مذاکرات جلسه ۲۴ آذر ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی: نامه ولایت عهد محمدعلی میرزا به سید عبدالله مجتهد

تاریخ تصویب: ۱۲۸۵/۰۹/۲۴
تاریخ انتشار: ۱۲۸۵/۰۹/۲۵
اطلاعات بیشتر:

نقل از: روزنامه مجلس، شماره ۱۳، غره ذیقعده ۱۳۲۴ق (۲۵ آذر ۱۲۸۵)

مذاکرات دارالشورای ملی
یکشنبه ۲۹ شهر شوال المکرم [۲۴ آذر ۱۲۸۵]

آمیرزا محمود کتابفروش – خوبست که از برای انتخاب وکلای ولایات از طرف حجج اسلام و از جانب مجلس، تلگرافا مخابره کرده و اطلاع داده شود و چند نفر مأمور هم از طرف مجلس به تلگرافخانه فرستاده شود تا انتخاب آنها زودتر صورت پذیرد.
و معلوم می‌شود که تلگرافات را نمیرسانند. هیجدهم رمضان از طرف صدارت برای انتخاب وکلا تلگراف شده و هنوز نرسیده است.

رئیس- گفتگویی در این باب شده که از طرف مجلس مأمور فرستاده شود. در صورت لزوم البته ترتیبی داده می‌شود.

آمیرزا ابوالحسن خان – وکلاء باقی مانده تهران خوبست منتخب شوند.

صدیق حضرت – به حکومت اطلاع داده شده. قدری تأمل لازم است که از ایشان خبری برسد.

آسید حسین بروجردی – مخارج وکلا را مجلس مبین کند تا به آنها اطلاع بدهند. چون منتظر این مطلب هستند.

آمیرزا ابوالحسن خان – اول باید اصلاح بودجه بشود، بعد تعیین مواجب و مخارج وکلا. هنوز از برای دولت کاری نکرده، مبلغی مواجب و مخارج فوق العاده مقرر داشتن، حسنی ندارد.

آسید حسین بروجردی – حال انتخاب وکلا را شروع می‌نمایید، یا اصلاح بودجه را؟ هر دو اینها لازم است.

رئیس- اما در باب وکلا، اگر صاحب تمول هستند که چه ضرر دارد یک مدتی از کیسه صرف نموده، این خدمت را به ملت بکنند تا ترتیبات معلوم شود؟ و آن کسانی که چیزی ندارند، عقیده من اینست که برای آنها چیزی معین شود، منوط بر این است که در مجلس دیگر گفتگو شده، به صدارت نوشته تا مقرر و مرتب شود.

حاجی محمد اسمعیل آقا – اعلانی از طرف وزارت پست منتشر شده که محتوی است بر اینکه بعدها از محمولات ضمانتی پستی، تومانی ۳ شاهی گرفته می‌شود.
و تمام خطوط تمبری و سایر چیزها که در این اداره نوشته می‌شود به خط خارجه است که کسی نفهمد.
باید معلوم شود که آخر به چه قاعده، تومانی ۳ شاهی می‌گیرند. و چرا به خط فارسی نمی‌نویسند تا هر کس بخواند و بداند؟

آقای آقا سید محمد مجتهد – در بابت خطوط که نوشته می‌شود، در ادارات طوری بکنند که به خط ایرانی باشد.

رئیس- آن کارهایی که طرف آن خارجه است، باید به دو خط باشد. ولی کاری که راجع به آنها نیست، جهت ندارد با خط خارجه باشد.

سعدالدوله – مسئله خط و زبان، در فرنگستان خیلی اهمیت دارد. ناپلئون گفت من فتوحات خیلی کردم، ولی افتخارم به فتح به زبان فرانسه است که در تمام ممالک، زبان رسمی و پولتیکی قرار داده شده.
و در بوهم دولت اطریش هر قدر سعی کرد، «چکها» راضی نشدند که اوراق رسمی آنها به زبان آلمانی نوشته شود و در مکاتب خود زبان آلمانی را تعلیم و تعلم کنند. و اینجا افتخار می‌کنند که به خط و زبان آنها خود را معرفی کنند. چرا ملیت را از دست می‌دهید؟ برای خط و زبان ملی در ممالک خارجه خونها ریخته می‌شود و اینجا برای افتخار بالای دکانها و درب خانه‌ها به خط فرانسه می‌نویسند و باید دید که این اعلان را از برای چه کردند.

