روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
سال ششم – شماره ۱۵۷۰
۴شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۲۹
دوره شانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۴۳
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۴۳
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱شنبه ۱۱ تیرماه ۱۳۲۹
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورت مجلس
- ۲ – بیانات قبل از دستور آقایان: جمال امامی – مکی – پیراسته
- ۳ – مذاکره در برنامه دولت آقای رزم آرا نخست وزیر
- ۴ – تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
مجلس دو ساعت قبل ازظهر بریاست آقا رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود.(بشرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه – آقایان: صفوی- اورنگ – منصف – امینی – فرامرزی- اسکندری- طباطبائی – حاذقی – دکترراجی – حائری زاده – صدر میرحسینی –
غائبین بی اجازه – آقایان: دکتر مصباح زاده –عامری – قهرمان – تولیت – اکبر – دکتر سیدامامی – معدل – کاظم شیبانی – جواد مسعودی
رئیس – نسبت بصورت مجلس نظری نیست؟ آقای ابتهاج
ابتهاج – نسبت بمذاکرات جلسه قبل بنده اظهاراتی داشتم و میخواستم از ماده ۹۰ استفاده کنم ولی میخواستم اجازه بفرمایند از ماده ۹۰ استفاده کنم ولی میخواستم اجازه بفرمایند که این اجازه محفوظ بماند و موکول بفرمایند ببعد از خاتمه برنامه
رئیس – بسیار خوب. آقای شوشتری
شوشتری – درتوضیح مختصری که آنروز بنده داشتم این عبارت راعرض کردم بعنوان اعتراض بنده داشتم این عبارت را عرض کردم بعنوان اعتراض که سؤالات من راجع بپول نفت و اراضی اطراف تهران هنوز بدولت تازه فرستاده نشده اینها ازش حذف شده چون اینها مهم است باید ضمیمه شود راجع باراضی اطراف تهران سؤالی کردم و راجع به پولی که ملت ایران در سال بابت سوخت بنفت جنوب میدهد
رئیس- اصلاح میشود. دیگر نظری نسبت بصورت مجلس نیست (گفته شد – خیر) صورتمجلس تصویب شد
۲ – بیانات قبل از دستور آقایان: جمال امامی – مکی – پیراسته
رئیس – چند نفر از آقایان اجازه نطق قبل از دستور خواستهاند (بعضی از نمایندگان –دستور) اجازههای جلسه قبل محفوظ ماند برای امروز دو نفر از آقایان منصرف شدند باقی ماند. آقای نصرتیان
نصرتیان – بنده نوبتم را به آقای جمال امامی دادم.
رئیس – آقای جمال امامی بفرمایید
جمال امامی – بنده جلسه گذشته طبق ماده ۹۰ خواستم عرایضی بکنم ولی برای امتثال امر جناب آقای رئیس خودداری کردم البته طبق ماده ۹۰ میتوانستم مطالبم را عرض کنم ولی آقای رئیس امر فرمودند که بنده صرفنظر کنم و حالا بعنوان قبل از دستور عرایض خود را باطلاع مجلس میرسانم. دو سه موضوع بود که لازم بود اینجا روشن شود چون روزهائی که ما میگذرانیم روزهای تاریخی است و باید در تاریخ ضبط شود گفته اشخاص هم باید در تاریخ ضبط شود یکی از آن موضوعاتی که بنده پریروز هم خواستم عرض کنم نشد موضوع تحریف نطق نمایندگان است در مطبوعات که داعیه آزادی و آزادمنشی دارند باید متوجه باشند که اولین شرط آزادی خواهی تحمل عقیده مخالف است و دیکتاتوری جز این نیست که آدم نتواند تحمل عقیده مخالف را بکند. دیکتاتوری همین است، شما که داعیه رهبری و مدافعه از آزادی را دارید باید گفتههای ما را قلب نکنید، گفتههای نمایندگان را چنانکه گفته شدهاست در معرض افکار عمومی بگذارید تا افکار عمومی قضاوت بکند و اگر اینطور نکند معلوم میشود باک دارند از اینکه حقایق را در روزنامهها شان منعکس کنند.
در اینجا بنده وارد فحاشی بعضی از روزنامهها نمیشوم و وقت مجلس را نمی خواهم بگیرم همینقدر عرض میکنم که این موضوع انقدر اهمیت دارد که بالاجبار روزی باید از طریق عادی حل شود واگر ازطریق عادی حل نشود، توجه بفرمایید وقتی عرض میکنم از طریق غیرعادی شما هم یقین با من همصدا خواهید بود، عرض میکنم از طریق غیرعادی باین منظور که بشر از بدو تشکیلات تاریخش تمام سازمان و تشکیلاتی راکه دادهاست تا بامروز باین شکل درآمده برای این بودهاست که افراد مصونیت جانی و مالی و ناموسی و عرضی داشته باشند (صحیح است) و اگر تشکیلات و سازمانی نه تنها تأمین نکند این علائق بشر را بلکه در مورد تعرض بگذارد آن بشر آن تشکیلات را نمی خواهد و تصدیق میفرمایید آقایان چه میکند؟، اگر توانستند بالاجتماع و اگر نتوانستند انفرادی بر علیه آن تشکیلات قیام میکنند و مصاب هم هستند اینکه عرض کردم غیرعادی برای این است که اگر مستأصل شدند، مرجعی نداشتند دادگستری بعرایضشان نرسید میروند خودشان دادخواهی میکنند چون بشر همه چیز را برای حیثیت خودش میخواهد. این را آقایان مطبوعات درنظر داشته باشند که فحاشی و تهمت رژیم دموکراسی را برمیچیند.
عرض کنم آقای دکتر بقائی در روزنامه شاهد مقالهای نوشتهاند در قسمت اوصاف الرجال وصف بنده تحقیر را کردهاند و ضمناً اینجا تذکر دادهاند که بنده در جلسه قبل، یا ماقبل جلسه هفته گذشته برای اینکه قضیه لایحه نفت را بگذرانیم در مجلس صحنه سازی دیکتاتوری کردهام. من نمیخواهم دردسرتان بدهم، تصدیق بفرمایید آقایان صد نفر وکیل بودند آقایان تماشاچیان بودند بنده هرچه فشارآوردم که بیایید آقایان رد لایحه نفت را امضاء کنیم زیر بار نرفتند (صحیح است) آنوقت رفتند در روزنامههاشان مینویسند که من صحنه سازی میکنم برای اینکه لایحه نفت را بتصویب برسانم. اینکه معنی ندارد، آخر عوام فریبی که تا این اندازه نمیشود. شما آمدید اینجا اظهار میکنید که ما از ملت رفراندوم کردیم ملت بر علیه لایحه نفت ما را فرستاد بمجلس. خوب اگر راست است من که بشما پیشنهاد کردم بیایید این را امضا بکنیم پس معلوم میشود ملت بیچاره را گول زدهاید این نوشته شما آنهم گفته من، آنهم عمل آقایان. در هر صورت حقایق افشا میشود و مکتوم نمیماند. بیایید از این طرزی که این هفت، هشت، نه ساله یک عدهای وطن فروش آمدند در این مملکت رواج دادند دست بردارید. این لجن مالیها را دور بیندازید. این طرز عمل مجلس نیست که یک وکیل روزنامه نویس بیاید در مقابل عامه گفتههای یک نمایندهای را تحریف کند. آخر این فایده اش چیست؟
یک روزنامهای، روزنامه منتسب باین آقایان کار را خیلی از حد بیرون برده و غالباً فحشهای آب نکشیده هم میدهند
(کشاورز صدر – آب کشیده اش چطور است؟)
(فرامرزی – باید خواهش کرد آب بکشید)
یکی از اینها ضمن فحاشی نوشته بود که من کباده دکتر مصدقی میکشم. بنده اینجا حضور آقایان اعتراف میکنم که بنده همچو غلطی نمیکنم. جناب دکتر مصدق بعقیده بنده طی طریق حقیقت را فرموده و بمرحله سکون و تسکین رسیدهاند ولی من در مرحله سیر حرکت هستم، کی من همچو داعیهای دارم که بایشان برسم؟ من عقیدهام اینست که جامعه یا فرد باید روبجلو حرکت بکند چون حرکت جامعه را روبتکامل میبرد و مسکون بمرگ. نه تنها من داعیه دکتر مصدق شدن ندارم، داعیه پیروی از ایشان را هم ندارم. این آقای برومند عزیز کجاست که امدند فرمودند دکتر مصدق پیشوای همه ماست؟ مگر میشود همینطوری از اینها پیروی کرد وارد جبهه مقدس ملی شد، آنهم طی مدارجی لازم دارد باید شما اول امتحان وطنپرستی و آزادیخواهی و پاکدامنی داده باشید تا بتوانید در آنجا وارد شوید. یک روز با حزب توده همکاری کرده باشید یک روز باید برای پیشه وری سینه درانی کرده باشید، یک روز باید زیر علم قوامالسلطنه سینه زده باشید، یک روز باید در جبهه ملی مبارزه کرده باشید و بعضیها میگویند مضافاً بر این باید یک رشته علقه خیلی نازک و باریک و غیرمرئی هم با عمال دولت فخیمه داشته باشید تا بتوانید در جبهه ملی مبارزه کنید. آنوقت وقتی این مدارج را طی فرمودید میتوانید تصدیق وجیه الملهای بگیرید و وکیل الملهای. آن وقت مصداق فاستقم کما امرت میشود. بنده همچو داعیهای ندارم.
خوب بنده اینجا مدافع دولت نیستم. همانطوری که قصاص قبل از جنایت نمیکنیم، تعریف قبل از خدمت هم نمیکنم. میگویم که آقا شما اگر این رزم آرا یک روزی تخلف از قانون کرده منظور از دیکتاتوری چیست؟ منظور تخلف از قانون است. اگر ایشان یک روزی تخلف از قانون کرد بنده و رفقای بنده او را استیضاح خواهیم کرد (صحیح است) ولی آیا شماها هم با ما خواهید بود آن روز؟ من گمان نمیکنم. چون گذشته شما این امید مرا تأیید نمیکند، آن روزی که توده ایها و قوام اسلطنه تمام قوانین را زیر پا گذاشته، آن روزی که تمام شئون و مقدسات این مملکت زیر پا گذاشته شد، آن روز شما قیام نکردید بر علیه او و با او همکاری کردید، حالا چه میگوئید؟ حالا چه میگوئید؟ اگر خیال میکنید واهمه آقایان از اینست که رزم آرا تخلف از قانون بکند من بشما قول میدهم ما نمیگذاریم ولی اگر باکتان از اینست که جلو هرج ومرج و خودسری را بگیرد، این راست است و اگر این کار را نکند باز ما بر علیه او قیام میکنیم (صحیح است – احسنت)
آقا همه چیز که با حرف درست نمیشود، آقای مکی رفیق عزیزم بدانید، بدانید، بدانید ما اگر یک روزی دیکتاتوری داشته باشیم در این مملکت، خودمان ایجاد کردهایم. نمیدانم منتسکیو است یا روسو، شما بهتر از من میدانید، میگوید بهترین حکومتها دموکراسی است و بدترین آنها چیست؟ دموکراسی. بهترینشان است و بدترین آنها البته اواست. ولی میگوید که یک حکومتی هست که از او مردم باستبداد پناه میبرند و آن هرج و مرج است، هرج ومرج وقتی شد بالمال دیکتاتوری هم میشود. ما چه میگوئیم، چه گفتیم؟ گفتیم بیایید جلو هرج ومرج را بگیرید چون عاقبت این هرج ومرج من و شما بخواهیم و نخواهیم دیکتاتوری است. همان روسو میگوید چرا ترجیح دارد خدمت استبداد بر هرج ومرج؟ برای اینکه در حکومت استبداد یک فرد حکومت مطلق العنانی میکند و ممکن است با منطق و برهان رفت او را تابع کرد ولی یک جامعه بی منطق و بی برهان و مهارگسیخته را که نمیشود کاری کرد. تصدیق بفرمایید که اینطور است.
خوب آقا، امروز همانطوری که رفقای شما هم میگفتند دنیا در آستانه تکوین و تحول است و نمی دانیم پیش آمد چیست، این خانه خوب و بد هم مال من و شما است باید بنشینیم، دست بدست هم بدهیم و کوشش بکنیم که جلو ناگواریها را بگیریم و نگذاریم مملکت همینطوری که رو به سراشیب میرود و ما بهم تهمت بزنیم و خیال هم بکنیم که این آقای رزمآرا آمده اینجا سر ما را ببرد. ما هم آدمیم آخر، مگس که نیستیم. به چه قدرتی میتواند سر ما را ببرد؟ این آمده خودش را تسلیم شما کرده، میگوید من تسلیم حکم شما هستم، میگوئید بمانم، میگوئید بروم نمیخواهید بگوئید برو! اینکه نمیشود دیکتاتور بشود، مگر ما مردهایم اینجا که ایشان دیکتاتوری بکنند؟
در هر صورت وقت آقایان را بیشتر از این نمیگیرم. خواستم امروز اینجا صحبتهائی شد که ممکن بود در اذهان مردم اثر بدی بکند بنده اینجا از طرف آقایان بملت ایران بگویم که تا مجلس شورای ملی هست دیکتاتوری نخواهد شد.
کشاورز صدر- آقا دیگر قبل از دستور صحبت نکنند.
رئیس – چون وارد شدهایم باید صحبتشان را بکنند. آقای مکی.
مکی – قبلاً بایستی عرض کنم که بیانات آقای امامی را آن قسمتش که مربوط بجبهه ملی بود، طبق ماده ۱۰۹ که ماده ۹۰ فعلی است ما جواب خواهیم گفت چون مطالبی راکه بنده میخواهم عرض کنم پیش بینی نمیکردم که ایشان یک مطالبی راجع بجبهه ملی و راجع بافراد جبهه ملی خواهند گفت و بالاخره این مطالب من اهمیتش از انها زیادتر هست اینست که با حفظ نوبت ما از استفاده از ماده ۹۰ بموقع خود هریک از ما جواب بیانات آقای امامی را خواهیم داد گرچه جواب ایشان را ملت ایران است ما اگر میخواستیم هر روزی برنگی دربیاییم نه توی زندان میرفتیم نه یک روز از عمرمان را بیکار میگذراندیم و همیشه هم یا وزیر بودیم یا وکیل بودیم یا نمیدانم سر مشاغل مهم این مملکت بودیم.
اما راجع بلایحه نفت که فرمودند که ما دماژی میکنیم طرح ایشان را، امضا نکردیم طرحی که ما نمیدانم ایشان چی تهیه کردهاند چه امضائی بکنیم. وانگهی یک اقلیت ۸ نفری یا ۱۰ نفری دریک مجلس کدام کاری را میتواند بکند اکثریت دارد که بیاید یک طرحی را بدهد کنتر پروژه بدهد بگوید این پروژه من که باید از تصویب بگذرد؟ ما اقلیتیم، اقلیت باید انتقاد بکند. ولی هر روزی که اکثریت شدیم کنتر پروژه نفت را هم داریم و هر روزی که دستمان برسد ملیش میکنیم نفت را.
و یک کلام هم راجع به حکومت دیکتاتوری فرمودند که چرا ما از آن میترسیم. تمام آنچه را که ما گفتیم و پیش بینی کردیم کم کم دارد عملاً مشاهده میشود. ایشان از روسو یک چیزی فرمودند، منتسکیو یک چیز دیگری میگوید، میگوید: «بدترین حکومتها آن حکومتی است که مظالم و جنایات خودش را در لباس قانون بخواهد بر یک جامعهای تحمیل کند». و من عیناً همان بیان منتسکیو را در حکومت فعلی میبینم که به نام قانون میخواهد بزرگترین مظالمش را به ملت ایران تحمیل بکند.
و اما عرایضی را که بنده میخواستم بعنوان قبل از دستور به سمع آقایان نمایندگان برسانم و توجه آقایان نمایندگان را میخواستم جلب بکنم بحفظ حقوق اقلیت در پارلمان، همیشه در تمام پارلمانهای دنیا حقوق اقلیت را اکثریت حفظ میکند در مجلس انگلستان اگر یک نماینده اقلیت بخواهد استیضاح کند تمام اکثریت پای استیضاح او را امضا میکنند و میگویند نباید از انتقاد و کرویتیک [کریتیک] اقلیت جلوگیری کرد. چون یک نفر نمیتواند در انگلستان استیضاح کند تمام اکثریت باتفاق امضا میکنند، این برای احترام حقوق اقلیت است. در جلسه سه شنبه وقایعی در این مجلس اتفاق افتاد که خیلی اسباب تأسف است ولی خواستم خاطر آقایان نمایندگان اکثریت را باین موضوع جلب کرده باشیم که حفظ حقوق اقلیت، با اکثریت مجلس است. حفظ انتظام داخلی مجلس، با مقام ریاست مجلس شورایملی است (صحیح است)
هیچ مقامی حق ندارد از توی مجلس افرادی را بدون اینکه از مقام ریاست مجلس کسب اجازه کند از اینجا یکسر به شهربانی ببرد یا دهان او را دندانهایش را بشکند و دهانش را خرد کند. اینها بی اعتنائی به قانون است. تا قانون داریم برای این کار که حفظ انتظامات داخلی مجلس با شخص رئیس مجلس است، آقای سرتیپ دفتری در حفظ انتظام داخلی هیچکاره است و حق ندارد، اگر دخالت کرده باشد برخلاف قانون کرده و قابل تعقیب است.
اینست که بنده برای اینکه مطالبم را کوتاه کرده باشم روی یک یادداشتی نوشتهام که به سمع آقایان برسانم:
آقایان نمایندگان محترم تصدیق میفرمایید وقتی که یک حکومتی که در ظرف چند ساعت تمام پستهای حساس را بدست عوامل نظامی خود بسپارد و بعد متشبث به چاقوکش و اشرار مسلح حتی در داخله مجلس شورای ملی بشود دیگر برای اقلیت چاره جز پیراهن دریدن نیست. ما کمال علاقه را بحفظ نظم و امنیت عمومی داشته و هیچگاه از اصول هرج ومرج و چاقوکشی. و تروربازی تقویت نکرده و نخواهیم کرد. ما معتقد بحکومت قانون هستیم. قانون میدانیم و میل داریم در نقش اقلیت صمیمانه بدانچه بخیر و صلاح ملک و ملت است عمل نمائیم.
