوار مثلاَ با لایه ضخیم ملات به دیوارها استوار گردد، چنانچه سقف از تاوه بتن درجات ریخته شده ساخته شود نیازی به کلاف افقی اضافی در تراز سقف وجود ندارد.
3 – ۹ – ۱ – ۲ حداقل قطر میلگردهای طولی در کلاف های افقی بتن آرمه عبارتست از:
10 میلیمتر برای میلگرد آجدار و ۱۲ میلیمتر برای میلگرد ساده، در صورت استفاده از میلگردهای ساده باید انتهای میلگردها را در محل وصله ها و در محل ختم میلگردها به قاب ۱۸۰ درجه انتهائی ختم نمود، میلگردهای طولی باد حداقل ۲ عدد بوده و در گوشه ها قرار داده شوند ، در صورتی که عرض کلاف از ۳۵ سانتیمتر تجاوز نماید تعداد میلگردهای طولی باید به ۶ عدد و یا بیشتر افزایش داده شود بطوری که فاصله هر دو میلگرد مجاوز از ۲۵ سانتیمتر بیشتر نباشد میلگردهای طولی باید با تنگهائی به قطر حداقل ۶ میلیمتر به یکدیگر بسته شوند، حداکثر فاصله تنگها از یکدیگر عبارتست از ارتفاع کلاف و یا ۲۵ سانتی متر؛ هر کدام کمتر باشد.
پوشش بتن اطراف میلگردهای طولی نباید در مورد کلاف زیر دیوارها از ۵ سانتیمتر و در مورد کلاف سقف از ۵/۲ سانتی متر کمتر باشد.
3 – ۹ – ۱ – ۳ در هر تراز، اضلاع مختلف کلاف باید به یکدیگر متصل شوند تا کلاف بندی یکپارچه و شبکه مانند بهم پیوسته ای تشکیل گردد. آرماتوربندی محل تلاقی اضلاع کلاف بخصوص در مورد کلاف سقف باید بنحوی انجام شود که اتصال کلاف ها به خوبی تأمین گردد.
کلاف سقف نباید در هیج جا منقطع باشد، در صورتی که مجاری دودکش، تهویه، کانال کولر و نظایر آنها با کلاف سقف تلاقی نمایند باید آرماتورهای کلاف از ۲ طرف این مجاری عبور نمایند، در ضمن قطر یا عرض این مجاری نباید از نصف عرض کلاف بیشتر باشند.
3 – ۹ – ۱ – ۴ در صورتیکه ساختمان با مصالح بنائی دارای ستونهای فولادی و یا بتن آرمه نیز باشد این ستونها باید بنحوی مناسب در بالا به عناصر سقف و یا کلاف سقف و در پایین به کلاف زیر دیوار متصل شوند.
۳ – ۹ – ۲ کلاف بندی قائم
3 – ۹ – ۲ – ۱ در کلیه ساختمانهایی با مصالح بنائی دو طبقه و همچنین در ساختمانهای یک طبقه مطابق جدول ۷ باید کلاف بندی قائم انجام شود.
جدول (۷) – ضرورت کلاف قائم در ساختمانهای یک طبقه
گروه | منطقه خطر نسبی زلزله | ||
اهمیت ساختمان براساس بند۱(- ۴) |
کم | متوسط | زیاد |
اهمیت زیاد | دارد | دارد | دارد |
اهمیت متوسط | ندارد | ندارد | ندارد |
اهمیت کم | ندارد | ندارد | ندارد |
در این حالت کلاف های قائم باید در داخل دیوارها و در گوشه های اصلی ساختمان و ترجیحاَ در نقاط تقاطع دیوارها طوری تعبیه گردند که فاصله محورتا محور آنها از ۵ متر تجاوز نکند، هیچ یک از ابعاد مقطع کلاف قائم بتن آرمه نباید کمتر از ۲۰ سانتی متر باشد بجای کلاف بتن آرمه می توان از تیر آهن نمره ۱۰ و یا پروفیل فولادی با سطح مقطع معادل آن استفاده نمود ، مشروط بر آنکه اتصال کلاف فولادی با دیوار بوسیله میلگردهای افقی بخوبی تأمین شود،استفاده از تیر چوبی حداقل با مقطع ۵۰ سانتی متر مربع به عنوان کلاف قائم، برای ساختمانهای یک طبقه با اهمیت متوسط و یا کم و یا برای سیستمهای سقف چوبی قابل قبول (مطابق بند ۳ – ۱۱ – ۱) مجاز است.