[اصلاحی بعدی:
خط خارجه در میان قومی نباید اسباب افتخار آن قوم باشد. خاصه در ایران که اهالی خارجه معدودی بیش نیستند. در این صورت ممکن است هر یک از تجار تبعه خارجه هم بخواهند برای جلب توجه اهالی وطن خودشان، اسم دکان و مغازه خود را اول به خط فارسی بعد به خط خود اعلام نمایند.]

باید این مطلب اولا رجوع به مجلس شود و مجلس تصویب کند. پس فایده این مجلس چیست؟ اگر ما نگوئیم، پس چرا در اینجا حاضر می‌شویم؟

[پاراگراف فوق، در شماره ۱۷ روزنامه مجلس، به شرح مذکور اصلاح شده است.]

حسنعلی خان – اطلاع دارم که بلژیکها در اداره پست و غیره، تجدید کنترات کرده و می‌کنند. اسامی بعضی را هم میدانم که در مجلس بعد خواهم گفت. پس لازم است که قانونی باشد تا نتوانند این کارها را بدون تصویب مجلس بکنند.

سعدالدوله – باید قرار صحیح در این کارها داد. من متحیرم نمیدانم که چه می‌خواهیم بکنیم. آخر چرا باید دفترها به خط خارجه باشد که حساب به خوبی رسیدگی نشود؟ شما ببینید آن کسی که من او را مثلا به صد تومان اجیر کرده بودم و آوردم، چرا حال به او ده هزار تومان مواجب می‌دهند؟ خدا شاهد است که نه از راه غرض باشد، آنچه تکلیف من است می‌گویم. طاقت تحمل و صبر ندارم. چرا این جوانان ما که در اینجا و در خارجه زحمتها کشیدند و تحصیل کردند بیکار باشند؟ اگر مرا تهدید کردند که نگویم، مرا حبس کنند. تهدید نمایند. تعذیر کنند. می‌گویم و هرگاه مرا بکشند، از هر قطره خونم صد هزار سعدالدوله تولید خواهد شد.

اول کار اینست که باید این متعلمین قابل را در ادارات دولتی مشغول به شغلی کرد که بهتر از تشکیل ۱۰۰ باب مدرسه است برای ترویج علم و رجحانی از برای خارجه بر آنها نیست پس چرا اینها اینطور معطل این کار باشند معنی خیرخواهی ملت و همراهی آن پس چیست.

صدیق حضرت – مدت مباشر ضرابخانه و رئیس صندوق، تجدید شده.

سعدالدوله – مباشر ضرابخانه برای چیست؟ چه می‌کند؟ هیچ لازم نیست. البته باید ترتیبی در این باب داده شود که بدون تصویب مجلس تجدید نشود.

رئیس– مغرضین و منافقین، وجود اختلاف کلمه بین دولت و ملت را در میان مردم عوام منتشر کرده‌اند. باید طوری کرد که این شبهات از انظار مردم رفع شده، دولت و ملت را یکی بدانند. مثلا هنوز حضرت اقدس ولیعهد نیامده، اظهار می‌دارند که ضد مجلس است و مجلس منافی با قانون دولت است. و حال اینکه آن رقعه‌ای که به آقای آقا سید عبدالله نوشته بودند حاضر است، که چه اندازه اظهار همراهی کردند.

(در این موقع دستخط ولایت عهد قرائت شده، و پس از قرائت، صدای زنده باد ولیعهد، از تمام حضار بلند و همه با مسرت قلب و خورسندی خاطر، سلامت و سعادت وجود حضرت اقدس را از خدا خواستند.)