وضع غیرعادی جلسه روز سه شنبه و جلسه پریروز مجلس بقدری وحشت آور واسباب تحریک اعصاب بوده واقعاً هیچ فرد وطن پرستی نمیتوانست اجازه دهد روز اول حکومتی که مدعی تأمین و نظم انظباط است یک چنین اعمال نفرت انگیز مرتکب گردد. از آقایان مخبرین محترم جراید بپرسید که ایا حکومتی میتوانستند بدون زحمت بدون لگد بودن هتاکی افرادی که در رکاب پیشه وری هم شمشیر میکشیدند و امروز صف اول هواخواهان حکومت آقای رزم آرا را تشکیل میدهند انجام وظیفه کنند. الان جناب آقای رئیس بفرستند آنجا ببینند چند نفر در لژ مطبوعات هستند که اینها عضو مطبوعات نیستند و همه شان هم مسلحند. الان بنده میبینم که چند نفر کارآگاه آنجا هستند. بنده آنها را میشناسم. حتی بقدری نظم و انضباط را جناب آقای رئیس مجلس در داخله مجلس تأمین فرموده بودند که یکی دو تن از مخبرین اظهار میداشتند که جیب آنها را زده بودند. حالا تصور بفرمایید وقتی در قسمت لژ مطبوعات جیب روزنامه نویس را بزنند تکلیف مردم بیگناه و معصوم خارج روشن است
(افشارصادقی – برئیس مجلس چه مربوط است آقای مکی؟)
فقط نظم با رئیس مجلس است، انتظامات داخلی با مقام ریاست است
(شوشتری – آقای مکی توی حرم حضرت رضا به جدم هر شب دزدی میشود)
مقام ریاست اگر اجازه ندهند از آن در غیر از مخبرین جراید کسی بیاید اینطور نمیشود، لژ مطبوعات یک در بیشتر ندارد. خود مامورین بازرسی با حضور جناب آقای دکتر مصدق گفتند چند نفر مسلح آمدند، ما هم جرأت نکردیم حرفی بزنیم. اسامی اعضاء بازرسی را هم بنده بگویم.
(شوشتری – اگر بازرسی انجام وظیفه نکرده است برئیس مجلس چه ربطی دارد؟)
رئیس – آقای مکی بیانتان را بفرمایید
مکی – جناب آقای رئیس! شما روی صندلی مردی نشستهاید که یک روز وقتی مجلس را طرفداران حکومت سردار سپه میخواستند بروز جلسه روز سه شنبه بیندازند، او را احضار کرده و گفت حفظ انتظامات داخله مجلس با رئیس مجلس است میخواهی بگویم سید محمود زنگ را بزند و تکلیف تو را روشن کنم؟ آقای رئیس شما جای مؤتمنالملک نشستهاید. (نورالدین امامی – این هم مؤتمنالملک است) و نباید اجازه بفرمایید که در محوطه پارلمان یعنی در جائی که فقط قانون از ان برمیخیزد و نتیجه و خونبهای مشروطیت است، یک چنین افراد بدنام مشکوک، فرصت چاقوکشی و تحریک پیدا کنند. در جلسه سه شنبه موافقین آنچنانی دولت اجازه داشتند فریاد زنده باد مرده باد بکشند، بد بگویند باقلیت فحش و ناسزا بدهند، ولی وقتی که یک جوان حساس که صرفاً بمنظور وطن پرستی یک کلمه حرف زده است دهان او را خرد کردهاند، دندانهای او را شکستهاند و بعد عوض اینکه او را به گارد مجلس تحویل بدهند از همینجا یکسر به شهربانی برده محبوسش کردهاند. (خسرو قشقائی- کی بود آقا؟) خود جناب آقای رئیس تلفن کردند از شهربانی مرخصش کردند.
بنده خواستم این مطلب را در مجلس شورایملی عرض کرده باشم که هر چه صحبت میان اقلیت و اکثریت بشود مربوط بمصالح مملکت است. تماشاچیان کمتر سابقه دارد که نظم مجلس را مختل کنند و وارد در مباحثات آقایان نمایندگان بشوند (صحیح است) این کار البته برخلاف نظام نامه است و همانطوری که عرض کردم این عمل بهیچوجه مربوط بمخبرین و تماشاچیان نبوده و مربوط به چاقوکشانی بوده که صبح مزد و دستور خود را گرفته و در داخل مجلس تقسیم شده بودند و ما میخواستیم عصر همان روز بمجلس شورایملی متحصن شویم و شرحی به آقای رئیس عرض کنیم که اگر این ترتیب وجود داشته باشند و حتی حیات اقلیت در مرکز ثقل قانون اساسی در خطر باشد ما بهیچ وجه نخواهیم توانست وظیفه سنگین و مشکلی را که در برابر ملت ایران بعهده گرفتهایم و ان عبارت از حفظ آزادی و قانون اساسی و مشروطیت ایران است بانجام برسانیم.
نظم داخلی مجلس فقط با رئیس مجلس است و ایشان باید دستور جلب و توقیف و اخراج اشخاص مخل نظم را بدهند. رئیس شهربانی چه حق دارد اشخاص را از مداخله مجلس بگیرد و بزندان بفرستند؟ به حکم چه کسی این کار را کرده؟ کدام قانون اجازه داده که رئیس شهربانی در داخله مجلس اشخاص را توقیف کند؟ اکنون اگر بازرسی شود افراد بسیار زیادی در بین تماشاچیان یافت میشود که با اسلحه کمری حضور دارند، مگر نظامنامه مجلس ورود اشخاص با اسلحه را منع نکرده است؟
یک توضیح مختصری عرض میکنم در تعقیب آنچه را که بسمع آقایان رسانیدم چند نفر از کارآگاهها بین تماشاچیان بودند بمجض اینکه در جلسه گذشته اشخاص از در جلسه پایشان را بیرون گذاشتهاند همه را توی جیب شهربانی گذاشته و بشهربانی برده بودند. اگر آنها در داخله پارلمان خلافی کرده بودند باید مقام ریاست دستور بدهند که آنها را بگیرند ولی بیرون به چه مجوزی آنها را گرفته بودند؟ اگر واقعاً آنهائی که گاو آورده بودند بکشند حق دارند زنده باد بگویند، یک اشخاص دیگری هم حق دارند تظاهر کنند یا حضور پیدا کنند یا زنده باد و مرده باد بگویند. اگربناست ابراز احساسات بشود آن کسی که احساسات له را اجازه میدهد علیهش را هم باید تحمل داشته باشد. مگر آن تماشاچیانی که در جلسه پنج شنبه موقعی که گاو را میخواستند بکشند چه کرده بودند؟ یک دستهای اینجا زنده باد کشیدند، یک دسته هم گفتند مرده باد دیکتاتوری. من هم میگویم مرده باد دیکتاتوری. همه آقایان هم میگویند مرده باد دیکتاتوری.
(دکتر بقائی – آقا میگیرندتان)
گاو آوردند جلوی مجلس. البته جریان قربانی را آقایان در جلسه خصوصی شنیدند که آقای دکتر بقائی گفتند که آن مردی که گاو آورده بود بکشد، به او فشار میآوردند که بکش و او میگوید پولش را نگرفتهام. بعد میگوید تو از عوارضش معاف شدی، کافی نیست که پول گاوت را هم میخواهی؟
بعد هم یک دسته آمدهاند آنجا زدهاند و هو کردهاند و مردکه را گرفتهاند بردهاند.
اینها با این تظاهرات، دیگر مسخره است که یک شخص ناشناسی، انکنوئی (Inconnu) گاو را بردارد و بیاورد قربانی کند. این قربانیها و این حرفها عین وضع همان روزهائیست که در سالهای ۱۳۰۲، ۱۳۰۳ در جلو همین مجلس میآمدند شتر قربانی کنند. جریان شتر قربانی را در روزنامه قانون که آقای رسا نوشته بود همه آقایان شنیدهاند، شتری آوردند جلوی سردار سپه قربانی کنند. حالا خدا بخیر بگذراند، من میبینم که نقشه همانست و همانطور دارد تکرار میشود. یک دفعه دیگر هم عرض کردم که تاریخ تکرار میشود ولی نرخ وقایع ترقی میکند. نرخ وقایع ترقی میکند که شتر تبدیل میشود به گاو. و اسامی هم تغییر میکند و مملکت را به این روز میکشند. بنده دیگر بیش از این عرضی ندارم.
رئیس- بنده در عین حال که مجری آئین نامه و نظر اکثریت مجلس هستم همیشه حفظ حق اقلیت را کردهام و خواهم کرد (صحیح است) نظم محوطه مجلس هم با من است هیچکس بدون اجازه من مداخله نکردهاست. روز سه شنبه که برخلاف مقررات مجلس تماشاچیها بی نظمی کردند بعد هم اشخاصی هم که کف زدند امر کردم و بر وفق آئین نامه اخراج کنند با آنکه در خارج از مجلس ۳ نفر را دستگیر کردند مربوط بنظم داخلی مجلس نبود فوراً دستور دادم آنها را مرخص کنند (صحیح است)
اما راجع باسلحه، اینطور نیست دستور اکید دادهام همه را قبل از وقت اداره بازرسی بیایند معاینه دقیق بکنند. الان هم اسم ۳ نفری را که میفرمایید ذکر کنید بدهم آنها را بازرسی کنند و تحت تعقیب قرار دهم. ولی یک نکته است که بنده ناچارم تذکر بدهم اگر تماشاچی متکی بنماینده نباشد ممکن نیست نظم مجلس را مختل نماید (صحیح است) من تمنی دارم آقایان آئین نامه را کاملاً رعایت فرمایند و حفظ حیثیت مجلس مشروطیت را بنمایند. امور بجریان طبیعی بیفتد احدی جرأت عملی مخالف قانون نکند (صحیح است)
در موضوع دزدی و جیب بری هم باید بگویم عدم رشد اجتماعی که موجب این قبیل اعمال زشت میشود مربوط به بنده نیست و مکرر جیب خود من را هم در خیابان اسلامبول زدهاند. باید سعی و مجاهده کرد این انحطاط و تنزل اخلاقی از جامعه مرتفع شود.
(فرامرزی – طبق ماده ۱۷۶ بنده یک تذکری دارم)
بفرمایید
فرامرزی – عرض کنم که هیچ شکی نیست که کسی با اسلحه حق ورود بمجلس ندارد (صحیح است) ولی تا یک شخصی مورد تهمت و سوءظن قرار نگیرد هم حق تفتیشش را ندارند (صحیح است) این صحیح نیست که هر کسی بیاید توی مجلس تفتیشش بکنند.
رئیس – بعد از این دستور دادم همه را معاینه بکنند.
(فرامرزی – نخیر صحیح نیست قربان، مردم آزادند در آمد و رفت مگر کسی که مورد سوء ظن قرار بگیرد کسی حق تفتیش هیچکس را که مورد سوءظن قرار نگرفته است ندارد.)
نورالدین امامی – آن وقت بعنوان تفتیش جیبش را میزنند (خنده نمایندگان)
رئیس- آقای پیراسته
پیراسته – بنده در برنامه دولت بعنوان موافق مشروط اسم نوشتهام و بعد از صحبت جناب آقای دکتر شایگان نوبت صحبت با بندهاست در نطق قبل از دستور هم بنده امروز اسم نوشتهام ومطالبی که داشتم چون ممکن است بیشتر ازیکساعت طول بکشد و. بیش از یک ساعت مجال صحبت نیست اینست که شروع میکنم باظهاراتی که در برنامه دولت بعرض خواهم رسانید.
رئیس – در برنامه دولت؟
پیراسته – عرض کردم مطالبی را که باید در برنامه دولت عرض کنم از حالا شروع میکنم. اما قبل از اینکه وارد بحث و ایراد آن مطالبی که لازم است بعرض آقایان برسانم، بشوم چند نکته را راجع بنطق آقای مکی باید متذکر بشوم عرض کنم آقای مکی راجع بحقوق اقلیت واکثریت مطالبی گفتند کاملاً صحیح است که باید حقوق اقلیت از طرف اکثریت مجلس شورایملی محفوظ بماند البته اقلیت در مجلس حق بحث و انتقاد دارد و بحث و انتقادش را هم هیچکس نمیگوید نکند بلکه بتصدیق خودتان آنشب که آمدیم اسم بنویسیم با وجودی که حق تقدم با ما بود، با وجود اینکه نفر اول آقای نصرتیان بودند، نفر دوم بنده بودم و نفر سوم آقای تیمورتاش و این در نطق قبل از دستور هم باید رعایت بشود مااسم آقای تیمورتاش را خط زدیم و برای اینکه آقای مکی هم بتوانند ومجال داشته باشند نوبت آقای تیمورتاش را دادیم بآقای مکی بنابراین لازمه رعایت حقوق اقلیت از طرف اکثریت شده بنده از آقایان هم استدعا دارم که حقوق اکثریت را هم رعایت کنند که هم در برنامه و هم قبل از دستور صحبت بکنند شما هم همینطور صحبت کردید اما فرمودند حکومت قانونی محققاً هیچکس طرفدار حکومت غیرقانونی نیست (صحیح است) حکومت قانونی بایست در مملکت همیشه حکومت بکند و همیشه مسلط بر اوضاع شود حکومت قانونی و حکومت پارلمانی یعنی حکومت اکثریت وعدد یعنی حکومت نصف باضافه یک ولی همین آقایان میفرمایند حکومت قانونی واین را قبول دارند که بیایند با کمال آزادی صحبتهای خودشان را بکنند حرف خودشان را بزنند ولی معنی تاکثریت یعنی نصف باضافه یک را قبول ندارند آیا این حکومت قانونی است این حکومت قانونی است که چون مامخالف دولتیم یاموجه یاغیر موجه کارنداریم مخالف هستیم که ۱۳۶ نفر دیگر موافق باشند منهای بنده و منهای اقلیت پس ملاحظه میفرمایید آقایان خودشان هم رعایت حقوق اکثریت را و رعایت حکومت قانونی را نمی کنند
(دکتر بقائی – شما این حرف خودتان را باور میکنید آقای پیراسته؟)
اما اینکه فرمودند یک عده آمدند در حکومت پیشه وری شمشیر کشیدند بنده وارد توهین نمیشوم با کمال ادب و نزاکت میگویم که ملت ایران میشناسد که کیها در حکومت پیشه وری شمشیر کشیدند (صحیح است)
اما اینکه میگویند یک کسی اینجا اهانت برئیس دولت کرد این مرد احساساتی بوده باید ازش تشکر هم کرد بنده میخواستم عرض کنم فرض کنید روزی این اقلیت اکثریت شد ویک دولتی بوجود آورد مثلاً بریاست جناب آقای مکی خوب اگر این آقای مکی رئیس دولت بشود هیچ مخالفی ندارند (نورالدین امامی – اول خودش مخالف خودش است) (خنده نمایندگان)
حتماً ۱ و ۲ و ۳ و ۵ نفر ۲۰ نفر مخالف دارند خوب اگر بنا شود هر کس که مخالف رئیس دولت شد بیاید توی جلسه علنی مجلس برئیس دولت اهانت بکند؟ آقایان این صحیح است؟ (نمایندگان – خیر) جناب آقای دکتر مصدق که سمت استادی بر همه حقوقدانها دارند بهتر میدانند که اهانت بهیئت دولت و رئیس دولت در حین انجام وظیفه و بسبب انجام وظیفه جرم است مجازاتش هم طبق قانون مطابق ماده ۱۶۲ و ۱۶۳ سه سال حبس است (آزاد – پس نظامنامه مجلس را نخواندهاید) و برئیس دولت هرکس دلش بخواهد فحش بدهد این باید تنبیه شود.
