نظر به دولتخواهی و خدماتی که عالیجاه مسیو بوزیک دوکاردوال [Buzic de Cardoel]، نسبت به دولت علیه ایران ابراز نموده، اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه کل ممالک ایران، امتیاز کل معاملات با لاتری و استقراضهای عمومی با لاتری و ترتیب کمپانیهای لاتری و فروش بلیطهای با لاتری و بازیهای عمومی بالاتری، از قبیل چرخ رولت در کل ممالک ایران، از تاریخ امروز الی هفتاد و پنج سال، مخصوصا و منحصرا، با شرایط ذیل، به عالیجاه مشارالیه دادند و او هم با شرط ذیل، این امتیاز را قبول کرد:
در جمیع این معاملات و ترتیبات و استقراضهای با لاتری که به حکم این امتیاز، حق مخصوص و انحصاری عالیجاه مسیو بوزیک دوکاردوال است، عالیجاه مشارالیه هر سال از منافع خالص، که بعد از وضع مخارج و ادای صد پنج منفعت سرمایه مصروف شده حاصل بشود، صد بیست به خزانه دولت علیه کارسازی خواهد کرد، که اولیای دولت علیه، به اختیار خود، صرف امور خیریه ایران نمایند.
دولت علیه ایران حق خواهد داشت که به توسط یکی از مأمورین خود، هر سال حساب منافع خالص صاحب این امتیاز را تحقیق نماید.
اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه ایران، این امتیاز را در حق عالیجاه موسیو بوزیک دوکاردوال و در حق صاحبان حقوق او، به امضای ملوکانه خود، تصدیق و مقرر فرمودند؛ و از تاریخ امروز، بر عهده دولت علیه ایران واجب است که حقوق این امتیاز را برای صاحب این امتیاز، به درستی محفوظ و مجری بدارند.
و این معنی بطور صریح مقرر است که دخیل این معاملات و بازیهای لاتری شدن، و خرید و فروش بلیطها و نمرههای قرعه و لاتری در ممالک ایران، از برای احدی به هیچوجه مجبوری نخواهد بود، و در کل ممالک ایران هر کس خواه تبعه ایران و خواه تبعه خارجه، کاملا مختار خواهد بود که به میل خود داخل این معاملات لاتری بشود یا نه.
فی تاریخ ٢٢ ذیقعده ۱٣۰۶ [۲۹ تیر ۱۲۶۸] به دو نسخه مبادله شد در ملک اگوس
این قرارنامه که به زبان و خط فارسی نوشته شده است، برای اجرای عمل لاتری و قرعه در ایران، صحیح است.
۲۲ ذى قعده سنه ۱٣۰۶ هجری در ملک اگوس امضا شد.
ناصرالدین شاه قاجار
ملاحظه شد، به دستخط همایون روحنا فداه است. شرف امضا یافته و صحیح است.
امین السلطان
[تلگراف وزیر خارجه ایران به میرزا ملکمخان]
به جناب ناظم الدوله سفیر دولت ایران ـ لندن
فقره لاتری، چون در ایران، خلاف شرع و اسباب فتنه و فساد میشد، به حکم دولت موقوف شد. قرارنامه امتیاز آن باطل است. از درجه اعتبار ساقط، به سفارت انگلیس مقیم طهران هم رسما اطلاع داده شده است.
۱۱ ربیع الثانی ۱۳۰۷ [۵ دسامبر ۱۸۸۹ – ۱۴ آذر ۱۲۶۸] – نمره ۷۷
[میرزا عباس خان قوام الدوله – وزیر امور خارجه]
[نامه به سفارت انگلیس در تهران:]
بر حسب امر اقدس اعلی، زحمتافرا میشود که امتیاز لاتری که به جناب ناظمالدوله داده شده بود، بعد از آنکه معزیالیه صورت قرارنامه آن را فرستاد، و در مضمون آن دقت شد، معلوم شد که بازیهای دیگر هم داخل امتیازنامه آن کرده است که مخالف قانون شریفه شریعت اسلام، و اجرای آن در ممالک محروسه ایران، متحمل ظهور بسی مفاسد است؛ لهذا لزوما قرارنامه مزبور فسخ و ابطال شده، به جهت اطلاع و استحضار سفارت محترمه، و آگاهی دادن هر عملی که لازم دانند، زحمت اظهار داد.