جناب مستطاب شریعتمدار حجه‌الاسلام آقا سیدعبدالله مجتهد، سلمه الله تعالی

بعد از استعلام از سلامت مزاج شریف، زحمت می‌دهم
از قراری که شنیدم، از تبریز کاغذی به جناب عالی نوشته‌اند که ولیعهد مخالف با عقاید ملت است و مجلس را که بندگان اعلیحضرت همایونی ارواحنا فداه داده است، ولیعهد قبول ندارد.
اولا به ذات مقدس پروردگار قسم است که این مطلب بکلی خلاف و بی اصل است و من از خدا می‌خواهم که انشاءالله این دولت و ملت ترقی کرده و رفع این مذلتها شود.
ثانیا به سر جدت قسم، اگر آدمی به عتبات فرستاده باشم. تصور نمایید اگر من آدم به عتبات فرستاده باشم، در پرده نخواهد ماند و آشکار خواهد شد. برای چه و چرا باید من مخالف این عقیده و منکر آبادی مملکت باشم؟
ثالثا از شخص شما تعجب دارم چرا این خیال و این تصور را نسبت به من نموده‌اید و چرا این کاغذ را باور کرده‌اید؟ مگر خودتان آن اشخاص مغرض را نمیدانید این سهل است، هزار از این اقدامات در علیه من می‌نمایند؟ شما چرا باید باور کنید؟
و خواهش دارم سایرین را هم خودتان اطلاع بدهید که بدانند این تهمت است.
و منتظر جواب این کاغذ هستم. زیاده زحمت ندارم.

سعدالدوله – در این صورت، با این دستخط ولیعهد و دستخط شاه و دستخط دیگری که از ولیعهد هست، باید آنها را مصحح و مصوب نظامنامه دانسته، بدون تأمل و مسامحه مشغول بکار شد. چه هر یک حجتی است تمام، که جای کلام نیست.
و باید این سه فقره را اصلاح کرد:
اولا حکایت کنترات بلژیکی‌ها باید طوری شود که بدون تصویب مجلس تجدید نشود.
۲ مسئله جوانان قابل کاردان که اینها را باید در دوائر دولتی به شغلی وادار کرد، مثل پستخانه و تلگرافخانه و غیره.
۳ در باب اعلان وزارت پست باید تحقیق کرد که چرا بدون تصویب مجلس این کار را نمودند.
و دیگر اینکه کلیه نباید کارهای دولتی به مقاطعه باشد. این مسئله معنی ندارد. مگر اینکه بگوییم از آن شخص مباشر اطمینان نیست. در این صورت دولت هر کس را خائن میداند به او کار رجوع نفرماید و هر کس خیانتی کرد، موافق نظامنامه آتیه به او کاری رجوع نشود. مقاطعه چرا.
یقین بدانند که این گفتگوها از راه غرض به کسی نیست. محض خیرخواهی دولت و ملت است. و تکلیف شخص خود میدانم که بگویم. مثلا در زمان امین‌الدوله مرحوم، پستخانه چهل هزار تومان عایدی داشت، و حال میگویند هیچ ندارد.

رئیس- از پیش هشتاد هزار تومان مواجب‌بگیر داشت و عایدی هم به دولت میرساند. حال دویست و شصت هزار تومان مواجب بگیر دارد، فاضل ندارد، بلکه میگویند باقی دارد.

سعدالدوله – پست یزد در سابق، پنج‌روزه می‌آمد، و حال در زمستان، پانزده‌روزه می‌آید. و چه ناامنی‌ها و بی‌ترتیبی‌ها که در پست است.

(قدری از آنها را شرح دادند)

صدیق حضرت – بعضی از حضرات تجار مال التجاره وارد می‌کنند، از صدر اعظم حکم و یا از شاه دستخط معافی آن را صادر می‌نمایند و گمرک نمی‌دهند. این ضرر دولت است. باید به صدارات نوشت که اینگونه احکام را به این اشخاص ندهند.

(سعدالدوله رو کرد که طرف این خطاب باید من باشم)

صدیق حضرت – خیر، مقصود دو کشتی است که در خلیج فارس وارد کردند.

حاجی معین التجار – چه ضرر دارد که دولت معاف کند یک اداره‌ای را، مثل اداره تلگرافخانه و معدن نفت و غیره را، از گمرک؟ در صورتی که نفع آن باز راجع به ملت می‌شود.

حاجی محمد اسمعیل – این دو جهازی که وارد شده، بموجب دستخط شاه است و خدمت به ملت است. گمرک آن اگر چه عاید ملت می‌شد، ولی به کیسه غیر هم می‌رفت. اما فوائد این راجع به ملت است و ضرری ندارد.

صدیق حضرت – پس باید به هر کس دستخط معافی داد، نه به یکی دون دیگری.

رئیس- این گمرک دو جهاز را فرضاً دو هزار تومان ملت به صاحب جهاز بخشیده، باز هم برمی‌گردد به کیسه ملت داخل می‌شود. ضرری ندارد.

امتیازنامه بانک ملی، مجددا خوانده شد.

سعدالدوله – در فروختن اسهام بانک با ترتیب و شرطی که در باب تبعیت آنها در محاکمات بنا شده معین شود ضرری ندارد. لکن ضرری که دارد اینست که با ثروتی که آنها دارند می‌توانند سهام زیاد خریداری کنند. و هر گاه در موضوعی مذاکره و ترتیب قرعه به میان بیاید، مطابق سهام اکثریت با آنها خواهد شد.

رئیس- ممکن است این امر را به قیدی مخصوص تصحیح و رفع نمود، و به یک مقدار سهام به آنها فروخت که اتفاق اکثریت آراء بطرف آنها ممکن نباشد. ولی باید کلیه مداخله قونسولها از شرکت، مقطوع باشد.

اسدالله میرزا اظهار کردند: در باب امتیاز بانک، باید مدت معین باشد.

جواب داده شد که دولت و ملت یکی است، تعیین مدت لازم نیست.

آسید حسن تقی زاده – فایده ذکر معاملات زراعتی و رهنی چیست؟ اگر ذکر نمی‌شد آیا دولت مانع بود از این معامله؟

جواب گفتند: محض اجازه و رخصت است که فردا دولت نگوید عمل بانک منحصر در معاملات با دولت است.

آمیرزا محسن – مؤسسین منحصر به حاضرین است یا بعدها هر کسی شرکت کند داخل مؤسسین است؟

سعدالدوله – در این باب باید مجلس کرد و تمام مؤسسین حاضر شوند تا قراری داده شود که مؤسسین معلوم باشند. و این قرارنامه هم باید چاپ شود.

حاجی معین التجار– مؤسسین آنانی هستند که قبل از افتتاح، شرکت کردند. بعد از افتتاح، داخل مؤسسین نیستند.

مشهدی باقر– قبوضات مواجب مردم را بانک حالا قبول می‌کند یا نه؟

حاجی محمد اسمعیل – بعد از قرارداد و مذاکره با صدارت و فراهم شدن پول، قراری در این کار داده خواهد شد.

امروز لایحه‌ای از انجمن تبریز، راجع به جواب کاغذی که از طرف مجلس در جواب لایحه انجمن نوشته شده بود، به مجلس رسیده قرائت شد.

اولا در این لایحه، فرستادن آن لایحه را که متضمن خواهش عزل و تجدید حکومت بوده از انجمن تبریز به مجلس، منکر شده بودند که لوایح انجمن به علامات مخصوصه و رموز خاص موشح است و تا اساس مجلس و ترتیب آن محکم و منظم نشود، اینگونه لوایح از انجمن فرستاده نخواهد شد.

ثانیا از تأسیس بانک اظهار خشنودی و مسرت و تشکر نموده و اظهار کرده بودند که تأخیر در اظهار همراهی و معاضدت تاکنون، بملاحظه حرکت موکب ولیعهدی بود.

تلگرافی هم از استرآباد بعنوان صدارت عظمی راجع بعمل انتخاب مخابره نموده و اعلام کرده بودند که انجمن انتخاب تشکیل شد و همین چندروزه، وکلا انتخاب و روانه می‌شوند.

(تلگراف مزبور قرائت شد)

دسته‌ها