اما مطالبی که میخواستم بعرض آقایان برسانم اینست که وضع ما فوق العاده غیرعادی است وضع دنیا هم هممالک و هم هملتها رانگران کرده دریکی ازنقاط دنیا عملاً جنگ شروع شده ما خواه ناخواه از دنیا جدا نیستیم دنیا در ما تأثیر دارد چه بخواهیم چه نخواهیم در دنیا تأثیر داریم الان که اینجا مشغول مبارزات شخصی هستیم وشاید وقت مملکت وملت راهم با این حرفها که بنده وامثال بنده میزنیم تلف میکنیم الان دنیا با کمال مراقبت ودقت متوجه و نگران سرنوشت خودش است (ابتهاج – صحیح است) البته این نمیشود که مااینجا بنشینیم و در خواب خرگوشی و غفلت باشیم ودردنیا جنگ شروع شده باشد و ما با این حرفها مشغول باشیم که آیا این دولتی که آمده خوب است یابد اگر انشاءالله دنیا آرامش داشت ومملکت ماهم ماند وما هم ماندیم (شوشتری – انشاءالله میمانیم) انشاءالله میمانیم آنوقت فرصت برای تصفیه حسابهای شخصی خیلی زیاداست الان همه ممالک دنیا بحکم ارتباطی که همه با هم دارند مجبور و ناگزیرند که مراقب اوضاع خود باشند و حق هم دارند نگران باشند ما باید بیشتر نگران باشیم ما باید نگرانتر باشیم برای اینکه موقعیت جغرافیایی بسیار دقیقی را داریم و بر احدی هم پوشیده نیست و هم آنکه اگر انشاءالله جنگ هم نشود و انشاءالله خداوند تفضلی بکند و آرامش در دنیا برقرار بشود و وضع داخلی خودمان طوری است که موجب نگرانی است پس ما دو نگرانی باید داشته باشیم یک نگرانی عمومی مربوط بدنیا یکی نگرانی مربوط بخودمان اگر انشاءالله جنگی نشود و اگر ما در جنگ از بین نرویم این اوضاع خودمان را از بین خواهد برد گرسنگی ما را ازبین میبرد بیچارگی ملت را از بین خواهد برد. ولی بنده از عرض این مقدمه میخواستم این نتیجه را بگیرم که امروز موقع حرف موقع تصفیه حسابهای شخصی نیست بایستی همه دست بدست هم بدهیم برای این مملکت کار بکنیم مملکت ایران امروز احتیاج به وحدت کلمه و وحدت ملی دارد (صحیح است) باید حتماً از نفاق و تشتت فعلاً جلوگیری بکنیم بعد که انشاءالله مملکتی بود و ما بودیم و دنیائی بود ما هم بنشینیم سر حسابهای شخصی (شوشتری – بعد هم بد است) اگر کسی میخواهد بعد بگوید ولی حالا وقتش نیست عرض کنم راجع به مطالبی که آقایان راجع بدولت گفتند کسی که موافق دولت وموافق برنامه دولت است میآید در رد اظهار مخالفین دلائل موافقت خودش رامی گوید آقا شما موافقید با اینکه حکومت مردم بر مردم باشد بنده که موافق دولتم و وقتی که نوبت صحبت بمن میرسد باید دلائل موافقت خودم را در رد اظهارات مخالفین بگویم ولی بنده در مطالبی که یادداشت کردم اظهارات آقایان را دیدم قسمت اعظم اظهارات آقایان فحش است بنابراین بنده به آن فحشها و ناسزاها جواب نمیدهم چون معتقدم که استعمال کلمات برخلاف اصل نزاکت درمجلس شورایملی موجب تضعیف حکومت ملی است (دکتر بقائی – کدامش فحش بود؟) همان حکومتی که بنده طرفدارش هستم
(دکتر بقائی – توضیح دهید رد نشوید. این ناسزا را خودت میگوئی. اینجا کی فحش داد؟ مثل دوره ۱۵ میگفتند توهین کردی آقای رئیس جلویش را بگیرد)
عرض کنم آقایان توجه داشته باشند که هرچه دلشان خواست آقایان گفتند و ما هم با کمال خونسردی عرایض خودمان را میکنیم خلاصه عرض کنم بنده یکی یکی اینها را تجزیه و تحلیل میکنم و عرض میکنم یکی از این قسمت عمده بیانات آقایان مخالف در تشریح معایب و مضار دیکتاتوری است و هرچه آقایان و هرکس دیگر در مضار و معایب دیکتاتوری بگوید بنده و همه اکثریت و نمایندگان ملت و خود ملت و همه موافقیم هیچکس نیست که در دنیای مترقی امروز در عصر اتم بیاید بگوید که آقا من دلم میخواهد مملکت را بدهید دست یکی و او هرچه دلش میخواهد بکند. اگر این حرف را بزند یا سفیه است یا مغرض. در هر صورت معلوم است دیکتاتوری در دنیای بعد از جنگ که برای دموکراسی میلیونها جوان کشته شدهاست محکوم به زوال و فنا است. من خیال میکنم هیچکس در ایران و شاید در سایر نقاط دنیا طرفدار دیکتاتوری نیست علاوه بر اینکه رژیم دیکتاتوری برای ایران ضرر دارد و برای ملت هم ضرر دارد برای مملکت ضرر دارد. همانطور که آقایان گفتند مورد تأیید بنده هم نیست و مورد تأیید همه هم نیست.
دکتر بقائی – پس بگویید مرده باد دیکتاتوری. بگوئید مرده باد دیکتاتوری. اگر راست میگوئی بگو مرده باد دیکتاتوری. بگو مرده باد دیکتاتوری
نورالدین امامی – بگو آقا بگو آقا
رئیس – آقا دکتر بقائی شما نظم مجلس را رعایت کنید بنده از طرف همه آقایان میگویم مرده باد دیکتاتوری
دکتر مصدق – احسنت
پیراسته – جناب آقای دکتر بقائی قبل از اینکه در اینجا تشریف داشته باشید استاد دانشگاه هستید
رئیس – شما وقتتان تمام شد آقای پیراسته.
پیراسته – بنده بقیه اظهاراتم را در برنامه دولت عرض میکنم.
۳ – مذاکره در برنامه دولت آقای رزمآرا نخست وزیر
رئیس- برنامه دولت مطرح است آقای دکتر شایگان بفرمایید.
دکتر شایگان – دوستان بنده و خود من از ماده ۹۰ استفاده خواهیم کرد و جواب جناب آقای امامی را خواهیم داد معهذا دو کلمه قبل ازاینکه شروع بموضوع دولت بکنم و آن اینست که علامت انحطاط یک ملتی این است که هیچکس بحقیقت ایمان ندارد (صحیح است) یعنی تصور که هرچه بخواهد میتواند بگوید و مردم هم آن را قبول خواهند کرد بنده مثلاً تصور میکنم اگر دلم خواست و دلائلی ایجاد کردم میتوانم بگویم که من جوا ن ۱۸ ساله هستم و مردم هم قبول خواهند کرد ی افرض بفرمایید بگویم دلائل متعددی هست که الان شب است و روز نیست ایمان بحقیقت نیست ایمان بحقیقت که نیست باعث این میشود که برخلاف ملل راقیه عمل کنند در ملل راقیه آن کسی که طرفدار یک سیاستی است مثل شیر میآید و حرف خودش رامیزند و میگوید من طرفدار این سیاستم ولی دراین مملکت درست آن کسی که یک سیاستی را بازی میکند مخالفین خودش رابهمان سیاست نسبت میدهد انگلیسی و آنگلوفیل درجه اول به آن بدبختیهائی که هرگز گرد این مسائل نرفتهاند حمله میکنند که تو انگلیسی هستی بابا اولاً انگلوفیل بودن اگر با شرافت باشد و یکی کسی در خیال خودش منفعت مملکتش را در این ببیند که بگوید با فلان سیاست موافقم نه برای اینکه استفاده مادی بکند نه برای اینکه خانه اش را بفروشد استفاده بکند، اینکه عیبی ندارد. آن وقت همین آدمی که خودش سیاست انگلیس را بازی میکند میآید میگوید آنگلوفیل سیاست انگلیس بالفاظ غیرمستقیم…
خلاصه این مسائل را می گذارم برای بعد. ضمناً عرض میکنم که در باب این بیانی که بعضیها فرمودند کافی است که مردم ایران در روزنامهها بخوانند که شخص محترمی برخاست و گفت من آزادیخواه هستم من بینظر و پاک هستم من ضد انگلیسی هستم و ملی، مصدقالسلطنه و صالح و آزاد آدمهای ناپاکی هستند وطن فروش هستند و انگلیسی هستند مردم اگر عاقل باشند ملتفت خواهند شد محتاج به دفاع بیشتری نیست
(نورالدین امامی – وزیر فرهنگ قوامالسلطنه را بگو)
بنده وزیر فرهنگ قوامالسلطنه بودم. اگر آقای رئیس اجازه بفرمایند در این باب مطالبی عرض خواهم کرد. قوامالسلطنه یک وقت برای مملکت نمونه وطنپرستی و ملت خواهی بود و قوامالسلطنه بنده کاری به زندگی خصوصی او ندارم، قوامالسلطنه کسی بود که آذربایجان را نجات داد
(همهمه نمایندگان – اینطور نیست – اینطور نیست)
(نورالدین امامی – بیا پایید رفیق قوامالسلطنه)
(افشارصادقی – قوامالسلطنه خائن بود خائن به ملت بود)
(نورالدین امامی – شاه آذربایجان را نجات داد)
رئیس – آقای امامی، آقای افشار نظم را رعایت کنید اگر اکثریت نظم را رعایت نکند اینطور شلوغ بکند که نمیشود
دکتر شایگان – اتکاء عرایضم به بیان اعلیحضرت همایونی است (یکی از نمایندگان – خود شاه کرد) البته شاه کرده است. بنده نگفتم که شاه نکرده است بنده نگفتم مردم غیور آذربایجان نکردند. ضمناً گفتم آن شخص را در یک وقتی مردم ایران به این سمت شناخته (عدهای از نمایندگان – هیچوقت) شما هر روز یک صحبتی خواهید کرد فردا اگر این بیچاره هم نبود (اشاره به نخست وزیر) همین صحبت را خواهید کرد (صحیح است)
و اما راجع به عرایضی که میخواستم عرض کنم راجع بدولت اگربنده میخواستم قبل از بیانات جناب آقای دکتر بقائی و آقای تیمورتاش صحبت بکنم البته طرز بیانم شکل دیگری بود ولی فعلاً دونفر یکی بعنوان مخالف با دولت و یکی بعنوان موافق با دولت اینجا بیاناتی کردند بنده بجای اینکه مستقلاً مشغول اعتراضات وایراداتم بدولت بشوم از بیانات این دو نفر استفاده میکنم از بیانات آقای دکتر بقائی این استفاده رامی کنم که سعی نمیکنم نطق من مفصلاً جامع تمام ایرادات بدولت باشد بدلیل اینکه ایشان در نهایت خوبی درنهایت فصاحت و بلاغت و بااستدلال درنطق خود تمام آن ایرادات رابیان کردند اگر من با جمال برگزارکنم و به اشاره بگذرم البته هیچ اشکالی نخواهد بود این استفاده ایست که از نطق آقای دکتر بقائی میکنم استفادهای که از نطق آقای تیمورتاش میکنم بیاناتی است که ایشان نمیدانم سهواً یا عمداً بنفع اقلیت و در تأیید گفتههای آنها کردند (تیمورتاش – با حفظ ماده ۹۰) اهانتی نیست توهینی نیست کسی تأیید کسی رابکند این توهین نیست دراین باب بنده این دو استفاده راخواهم کرد ایرادات کلی به کابینه وبرنامه آقای رزمآرا اینجا هست (اشاره به اسناد و اوراقی که روی تریبون بود) ولی دو ایراد اساسی است که همین نطقهای موافق و مخالف و نطقی که همین امروز هم قبل از دستور شد بیشتر دراطراف دوایراد بود این دوایراد این است که بعضی یعنی اقلیت معتقدند که جناب ایشان (اشاره بنخست وزیر) دیکتاتور هستند ومی خواهند ایجاد دیکتاتوری بکنند مخالفین عکس اینرا میگویند. میگویند خیر این اشتباهی است که شما میکنید اینطور نیست پس ایراد اول ومسئله اهم عبارت ازهمین است و بقیه قسمتها دردرجه دوم است ایراد دوم مسئله اینستکه آیا این کابینه بکمک اجانب آمده البته اینرا خلاف مصلحت خود ایشان ومملکت میدانند بعضیها میگویند اشتباه است واینطور نیست ایشان راملت ایران اورده گمان میکنم بحثی که باید اینجا بشود همین دومسئلهاست بقیه مسائل بکلی ثانوی وجزئی است مثلاً فرض بفرمایید اینکه ایشان کاری خواهند کرد یانخواهند کرد وبسیاری ازنخست وزیرها هم کاری نکر دند این امری نیست وایرادی نیست مسائلی که ازقبیل باشد وزراء کابینه اعضایشان راجز چند نفری که ازآنها استفاده شدهاست ونیک نامند وپاکیزه هستند ومثل آن لعاب قندی است که بروی گنه گنهای که میخواهند بشخص حصبهای بدهند کشیدهاند البته حب گنه گنه برای مالاریا خیلی خوبست نه حصبه پس حالا این مسائل ثانوی است مسئله مهم همین دوتا است همین قضیه دیکتاتوری وقضیه استعانتی است که از خارج شدهاست یا نشدهاست بندهوارد همین قضایا میشوم اولاً موضوع دیکتاتوری را مطرح مکینم از نمایندگان محترم اکثریت سؤال میکنم آیا معتقدند که ایشان (اشاره به نخست وزیر) دیکتاتور هستند و دیکتاتور خواهند شد یا نیستند یک جواب میخواهم
رئیس- سؤال نماینده ازنماینده مطابق آئیننامه ممنوع است
تیمورتاش – اصلاً این سؤال جواب ندارد رأی ما جواب ایشان است
دکتر بقائی – چواب را آقای تیمورتاش قبلاً دادهاند
دکتر شایگان – سؤال آن چیزی است که بنده بنویسم بدهم بمقام ریاست این سؤال نیست که آیا حسن آمد یا نیامد حالا تشخیص با آقای رئیس است (تیمور تاش – رأی ما جواب است)
دکتر شایگان – در جلسه گذشته ژستهای زیبای حصرت عالی راهمه دیدند (تیمورتاش – بازهم تکرار میکنم) آقایان بی لطفی کردند وجواب ندادند (فولادوند – یک جواب کافی است) عرض کنم با این بیانات جواب ندادند
غلامرضا فولادوند – ما عقیده داریم ایشان دیکتاتور نباشند
رئیس – سؤال نماینده ازنماینده ممنوع است طرز جدیدی راکه نمیشود دراینجا اختراع کرد ماده ۱۸۰ راقرائت کنید (ماده ۱۸۰ بشرح زیرقرائت شد)
ماده ۱۸۰ – سؤال یا تذکر و استیضاح نماینده از نماینده دیگر ممنوع است
رئیس- من آئین نامه رارعایت مینمایم
دکتر شایگان – بلی بنده عرض کردم تشخیص اینکه این سؤال میشود یا نمیشود با جناب رئیس است ولی بنده عرض کردم که باین سؤال خلاصه جواب داده نشد (شوشتری – لائسئلو عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم) خوب شد آقای شوشتری بکمک من رسیدند ایشان چیزی فرمودند من استفاده میکنم و میگویم فسئلو اهل الذکر نباید از آقایان سؤال کرد (سلطانالعلماء – گفتند لاتسئلو اهل الذکر) این آیه را جنابعالی اختراع کردید (فرامرزی – اهل ذکر ایشان هستند) عرض میکنم که اگر آقایان این راقبول ندارند ویااینکه سکوت میکنند ولی نماینده محترم اکثریت آقای تیمورتاش اینجا تشریف آوردند وتصدیق ضمنی فرمودند که جناب آقای رزمآرا دیکتاتور هستند (تیمورتاش – ماده ۹۰) آقایان عرایض بنده را میشود انکار کرد اما صورت مجلس راکه نمیشود (صاحب جمع – غلط چاپ کردهاند) مگر غلط چاپ شده باشد (صاحب جمع – وقتی همچو اظهاری رایک وکیل بکند باکثریت چه؟) بنده که نگفتم اکثریت گفته بنده عرض کردم که ایشان فرمودند اولاً دموکراسی مدت میخواهد (تیمورتاش – حالا هم عرض میکنم) وشمامدت قائل نیستید یعنی حکومتی که میتواند مملکت رانجات بدهد دیکتاتوری است (فقیه زاده – حکومت مقتدر) توجه بفرمایید حضرتعالی آقای فقیه زاده درروزی که آقای دکتر مصدق صحبت میکردند خودرا معرفی کردید بعد میفرمایند درتأیید اینکه دیکتاتوری چیزخوبی است اگر دیکتاتوری بداست دکتر بقائی برای من وتو بد است یعنی برای ملت خوب است من ترا میکشند ولی چه بسا قاطبه ملت ایران بتوانند نان راحت بخورند (صحیح است) آقایانی که منکر محسوسات هستند بفرمایند که جز این نیست این نظر این آقا است این نظری است که جناب آقای تیمورتاش بنمایندگی اکثریت صحبت میفرمایند (غلامرضا فولادوند – هیچ نمایندگی ندارند) (صدرزاده – بیان شخص خودشان است) از طرف خودشان فرموده بودند که اگر این مطلب روشن میشد که آقایان قبول دارند که رئیس محترم دولت حکومت مطلقه فردی راطالب است یانه کارما خیلی آسان میشد بدلیلی اینکه ازیک مقدار ازدلائلم برای اینکه ثابت بکنم جناب ایشان طرفدار این قبیل حکومت هستند وچطور میخواهند حکومت بکنند ازگردن من ساقط میشد و عرض نمیکردم حالا که ایشان اینرا مجمل گذاشتند ناچارم که بنده این عرایض رابکنم و بعد یک بحث دیگری را پیش بیاورم آن بحث عبارت از جوابی است بآنهائی که تصور میکنند نجات مملکت در دیکتاتوری است آنهائی که عقیده دارند انشاءالله هیچکس عقیده ندارد یک نفر هست که عقیده دارد (اشاره به تیمورتاش) جوابی را که بآقایان میدهم آقای بدهم و بگویم نه آقا نجات مملکت دردیکتاتوری نیست همه این مقدمات درست است همه مقدمات که مملکت درفقر است، دربدبختی است، خطرناک است خطری داخلی وخارجی، مقدمات همه درست است صغری وکبری هم هدرست است نتیجه غلط است حکومتی که باید رفع این بدبختیها رابکند حکومتی است ملی ودموکراتی حکومت مردم برمردم وحکومت قانونی منبعث ازمجلس متکی باکثریت (صحیح است – احسنت) ولی نه آن حکومتی که اکثرت راتحت تسلط بگیردآمدیم درباب اینکه بنده تصور میکنم که جناب آقای رزم آرا میخواهند حاکم مطلق ودیکتاتور ایران باشند بنده حضورشان ارادت دارم یعنی نه الان پید اشدهاست مال سابق است وحالادارد ازبین میرود ارادت بنده ازوقتی است که ایشان رئیس دروس دانشگاه جنگ بودند دانشگاه جنگ البته که ملاحظه میفرمایید عنوان غیرقانونی ندارد ولی خوب حالادانشگاه است دانشگاه راباید مجلس تأسیس بکند واجازه بده ددرهرحال رئیس دروس آنجا بودند وبنده خدمتشان رسیدم ایشان خیلی منطق صحیحی دارند خیلی هم درکارهای خودشان جدی هستند خیلی هم صمیمانه کار میکنند ودرزیر سایه یعنی همسایه شان هستم وسلام وعلیک هم داریم وبیش ازاین هم نبودهاست ولی حالا این مسئله مسئله شخصی نیست مسئله این است که میگوئیم جناب ایشان میخواهند دیکتاتور باشد دیکتاتوری رادراینجا بوجود بیاورند دلائل بنده چه چیز است؟ (تیمورتاش – یکی لباس نظامی است) لباس نظامی که تنشان نیست چشمتان راباز بکنید آن آقا دیگری هستند اشتباه نکنید (خنده نمایندگان) علتش تربیت بسیارصحیحی است که ایشان دارند با قرار خودشان تربیت نظامی است که ایشان دارند ازوقتیکه ایشان دست چپ وراستشان راشناختهاند با این حرفه شریفه برای این مملکت انجام خدمت نمودهاند همیشه آمر ومأمور نظامی بودهاند تمام تحصیلاتشان هم دراین رشته بودهاست بنابراین وجودشان برای یک مملکتی دراین رشته مغتنم است آقا یان همه میدانند آنهائیکه درمسائل پیسیکولوژی علم الروح روانشناسی کار کردهاند میدانند که اشتغال بیک حرفهای یکنوع انحرافهائی درانسان درست میکند فرنگیها بهش میگویند انحراف حرفهای دفرماسیون پروفسیونل (شوشتری – فارسی بفرمایید) بنده فارسی اش را ترجمه کردم ولی چون فکر کردم که ممکن است درست ترجمه اش نکرده باشم برای جنابعالی فرانسه اش زاگفتم (خنده نمایندگان) (شوشتری – بنده افتخار میکنم که فارسی راخوب میفهمم وخوب صحبت میکنم) (خنده نمایندگان) بلی بر منکرش لعنت (شوشتری – البته بر منکرش لعنت) بنده جناب آقای فرامرزی که درمقابل بنده هستند و بنده مقابل ایشان ما معلمیم و چون معلمیم این عیب در ما پیدا میشود مثلاً اگر یکوقت بخواهید مرا گیج کنید بهترین راهش اینستکه یک الفاظ غلطی رابگوئید بمجرد اینکه این الفاظ غلط راگفتید من حواسم پرت میشود حالم خراب میشود گیج میشوم این انحراف برای چیست برای اینستکه ما معلم بودیم هرقدر هم قوت نفس داشته باشیم باز اشتباه میکنم فکر نمیکنم که مسائل مهمی است صحبت زیر و زیر نیست ولی نمیتوانم ازاین زیر وزیر خارج شوم همین عیب دراشخاصی که در نظام خدمت نمودهاند پیدا میشود (فرامرزی – آقا در معلمی که عیب نیست حالا مال نظامی رانمی دانم) عیب نیست عیب حرفهای است عرض کردم آن قالیباف که مهمان شما است اول که میاید درخان هشما میگوید آقا این قالی کرمانی است فکر نمیکند اینجا صحبت قالی نیست امدهاست مهمانی کسانی که تربیت نظامی دارند این عیب برایشان پیدا میشود عرض کنم که این عیب برای ریاست وزرائی وسیاستمداری عیب است ایشان نمیتوانند منکر بشوند که این شکل بودهاند اولاً راجع بکارایشان ثانیاً راجع بسوابق ایشان بنده ادعا ندارم که حرفهائی که علیه ایشان گفته میشو د صحیح است درباب سوابق است یانه درباب چیزهای فعلی اینها چیزهای روشنی است وجای اظهارتردید نیست ولی دربین مردم ایران، مردم ایران میگویند ایشان سه سال است تمام جریانات سیاسی مملکت دخالت بکنند معذلک درکلیه سیاستهای این مملکت دخالت کرده واین خصیصه ایشان را که عبارتست ازاینکه تجاوز بکنند بتمام قوای مملکتی وهمه قوای مملکتی رادرتحت سلطه خودشان بگیرند نشان میدهد مطالبی که دردوره ریاست ستاد ایشان دراین مملکت اتفاق افتاد این مطالب بعضی بسیارمخوف است واگرخدای نخواسته این مطالب درست باشد واقعاً بهیچ نحو ازانحاء ایشان نباید درسرهیچ کاری ازکارهای اینمملکت باشند درزمان ایشان بزرگترین اهانتی که ممکن است بیک ملتی بشود شد آن بزرگ ترین اهانت عبارت ازاینستکه شاه یعنی علامت سمبل یک مملکت (صحیح است) شاه یعنی وقتی بخواهند یک مملکتی را معرفی کنند اومعرف است اوست که نماینده میفرستد اوست که نماینده میپذیرد مردم ایران اگر هزار مصیبت ببینند اتحاد معنوی خودشان رابوجود ایشان میدانند این شاه مملکت مورد اهانت قرارگرفت اهانت شدید یعنی آن توطئه ایکه کردند وبایشان تیرانداختند اینکار درزمان ریاست ستاد ایشان شد (عده از نمایندگان بایشان چه مربوط است درزمان ریاست وزرائی ساعد هم شد) در زمانیکه بنده معلم مدرسه حقوق بودم (تیمورتاش –اتفاق دردانشکده حقوق شد) بلی بنده باعث شدم عرض کنم به حضور شما یک همچو اتفاقی افتاد یکی از وزراء که الان اینجا حاضراست ناظر این اتفاق بود کسی که مختصری ازنظام وپلیس اطلاع داشته باشد باید یک همچو عنصر کثیف ورذل وپست رادستگیر کنند وبیاورند ازاوسؤال کنند که تو از کجا آمدهای چه شدهاست که اینکارراکردهای اگربنده دست وپای خودم راگم کنم دریک چنین مقامی مثلاً اگررولور داشته باشم (دولور هرگز نداشتهام) واین آدم رابکشم میگویند آقای تقصیرنداشتهاست خیال میکند خدمت بشاه میکند خدمت بمملکت میکند یک چنین شخصی را زدهاست ولی کسی که عمرش رادرنظام صرف کرده درامور پلیسی صرف کردهاست این آدم بیاید وباوجودیکه یکی ازوزرائی که اینجا حاضر است آنجا بودهاست وقتیکه این آدم دستش رابلند کرد ودر حال تسلیم بوده چرا این را کشتند این یکی مسائلی است که ایجاد شبهات کرده ایجاد شبهات را بنده نکردهام ایجاد شبهات برای مردم کردهاست دلیلش کاغذهائی است که به بنده میرسد عرض کردم من تأیید نمیکنم ولی این شبهات هست یکی از اینها اینطور مینویسد میگویند پس از واقعه شوم ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و آن سوءقصد خائنانه که رکن ۲ دژبانی مسئول هستند و میبایستی مورد مؤاخذه قرارگرفته و مجازات سخت میشدند بعد از ۴۵ روز سرهنگ گیلانشاه رئیس رکن ۲ و سرهنگ دفتری فرمانده دژبان پادگان مرکز را بدرجه سرتیپی مفتخر کردند و برای رئیس شهربانی وقت واکسیل آجودان مخصوص تقاضا شد (غلامرضا فولادوند – خود شاه این درجات راداد هاست) آقا شما مگر فارسیتان مثل بندهاست عرض کردم که تقاضا شدهاست شاه که خودش بکسی چیزی نمیدهد همیشه اشخاصی که سرکار هستندتقاضا میکنند وزیرفرهنگ برای اشخاصی که مربوط بوزارت فرهنگ است رئیس ستاد وزیرجنگ است برای وزارت جنگ این چه حرفی است شما میزنید بنده عرض کردم نمیخواهم اینهاراتأیید بکنم مردم اینطور فکرمیکنند عرض میکنم آقایانی که جواب بنده رامیدهند که آقا اینکار مربوط بشهربانی است چه ربطی بدیگران دارد اینها میخواهند مردم را فریب بدهند مردم میدانند که شخصیت ایشان در این چند سال چطوربوده و اخیراً درتمام شئون این ملکت دخال تکردهاند اینرا مردم میدانند والان میبینند که بچه نحو دخالتهای ایشان در محاکم نظامی دردادگستری و در جاهای دیگری که اگر ذکرش را بکنم ایجاد تشنج میکند فراوان بودهاست کسی که طبیعتش این است نمیتواند دست از طبیعتش بردارد مخصوصاً اگرانتخاب ایشان برای همین خصوصیا تنباشد روزنامه شاهد ک هطرف حمله یکی از دوستان اکثریت شد راجع به این وقایع یکی چیزهایی میگوید اینها زبان مردم ایران است میگوید اینجا بدون اینکه بخواهم کلیه مانورهای دیکتاتور طلبان را مورد بحث قرار بدهم به رئوس کارهایی که برای این منظور بسط فقر و گرسنگی و ایجاد یأس و آشفتگی – بعمل آوردهاند اشاره مینمائیم:
- – قتل مرحوم محمد مسعود برای مرعوب ساختن منقدین
- – سوءقصد ۱۵ بهمن و عواقبی که بر آن برای استقرار حکومت نظامی و تحدید آزادیهای فردی مترتب گردید
- – قتل هژیر هنگامی که آراء اهالی تهران صریحاً مخالفت خود را با مدافعین دموکراسی و موافقین حکومت زور و قلدری ابراز میداشت. تبعید و توقیف اقلیت سابق به اتهام مداخله در ترور مرحوم هژیر
- – نگهداری آنان در زندان حکومت نظامی برای ابراز قدرت دستگیری دکتر بقائی و محاکمه و محکومیت او بطوری که همه میدانیم
- – قتل مرحوم دهقان که بدبختانه (برای آنها) قاتل آن دستگیر گردید (نظر ایشان این است که میل نداشتند قاتل ایشان دستگیر شود) اقدامات دیگری هم در جبهههای دیگر میشد.
- – ایجاد قحطی مصنوعی بوسیله بازگرداندن دروازههای کشور (چه کسانی مأمور حفظ آن دروازهها بودند؟)
- – تحریک مهاجرین بیکاران و دهاقین آذربایجان به مهاجرت بسوی تهران (چه کسانی باعث شدند که در رادیو گفته شود به بیکارن نان مجانی و روزی سی ریال مزد داده میشود؟)
- – اعتصاب کارگران و تیراندازی در شاهی (چه کسی تلگرافی کارگران را بپایداری تشویق نمود؟)
- – اعتصاب دانشگاه (چه عواملی مانع این بود که با وجود حسن نیت به ارز دانشجویان اعتصاب خاتمه نیابد تا..)
- – اعتصاب کارمندان دولت (آن هم درست موقعی که دولت اضافات آنان را برای نخستین بار در بودجه کشور منظور نموده بود)
همه این کارها برای ایجاد فقر و گرسنگی و یأس و آشفتگی توسط همان کسانی انجام گرفت که مأمور و موظف بودند به مردم خدمت نمایند نان و کار مردم را تأ مین و با یأس عمومی و آشفتگی دستگاه دولتی مبارزه کنند. بگذریم از سیل فحش و دشنام و تهمت ایادی معروف و اشخاصی که در مقابل هر خان حاکم پشت خم میکنند بگذریم از گفتهها و نوشتههای کسانیکه برای حمایت از شرکت فخیمه نفت آنچه ناروا و دروغ و مغلطه در چنته داشتند بیرون ریختهاند و هنوز هم میریزند تا مطبوعات را بد نام کنند. عرض دوم بنده طرز تشکیل دولت ایشان است این طرز تشکیل دولت بکلی بی سابقه بودهاست جزیی سابقهای داشت لعنت بر کسی که این سابقه را گذاشت اول این که برخلاف سنن پارلمانی برخلاف سنتی که حتی شاه فقید در زمان ریاست وزرائی رعایت کرد ایشان رأی تمایل نگرفتند بنده فرصت اینکه در باب لزوم رأی تمایل صحبت بکنم ندارم اینکار هم البته همانطور که عرض کردم و زور و بالش متوجه آنکسی است که اول اینکار راکرد ایشان اگررأی تمایل میگرفتند. گمان میکنم بهتر است این قسمت را بسکوت بگذرانم درهر حال اولاً رأی تمایل نگرفتند در ثانی دولتی که قبل از ایشان بود بوضع غیرقابل قبولی کنار رفت و دولت مشروطه یعنی دولت رژیم مشروطه بایستی با رأی اعتماد بیاید وبارأی عدم اعتماد برود دولتیکه جلسه پیشش وزیر جدید ومعاون جدید معرفی کرد دولتی که جواب استیضاح راحاضر کرد ه بود و در مجلس اعلام داشت که جواب استیضاح رامیدهم این دولت درتحت چه عواملی حاضر میشود ویک مرتبه استعفا میدهد ودرفاصله چند ساعت کابینه جدید تشکیل میشود این هیچ با رژیم مشروطیت جور نیاید خواهید فرمود که اشکالی ندارد چون امر خیری در پیش است ممکن است برای این امر خیر از این تشریفات صرفنظر کرد. به حقوقدانهائی که در این کابینه هستند عرض میکنم مطلبی است این را ایهرینک گفته است و او اینست برای اینکه مورد اعتراض آقای شوشتری واقع نشوم بفارسی ترجمه میکنم. میگوید که رعایت تشریفات (لافرم) که دشمن استبداد است، خواهر توامان آزادی است. عبارت فرانسه بسیار فصیحی دارد، فارسی را که من ادا میکنم نافصیح است (تیمورتاش – فرانسه اش را بفرمایید)
مسئله ریاست یک حکومت رئیس یک حکومت شدن دولتی رفتن دولت دیگر بسرکارآمدن مسئله خصوصی بین الاثنین نیست. مملکتی رژیم مشروطیت دارد وکلائی در اینجا هستند نمایندگانی هستند باید اینکار سیر خودش را بکند هر اندازه هم که عجله باشد این سیر که نشد حقوقی از ملت فوت میشود این سیر که نشد مملکت بمخاطرات میافتد. میدانید چطور بمخاطرات میافتد؟ بنده الان عرض میکنم بحمدالله لااقل آنطوری که آقایان میفرمایند فشاری نیست اگر هم هست فشار زیر پرده است فشاری نیست که علنی باشد و همه ببینند (خنده نمایندگان)
آقایان نمیدانم چه اصراری دارند هر چیزی میگویند جنبه هزلیش را میگیرند و خنده میکنند. فرض کنید که مملکت در یک مخاطرات درجه اولی است الان شاه مملکت مصلحت دید رئیس الوزرائی که میخواهد کار کند زود تعیین شود اشکالی ندارد دولت بیاید همین جا رأی بگیرد استعفا بدهد اشکالی ندارد ولی همیشه کار همین منوال نیست. اگر یک وقتی قوای خارجی مسلط بر این مملکت شود (شوشتری – انشاءالله نمیشود) انشاءالله نباشد و همانطور که ترتیب کار مزورین متمدن نما است خواستند بصورت قانونی از یک مملکتی هرچه میخواهند آزادانه بگیرند در آن وقت معنی این حرف ایهرینک رامی فهمیم مادرآن وقت معنی این حرف میفهمیم که برای حفظ شاه مملکت و برای اینکه او هیچوقت تحت فشار قرار نگیرد نبایستی بدون رأی تمایل کسی بر حکومت بیاید. نبایستی که امر استعفای دولت و نصب یک دولت دیگر امر بین الاثنین باید یک چیزی باشد که بگویند استعفا این دولت بایستی محرز باشد دلایلش معین باشد در روزنامه نوشته بشود مردم اطلاع پیدا کنند مجلس استماع بکند بعد هم استعفایشان را باعلیحضرت همایونی تقدیم بکنند این فواصل و این تشریفات برای روز مبادا است البته روزی که اشکال مبادا را ندارد عیوب ظاهر نشده ولی این عیوب آنوقت ظاهر میشود آنهائی که میگویند شاه مملکت رأی تمایل بگیرد منظورشان تقویت شاه است نه تضعیف ایشان البته دشمن هرچه دلش میخواهد میگوید آیا انها این نظر را ندارند آنها که میگویند انتصاب جدید بایستی بعد از این تشریفات باشد اگر آن دولت مستعفی است باید مردم و مجلس ببیند در حال استعفا است نه اینکه ببینند وزیر معرفی میکند معاون وزیر معرفی میکند و میگوید که حاضر است جواب استیضاح را فردا بدهد این هم آقا دلیل دوم که در وضع تشریف فرمائی ایشان رعایت این نکته نشدهاست و اینها برای مملکت ایران خطرناک است برای اشخاصیکه شاید سوءظن داشته باشند ما سوءظن نداریم ولی خیال کنید ما سوء ظنی هستیم برای ما زنگ خطر است پس معلوم میشود که ایشان میخواهند بنحوی که خودشان صلاح میدانند حکومت کنند بنده هم نمیگویم که ایشان میخواهند نسبت بمملکت کار بدی بکنند خیر شاید خیلی هم میل دارند که خئمت بکنند اما ازاین راهی ک همیروند این راه را ملت ایران نباید قبول بکند مطلب سوم این بود بعد ازاینکه انتصاب ایشان انجام گرفت بازایشان اقداماتی کردند که میرساند ایشان خودشان هستند ولاغیر و باسایر همکارانشان بقدری صمیمیت دارند که خودشان راجای همه شان میگذارند میگویند آقا با شما دوئی که نداریم وزیردارائی باشد البته بوزیردارائی میگوئیم که حسن رابگذارد فلانجا اگرهم نباشد بین الاحباب تسقط الاداب من جای اورا میگیرم وزیردارائی نیست نباشد بنده رئیس گمرک تعیین میکنم چه عجلهای بود آقا برای رئیس گمرک بنده رئیس شیلات تعیین میکنم بنده رئیس شهربانی ومعاون محترمشان که گویا در وصفشان درآن نطقی که فرمودند گفتند ازمردمان خوشنام وموجه هستند بعد شهردار تعیین میکنند دادستان تعیین میکنند نطقها فرصت ندادهاست که سایر پستها را تعیین کنندیکی ازاشخاصی که بایشان خیلی ارادت میورزد ومیخواست مرامتقاعد کند میگفت من تعجب میکنم شخصی که با این صحبتها با این برنامه میآید سرکار چطور شدهاست که بنطق افتاده بنده تعجب میکنم واین نطقها رابضرر ایشان میدانم ایشان خصوصیاتشان این است که اهل حرف نیستند ولی مبینیم که ماشاءالله هر روز مشغول اینکارهستند بعد همینطور رئیس راه آهن اینرا بعد گویا منصرف شدهاند رئیس ژاندارمری همانطور کسان دیگر راتعیین کردهاند دلیل دیگر براینکه خاصیت دیکتاتوری دروجود محترمشان است این است که دیکتاتور برای ضرب شست نشان دادن مخصوصاً سعی میکند که بگوید من بافکار عمومی بی توجهم منم که میتوانم یک تنه ایران رانجات بدهم مردم هیچند حرفهایشان بیجا است تکلیف خودشان ر انمی دانند من باید یک کاری رابکنم میکنم ایشان در اینکار بحد کمال اقدام کرد هیک دومثال کوچک حضورشان عرض میکنم سرتیپ دفتری این مرد محترم (صحیح است) محترم است برای آنها که میخواهند محترمشان بشمارند (افشارصادقی – از خانواده محترمی است) احترام بخانواده نیست ابولهب هم بود خویش پیغمبر (خنده نمایندگان) ایشان همان کسی هستند که یک عمل ناهنجاری انجام دادند وآن عمل ناهنجار عبارت ازاین بود که پیشوای مسلمین راآمدند بوضع بسیار نازیبائی بوضع بسیارزنندهای شب بایکت اپیراهن ازآن بالاخانه کشاندند وبردند بفلک الافلاک بکوری چشم دشمنان مملکت مقام معنوی ایشا ن رفت به فلک الافلاک این شخص محترم راازایران بیرون کردند کسی هم درآنموقع نبود که صحبت کند ملت ایران تأمل میکند زیاد هم تأمل نمیکند کسی منتظر فرصت میشود منتظر فرصت هم شد تاایشان برگشتند آقا تمام تهران غیر ازاکثریت مجلس آمدند و استقبال کردند اظهار خلوص کردند اظهار ارادت کردند چه کردند وچه کردند نه پولی بود ونه اجرتی اینها خودشان بصرف طبع آمدند که اگر مسی دیده بصیرتش راغرض کورنکردهاست دیدهاست ولی ممکن است پیش امدهائی بشود که اصلاً نبیند این شخصی که فرض کنیم این آقای سرتیپ یاسرهنگ نمیدانم چطورآن دفتری اینکارروی مقتضیاتی کرد ودرصورتیکه هیچ اقتضائی ندارد سلب آزادی ازمردم هیچ افتضائی ندارد وحکومت برا این است که مردم آزاد زندگی بکنند معذالک میگوئیم حالا اینطور شدهاست ومردم میخواهند کهاورا محاکمه کنید آقای آیت الله اینرانوشت که اوبایستی تحت محاکمه رارگیرد برای خاطر اینکه بمردم بگوئید کورشوید برای خاطراینکه بمردم بگوئید این حکومت حکومت مشروطه ملی نیست ازمردم نیست میگوئید ما بکوری چشم شما این رارئیس شهربانی میکنیم که معاون بدتر ازخودشان راکه من لایق نمیدانم اینجا صحبتش رابکنم (صحیح است) بعد ازقراری که شنیدم گفتند که آن شاهرخ راهم میخواهند دوباره به آنکار برگردانند ولی بعدی بنده نمیبینم (دکتر بقائی- برگشته آقا) خوبست حالا چون گفتند، انشاءالله درست است اینهم دلیل دوم است برای اینکه میخواهند بگویند من هرکاری راکه میخواهم میکنم مردم برای خودشان هرچه میگویند بگویند حرف آنها بی فایدهاست اگر غیرازاین بود رعایت حال یک پیشوای ملی ومذهبی رام میکردند واین را نمیاوردند آقایان صحبت دیکتاتوری که میشود همه میگویند نه در دلشان میگویند بله اما خیال میکنند که دیکتاتوری یک خاصیت معینی دارد قیافه بسیار زیبنده جناب رزم آراء رامیبینند مرد باین خوبی ومؤدبی که بابنیه سرآدم رامیبرد با پنبه مثل دسته گل (خنده نمایندگان) چون بنده خدمتشان رسیدهام میگویند خوب آقا چطورمیشود که ایشان دیکتاتور باشند بله آقا همین است مثل دسته گل سرمیبرد دیکتاتوری چیزی غیر ازاینهانیست دیکتاتوری عبارت ازاین است که یک فردی تمام قوای مملکتی راتحت سلطه واقتدار شخصی وفردی خویش بگیرد ومسئولیتی جز برای خود برای کس دیگری نشناسد این چیزی که خطرناک است ومااز آن میترسیم همین است والا عرض کردم چیز دیگری نیست حالا اگر شما اذعان دارید که اینطور است دیگر پی چه میکردید که آیا دیکتاتوری هست یا نیست؟ در باب مسئله ایکه چطور شدهاست ایشان که مرد عمل هستند شروع بنطق و خطابه فرمودهاند اینهم از خطرناکترین کارهااست اینهم باز این خواص دیکتاتوری است یعنی چه یعنی بمردم میخواهند بگویند من آزادیخواه هستم ولی درباطن ودرحقیقت ایشان آزادیخواه نیست خطرناکترین کاری که یک دیکتاتور میکند همین است یعنی مردم فریب میخورند وبچاله میافتند هیچ دیکتاتوری نمیآید بگوید که من امدهام برای اینکه سلب آزادی از شما بکنم هم هشما رامثل بره میدانم خودم میخواهم گله بان باشم وچوپان باشم و چوپان باشم ودیگر هیچ کسی نباید خرفی بزند همه این حرفها رامی زنند مرحوم شاه فقید که مملکت ایران خیلی چیزهایش رامرهون ایشان است و خیلی از بدبختیهایش را هم هر دوی آن را آنهم به همین ترتیب شروع کرد او هم به همین صحبتها شروع کرد او را خود من دیدم که در دسته هائی که برای عزاداری بود برای جلب توجه مردم و برای فریب دادن آنها میرفت اگرکسی اینکار را بکند میگویند تزویر و ریائی است که میخواهد با این تزویر و ریا مردم را فریب بدهد وبعد که سوار آنها شد تکلیف آنهاراروشن بکند بنده تا اندارزهای صابون جناب آقای نخست وزیر بجانهام خوردهاست خدا کند همان باشد بقیه اش نمیدانم بچه صورتی باشد اینجا دراین ضمن آنروزیکه آقای تیمورتاش صحبت میکردند که شما ازچه خائفید ازاین که جان شما ازبین میرود کسی از این خائف نیست کسی ازاینکه جانش رادر راه مملکت فدا کند خائف نیست این بنده مردنی که دوسال دیگر سه سال دیگر باید زحمت راکم کنم (یکی از نمایندگان – انشاءالله زودتر) انشاءالله ولی کسان دیگری که نفس من در آنها تأثیر کردهاست پوست از سر مخالفین میکنند آنها خدمت شما هستند (خنده نمایندگان) من از این بابت که یک عمر است که برای این مملکت و برای این آزادی زحمت میکشم که خلاصه آن درد ورنج وزحمت بود بجان خودم اهمیت نمیدهم دوستان م ندردولت هستند میدانند برای من زندگی چیز دیگری نیست از روزی که چشم و گوش بازکردم همهاش کارکردم یا درس خواندم یادرس دادم یازحمت کشیدم نه عیاشی نه هیچ تمتعی ازاین دنیا نبردم بنابراین اهمیت باین مسئله نمیدهم اما صحبت سراین است که بایستی من در راه خودش فدا شوم (تیمورتاش- آقای دکتر همهاش فدا شوم (تیمورتاش- آقا دکتر همه اش صحبت ازخودتان میکنید) اما کسیکه از یکساعت وقتش نیمساعتش راصرف حماسه سرائی خودش کرد ازحسب ازنسب ازاجدادش گفت ازقوطی سیگار طلا وغیره صخبت کرد حالا من یک کلمه صحبت میکنم میگوید ازخودت صحبت میکنی آنکه اینجا حماسه سرائی میکرد مثل پهلوانهای قدیم حالا آن شعرها یادم نیست فقط یک شعرش درنظرم هست البته درمثل مناقشه نیست آنجا که میگفت منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب (خنده نمایندگان) عرض کردم در مثل مناقشه نیست (تیمورتاش – ازلحاظ معنی همانطور بود من لخت وعریان آمدم اینجا چیزی ندارم پنهان کنم) عرض میکنم حالا غرض این است که مادر این بابت کوتاهی نداریم والبته تا زندهایم بایستی وظیفه خودمان راانجام دهیم اما مطلب اصلی بنده در دو سه جا دخالت مستقیمی که جناب آقای نخست وزیر دردادگستری کرد آنجا حاضر و ناظر بودم یکی در محاکمه تودهایها بود که همه تقاضا داشتیم که این محاکمه دردادگستری انجام بگیرد ومردم ایران ببینند که اگر اینها شیاطین بدی هستند از آنها منحرف شوند وفریب آنها رانخورند یااگر اینها بیگناه هستند بروند پی کارشان هرقدر مااصرار ورزیدیم ودلایل منطقی آوردیم دلیلی که روز اول من در محاکمه توده ایها گفتم دوسال بعد درمورد قضیه لار مورد تأیید دیوان کشور شد یعنی (فرامرزی – این شهر دوقضاوت دارد این بان دوهوا دارد این مملکت دونرخ دارد ازاین حرفها یت بترس آقای فرامرزی عرض کنم بحضورتان که آقا این بیچاره هائیکه بعنوان قاضی ما میرفتیم با آنها صحبت میکردیم که آقا شما چه داعی دارید که محاکمه مخفی باشد بروید درمحاکم عمومی تامردم ببینند اگر شما یک آدم شقی رادر خفای ازمردم بردید مجازات کردید مردم بواسطه حسن نظری که بحکومت دارند خیال میکنند که این شقی آدم رسیدگی کردند و شقاوتش رادیدند دیگر بیم این ظن ووهم نمیرود بنده خلاصه عرض میکنم با این صاحبمنصبانی که بغلط اسم افسر بآنها دادهاند افسر یعنی تاج افسر رااز کلمه افسر انگلیسی گرفتند ببینید که درنهاد ما چه چیزهائی هست عرض میکنم باین صاحب منصبان گفتم که شما چه داعی دارید که اینکار رابکنید آنوقت اوبرای خودش سیگار میکشید بخدای احد وواحد قسم اصلاً بمدافعات گوش نمیداد من منظورم این نیست که بگویم چرا محکوم کردند نهوارد این موضوع نمیشوم اما منظورم این است که این را برسانم وقتی کع خوب وارد میشدیم صحبت میکردیم میگفتند که ما نمیتوانیم ما تحت امریم تحت ازاین روشنتر عرض کنم خود ما شرفیاب حضورشان شدیم درقضیه دکتر بقائی سر هیچ وپوچ ایشان راتوقیف کردند نسبت به توده ایها همه میتوانند عنوانی پیدا کنند ادعا کنند که آنها چه کردند، چه کردند بد کردند مسئله کارقضائی دکتر بقائی که این چیزها نبود میگفتند که آقا درروزنامه اش اهانت به ارتش کرده روزنامه بارتش نیست بعکس تعریف ازارتش کرده گفته فلان سرهنگ کاربدی کرده خدمت ایشان رفتیم گفتیم که آقا این برای شما خوب نیست آن جملهای که ایشان درمجلس بشما گفته بیم این میرود که بگویند شما غرض دارید شما در مظان تهمتید بیم این میرود که شما میخواهید انتقام انرا بکشید والا این قضیه که ربطی باهانت بارتش ندارد ایشان مطلقاً وابداً توجهی نکردند بنده قابل توجه نیستم اما دیگران هم بودند که بعدها کاندید تهران شدند روزنامه نویسها و خیلیها بودند هیچ هیچ هیچ باین صحبت توجه نکردند بعد ازآن مسئله که اگر آن سؤال مورد توجه قرارگرفته بو دیک کلمه دیگر دراین بابت صحبت نمیکردم و زحمت نمیکشیدم تمام این حرفها ازبین میرفت برسیم ببینیم آقا که ما چه دردی داریم که با دیکتاتوری مخالفیم چرا با دیکتاتوری مخالفیم؟ اگر دیکتاتوری آن میوه رسیدهاست که بحلق و گلوی ما میاندازند اگر مملکت آبادی و ازاد و فلان و فلان خواهد شد آخرما چه شیاطینی هستیم که با این مخالفیم چرا مخالفیم باید ما اینجا بگوئیم که چرا مخالفیم بنده عرض میکنم که برای مخالفت با دیکتاتوری میشود اینجا خیلی صحبت کرد بقول
رئیس – آقای دکتر شایگان متأسفانه وقت شما منقضی شد.
دکتر شایگان – چرا منقضی شد
رئیس – یکربع با ۱۱ مانده حالا هم یکربع بظهراست.
دکتر شایگان – بنده آن ساعت را میبینم بنده ساعت ۱۱ بود که شروع کردم
رئیس – یک ربع به ۱۱ مانده بود نمیخواهم که حق کسی را تضییع کنم بیانات ایشان خیلی نمکین و خیلی مفید است ولی وقت ایشان تمام شدهاست.
دکتر شایگان – خیلی متشکرم ولی باید این قسمت را عرض بکنم بنده عمده عرایضم را نگفتم اگر غرض این است که مخالفین حرفی نزنند که بسیارخوب والا بنده مطالبم را نگفتم میخواستم عرض کنم که دیکتاتوری مردم را بقعر جهنم خواهد برد میخواهم ثابت کنم (صحیح است) بنده میخواهم جواب حضرت آقای تیمورتاش را عرض کنم که خیال میکند این مائده بهشتی است برای مملکت ایران امدهاست
دکتر کیان – موافقت میکنیم که بقیه مطالبشان را بگویند
دکتر شایگان – اگر اجازه بدهید دو مطلبی راکه بنده اینجا طرح کردم یکی نیمه تمام ماندهاست و یکی دیگر عبارت ازاین است که…
رئیس – اگر شما میخواهید صحبت کنید ممکن است من ده دقیقه از مجلس اجازه بگیرم وقت قانونی شما تمام شده.
دکتر شایگان – بسیار خوب اجازه بگیرید
رئیس – آقایان موافقند که ده دقیقه ایشان صحبت کنند (جمعی از نمایندگان- مانعی ندارد بفرمائید)
دکتر شایگان – بنده عرایضم بطور اجمال این است که میخواهم بگویم دیکتاتور ی این مملکت را بدبخت میکند در ثانی میخواهم بیینم قضیهای که بیگانگان کمک ودخالت کردهاند درست یاخیر؟ تکلیف ما و بدبختیها چه چیزاست وتا چه حدی یک مملکتی مثل ایران میتواند درباب سیاست خارجیش قبول کمک وقبول همکاری بکند آقا این مسائل معظم ودرجه اول است اگر اجازه بدهید میگویم اگراجازه ندهید مثل خیلی چیزهائیکه گفت هنشدهاست میماند اماراجع بدیکتاتوری ک هبرای مملکت مضر است باید عرض کنم تمدن یک مملکتی زائیده ونتیجه افکار وآراء وکار وقدرت بدنی همه مردم آن مملکت است همه مملکت بایستی که سعی بکنند تایک تمدنی بوجود بیاید اگربنا باشد قوای روحیش خوب باشد عالم وعاقل باشد این فرد خودش رابگذارد بجای همه مردم این کار کار معقولی نیست صورت پذیرنیست دیکتاتوری خصوصیتش این است که میگوید من بجای همه فکر میکنم میگوید مشاوره وازعقل دیگران استمداد جستن بی معنی است درمن خداوند اراده قوی خلق کرده من با این ارادهای که دارم جای تمام قوای روحی وقوای جسمی دیگران را میگیرم اگرتصور میفرمایید این مطالب صرف بیان است توجهی بفرمائید باوایل سلطنت شاه فقید ایشان بعد ازاینکه آمدند والبته قصد خیر هم داشتند بعد ازیک مدت قلیلی فکر وقوه عاقله رادرتمام مردم ازمیان بردند بچه نحو؟ باین نحو که کسی یارای این رانداشت که رأی خلاف رأی سلطان بگوید خلاف رأی سلطان رأی جستن یخون خویش باشد دست شستن شخصی که میخواهد حکومت مطلقه بکند ودیکتاتور بشود طبیعتش سازگار با مشاوره با مردم نیست تمام مردم بایستی تبعیت ازفکر اوبکنند فکر درمردم میمیرد فکر که در مردم مرد تمدن میمیرد تمدن نتیجه فکر همهاست همه باید فکر کنند همه باید کار کنند تااین که یک تمدنی بوجود بیاورند اگر یک مردی بخواهد اراده خودشرا بردیگران تحمیل بکند دیگران حکم بهایم راپیدا میکنند آنها ازمزایای انسانی میافتند البته تایک مدتی حرکت مذبوحی هم خواهند کرد البته تایک مدتی مردمی که آزادند فکر کنند البته دلشان میخواهد که آزاد فکربکنند ولی بعد ازآنی که حکومت دیکتاتوری یک مدتی برسر کارماند خو میگیرند ویکمرد متفکر پیدا نمیشود دیگرکسی درصدد اینکه بمملکتش ازراه فکر، ازراه اراده وازراه کارخدمتی بکند برنمی آید فقط توجهش معطوف باین میشود که چه کنم آن زندگی روزمره شکم خوارگی راتأمین کنم میگوید مارا که درجاهای عالی راهی نیست ماراکه درعظمت مملکت درآزا دی راه نمیدهند وتمام قوای ماباید صرف این یشود که خوب بخوریم وخوب بخوابیم، رجال مملکت که ازمیان بروند البته این خیلی عیب ندارد درست است که اگر آنها هم نباشند میمیرند ولی حکومت معمولی باشد یعنی آزادی باشد بجای رجال، رجال دیگری تربیت میشوند اگرمردم دیدند که اشخاصی آزاده، آزادی طلب اشخاصیکه وطنپرست هستند وبرای مملکتشان خدمت میکنند آنها آبروئی دارند وضعی دارند احترامی دارند البته اشخاصی دیگرسعی میکنند نظیر اینها تربیت شوند ولی بعکس اگردیدند که این چیزها وزروبال است، اگردیدند صحبت مملکت کردن، صحبت وطن کردن، صحبت آزادی کردن نتیجه اش زجر وشکنجه وقتل است دیگر آدمی دنبال این کارها نمیرود باین ترتیب رجال سیاسی این مملکت ازبین میروند ودیکتاتور بچاره یکروز میبیند خودش است وخودش میبیند هروقت میخواهد مشاوره بکند بجای اینکه کمک فکری بهش بدهند میگویند نظرصحیح همانست که فرمودی این کاری است که خودش کرده خود کرده راتدبیر نیست این نتیجه حکومت دیکتاتوری است این نتیجه اولیش نتیجه دومیش اینست خدا بیامرزد شاه فقید رااینقدر سعی کرد که مردم وطن پرست بشوند برای مملکت جانفشانی بکنند هیچ تأثیر نکرد برای اینکه من له العنم فعلیه الغرم بایستی اگرمیخواهند مردم وطنپرست باشند بمملکتشان علاقه داشته باشند جانفشانی بکنند بهشان اجازه بدهند که درکار مملکت دخالت کنند دیکتاتور اولین حرفی که میگوید یا در دلش هست این است که فضولی نکن وقتی به مردم گفتید فضولی نکن مردم دیگر علاقه به ملکتشان پیدا نمیکنند راه را کج میکنند میگویند آقا این راه راه مانیست برویم دنبال همان چیزهایی که زندگی روزمره مان را فراهم بکنیم مردم بیعلاقه میشوند وبی علاقه شدن مردم به مملکت ضررش ازنداشتن قشون منظم بیشتر است خدای نخواسته اگریک مملکتی قشون منظم نداشته باشد خدای نخواسته بنده هرگز این حرف رانمیزنم و قشون راحافظ جان ومال وناموس مردم میدانم وقشونی راهم که این خصوصیت راداشته باشد که حافش جان ومال وناموس مردم باشد بایستی درمقابلش سرتعظیم فرود آورد وبخصوص که اینها غیراز خود ماکسی نیستند کس و کار من و شما هستند خارجی نیستند ولی البته اگرکه قشون خدای نخواسته خواست وارد سیاست شود چون نباید واردسیاست شود اگر این قشون راخواستند باعث بدبختی یک مملکتی بکنند چونکه ممکن هم است دشمن طاوس آمد پراوا گر یک قش. نی داشته باشیم که خاصیتش این باشد قوای تأمینیه داخلی هم باشد البته باین هم نمیشود اکتفا کرد چونکه اگر یک مملکتی قشونی فقط برای حفظ امنیت داخلی باشد مردهها هم سراز گور درمی آورند ممکن است اگرباین قراربود ممکن بود بعضی دیگرهم که از جاهای دیگرتوسری میخورند آنها هم سری بسرما بگذارند باید اینقدر این قشون قویباشد که آنها هم درکار ما فضولی نکنند اما این قشون نباید داعیه این کار داشته باشد که درجنگ سیاسی بین المللی دخالتی بکند اگراین داعیه راداشت بیچارگی است اینکار نمیرسد وبعد ایجاد بدبختی هم میکند. خسرالدنیا والاخره ذلک هو الخسران المبین تمام قوای مملکتی صرف اینکار میشود مردم گرسنه میمانند، مریض میمانند دلشان خوش است که یک همچو چیزی فراهم کردهاند و در آن روز مبادا هم بآن درد نخواهد خورد درست عرضم را تحلیل بفرمایید عرض کردم بنده کاملاً تعظیم میکنم در مقابل قشون و آن قشونی که برای داخله مملکت و برای جلوگیری از دخالتهای دول درجه دوم باشد ولی در سیاستهای درجه اول بین المللی وظیفه ما این است تکلیف ما این است که بیطرف باشیم بعد رسیدیم باینجا که در عیوب دیکتاتوری صحبت میکردیم مردمی که عالیترین اظهار وجودشان این است که بگویند مامردم حقیر و فقیر متعلقیم و وابستهایم بیک مملکتی سابقه تاریخی دارد، مملکت عظیمی است ووجود کوچکش راکه ملحق کرد باین مملکت قیمتی پیدا میکند وباو گفتند تو کارهای نیستی توفقط عملهای هستی کارگری هستی که باید کاربکنی فضولی درهیچ کاری نباید بکنی نتیجه اش این میشود که این میافتد بعالم بهائم یعنی زندگی بهیمی پیدا میکند چکارمیکند همان کاری رامیکند که دیدیم وصحبت این حرفها دیگرنیست این میرود دنبال قمار، دنبال عیاشی دنبال مشروبات ودنبال مخدرات، مخدرات ونتیجه اش این میشود که آن نسادی راکه هر دیکتاتور دلسوزی میل دارد که آن نباشد همینطور میشود هی بمردم میگوید پشت رادیو وطن پرست باشید میگوید آقا من چکارهام که وطن پرست باشم من بغیر ازخوردن وخوابیدن تکلیفی ندارم چطور وطن پرست باشم میگوید دخالت نکن ولی باید وطن سرست باشی میگوید فاسد نباش فاسد نشو برای چه مگر میشود که همینطور بشر برای هیچ این احساسات حیوانی را کنار بگذارد چونکه بشراحساسات حیوانیش نظر بسابقه تاریخی قویتر بودهاست بعد آدم شدهاست.