مورخه ۱۶ ربیع الثانی ۱۳۰۷ [۱۹ آذر ۱۲۶۸]
گزارش میرزا محمدعلیخان علاءالسلطنه، به ناصرالدین شاه (که بعد از عزل ملکمخان، به سمت وزیر مختار ایران در لندن انتخاب شده بود)
از لندن – نمره ۴۵۰
قربانت شوم
لکیداترهای کمپانی پرشن اینوستمنت کورپریشن [Persian Investment Corporation]، یک مسوده در زبان انگلیسی، نزد فدوی فرستاده و خواهش کردهاند که آن را به طهران به وزارت جلیله خارجه بفرستد، که از طرف جناب مستطاب وزیر امور جلیله خارجه، رسما به فدوی نوشته و بفرستند و عین آن به مشارالیهم داده شود که هنگام مرافعه و محاکمه با ملکم خان، در دستشان سند باشد. اگر چه مطالب آن که دایر به صدور تلگراف از جانب وزیر امور جلیله خارجه در ابطال امتیاز لاتری به ملکمخان و نبودن بانک مخصوص سفارت و غیره است، سابقا و متدرجا، حسب الامر از طرف سفارت رسما به ایشان داده شده است، ولی حالا محض استحکام عمل، این مسوده را فرستاده و این خواهش را نیز کردهاند.
اینک سواد مطابق با اصل مسوده ایشان که در زبان انگلیسی است، با ترجمه آن به زبان فرانسه، در عریضه ارسال حضور مبارک میشود، که بعد از گذشتن ترجمه آنها در زبان فارسی، از لحاظ وقاد انور، به هر چه رای اصابتپیرای مبارک، علاقه گرفته، حکم و مقرر فرمایند از آن قرار اطاعت شود.
زیاده جسارت است.
معروضه ۱۹ جمادی الاولی
[جواب ناصرالدین شاه، در حاشیه نامه سفیر ایران:]
«البته باید آنچه بر ضد ملکم، در باب لاطری و تقویت به صاحبان سهام است بنویسند، خوب است؛ لیکن طوری باید نوشته بشود که ریش دولت به گیر نرود؛ همهاش طوری باشد که ریش آن پدرسوخته را لای تخته گذارده شود و پولشان را از آن پدرسگ بگیرند و پدرش را بسوزانند.»
[نامه میسو ارنستین، کنسول افتخاری و مستشار امور اقتصادی و سیاسی ایران در لندن، به میرزا علیاصغرخان امین السلطان، صدر اعظم ایران]
«حضرت اشرف بسیار عزیزم
سابقا عرض کرده بودم که بانک شاهنشاهی از انجمن «ستک اکس شانژ»، خواهش کرده بود اجازه بدهد اسناد استقراض دولت ایران را در بازار لندن به عیار معینی رواج بهم رساند. با کمال تاسف عرض میکنم که این خواهش بانک مقبول نیفتاد و انجمن مزبور بدون اینکه جواب یاس بدهد، رای خود را در این باب به وقتی دیگر موکول ساخته است. با اینکه از برای من محال است بتوانم علت عدم موافقت انجمن را به این خواهش بانک، تحقیق کنم، چرا که انجمن حق دارد بدون اقامه دلیل در اینگونه امورات رای بدهد، معهذا علتش بر هیچکس پوشیده نیست؛ و آن علت این است که چندین نفر از اجزای معتبر آن انجمن، اشخاصی هستند که برای امتیاز لاتری، مبالغها پول به ملکمخان دادهاند و پول آنها از میان رفته است، و تا عمر دارند مدعی عدم اعتبار دولت ایران خواهند بود. و اشخاص مزبور بودند که انجمن را مانع قبول خواهش بانک شدند و من بعد هم در هر عملی که راجع به ایران باشد، تا قوه دارند کارشکنی و خرابی خواهند کرد.