از پروفیلهای در و پنجره نیز در صورتی که بله خوبی در کلاف افقی و سقف مهار شده باشند، با رعایت میزان فولاد معادل فوق الذکر، می توان به عنوان کلاف قائم استفاده کرد.
توصیه اکید می گردد که اجرای کلاف های قائم بتن آرمه همزمان با چیدن دیوار سازه ای و به صورت یکپارچه صورت گیرد و یا با تعبیه شاخکها و یا میلگردهای افقی اتصال بین دیوار و کلاف تأمین گردد.
3 – ۹ – ۲ – ۲ حداقل قطر میلگردهای طولی در کلاف های قائم بتن آرمه عبارتست از ۱۰ میلیمتر برای میلگرد آجدار و ۱۲ میلیمتر برای میلگرد ساده.
میلگردهای طولی باید حداقل ۴ عدد باشند، در گوشه ها قرارداده شوند و انتهای آنها به نحو مناسب مهار شوند.
میلگردهای طولی باید با تنگهائی به قطر حداقل ۶ میلیمتر به یکدیگر بسته شوند، حداکثر فاصله تنگها از یکدیگر عبارتست از ۲۰ سانتیمتر، در اطراف میلگردهای طولی باید حداقل ۵/۲ سانتیمتر پوشش آزاد بتن وجود داشته باشد.
3 – ۹ – ۲ – ۳ کلاف های قائم باید به نحوی مناسب در کلیه نقاط تقاطع به کلاف های افقی متصل شوند تا متفقاَ با کمک دیوارهای سازه ای یک سیستم سه بعدی مقاوم را تشکیل دهند.
3 – ۹ – ۲ – ۴ بجای هر کلاف قائم به شرح مذکور در بند ۳ – ۹ – ۲ – ۱ می توان میلگردهایی را مطابق شکل (۴) و مطابق با محل آن (گوشه یا وسط دیوار) در طول دیوار توزیع نمود مشروط بر اینکه:
الف) برای اجرای دیوار از ملات ماسه سیمان استفاده شود.
ب) فاصله هر دو میلگرد قائم از ۶۰ سانتیمتر کمتر و از ۱۲۰ سانتی متر بیشتر نباشد.
پ) میلگردهای قائم در فاصله حداکثر ۲۵ سانتی متر، با میلگردهای افقی به قطر حداقل ۶ میلیمتر به یکدیگر بسته شوند.
ت) اطراف میلگردها بصورت غوطه ای چیده شده و هرز ملات کاملاَ پر گردند.
دور هر میلگرد قائم فضائی که کوچکترین بعد آن از ۶ سانتیمتر کمتر نباشد ایجاد گردیده و ضمن چیدن دیوار با ملات پر شود.
ث) میلگردهای قائم در کلاف های افقی بالا و پائین مهار شوند.
شکل (۴) – جزئیات میلگردها قائم و افقی مهاری دیوارها
۳ – ۹ – ۳ – کلاف بندی دیوارهای مثلثی شکل
در ساختمانهائی که با خرپا و شیروانی پوشانده می شوند ارجح است روی دیوارهای انتهایی نیز خرپا نصب گردد، در غیر این صورت قسمت مثلثی شکل این دیوارها باید با کلاف بندی بشرح زیر تقویت گردد:
الف) در قائده قسمت مثلثی شکل دیوار انتهائی در محاذات کلاف زیر تکیه گاه خرپاها کلاف افقی تعبیه شود و این کلاف ها به یکدیگر متصل شوند.