رئیس – آقای دکتر شایگان وقت شما تمام شدهاست – بنده پیشنهادی کردهام
تیمورتاش – بنده طبق ماده ۹۰ اخطار دارم
رئیس – اخطار این نیست که بگوئید طبق ماده ۹۰ اجازه نطق میخواهم ونوبت همه آقایان محفوظ است یک پیشنهادی رسیده برای ختم جلسه
تیمورتاش – حق مابرای کی محفوظ است فرامرزی شما که پیشنهاد ختم جلسه آینده آقای فرامرزی شما که پیشنهاد ختم جلسه کردید سه ربع وقت باقی است اجازه بدهید یک موافق هم صحبتش رابکند.
فرامرزی – اجازه میفرمایید
رئیس – بفرمایید
فرامرزی- عرض کنم اولاً بنده معتقد بودم که اگر مجلس موافقت بکند اقای دکتر شایگان بقیه صحبتشان راه بکنند تا نگویند که حرف نزدم و ان کسانی که میخواهند جواب بدهند باید وقت داشته باشند آنوقت مجلس خستهاست خود گوینده هم خستهاست آن اثری که البته نطق ناطق اولی کردهاست نطق ناطق دومی که درحال خستگی مجلس میکنند نمیکند باین جهت بنده معتقد هستم که بعد از نطق آقای دکتر شایگان جلسه ختم شود که آقای پیراسته هم که هم جوانند و هم جویای نام و مطالبی حاضر کردهاند در اول جلسه آینده بهتر بتوانند مطالب خود را بفرمایند.
پیراسته – بنده آماده هستم که جواب عرض کنم
تیمورتاش – بنده اخطارم مربوط باین جلسهاست
رئیس – آقایان باختم جلسه موافقند؟
تیمور تاش- بنده مخالفم
فرامرزی – ایشان بعد از فرمایشات خودشان موافق میشوند
رئیس – آقای تیمور تاش شما مطابق ماده ۹۰ میخواهید صحبت کنید؟
تیمور تاش – بله
رئیس – آقای اردلان شما مخالف ختم جلسه هستید؟
اردلان – بنده مخالفم و عقیدهام این است که مقام ریاست نظامنامه را رعایت بفرمائید و اجازه بدهید که یک موافق صحبت بکند ما تا سه ساعت باید این جا کار بکنیم انصاف نیست کارهای مهم مملکتی داریم و تمام وقتمان به این کار مصرف میشود
فرامرزی – بنده اخطار دارم، شما راًی دادید که در ماه رمضان تا ساعت ۷ کار بکنید
رئیس – کی چنین رای داده شده؟ در غیبت من بوده گمان نمیکنم همچو راًی داده باشید
شوشتری – راًی دادیم که از ساعت ۹ بیاییم تا ساعت ۱۲
رئیس – راًی گرفته میشود به پیشنهاد ختم جلسه در امروز. آقایانی که با ختم جلسه موافقند قیام کنند (چند نفری برخاستند) مورد توجه نشد. آقای پیراسته.
تیمور تاش – پس اخطار بنده طبق ماده ۹۰ چطور شد؟
رئیس – ۴ نفر اجازه خواستهاند آقایان آزاد فقیه زاده دکتر بقائی تیمورتاش در اول جلسه آینده
تیمورتاش – بیاناتی امروز کردند و عرایض بنده را تحریف کردند
آزاد – آقای تیمورتاش شما که پریروز توهین کردی من مقدم هستم که جواب بدهم
تیمورتاش- من کی به شما توهین کردم؟!
رئیس- بفرمایید آقای پیراسته
پیراسته – عرض کنم که متأسفانه در برنامه دولت یعنی دولت جناب آقای ساعد که بنده اسم نویسی کرده بودم و در این دولت حاضر موقعی ببنده نوبت رسید که هم مجلس خست هبود وه مبایستی قسمتی ازوقت رابگذاریم برای جلسه بعد وممکن است تصورشود که میخواهم جواب تهیه کنم درصورتیکه مطالبی که امروز گفته شد اینقدر روشن و بدیهی است که میشود درهمین جلسه بهش جواب داد ولی در حقیقت بنده اصرار ندارم که دراین جلسه صحبت شود ولی حالا که مجلس رأی داده بنده استدعا دارم از آقای رئیس محترم که حالا که بنده میخواهم صحبت کنم نیمساعت حالا و نیم ساعت در جلسه سه شنبه صحبت بکنم.
رئیس- شما بعنوان قبل از دستور هم یک قسمت از بیانات خودتان را فرمودید آن را کم کنید (خنده نمایندگان)
پیراسته – درهر صورت یک ساعت بنده محفوظ است (فقیه زاده – شروع کنید آقا) عرض کنم حضورتان موقعی درقبل از دستور صحبت بنده تمام شد که میگفتم دیکتاتوری بد است و اقای دکتر بقائی هم فرمودند که بگو مرده باد وبعد که آمدم پائین رفقا بمن گفتند که چرانگفتی گفتم باین علت نگفتم که آقای دکتر بقائی که استاد دانشگاه هستند یعنی یک مقام شامخی دراین مملکت هست استاد دانشگاه ودانشگاه موردکمال احترام بندهاست چون افتخار بنده این است که ازآن دانشگاه فارغ التحصیل هستم شأن ایشان که استاد دانشگاه هستند وشأن بنده که فارغ التحصیل شدم ازان دانشگاه این نیست که بگوئیم مرده باد زنده باد بنابراین بنده باین جهت نگفتم مرده باد دیکتاتوری والادنیا دیکتاتوری رامحکوم کرد هدنیا دیگر بعد ازاینکه خون میلیونها جوان درراه آزادی ودموکراسی ریخته شدهاست دیگردیکتاتوری رااجازه نمیدهد (دکتر بقائی- من گفتم بگوئید چی) یک قسمت ازبیانات (دکتر بقائی – جمله من راتکرار بکنید جرأت نمیکندی تکرار بکنید) یک قسمت ازبیانات بنده راآقایان بیان کردند و من رافارغ کردند ک هبگویم فقط بنده یک جمله اضافه میکنم که دردوره دیکتاتوری علاوه برتمام مضار ومعایبی که داردبرای مملکت یک عیب دیگری هم دارد که خود آقایان توجه دارند ولی زیاد درش توجه نکردهاند وآن اینکه طرفداران دیکتاتوری یکی کسانی هستند باشخص دیکتاتور خیلی مأنوس وخیلی مربوط ومورد اعتماد است جلوی معایب وتفتین راکه نمیشود گرفت میروند معایب وتفتین میکنند فرضاً معایب وتفتین هم نشود خوب خواب میبیند یکوقتی دیکتاتور است، خواب میبیند اگریک خواب بدی دیدمیگوید مکن است که این خواب من تعبیرش این باشد که این آدم بد ی است خطرناکی است وباید ازبین برود پس من خیال نمیکنم دردنیا دیکتاتوری جز یک مملکت که نمیخواهم اسم ببرم وهمه میدانند دیکتاتوری وجود ندارد واین حرفهائی که زده میشود واین مبارزه بادیکتاتوری راکه اقایان شروع کردند بنده رابیادداستانی انداخت که این داستان راحتماً آقایان میدانند وبنده هم میگویم ک هداستان دون کیشوت معروف است که دون کیشوت سواراسب میشد وان سانگو سوارالاغ اینها میرفتند یایک چیز موهومی مبارزه میکردند مثلاً دربیابان میرسیدند بیک آسیاب بادی خیال میکردند که این غولی است وشروع میکردند بمبارزه باآن بعد میدیدند که این آسیاب است میگویند که دراسپانیا مجسمه دون کیشوت وسانکوراریختهاند عرضم بحضورتان آنچه که مربوط به سیاست دیکتاتوری است موردتأیید ماست اما این مقدمهای که میچینید بااین نتیجهای که میگیرید صحیح نیست میگویئد نخست وزیرفعلی میخواهد بعد ازاین دیکتاتور شود جهتش هم این است که این آدم نظامی است ومسخواهد تفنگ بگیرد وسابقاً تفنگ گرفتهاست ومشق نظام کردهاست بندههرچه فکر میکنم بهمین دلیلی که عرض کردم م ااز دنیا جدا نیستیم ودنیا هم ازما جدا نیست ودیکتاتوری را قبول نخواهد کرد مضافاً باین که در رأس این مملکت یک شاهی قرارگرفته یک شاه دموکرات منشی که تحصیلاتش رادرمترقی ترین ودر ازادترین ممالک دنیا کرده انقدر پایبند باصول دموکراسی وحفظ آزادی است که حتی من باکمال صراحت عرض کنم که بعضی وقتها هم ایراد میگیرند بعضیها ک هاقلاً ازاختیارات قانونی استفاده بکنند وآن کسانیکه اهانت میکنند تعقیب بشوند معهذا نمیکند این یکی یکی اینکه این آقای نخست وزیر فعلی مردی است که کارش این بوده که تفنگ میانداخته و مشق نظام میکرد در حالیکه نخست وزیر فعلی مردی است تحصیل کرد اروپا دیده. چند کتاب نوشته واهل مطالعهاست همانطوریکه من میفهمم که دیکتاتوری بداست، دیکتاتوری دوام ندارد دیکتاتوری بضرر خود دیکتاتور است. دیکتاتوری بضرر مملکت است محققاً این آقای نخست وزیر هم که سوادش رابنده وازبعضیها کمترنیست قطعاً میفهمد (دکتر بقائی- مگرهیتلر تحصیل کرده نبود؟) یاباید این آقای سپهبد رزم آرا که الان نخست وزیر هستند یاباید بگوئیم یکی مردی است بیاطلاع واز اوضاع دنیا اطلاع ندارد وهمه اش کارش درسربازخانه بود هکتاب خوانده وبقول مخالفین باهوش وعاقل آدم عاقل که دنبال کارعبث نمیرود بنابراین بنده چون ازاین اسم نویسی دربرنامه دولت منظورم صحبت راجع باشخاص نیست من یکی مطالبی دارم که دربرنامه دولت آنهارا ندیدهام ومیخواهم تذکر بدهم اینه ارا برای مقدمه عرض مکینم وبنابراین حرفهای من زیاد راجع بآن مسائل است دلائلی هم دارد (ازاد- صخبتهای مکررنکن آقا) یکی ایرادی که بدولت دارند این است که چرا رئیس نظمیه باید نظامی باشد بعلاوه این رئیس نظمیه فعلی کسی است که به آیت الله کاشانی اهانت کرده وشایسته احراز این مقام نیست اما این که رئیس نظمیه نباید نظامی باشد بنده وارد این بحث نمیشوم که نظمیه یک اداره انظباطی وانتظامی است ارجح واولی است که رئیسش نظامی باشد من وارد بحث نمیشوم ولی آقایان مگر فراموش فرمودید این صورت جلسات مجلس است مگرنظامی با نظامی فرق دارد مگرآقای سرلشکرزاهدی نظامی نبودند که رئیس نظمیه بودند وموردتأیید آقایان خوب چطوریکروز نظامی خوبست برای احرازمقام ریاست شهربانی ویکرزوبد است این همان نظامی است همان کاسهاست همان آش حالا چطورشدهاست (دکتر مصدق – آنروز موازنه بود) که وقتی سرلشکر زاهدی بود خوب بود وسرتیپ دفتری که آمد بداست واما یک مسئله دیگر وقتی که اورا برداشتند وآقای فرخ راگذاشتند آقای فرخ راگذاشتند آقای فرخ رابنده مرد شریفی میدانم (صحیح است) این مرد را گذاشتند وباز همین عملی که نظامی رابرداشتند وسویل راگذاشتند باز همین حرفها زده شد ومورد اعتراض قرار دادند، اما این سرتیپ دفتری که بنده او را مرد شریف ونجیب این مملکت میدانم (صحیح است) میدانید چرا برای اینکه برادرزاده آقای دکتر مصدق است (مکی – پسر نوح با بدان به نشست) یک چیز دیگر وآن اینکه سرتیپ دفتری افسری است تخصیلکرده درس خوانده وهرچه مال پدرش بوده خرج کرده توی این خدمت دولت الان با زندگی بسیار مختصری زندگی میکند اثاثیه ووسائل ندارد خانه هم ندارد الان هرکسی که آمد اینجا حتی آقای دکتر مصدق آقای دکتر مصدق سرتیپ دفتری آدم درستی نیست؟آدم پاکدامنی نیست؟ (دکتر مصدق – تابع است) این آقای سرتیپ دفتری آمده حالا رئیس شهربانی شده پس راجع بصلاحیتش ازنظر تحصیلاتش ازنظر سوابقش ازنظر خانواده اش هیچ ایرادی نیست ایرادی که هست این است که میگویند بحضرت آیت الله کاشانی هم مورد احترام شخص بندهاست (نورالدین امامی – مورد احترام همه ماست) آقای سرتیپ دفتری اهانت کرده باشد مورداعتراض شخص بندهاست وبنده اعتراض میکنم اما خوشبختانه بنده با کمال صراحت میتوانم عرض کنم که ایشان درجریان کار حضرت آیت الله کاشانی کوچکترین دخالتی تداشتهاند نه آمده بودند نه مأمور نه خانه ایشان رفته و نه در این کار دخالت و اما جریان این بود که بنده بعرض میرسانم ۱۵ بهمن که فرمانداری نظامی تشکیل شد کسانی را که دستگیر میکردند محلی نداشتند فرماندار نظامی رادردژبانی تشکیل دادند دژبانی هم کارش یک کار دیگری است مربوط بانتظامات قشون واین حرفها است وقتی آیت الله کاشانی رامیبردند آنجا ازنظر احترام ایشان چون جای دیگرنباید ببرند توی دفتر رئیس آن قسمت میبرند یعنی دردفتر رئیس دژبان درآنجا بنده نمیدانم که مذاکره چه بود چند روز پیش که بنده شرفیاب شده بودم بحضور آیت الله چیزی نفرمودند وهر حرفی هم خودشان بفرمایند مورد قبول بندهاست اما میگویند باین که فرض میکنم فرض محال که محال نیست فرض میکنم که خدای نخواسته سرتیپ دفتری اینکه میگویند ازپشت بام رفته بالا وازقبیل اینها بکلی تکذیب میشود اگرحضرت آیت الله فرمودند تمام حرفهایم راپس میگیرم اما اینکه میگویند که سرتیپ دفتری درآنجا به آیت الله کاشانی اهانت کرد. این راکه میگویم سرتیپ دفتری بمن چیزی نگفته اما فرض میکن مفرض محال یک سرتیپ دفتری یک فرد نظامی درموقع ۱۵ بهمن دردانشگاه بوده وناظر تیراندازی بشاهنشاه مملکت بوده ازاول تاآخر این جریان حضورداشته فرضاً یک کلمهای هم گفته باشد با حس عفو واغماض که درآقای دکتر مصدق وحضرت آیت الله کاشانی سراغ دارم تمنی دارم که صرفنظر بفرمایند چرا، نمونه هائی هم برای این در دست است آقایانی که در موقعیکه آقای کاشانی حضرت آیت الله کاشانی درسبزوار باستناد شدند وبقزوین فرستاده شدند ودرآنجا هم از هرحکو مت نظامی درتهران دستگیر گونه اهانت باین مرد شریف روحانی خودداری نکردند حتی دیده ایشان رامجروح کردند درآنموقعیکه عضو کابینه بودند من یقین داشتم وباورکنید خیال میکردم جناب آقای دکتر مصدقالسلطنه وقتی بیایند بمجلس به خیلی ازکسانی که با حکومت قوامالسلطنه وقتی بیایند بمجلس به خیلی ازکسانی که با حکومت قوامالسلطنه همکاری کردهاند اعلام جرم بکند آنوقت آنهارا میبخشند خوب اهانت اهانت است چطور آنکسی که آمد ودردربار درموقعیکه از انتخابات دوره ۱۵ درجریان بود آقای دکترجزایری با حضرتعالی هستم و یک عدهای تحت سرپرستی جناب آقای دکتر مصدقالسلطنه رفته بودند آنجا متحصن شده بودند واقعاً خدا بیامرزی میخواهد آنروز بمرحوم زعیم سید حسن زعیم که ازآزاد مردان معروف این مملکت بودهاند (صحیح است) آمد گفت آقا تو چه میگوئی توکه رأی نداری پاشو برو بیرون، اقای زعیم تا این روزهای آخر میگفت که این نماینده دولت که این حرفها زابمن زد موی من راسفید کرد بهمین آقای دکتر مصدقالسلطنه که مورد کمال احترام بنده هستند بهمین شخص همان موقع اهانت کرد آنشخص وگفت آقا انتخابات دوره پانزدهم تهران آزاد است شما چه میگوئید شما رأی ندارید بلند شوید بروید