ناچار شدم با جمعی از آنها ملاقات کردم و آن چه در قوه داشتم کردم که بلکه به آنها ثابت کنم که در این عمل لاتری، دولت ایران به جز راستی و حقگویی، کار دیگر نکرده است، و تمام تقلب، از طرف ملکم بوده است، نتوانستم خیال و عقیده آنها را تغییر بدهم. حرف آنها این است که ما پول خود را به اعتبار امضای اعلیحضرت شاهنشاهی، به سفیر ایران دادیم، نه به اعتبار شخص ملکمخان. و در حقیقت هم، در طی مرافعه ثابت شد که بیست هزار لیره اولی را در وقتی ملکم گرفت که هنوز سفیر ایران بود و امتیاز را دولت ایران باطل نکرده بود؛ و بیست هزار لیره ثانوی را در ۱۳ دسامبر سنه ۱۸۸۹ دادند، یعنی هشت روز بعد از تاریخ ابطال امتیاز. و ابطال مزبور، در ماه اول سال بعد به اطلاع آنها رسید. با اینکه حرف آنها و ادعائی که از دولت ایران میکنند صحیح نیست، و به دولت ایران حقی ندارند و ملکمخان به تقلب پول آنها را خورده است، معهذا چون اشخاصی هستند که در همه جا نفوذ بسیار دارند و تا عمر دارند به اعتبار دولت ایران ضدیت خواهند کرد، به عقیده من بهتر این است آنها را به یک طوری راضی باید کرد و از ضدیت با دولت ایران و اعتبارش در بازارهای لندن و فرنگستان انداخت.
اعتقاد من این است که اگر از جانب دولت ایران به من ماموریت داده شود، میتوانم به نصف پولی که آنها خرج کردهاند راضیشان نمایم، و آن هم نه پول نقد، بلکه با اسناد استقراض دولت ایران. به این معنی که از روی تحقیق صحیح و اسنادی که به عین مشاهده کردهام، مبلغ پنجاه و نه هزار لیره اشخاص مزبور خرج امتیاز لاتری کردهاند، میشود آنها را به دادن سی هزار لیره اسناد استقراض دولت ایران قانع ساخت و از ضدیت انداخت.
و برای خریدن این سی هزار لیره اسناد استقراض، تقریبا نوزده الی بیست هزار لیره پول نقد لازم است، چرا که در این تازگیها بانک شاهنشاهی معادل بیست و پنج هزار لیره اسناد مزبوره را از قرار ۶۰ و نیم درصد خریداری کرده، و دولت ایران میتواند از بانک خواهش کند بیست و پنج هزار لیره اسناد مزبوره را به همان قیمت که خریداری کرده است به دولت واگذار نماید. باقی میماند پنج هزار لیره دیگر، که باید اسناد خریداری کرد. این پنج هزار لیره اسناد را هم میشود از قرار صدی ۶۵ خریداری نمود. بناء على هذا، سی هزار لیره اسنادی که لازم است، میشود به مبلغ بیست هزار لیره نقد خریداری نمود. هر گاه این اسناد را بانک به دست من بدهد، امیدوارم بتوانم تمام آن اشخاص را راضی نمایم و من بعد، بر عکس گذشته، در هر مقام حامیهای معتبر اعتبار دولت ایران باشند.
شکی نیست که یک چنین عدالت و درستکاری دولت ایران، اسباب شهرت او در تمام روی زمین میشود و اعتبار رفته او صد مقابله بجای خود بر میگردد و در کارهای راجع به دولت ایران، اعتماد در قلوب مردم جاگیر میشود و سرمایه های خارجی که بدون آنها هیچ کار بزرگی نمیشود کرد، رو به ایران میکند.
خیلی افسوس دارم که وقت عزیز گرانبهای حضرتعالی را مصروف به این گونه کارهای دلناپسند مینماید، ولی یقین دارم وقتی به قصد باطنی من برخورید، از این زباندرازی معفوم خواهید فرمود.
از حضور مبارک استدعا دارم مراتب معروضه را به نظر دقت ملاحظه فرمائید و آنچه در این باب، رأی مبارک همایونی علاقه گرفت، به من اطلاع بدهید.
با کمال شرف، فدوی صدیق دولتخواه حضرتعالی
ارنستین