ب) سطح فوقانی دیوار مثلثی شکل با کلاف پوشانده شود بطوریکه سطح بالای کلاف موازی صفحه پوشش و سطح زیرین آن پلکانی باشد.
پ) بین دو کلاف پائین وبالای قسمت مثلثی شکل دیوار کلافهای قائم حداکثر به فاصله ۵ متر تعبیه شوند و کلاف های قائم در کلاف های تحتانی و فوقانی مهار گردند.
ت) ابعاد و میلگردهای کلاف های مذکور در بندهای الف و ب فوق تابع مقررات کلاف بندی افقی (بند ۳ – ۹ – ۱) و در مورد کلاف های مذکور در بند پ فوق تابع مقررات کلاف بندی قائم (بند ۳ – ۹ – ۲) می باشند.
۳ – ۹ – ۴ حداقل طول وصله میلگردهای طولی کلاف های بتن آرمه و یا طول مهاری شامل قابها برابر ۴۰ سانتی متر می باشد.
۳ – ۱۰ اجرای دیوارهای سازه ای
3 – ۱۰ – ۱ در ساختمان های با مصالح بنائی استفاده از ملات گل و یا گل آهگ مجاز نمی باشد، دیوارهای سنگی و دیوارهای بلوک سیمانی باید با ملات ماسه سیمان با عیار حداقل ۲۰۰ کیلو گرم سیمان در متر مکعب ملات ساخته شوند، در دیوارهای آجری می توان از ملات حرام زاده (باتارد) با ۱۰۰ کیلو گرم سیمان و ۱۲۰ کیلو گرم آهگ در متر مکعب ملات نیز استفاده نمود، جان پناه بام و بالکن و قسمت طره ای از دودکشها باید منحصراَ با ملات ماسه سیمان با عیار حداقل ۲۰۰ کیلو گرم سیمان در متر مکعب ملات ساخته شوند، ملات مصرفی ماسه سیمان باید حداکثر ظرف مدت ۱ ساعت پس از تهیه، مصرف شوند.
3 – ۱۰ – ۲ دیوارهائی که با سنگ مکعب مستطیل شکل یا آجر یا بلوک سیمانی ساخته می شوند باید طوری چیده شوند که بندهای قائم روی هم قرار نگیرند و درزهای قائم که در اصطلاح «هرزملات» نامیده می شوند کاملا با ملات پر شوند، در دیوارهای با سنگ لاشه باید لاشه ها با قفل و بست پهلوی هم قرار داده شوند و بین سنگها کاملا با ملات پر گردد.
3 – ۱۰ – ۳ باید تمام دیوارهای سازه ای که بهم پیوسته هستند بخصوص در گوشه های ساختمان حتی المقدور بطور همزمان و در یک تراز چیده شده و در یک سطح بالا آورده شوند، در مواردی که اجرای همزمان دیوار چینی میسر نباشد می توان قسمتهائی را بصورت «لاریز» ساخته و قسمتهای بعدی را روی لاریز بنا نمود، در مورد دیوارهای سازه ای ، دندانه دار کردن دیوار به اصلاح «هشتگیر» که معمولا برای اتصال دیوارهای متقاطع و یا برلای ساختن دیوارهای طویل به کار می رود مجاز نمی باشد، هشتگیر را می توان منحصرا برای اتصال تیغه ها به کار گرفت مشروط بر آنکه درزهای بالا و پائین آجرچینی بعدی در محل هشتگیر کاملا با ملات پر شوند.
3 – ۱۰ – ۴ آجر، بلوک سیمانی، و یا سنگ مصرفی در دیوارها باید از جنس مرغوب و دارای قدرت باربری و همچنین دوام مناسب باشند، آجر و بلوک سیمانی باید قبل از استفاده کاملا با آب سیراب شود.
۳ – ۱۱ سقفها
3 – ۱۱ – ۱ مصالح سقف
سقف باید با مصالح مناسب و بنحوی ساخته شود که در برابر نیروهای زلزله اولا از تکیه گاه خود جدا نشود و ثانیا یکپارچگی و استحکام خود را حفظ نماید.
بکاربردن چوب بعنوان عنصر باربر سقف در صورتی مجاز می باشد که پوشش سقف از نوع سبک نظیر تخته، ورق آهن، صفحات موجدار فلزی و یا آزبست سیمانی باشد و در اینصورت برای کلاف بندی سقف نیز می توان از چوب استفاده نمود احداث سقف چوبی با پوشش حصیر و نی و گل و شفته آهگ اطلاق خشتی مجاز نمی باشد.
3 – ۱۱ – ۲ اتصال سقف و تکیه گاه
عناصر سقف ( تیر و تیرچه اعم از فولادی یا بتنی و چوبی) و یا دال بتنی باید در تکیه گاه بنحو مطمئنی به عناصر زیرسری (تیرهای حمال، کلاف بندی افقی، ستونها) متصل شوند تا نیروهای زلزله بدون جابجا نمودن سقف به عناصر قائم انتقال یابند. به این منظور رعایت ضوابط زیر الزامی است:
الف) در مورد سقف متکی بر تیر حمال عناصر اصلی سقف به تیرهای حمال متصل شوند و تیرهای حمال نیز به کلاف روی دیوار مهار گردند.
ب) در مورد سقف با تکیه گاه روی دیوار چنانچه سقف از نوع طاق ضربی باشد تیر آهن سقف باید یا در داخل کلاف بتن آرمه مهار شوند و یا به صفحات فلزی که روی کلاف افقی بتن آرمه قرار داشته و در داخل کلاف مهار شده اند متصل گردند و یا به کلاف فلزی بنحوی مناسب بسته شوند. طول تکیه گاه تیرآهن های سقف طاق ضربی نباید از ارتفاع تیر و یا از ۲۰ سانتیمتر کمتر باشد، چنانچه سقف دال بتنی پیش ساخته باشد ارجح است دال پیش ساخته در کلاف افقی بتن آرمه مهار شود و از قراردادن دال پیش ساخته بر روی کلاف احتراز گردد مگر آنکه بتوان آن را بنحوی مناسب به کلاف روی دیوار مهار نمود، سقف های مرکب از تیرچه و بلوک نیز باید بخوبی به کلاف افقی مهار گردند و بتن ریزی تیرچه ها و کلاف همزمان انجام شود، سقف بتن ارمه در جا ریخته شده نیز باید دارای تکیه گاهی حداقل معادل ضخامت دیوار منهای ۱۲ سانتیمتر باشد مشروط بر آنکه این طول هیچگاه از ۱۵ سانتیمتر کمتر نگردد.
پ) عناصر سازه ای راه پله نیز باید در پاگردهایی که همسطح ساختمان هستند در کلاف بندی افقی سقف مهار شوند.
3 – ۱۱ – ۳ انسجام سقف
برای حفظ انسجام و یکپارچه عمل نمودن سقف باید نکات زیر رعایت شوند:
3 – ۱۱ – ۳ – ۱ در سقف طاق ضربی
الف) تیر آهن ها به وسیله میلگرد و یا تسمه فولادی به صورت ضربدری به یکدیگر بسته شوند بطوریکه اولا طول مستطیل ضربدری شده بیش از ۵/۱ برابر عرض آن نباشد و ثانیاَ مساحت تحت پوشش هر ضربدری از ۲۵ متر مربع تجاوز ننماید.
ب) تکیه گاه مناسبی برای پاطاق آخرین دهانه طاق ضربی تعبیه گردد. این تکیه گاه می تواند یا با قراردادن یک پروفیل فولادی واتصال آن با کلاف زیر خود و یا با جاسازی درکلاف بتنی تأمین شود، چنانچه این تکیه گاه فولادی باشد باید با میلگردها و یا تسمه های کاملا کشیده و مستقیم در دو انتهای تیر و همچنین در فواصل کمتر از ۲ متر به آخرین تیر آهن سقف متصل گردد.
پ) حداقل سطح مقطع میلگرد و یا تسمه که برای مهار بندی ضربدری تیرآهن های سقف و یا استوار کردن آخرین دهانه بکار می رود میلگرد ۱۴ میلیمتری و یا تسمه معادل آن می باشد.
3 – ۱۱ – ۳ – ۲ در سقف تیرچه بلوک
الف) بتن پوشش روی بلوکها حداقل دارای ۵ سانتیمتر ضخامت باشد و مقدار میلگرد در جهت عمود برتیرچه ها از ۱ سانتیمتر مربع در هر متر کمتر نبوده و میلگردها طوری قرار داده شود که فاصله آنها از یکدیگر از ۳۰ سانتیمتر تجاوز ننماید.
ب) در صورت تجاوز دهانه تیرچه ها از ۴ متر تیرچه ها به وسیله کلاف عرضی که عرض مقطع آن حداقل ۱۰ سانتیمتر باشد بهم متصل شوند، این کلاف باید دارای حداقل ۲ میلگرد آجدار سراسری به قطر ۱۰ میلیمتر یکی در بالا و یکی در پائین مقطع کلاف باشد.
۳ – ۱۱ – ۳ – ۳ در خرپاها
الف) با تعبیه بادبندیهای قائم و افقی مناسب بین خرپاها انسجام سقف تأمین شود .
ب) اضلاع مختلف خرپای چوبی در نقاط اتصال به یکدیگر بوسیله پیچ و مهره و یا اسکوپ های فولادی کاملا بهم محکم شوند (میخ نمودن ساده این اضلاع به یکدیگر کافی نمی باشد) .
پ) در سقف های مسطح شیب دار چنانچه سقف به صورت خرپا نباشد عناصر مناسبی برای مقابله با رانش سقف تعبیه شوند.
3 – ۱۱ – ۴ سقف کاذب
سقف کاذی باید حتی المقدور با مصالح سبک ساخته شود و قاب بندی آن بنحوی مناسب به اسکلت و یا کلاف بندی ساختمان متصل گردد تا ضربه تکانهای ناشی از زلزله موجب خرابی دیوارهای مجاور نشود.
3 – ۱۱ – ۵ سقف های قوسی
کاربرد سقف های قوسی مشروط به رعایت موارد زیر است:
الف) تدابیر لازم برای به حداقل رساندن رانش و همچنین تحمل آن به عمل آید و دیوارها بخوبی مهار شوند.
ب) کلاف سراسری در محاذات پاطاق پیش بینی شود و طاق قوسی به نحوی مناسب بر روی آن قرار گیرد، در طاق های استوانهای دو ضلع کلاف پاطاق بوسیله کشهای فولادی که قبلا در داخل کلاف مهار شده اند به یکدیگر متصل گردند بطوری که فاصله کشها از ۵/۱ متر بیشتر و سطح مقطع کش از سه سانتیمتر مربع کمتر نباشد.
۳ – ۱۲ نماسازی
3 – ۱۲ – ۱ در نما سازی با آجر ارجح است آجر نما به طور همزمان با آجر پشتکار چیده شود و باید ضخامت این دو نوع آجر یکسان و یا تقریباَ یکسان باشند تا هر دو در هر رج روی یک لایه ملات چیده شوند، درصورتی که آجر نما پس از احداث دیوار پشتکار چیده شود باید با مهار کردن مفتولهای فلزی در داخل ملات پشتکار و قرار دادن سر آزاد این مفتولها در ملات آجر نما، این دو قسمت آجر کاری به هم متصل گردند، فاصله این مفتولها درهر یک ار جهات افقی و قائم نباید از ۵۰ سانتیمتر بیشتر اختیار شود.
3 – ۱۲ – ۲ نماسازی با سنگ غیر پلاک که قطعات سنگ به صورت افقی روی هم چیده می شوند تابع مقررات نماسازی با آجر مطابق بند ۳ – ۱۲ – ۱ می باشد، درصورتی که سنگها به صورت پلاک قائم نصب شوند باید با تعبیه اسکوپ و یا مهار مناسب دیگری از جدا شدن و فروریختن آنها در موقع بروز زلزله جلوگیری شود.