بیرون (دکتر مصدق – همچو چیزی نگفتند) چطوراین قابلعفو واغماض است ولی… (فقیه زاده – اسم ببرید) من نمیخواهم اسم ببرم ولی سرتیپ دفتری نظامی که ناظر تیراندازی بشاه مملکت بود خدای نخواسته اعصابش رانتوانسته درست کنترل بکند وفرضاً خدای نخواسته درمحاوره آنطور که باید مقام روحانیت راتحلیل واحترام بکند نکرده این را باید تا الی الابد بزرگش کرد یک قسمت دیگرازحرفهای آقایان که خیلی ایراد کردند این است که این آقای نخست وزیر دولتش غیر قانونی است بنده که این یادداشت راکردم که بیایم جواب بدهم نفهمیدم که دولت قانونی چه جور تشکیل میشود چه فرق است بین دولت قانونی وغیر قانونی ما نمیدانم که دو. لت آخر جناب آقای ساعد وهمچنین دولت جناب آقای منصورالملک که مورد شناسائی ورسمیت آقایان هم قرار گرفت ویک قسمتهائی هم همکاری میکردند ویک قسمت مخالفتهائی میکردند خوب همه جور تشکیل شد این دولت هم همانطور تشکیل شد، خوب بشخص شاهنشاه شاهنشاهی که مورد احترام همه ما وخود آقایان است (صحیح است) از اختیارات قانونی که قانون اساسی بشخص شاهنشاه تفویض کرده استفاده کردند واین دولت رامأمور فرمودند اما این دولت یک فرقی با دولت آخر داشت این بود که این دولت آمد قبلاً با مجلس با همه فراکسیونها تماس گرفت وبرنامه خودش را درفراکسیونها گفت آقایان من میآیم این کارها رامیکنم اگر بیایم بامید شما هستم یا نه دستهای که اکثریت هستند گفتند هستی ویک دستهای که اقلیت بودند گفتند نیستی با وجود اینکه میدانست فراکسیون وطنی که اقلیت راتشکیل دادهاند با ایشان مخالف خواهند بود و معهذا ایشان از برای حفظ این مسئله که نتوانند بگویند ایشان با همه نمایندگان تماس نگرفتهاند رفتند تماس گرفتند بسیار کار خوبی هم کردند بنابراین اگر این دولت فرقی با دولتهای سابق داشته باشد این است که با فراکسیونها وروسای فراکسیونها تماس گرفتهاست واگر این تماس با مجلس راحمل برغیرقانونی بودن بکنند بنده دراین مورد حرفی ندارم اما یک قسمتی دیگر ازچیزهائی که میگویند این است که چون آقای رئیس الوزراء باستاد ارتش ارتباط تلفنی برقرار کرده پس میخواهد دیکتاتور رئیس الوزرای قبل باستاد ارتش بود حالا فرض کنیم که گفتهاند اینکار میشود این تلفنهای عادی خوب نیست خوب اما شما توقع دارید که ارتباط بین ایشان وستاد ارتش با قاصد باشد یا با کبوتر باشد این یک مسأله واما مسأله دیگر که مورد اعتراض وایراد واقع شده این است که چون این دولت میخواهد یک قسمت از اختیارات را بدست خودشان بدهد تا آنجائی که مشروطیت ازبین نرود دیکتاتور که نمیآید اختیارهای فرمانداری رابدهد بدست خودش این باید تمام امور دست خودش باشد این مانعه الجمع است اما این که یک روز ما بیائیم اینجا وداد وفریاد واعتراض بکنیم که این چه وضع مملکت که آقا لوازم التحریر صلحیه جیرفت با شهرداری بندر عباس از تهران از وزارت دادگستری فرستاده شدهاست یا نشده واین باعث میشود که یک قسمت از اختیارات راباید داد دست خود مردم اصلاً تعریف دموکراسی یعنی حکومت مردم برمردم حالا بیائیم اگر دولتی آمد گفت این حرف راکه تا آنجائیکه اوضاع محلی ایجاب بکند اختیارات مردم را باید باختیار خودشان بگذاریم اما اینکه این مملکت راباین روز انداخته که همه اش باید کاغذ نوشت همین ندادن اختیارات است تا آنجائیکه حوایج محلی ایجاب بکند اختیارات راباید بدهیم بدست خود مردم (شوشتری – صحیح است) دولت هرکاری میکند باید طبق نص صریح قوانینی باشد که تاکنون گذشته باید یک قوانین ازمجلس بگذراند درهر صورت محرز است هر کاری میکند طبق قانون باید باشد این چه عیبی دارد وبندهباور بکنید نمیخواهم که اینجا یک جدالی کرد ه باشم خدای من اهد است من نفهمیدم که این چه عیبی که آدم بیاید بگوید که ماطرفدار حکومت ملی هستیم شما بیایید بگوئید که کارهای مردم رابدست انها ندهید یعنی بلدیه بندرعباس عرض کنم اگرجارو خواست چشمش کورشود بنویسد سابقه وسابقه راکه دیدید دوسال بعد مینویسد اقدام مقتضی بعمل خواهد آمد یک مسأله دیگراینجا موردبحث است وجناب آقای دکتر شایگان فرمودند جناب آقای دکتر شایگان اولاً باید عرض کنم که استاد محترم بنده بودند دردانشکده حقوق بنده همانطور که عرض میکنم وعرض کردم دانشگاهی هستم ودانشگاه مورد احترام بندهاست من نمیخواهم عرض کرده باشم آقای دکتر شایگان استاد محترم بیش ازاین دراظهار مطالب رعایت بکنند بنابراین با کمال ادب یک مطالبی راکه یادداشت کردم وبنظر بنده که شاگرد کوچک ایشان هستم ضدو نقیض آمد یک چند تائی راعرض مکینم آقای دکتر شایگان فرمودند که این آقای نخست وزیرمیخواهد دیکتاتور بشود وبافکار عمومی هم هیچ احترامی قائل نیست بعد آمدند گفتند که این آقای نخست وزیر چرا نطق میکنند اگرکسی بافکار عمومی علاقهای نداشته باشد بافکارعمومی احترام نگذارد که نمیرود برای آنها نطق کند وبرنامهای رابگوید یک قسمت دیگر که فرمودند که چرا انتصاب رادولت میکند انتصابات راپس ما بکنیم انتصابات شأن دولت است منتهی این رویهای که تابحال بوده صحیح نیست که هرکس برود در انتصابات دخالت بکند تفکیک قوا باید رعایت بشود رئیس دولت بایدانتصابات بکند وما اگر انحرافی دیدیم بیاییم اینجا تذکر بدهیم یک عمل آقای نخست وزیر که بنده فوق العاده ازایشان متشکر هستم راجع باین موضوعی است که ایشان رفتند دردانشگاه وصحبت کردند برای دانشجویان که ازبهترین طبقات این ملکت هستند بندهکه خودم دانشجو بودم وحالاهم ارتباطم با دانشجو ودانشگاه قطع نشدهاست ازاین عمل تشکرمیکنیم که برای اینکه این یک اقدامی است فوق العاده که ایشان بیک طبقه جوان وروشنفکر مملکت میگذارند بسیارکارخوبی کردند واقعاً این کمال تکریمی بود که نخست وزیر برای اینکه همانطور که برنامه اش رابمجلس شورایملی وسن اآورد از اینها رأی اعتماد خواست رفت دانشگاه گفت آقایان دانشگاهیان آقایانیکه طبقه منوره مملکت هستید من نخست وزیر هستم واینهم برنامه من است برنامه راتقدیم میکنم شما هم ببینید بسیارعمل پسندیده خوبی بود وبندهازاین عمل تشکر میکنم عرض کنم که ایراد دیگرجناب آقای دکتر شایگان این بود که چرا دولت سریع تشکیل شد خوب اگردولت مثلاً یک بیست روز تحت مطالبه بود ووقت مملکت رامیگرفت وبحران میشد این خوب بود؟ عرض دیگر بنده اینست که یک مسائلی راهم ازسوانح واتفاقاتی که برای این مملکت اتفاق افتاده بیان کردند بعد گفتند باینکه آنها همه اش مربوط باین آقای رزم آرا نخست وزیر است آقای دکتر شایگان همانطور که عرض کردم استاد دانشگاه آنهم استاد دانشکده حقوق هستند ازایشان انتظار نمیرود که حرفی رابدون دلیل بزنند وبدون دلیل قبول کنند خوب اگر اینطور باشد ودلیل هم خواسته نشود هرکس هرحرفی بخواهد میزند من هم میگویم جنگی که درکره شروع شده سببش آقای دکتر شایگان است آخر حرف دلیل میخواهد ایشان استاد آنهم استاد دانشکده حقوق رئیس ومعاون دانشکده هم بودهاند حقوق مدنی راهم تدریس میکنند ایشان بسیارخوب تحصیل کردهاند واراستادان خوب هستند ازایشان دلیل میخواهند اما قسمت دیگراظهارات بنده راجع بیک قسمت است گفتند وزراء خوب انتخاب نشدند بنده نمیدانم وزیر خوب یعنی چه یعنی وزیر خوب باید کسی باشد که نخست وزیر بیاید با من وبا دیگری صحبت کند باین صحبت کند با آن صحبت کند که این آقا انتخاب بشود خوب است یانه بنده نمیخواهم راجع باین اشخاص که انتخاب شدند چون روبروی من واقع شدند صحبت کنم اینهاهرکدام بسهم خودشان دراینمملکت امتحانشان رادادهاند شناختهاند مردم اینها را وسوابقشان معلوم است همین آقای دکترجزایری هم که اینجا نشستهاند علاوه براینکه هیچ سابقه بدی ندارند دردوره پانزدهم که دو لیست بود ودو جبهه که آنوقت جبههها اگرمجلس راهم جایش راتعیین بکنند جبههها معلوم میشود یک دسته باید بیایند اینطرف یکعده هم آنطرف آنوقت دوجبهه بود ودو قسمت یکی لیست طرفداران قوامالسلطنه لیست ملیون راجناب آقای دکتر مصدق دادند (شوشتری- گناهش این است که برادرمن است) (دکتر مصدق- حالا اگر هم منحرف نشوند همان هستند) ایشان هم جزء همان لیست آقای دکتر مصدق بودند عرض دیگر بنده چون نمیخواهم زیاد وقت مجلس رابگیرم گفتند که نخست وزیر نظامی است ومیخواهد دیکتاتور بشود ایشان دردانشگاه یکی مطلبی گفتند که مورد قبول م ناست گفتن دنظامی رانمیشود سویل کرد لباسش راعوض کرد ولی بنده رانمی شود نظامی کرد آقای سپهبدرزم آرا با خرج یک چند تومانی ویا صدتومان سویل شدند قدشان هم زیاد بلند نیست که خرجشان زیاد بشود یک دست لباس تهیه کردند حالا فرض میکنیم فرض محال که محال نیست مثل این میماند که ما بیاییم یقه یک نفررابچسبیم وبگوئیم این خانه راکه درست میکنی، این موهاراکه میخواهی درآنجا بزنی ممکن است یک وقتی انگوربدهد وتو ممکن است شراب بیندازی ووقتی شراب انداختی ممکن است تو بخوری مست شوی وچون شراب حرام است تو نباید این کاررابکنی ممکن است این شخص بخواهد انگوررا شیره درست کند وشیره رابمصرف برساند یابعنوان اینکه یک نفرآلت جرم دارد نمیتوان بعنوان جرم اورا تحت تعقیب قرارداد واگرفرض کنم شأن مجلس بود مثال دیگری عرض میکردم خلاصه این است که یک وقتی میگویند مأمور دروازه یقه یکی راچسبیده بود که تو چون وافورداری ممکن است بروی وتریاک قاچاق بخری وتریاک بکشی باید جریم هاش رابدهی اوهم یک مرد ظریفی که یک حرفی زده بود ک همن آن حرف رانمیزنم ولی او هم گفت هبود که تو هم آلت جرم همراهت است یک مسئله دیگر که اینجا گفته شدهاست این است که آن قسمتهای اتحادیه هائی که بنخست وزیر فعلی تبریک میگویند اینهامزدورند واینهاحقوق میگیرند اینها مردمانبسیاربدی هستند عضو رکن دوم ومأمور جاسوسی شهربانی هستند بنده اینرا یک اهانتی برای مردم تهران میدانم برای اینکه امضاهای همه اینها را ما میشناسیم همان مردمی هستند که آقایان میگویند وکلش هستند چطورتمام رؤسای اصناف این شهر تمام مردم این شهر تمام انهائی که ما امضایشان رادیدیم همه متعلق هستند تما م اینها مزدوروخائن وجاسوس هستند (دکتر مصدق – درآن دیکتاتوری هم همه امضا کردند) عرض کنم حضورتان یک مسئلهای هم که بنده مخصوصاً بشخص جناب آقای دکتر مصدق عرض میکنم واردمطالبی راجع ببرنامه دولت بیش از این نمیشوم وآن این است که جناب آقای دکتر مصدق میدانند همانطور که فرمودند عدهای هم الان مورد بیمهری ایشان قرار میگیرند ویا قرارگرفته بودند وخیال میکنم ازایشان نیستند وخیال میکنم که همانطورکه فرمودند شاید ملی نباشند اینها در دوره ۱۴ و ۱۵ کمال کوشش را کردند برای اینکه بتوانند تحت سرپرستی جناب آقای دکتر مصدقالسلطنه کارکنند بندهخودم بتصدیق جناب ایشان یکی از آنها هستم همیشه بایشان احترام گذاشتهام واحترام میگذارم واحترام هم خواهم گذاشت همان موقع که یکدستهای که انشاءالله توبه فعلیشان راست باشد و قبول هم شده باشد وبراه راست بقول خودشان هدایت شده باشند درآنموقع کفشهای جناب اشرف راپاک میکردند برای اینکه وزیروکیل باشند وبا هرجریانی دراین مملکت همکاری و همفکری میکردند درصف مخالف جناب آقا ی دکتر مصدقالسلطنه بودندحالا یعضی ازانها آمدهاند یک لقب آزادیخواهی هم گرفتهاند یک عنوان ملی هم گرفتهاند وافتخارهمکاری با آقای دکتر مصدق راهم پید اکرده اندعرض میکن مکه جناب آقای دکتر مصدق بعوض اینکه با ارادتمندان سابقشان که آنها خودشان مدعی هستند بارادت سابقشان باقی هستند وممکن است آقای دکتر مصدق قبول نکنند اصلاً این حق رابدهند که وطن پرستی انحصار کسی نیست وطن پرستی نمیتواند انحصار کسی باشد همه ملت ایران وطن پرست هستند وطنخواهند ما هم وطن خودمان رادوست داریم من نمیخواهم خودستائی کرد ه باشم ولی کسی که دراین چند سال با هرجریان مخالفی دراین چند سال مخالفت کرده با حزب توده مبارزه شدیید کرده با مظفر فیروز مبارزه کرده آن وطن پرست تر است یااین آقایان اگروطن پرستی قابل سنجش باشد آن وطن پرست تر است یاآنکه با حزب توده همکاری کرده جبهه مؤتلف احزاب آزادیخواه تشکیل داده آنکه با مظفر فیروز همکاری کرده
(دکتر مصدق – به مظفر فیروز بد نگوئید، همشیره زاده بنده است)
به برادرزاده تان بد میگویند، حضرتعالی اعتراض نمیفرمائید. جناب آقای دکتر مصدق خوب ملاحظه بفرمایید یعنی باید آقای دکتر مصدقالسلطنه این توجه را داشته باشند که وطنپرستی در انحصار عدهای که حالا مصلحتشان این است که خودشان را به آیت الله کاشانی بچسبانند در انحصار اینها قرار ندهند بقیه هم وطنخواهند بقیه هم مبارزه میکنند بقیه هم به مملکتشان علاقه دارند. بیش از این عرضی نمیکنم
رئیس – ده دقیقه از وقت شما دیگر مانده
پیراسته – بسیارخوب اگر موافقت بفرمایید بقیه وقت بنده بماند برای بعد (رئیس – فقط ده دقیقه است) جناب آقای رئیس اصلاً این بدبختی ماست که جناب آقای دکتر شایگان آمدند یک ساعت صحبت کردند هرچه هم میخواستند گفتند ده دقیقه هم وقت دیگران را گرفتند حالا که نوبت بندهاست دیگر وقت ندارم.
فولادوند – هرچه کمتر بهتر
رئیس- اقلیت را باید حقش را محفوظ داشت.
پیراسته – بنده دیگر بیش ازاین راجع به بیانات آقای دکتر شایگان و مطالبی که فرمودند عرضی نمیکنم صرفنظر ازاینکه استادند اینجا حالا ممکن است مخبرین جراید هم برای مایک نقطه ضعف پید اکنند ولی بنده عرض میکنم من از جناب آقای دکتر شایگان میترسم حالا جهتش را عرض میکنم اولاً ایشان معلم بنده بودهاند وهرشاگردی یک احترام آمیخته با ترس ازمعلمش دارد الان هم چند نفر ازاستادهای من اینجا هستند که خودشان میدانند درکمیسیونها که بمن میگویند رأی بده رد نمیکنم رأی میدهم آقای دکتر شایگان موقعیکه دردانشکده حقوق بودند (یک نفر از نمایندگان – دیکتاتور بودند) خواهش میکنم دیکتاتور نگوئید چون اینجا گفته شد مرده باد دیکتاتوری حالا بعد ازاین دکتر شایگان دردانشکده حقوق که بودند خیلی مقتدر بودند بطوری مقتدر بودند که بنده فکر میکنم اگر دهسال دیگر عمر داشته باشم ازایشان میترسم تا آخر عمرم از آقای دکتر شایگان خواهم ترسید عرض کنم حضورتان قبل از شهریور بود یک مسئلهای که آنوقت خیلی اهمیت داشت وخیلی شاگردها وخیلی شاگردها راسخت درمضیقه گداشته بود مشق نظام بود دردبیرستانها ودانشکدهها مشق نظام میکردند میگفتند که هفتهای یکروز باید بیایند هریک لباس معینی بپوشند بیایندآنجا پا بزنند واین از تمام امتحانات وازتمام دروس ومواد اهمیتش بیشتربود اگرآدم یکسال درس میخواندویکدفعه سردرس نظام نمیرفت بیرونش میکردند دراین مشق نظام جناب آقای دکنرشایگان چند نفر ازشاگردها رابیرون کردند چند نفرشان الان هستند که بیچارهها مجبورشدند ترک تحصیل کنند بنده یک خاطرهای دارم اجازه بفرمایید عرض کنم در آن مشق نظام یکی ازمقررات این بود که هرکس که خدمت وظیفه راانجام دادهاست ازاین مشق معاف است وهرکس هم که باید شرکت کند باید ۱۲ تومان بدهد بنده وچند نفر دیگرخدمت وظیفه را انجام داده بودیم رفتیم گفتیم آن ۱۲ تومان ما را پس بدهید حالا ۱۰ روز طول گشید تاما توانستیم که استاد محترم راببینیم بگوئیم که ۱۲ تومان مارا پس بدهید ایشان خیلی هم عصبانی شدند و فرمودند حوب بروید خدایمن شاهد است این عین جمله ایشان است حالاببینید حرف ما چه بود پول راازما گرفته بودند لباس بخرند برای اینکه سرمشق نظام برویم ما که معاف بودیم ودیگر لباس نمیخواستیم ما یک هفته اعتصاب نه اعتصاب چند دفعه سرکلاس نرفتیم آقای دکتر شایگان فرمودند که اگر سرکلاس نرفتیم آقای دکتر شایگان فرمودند که اگر سر کلاس نروید تلفن میکنم بحضرت اجل بیاید سرب توی دهنتان بریزد حضرت اجل مختاری رئیس شهربانی بود حضرت اجل یعنی ایشان بعد از شهریور بنده یقین داشتم که اگرخدای نخواسته این حزب توده پیش برود جناب استاد بنده را لااقل کنارمیگذارند و کار بهش نمیدهند اما وقتی کابینه تودهای تشکیل شد ایشان بسمت معاونت وزارت معاف انتخاب شدن د(فرامرزی – پیش ازآن معاون بودند) بعد که آقا قوامالسلطنه کابینه تشکیل داد ایشان بمقام وزارت معارف کابینه قوامالسلطنه معرفی شدند من با کمال ترس میترسم بعضی ازاین پیش بینی هائی که یعضی از آقایان میکنند خدای نخواسته یک وقتی تحقق پید اکند ایشان آنوقت حتماً درآن دولت هستند بنده بیش ازاین دیگرتوضیحی نمیدهم وراجع بمسائل اساسی دربرنامه دولت عرض میکنم یک مسئله اساسی است که بعضیها هستند که میآیند هی میگویند ما پیش بینی میکنم واین پیش بینیها بقول خودشان تحقق پیدا میکند اینها که فالگیر نیستند ستاره شناس هم که نیستند این مردم هم که سوءظنی شدهاند بعضی وقتها سوءظنشان بدرجه مالیخولیا رسیده میگویند نکند با آن دست اول ارتباطی داشته باشند واین حرفها زده میشود برای اینکه زمینه آماد ه بشود بنده این راقبول نکردم اما حوابی هم نداشتم بدهم اما راجع ببرنامه دولت بنده یک یادداشت هائی کرد ه بودم وازریاست وزراء و هیئت دولت تقاضا میکنم که این عرایض بنده را باکمال دقت توجه بفرمایند و شرط بنده را برای موافقت با دولت اجرای اینهائی است که حالا میگویم اولاً ازجناب آقای وزیر فرهنگ شروع میکنم. این برنامه فرهنگ ما مفتضح ترین برنامه هائی است که ممکن است دردنیا باشد این برنامه فرهنگ ما اگقبول بکنیم حرف آنهائی راکه میگویند این برنامه برنامه مستعمراتی است وباید در ممالک عقب افتاده اجرابشود مسلماً ازاین برنامه هائی است که این مملکت راازبین میبرد این برنامه وقت جوانان مستعد وباهوش ایرانی رامیگیرد وکارمند ادارات تحویل جامعه میدهد (شوشتری – و بیسواد) آقای شوشتری حضرتعالی توجه بفرمایید که بیک نسل جوان نباید اهانت کرد ازبین فارغ التحصیلهای دانشگاه کسانی هستند که بهترازآنهائی که درخارج تحصیل کردهاند اطلاعات ومعلومات دارند (شوشتری – خارج ازبرنامه تحصیل کردهاند) امااینکه هرروز دولت بیاید این اینجا میگوید که من کارمند زیادی نمیخواهم اینها باعث زحمت شدهاند سرچشمه رابگیرید شما جز کارمند چه تحویل میدهید ازاین مدارس؟بنده خودم یک وقتی بیک مدرسه ابتدائی میرفتم که بیست وچهار تاشاگرد درکلاس شش ابتدائی آن بود ازآنها پرسیدم چه کاره میخواهید بشوید بیستو دونفرازآنها گفتند ادارهای میخواهیم بشویم باید ازاین به بعد برنامه صحیح فنی تهیه بشود ما چندین سال است که دانشگاه داریم واین ننگ است برای ماکه برای یک کار فنی میرویم متخصص ازحارج میآوریم وبرای این قسمت بنده یکی سؤالی ازدول تسابق کردهام که نقائص راجع به برنامه فرهنگ رادرآن جا عرض بکنم. یک قسمت دیگر راهم که استدعا میکنم توجه بفرمایید وضع فوق العاده بیچارگی وبدبختی افراد مملکت است با آقای دکترشفق سناتور محترم چند روز پیش یک جائی بودیم به بنده فرمودند که یکی نفر از مستشاران امریکائی که درخدمت دولت ایران است بایشان گفت هبود که من خودم بچشم خودم دیدم که درجنوب ایران مردم ازروی فضولات حیوانات از توی پهن دانه جمع میکنند ومیخورند وبازاین مستشار گفت هبود که من خودم یچشم خودم دیدم که در تهران کسی برای اینکه یکی ازاتاقهای خودراتزئین بکند، آئینه کاری بکند ده هزار تومان خرج کرده دولت بایستی اولاً درپیدا کردن کاراقدام کن داین رابنده مخالفم که همه اینها راجمع کنیم یک جائی و بگوئیم آب و نان بشما میدهم مردم راباید بکارواداشت بایستی که دولت حاضراگر میخواهد همیشه پشتیبانی اکثریت مجلس راداشته باشد درظرف مدت معینی وضع اقتصادی مملکت رادرست کند (صحیح است) برای اینکار اصلاً ثروت دراین ملکت صحیح تقسیم نشده بنده نمیگویم اصل مالکیت محترم نیست بنده میگویم اصل مالکیت مقدس است بنده میگویم اصل مالکیت مطابق قانون اساسی وشرع اسلام تثبیت شدهاست ولی میگویم همین رادرست بکنید که یکعده اشخاص ازخدا بیخبر نیایند خون مردم رابمکند بعد بردارند بروند خارج ودرآنجا خوش با سند خارج وطنشان باشد (صحیح است) من نمیخواهم اهانت بسرمایه داری بکنم سرمایه دارها ی شریف وباانصاف مملکت که کارهای تولیدی میکنند زیاد هستند و باید هرچه زودتر یک لوایحی راجع بتعدیل ثروت با رعایت اصل مقدس مالکیت بیاورد یعنی مالیات برارث بگیرد مالیات بر سهام و بر اوراق بهادار بگیرد مالیات برکارخانجات مالیات براملاک واراضی همه چیز بگیرد و از مالیات غیرمستقیم باید حتماً دراین مملکت جلوگیری شود چون مالیات غیرمستقیم مستقیماً متوجه زحمتکش وبیچاره میشود چون قیمتها راگران میکند اینرابنده هم میدانم که مالیه چیست مالیه فن است مالیه یکی ازفنون خیلی مهمی است بایستی دولت بیشتر فکربکند ولوایحی بیاورد که ضمن اینکه اصل مالکیت احترام شدهاست تحمیلی بطبق بیچاره هم نباشد تعدیل ثروت هم شده باشد همینطور راجع به سیاست خارجی بنده دربرنامه جناب آقای ساعد هم عرض کردم حالا هم عرض میکنم که با روش باری بهرجهت نمیشود کارکرد این فرمول ایجاد ارتباط با ممالک معظم ونمیدانم حسن تفاهم و همجواری واینها آنقدر گفته شده که حدندارد ببنده معتقدم که هیچ آدم عاقلی وطن خواهی نمیگوید که مثلاً مابادولت شوروی که هزارها کیلومتر مرز مشترک داریم دشمنی بکنیم هیچکس اینرا نمیگوید واگرکسی اینراگفت یامغرض است یاسفیه اماا حترام متقابله باید دوطرفه باشد مهربانی یک سره جزدردسر فایدهای ندارد ومابشرطی احترام متقابل برای دولت دیگرقائلیم که احترام ماراهم ا ومحفوظ نگاهدارد. متأسانه دولتهای مادرسیاست خارجی کمال ضعف رانشان دادهاند ما احترام متقابله میکنم ولی درعوض هرروز تجاوزاتی بحقوق ما میشود دولت باید دراستیفای حقوق ملت ایران ازخارجی، خارجیها هچ فرق برای ما ندارند همه خارجیها مورد احترام ما هستند درصورت داشتن روابط ودرعین حال بیگانه هستند ازنظر مصالح مملکت، دولتهای متعدد میآیند میگویند ما با آنها حسن تفاهم واحترام متقابله داریم ولی وضع مملکت این طور نیست آذربایجان مارا بآزار درآوردند بمرزهای ما هرروز تجاوز میشود آن وضع شیلات، آن وضع نفت جنوب (شوشتری- طلاها) طلاها بحرین وچیزهای دیگرهمه اش تفاهم، تفاهم آقا چه تفاهمی؟ تفاهم باید دوطرفه باشد اینکه نمیوشد ما بیاییم هی هرروز اینجا بنشینیم بگوئیم که ما با دولتهای همه ممالک حسن روابط داریم وآنها هم با ما دارند. یک مسئلهای که اینجا حتماً باید تذکر داده شود مربوط باین کمکی است که دولت امریکا که باید وشاید با وجود اینکه ما کمال احتیاج رازنظر بنیه مالیمان داریم نکردهاست (آشتیانیزاده – چرا توپ داده) بنده آقا معتقد نیستم که گدائی بکنیم به تکدی معتقد نیستم دولت آمریکا حتی بآن دولی که درزمان جنگ برضد اواقدام کردند کمک کرده مایل پیروزی بودیم مابیست سال هرچه داشتیم جمع کردیم تا وقایع شهریور پیش آمد آمدند و بردند مادوران جنگ گرسنگی خوردیم وبدبختی کشیدیم راه آهن مارا یک وزیر نمیتوانست سوار بشود سربازان آنهاراسوار میشدند هی گفتند جنگ است، جنگ است وبع دازجنگ ماجبران میکنیم بعد ازجنگ هم این شد که داشتند آذربایجان رامیبردند بنده میگویم که اگر دول تا امریکا که سیل کمکش تمام دنیا را برداشته اگر به ایران کمک کند هم فال است هم تماشا اگربه شما کمکی بکند اولاً کمک بی جائی نکرده ثانیاً از نظر ملکت و سیاست دوکشور ما دارای محکم ترین وحساسترین مواضع است اگربنا هرروز بیایند وبخواهند مردم با شکم گرسنه (توجه بفرمایید شکم گرسنه که ایمان ندارد) مردم هرقدر بدین باید معتقد باشند که هستند هرقدر شاه مملکت راباید دوست داشته باشند که دارند هرقدر که بمملکتشان باید علاقه داشته باشند که دارند معهذا باید شکمشان سیرباشد سیر منحرف نمیشود اگرما بخواهیم که ملت ما انشاءالله همانطور که سالها بوده باز هم باشد باید شکم مردم سیر کنیم با حرف نمیشود با اعلامیه هم نمیشود یک قسمت دیگر کار ادارات این مملکت است که ادارات مملکت بمسخره بازی بیشتر سبیه شدهاست از قرطاس بازی وضع این مملکت بصورتی افتاده که نمیتوانیم تصورآنرا بکنید بنده یک نمونه ازکارادارات مملکت رالازم است این جا عرض بکنم دریکی ازدادگاههای اداری احتیاج پیدا میشود بقانون استخدام بجای اینکه رئیس دادگاه برود توی کتابخانه و ببیند که قانون استخدام هست یانه وآنرا بیاورد جلسه دادکاه با این تصمیم ختم میشود که دادگاه بحسابداری بنویسد یک قانون استخدام کشوری خریداری شود و به دادگاه بدهند جلسه تجدیدمیشود برای سه ماه دیگر وقتی پرونده موردنظر قرارمیگیرد میبینند به اینکه آن جواب نیامده وآن جلسه باز تعطیل میشود و تصمیم میگیرند که حسابداری دومرتبه بنویسند این حقیقت دارد شوخی نیست من مخصوصاً یادداشت کردم بشما بگویم دراین جلسه اینطور تصمیم میگیرند که یک نامه دیگر بنویسد بحسابداری که عطف بشماره فلان درارسال کتاب مورد تقاضا تسریع شود در جلسه سوم یک نامهای از حسابداری میآید که دونوشت نامه اش بکار پردازی نوشته شده میفرستد که کارپردازی دادگاه اداری فلان قانون را میخواهد بخرید و بفرستید که کارپردازی دادگاه اداری قانون را میخواهد بخرید و بفرستید جلسه چهارم با این تشکیل میشود که کارپردازی میگوید آن شماره بدست نیامد خواهش میکنم رونوشت نامه را بفرستید بعد معلوم میشود که در شماره نامهها و رونوشتها اشتباه شده. بنده نمیدانم الان که اینجا خدمت آقایان هستم آن دادگاه تشکیل شد و قانون استخدام آمده یا نه. این یک نمونه از کارهای ادارات مملکت ماست.
من نمیخواهم که از آقای نخست وزیر تعریف کرده باشم چون اگر ایشان مورد اعتماد ما نبودند رأی نمیدادیم ولی این را مقایسه کنید با اینکه بنده خودم دیدم یک هیئتی در زمان دولت جناب آقای ساعد رفته بود که بوضع آذربایجان رسیدگی کند حالا این هیئت چکار میتوانست بکند کارش چه بود مردم گرسنه را با هیئت میشد سیر کرد یا نه، اینها بماند. جناب آقای حکمت رئیس این هیئت بودند و جناب آقای دکتر خوشبین عضوش بودند یک عده دیگر هم بودند. یک روزی بنده اطاق همین آقای نخست وزیر بودم دیدم تلفن میکنند که ما توی سرما ماندهایم هیچ چیز نداریم و خودمان و مسافرین قطارمان از بی دوائی و بی غذائی و سرما ممکن است تلف شوند. ایشان همانطور که گوشی تلفن دستشان بود دستور دادند که دستور میدهم و تا ۲ ساعت بعداز ظهر برای شما غذا و دوا میآورند. بعد از اینکه این هیئت آمد بنده از جناب آقای دکتر خوشبین پرسیدم که تا ساعت ۲ بعداز ظهر برای شما دوا و غذا آمد یا نه؟ گفت بلی، ما آنجا مانده بودیم نه راه پیش داشتیم نه راه پس، گرسنگی و سرما هم مسافرین را تهدید میکرد و هرچه بود خورده بودند، یک تلگرافی هم کردیم به دولت جوابی هم نیامد، یکی از آقایان گفت یک تلگرافی هم احتیاطاً به آقای رزم آرا بکنیم. ما هم یک تلگرافی در حال یأس کردیم و در همان ساعتی که ایشان گفته بودند، دیدیم که طیاره آمد و غذا و سایر چیزها را آورد. بعد آقای دکتر خوشبین به بنده گفت که ما تلگرافی را که کرده بودیم به دولت در جواب آمد که اگر نتوانستید بروید برگردید. این طرز کار ادارات است، من کاری ندارم که این طرز باید عوض شود. آقایان یادداشت کردهاند که عرایضم را خلاصه عرض کنم حضورتان.
۴ – تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
رئیس – آقای پیراسته وقت جنابعالی تمام شد. جلسه را ختم میکنیم. جلسه آینده روز ۳ شنبه ساعت ۸/۵ دستور بقیه برنامه.
(مجلس یک ساعت بعد ازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت