بیانیه وثوق الدوله در خصوص قرارداد ۱۹۱۹ بین ایران و انگلستان

تاریخ تصویب: ۱۲۹۸/۰۵/۱۸
تاریخ انتشار: ۱۲۹۸/۰۵/۱۸
اطلاعات بیشتر:

– نقل از: حسین مکی، زندگانی سیاسی سلطان احمدشاه قاجار، چ ۱۳۲۳، صص ۱۰ تا ۲۸

قرارداد فیمابین دولتین ایران و بریتانیای عظمی (۹ اوت ۱۹۱۹) به انضمام قرارداد قرض [قرارداد ۱۹۱۹]

اعلامیه وثوق الدوله (رئیس الوزراء وقت)، راجع به قرارداد اوت ١٩١٩ میلادى در روز سیزدهم ذیقعدة الحرام ١٣٣٧ قمرى برابر ١٨ اسد ١٢٩٨ خورشیدى، ناگهان و بدون سابقه قبلى، بوسیله جرائد و غیره به ضمیمه متن قرارداد و یادداشت سرپرسى کاکس وزیر مختار دولت انگلیس در تهران، منتشر شد و هیاهوى مخالفین و ملیون آزادیخواهان در اطراف آن بلند گردید. در همین روز، عده‌اى از درباریان و نزدیکان شاه، بر حسب معمول، به قصر سلطنتى حاضر و به حضور شاه بار یافتند. هنگام شرفیابی، مشاهده میشود که شاه در حالی که از شدت عصبانیت گونه هایش برافروخته و نهایت تغیر و خشم در چهره اش پیداست، گاهى به صفحه اول روزنامه و متن اعلامیه رسمى دولت خیره شده، پس از اندکى ملاحظه، آن را ورق زده، به متن قرارداد و ضمیمه آن که یادداشت وزیر مختار انگلیس ذیل آن بود، نگاه کرده مات می‌گردد.
پس از یکى دو ساعت که بدین منوال گذشت، بالاخره شاه به یکى از عموهاى خود رو کرده میگوید: «هیچ فهمیده‌‌اید که وثوق الدوله بدبخت [مکی: بزرگترین فحش و ناسزاى شاه، بدبخت بوده است] چه دسته گلى براى ما به آب داده است؟»

خیر قربان. مگر چه شده است؟ خبر تازه‌اى هست؟ اتفاقى افتاده است؟

شاه با نهایت تشدد و تغیر خاطر می‌گوید: «دیگر چه میخواستید بشود؟ مگر نفهمیده‌اید که دولت قراردادى بسته است؟ بگیرید این اعلامیه دولت را بخوانید تا بفهمید».
شاه، اعلامیه دولت و متن قرارداد را به دست یکى از حضار داده، سپس دور اطاق در حالى که در فکر فرو رفته بود، شروع به قدم زدن مینماید.


اعلامیه ریاست وزرا راجع به قرارداد بین دولت انگلستان و دولت ایران، سواد مراسله وزیر مختار انگلیس، ضمیمه به قرارداد دولتین

در این موقع که ذات اقدس شهریارى، ارواحنا فداه، مصمم مسافرت به اروپا میباشند و مدت یک سال از تاریخ زمامدارى این جانب میگذرد، البته هموطنان من مترصد هستند از اقداماتی که در حل مشکلات داخلى و تسویه مناسبات خارجى مملکت، در مدت این یک سال نموده‌ام بیشتر اطلاع حاصل نمایند. بنابراین لازم میدانم حقایقى را که تأثیر آنها در گذشته و آتیه، متضمن مصالح حیاتى مملکت میباشد به اطلاع عامه برسانم.

براى مقایسه وضعیات قبل از زمامدارى خود با امروز، و بیان کل حقایق، فرصت و مجال وسیعتر و نوید اوراقى بیشتر لازم است، و بعلاوه مایل نیستم خاطر هموطنان عزیزم را از شرکت در تمام تأسفات و معاینات تأثرانگیز خود ملول سازم، پس قسمتى از حقایق ناگفتنى را به تشریح تاریخ و تفرس افکار دقیق هموطنان حوالت نموده، فقط رؤوس مسائل را یادآور میشوم.

سال گذشته در همین ایام، اعلیحضرت اقدس شهریارى ارواحنا فداه، وظیفه تشکیل هیئت دولت و سرپرستى مملکت را بعهده بنده مقرر فرمودند. من نیز با آنکه روزنه امید و شعاع بهبودى را با آن همه گسیختکى شیرازه ها از هیچ طرف مشاهده نمیکردم، فقط به نیت فداکارى و اینکه شاید مداخله من لا اقل بتواند از توسعه دایره مصائب جلوگیرى کند، امر پادشاه متبوع معظم خود را اطاعت کردم.

از نخستین لحظه شروع، در هر قدم با سلاسل طاقت فرساى مشکلات و موانع مصادف گشته، براى حل کوچکترین قضایا، بزرگترین محذورات را مشاهده میکردم:

در آن موقع جنگ بین المللى با تشنجات شدیده خود، زلزله گیتى را همچنان مداومت میداد و براثر آن، مملکت ما نیز به نوبه خود، بیشتر از توانائى به نیت و طاقت خویش متزلزل میگشت. امنیت در تمام نقاط داخله مملکت مسلوب – دولت مرکزى فاقد کل وسایل و اختیارات. همچنانکه افراد و تشکیلات ترور، در پایتخت آسایش عامه را دچار اختلال نموده بودند، دستجات یاغى و قطاع الطریق در اقطار ایران به اعراض و نوامیس عامه حکمفرمائى داشته – اغلب ولایات و نقاط مهم مملکت، بی حکومت و سرپرست و دستخوش غارتگران محلى باقى مانده، قواى متلاشى شده تأمینیه، با رقت‌ناکترین احوالى بر مقدرات خود نالان، و افراد آن از گرسنگى در حالت احتضار، خزانه تهى، عایدات مالیاتى لاوصول، اقساط مخارج مهم و ضرورى دولت در عهده تعویق و تعطیل، ابواب تجارت بکلى مسدود، و همه کس براى ضروریات زندگانى نگران و سرگردان، سختى ارزاق عمومى در مرکز و ولایات با قیافه فجیع خود حیات هیئت اجتماعیه را تهدید، قحطى و استیلاى امراض چرخ نظام اجتماعى و زندگانى افراد را متوقف، مناسبات خارجى ما تعطیل، روابط با دولت انگلستان (دولتى که در آن موقع بیش از همه، مساعدت و مخالفتش مؤثر در وضعیات داخلى بود) تیره و مبهم، و بالاخره تمام موجبات بدبختى و انقراض مهیا، و با اندک اشتباه و خودپرستى، و یا تعلل و لاقیدى، و یا جبن و بددلى، ممکن بود آخرین ضربه مخاطرات، متوجه حیات سیاسى و استقلال ملى ما گردد.

در یک چنین موقع خطیر و ایام سیاهى بود که متوکلا على اللّٰه، با اعتماد به نفس و اتکاء به وجدان و حقیقت، خودخواهى و خودپسندى را از نظر دور کرده، منافع ملت را بر مصالح شخصى ترجیح دادم، و از هیچ مخاطره جانى و شرافتى نهراسیده، بار سنگین مسؤلیت خدمتگذارى مملکت را بر دوش خود گذاردم.

بدیهى است در اول امر، محض تغییر و بهبودى موقتى اوضاع، مجبور بودم با هر نوع سعى و تلاش، وسایل آنى و فورى تهیه و تدارک نمایم تا با وضعیاتى که مستلزم مخاطرات و مهالک آنى بود مقاومت، و فرصت کافى براى امعان نظر و مطالعه دقیق حقایق در هنگامه عظیم دنیا و تجسس طرق ممکنه براى اصلاحات اساسى و تأمین حقیقى آتیه مملکت، تحصیل بنمایم.

حالت من در آن ایام، مانند غریقى بود که اول به حکم اضطرار، به هر تخته پاره متوسل گردد تا خود را بوسیله آن به کشتى و ساحل نجات برساند. به همین دلیل، در تصمیمات و عملیات خود اگر معارضى مى یافتم و منقد بى‌خبر از اوضاع میدیدم، طرف توجه قرار نداده و براى رسیدن به مقصود، یعنى نجات مملکت، احکام عقل و دانش را بر احساسات خود و دیگران ترجیح میدادم.

بسى مشعوف و خورسند هستم که به یارى خداى متعال، نخستین تکالیف موقتى خود را با هدایت عقل و وجدان و به نیروى آن درجه از قوه و توانائى که بارى تعالى جله اسمه، به این بنده ضعیف عطا فرموده، در تهیه وسائل پیشرفت موقتى، و در عین حال، خاتمه دادن به مخاطرات و منع عوایق داخلى و خارجى، با حس فداکارى تا حدى که مقدور شد انجام دادم.

در اداى این وظیفه صعب، پس از تأییدات غیبیه و توجهات اولیاء اسلام و اتکاء به تقویت هاى شاهانه، که البته علل اصلى موفقیت اینجانب بودند، مساعدت و حسن موافقت اولیاى دولت انگلستان نیز عامل مؤثر و قوى گردید، و البته نباید از امتنان مساعدت هاى آن دولت، خاموش نشست.

دولت معظم انگلستان، در عقیده جلوگیرى از هرج و مرج و ایجاد امنیت و نظم در ایران، با اولیاى دولت شاهنشاهى ابراز موافقت نموده و حصول این مقصود را موافق با مصالح خویشتن یافته، در حدودى که وضعیات عمومى اجازه می‌داد، از کمک با کابینه اینجانب مضایقت ننمود.

گرچه این مساعدت از بعضى حیثیات و مخصوصاً از حیث اسلحه و مهمات نظامى، رضایت بخش و تا آن درجه کافى نبود که موفقیت اولیاء دولت را در حفظ انتظامات، زودتر و بیشتر محسوس نماید، لیکن همان مقدار کمکى که با دولت ایران بعمل آمد، قابل تقدیر و در موفقیت دولت تأثیر کامل داشت. مخصوصاً مساعدت مالى در تأمین ارزاق و اقتدار دولت بر تأدیه منظم مصارف جاریه مملکت، براى استقرار و بقاى نظم به موقع و نافع واقع گردید.

بدیهى است در این مدت، معاندین من و جاهلین و ارباب اغراض از آنچه توانستند براى اینکه اینجانب را خسته و مأیوس و به کناره‌جوئى مجبور نمایند، خوددارى نکرده، علاوه بر انواع تشبثات جاهلانه، مکرر سعى کردند خاطر مهر مظاهر ملوکانه را از این بنده مکدر نمایند، ولى هیچوقت ذات مقدس شاهانه، از القاآت آنان متأثر نگردیده و همواره علاقه خاطر همایونى به حفظ مصالح مملکت، پشتیبان قوى و نگاهبان مؤثر اینجانب بود.

در طى این عقبات و در عین آنکه براى نگاهدارى و بهبودى اوضاع موقتى، صرف مساعى مینمودم، البته از این نکته غفلت نداشتم که این بهبودى داراى جنبه دوام و ثبات نیست و اتخاذ تدابیر اساسى براى تأمین زندگانى دائمى و ترقى و تکامل مملکت از نقطه نظر اقتصادى و اجتماعى، مرحله ثانوى و مهم‌تر وظیفه اینجانب است و مادام که در این طریق فکر و تدبیرى نشود، زحمات و مشقات، بى‌نتیجه و مخاطرات حتمى الوقوع است، زیرا اولا همه روزه تجربه جدیدى عقیده راسخه مرا تأیید میکرد که نجات مملکت، بدون انتظام و اصلاح ادارات میسر نیست – و انتظام ادارات، بدون توسل به معلومات فنى مستشارها و معلمین خارجى صورت نمیپذیرد، و بالاخره تأسیس و اصلاح ادارات ایران، که على الظاهر مدعى مشابهت با ادارات اروپائى هستند، ولى از حقایق تنظیمات اروپائى بکلى بى‌بهره میباشند، بدون توسل به معلومات متخصصین و ارباب فن خارجى، غیرممکن است.

سعى و تلاش اداره‌کنندگان ایرانى که بواسطه نقص تجربه و تعلیمات و نبودن وضعیت ثابت، تاکنون در اجراى اصلاحات عقیم مانده و در مقابل برچیدن اوضاع قدیم، به ایجاد هیچ وضع جدیدى که قابل دوام و بقا باشد موفق نشده، عدم کفایت خود را ثابت و این حقیقت را روشن‌تر نموده است که مادام که معلمین کارآزموده، شالوده محکمى براى اصلاحات طرح نکرده و اساس متینى ایجاد ننموده‌اند، که عناصر مستعد ایرانى را در مکتب عمل و اداره، با تمرین متینى که لابد منه، آموختن فنون و تجارب ادارى است، براى خدمات مملکت حاضر نمایند، تشکیل ادارات و دوایر و شعب و هیئتها و کمیسیون ها و غیره، جز فزودن خرج و تشویق هرج و مرج، حاصل و نتیجه نخواهد داشت.

ثانیاً بالبداهه معلوم و مسلم بود که مساعدت مالى که با دولت ایران میشد، و اثرات آنى و موقتى خود را مى بخشید و با مضراتى که داشت، صرف نظر از آن ممکن نبود، و مانند مخدرى که در تسکین فورى درد مؤثر، ولى در دفع مرض بى‌اثر بود، نمیتوانست دواى دائمى مملکت و موجب شفاى قطعى باشد، و تدبیر زندگانى اساسى و دائمى مملکت و ترک زندگانى روزمره و بى اساس هر روز بصورتى و در تحت تأثیر حادثه جدیدى، لزوم غیر قابل انکار خود را اثبات مینمود.

اوضاع مالیه مملکت، بیش از آنچه بشرح درآید، اسف انگیز بود. مالیاتهاى دولت بواسطه کشمکش ها و بى‌نظمى‌هاى داخلى و نتایج جنگ بین المللى و قحطى و امراض و عوامل مهلکه دیگر، به درجه صفر رسیده بود، عایدات کمرگى بواسطه عدم امکان مبادلات تجارتى از میان رفته، تهیه اسلحه و مهمات براى تنظیمات و تجدید قواى تأمینیه غیرمقدور بود،‌ و براى شروع به هر اصلاح و استفاده از هر وضع و علاج هر خطرى، مراجعه به سرمایه خارجى، وسیله و شرط منحصر بنظر می‌آمد.

تبدیل سیاست دنیا در نتیجه جنگ بین المللى، و طرح خطوط و نقوش اصلیه در نقشه جغرافیاى عام (مخصوصاً پس از انقلاب و تشنج عظیم روسیه) و سعى و تلاش هر یک از قطعات مجاور مملکت ما براى تقویت و نیرومندى خویش و اتصالات آنها به دول قوى‌تر و نیرومندتر، در هر لحظه درس جدید و تنبیه تازه‌اى بود که باید در تقویت اساس مملکت کوشید و مزاج مملکت را براى مقابله با وضعیت و مشکلات محتمل الوقوع آتیه حاضر و مهیا کرد.
بالجمله بطورى که در فوق ذکر شد، احتیاج مملکت از حیث توسل به کمک هاى فنى و مالى خارجى، محل شبهه و تردید نبود، فقط سخن در اینجا بود که این کمک هاى فنى و مالى ضرورى، از کدام منبع خارجى تحصیل شود که شرایط اصلى ممکن بودن و عملى بودن را دارا بوده، موافقت آن با استقلال مملکت نیز مشکوک نباشد.

در این باب، عقاید مخصوصاً از نقطه نظر احساسات، متفاوت بود. طرق مختلفى براى مشى سیاسى دولت ترسیم میشد، ولى بواسطه دور بودن از محیط حقیقى سیاست و عجز از تمیز وضعیات یا ملاحظه در اظهار عقیده، جنبه امکان اجرا و قابلیت عمل در آنها کمتر رعایت مى گردید.

هیئت دولت که مسؤل مقدرات مملکت بود، مجبور بود نظر خود را به حقایق و واقعیات محدود کرده، از احساسات و اوهام تحقق ناپذیر دورى جسته، متعاقب تجربیات ده‌ساله و تشبث به تمام وسایل متصوره، و بالاخره عقیم ماندن نقشه هاى اساسى و نتایج وخیمى که از آن حاصل گردید، غیر از خرد و دانش هادى دیگرى براى خود نپذیرد.

در نتیجه این افکار، هیئت دولت مطالعات زیادى در اطراف قضیه نموده و تمام طرق را در تحت نظر و تفکر درآورده، در نتیجه معتقد به این عقیده شد که مراجعه و توسل به متخصصین از ملل مختلفه، براى مصالح دولت و مملکت، عملى نبود. زیرا علاوه بر احتمال وقوع رقابت هاى ملى و نژادى ما بین آنان، که براى پیشرفت اصلاحات مضر و نتایج سوء آن متوجه ما میگردید، هیچیک از ملل را در تمهید وسایل سعادت مملکت طورى ذیعلاقه و ذى نفع نمیکرد که مساعدت‌هاى مهمى براى ترقیات فورى و سریع نموده، مملکت را از حالت بدبختى و فلاکت امروزه، به طرز مؤثرى رهائى بخشند؛ و علاوه بر اینکه همان رقابتهاى اول امر، امکان وقوع آن را مشکل مى‌نمود. بر فرض وقوع، پس از مدتى تجربه و عمل، با تحمل مضار و آفات، مسلما تأخیر مسئله توحید سبک و اسلوب اصلاحات، مراجعه به مبدأ واحد فنى را مخصوصاً در پاره‌اى ادارات مهمه، الزام میکرد.

با توجه به نکات فوق، و تحت نظر آوردن حقایق وضعیات داخلى و خارجى، مراجعه به دولت دیگر، غیر از انگلستان، علاوه بر اینکه با سوابق مساعدتها و اطمینان قطعى که در ضمن مذاکرات، از نظر مساعد آن دولت به حسن استقبال و آتیه ایران حاصل گردید، اقتضا نداشت، شرط امکان و عملى بودن را نیز فاقد بود.

بنابر ملاحظات فوق، هیئت دولت در ضمن ایفاى وظایف روزانه و استقرار نظم و تهیه موجبات آسایش حال اهالى، از نقطه نظر تعیین خط مشى سیاسى دولت و روشن کردن این تکلیف، از مذاکره با دولت انگلستان در تأمین آتیه مملکت خوددارى ننمود.

چندى از متارکه جنگ نگذشته بود که در این مسائل بطور کلى با اولیاى دولت معظم‌لها مذاکرات بمیان آمد؛ و در این مذاکرات، تمام شرایط صلاح مملکت رعایت، و در نتیجه تبادل نظریات و اقدامات که مدت چندین ماه طول کشید، قراردادهائى با موافقت طرفین مقرر گردید.

البته براى تصمیم در عقد این قرارداد و خاتمه دوره بى‌تکلیفى، علل و موجبات دیگرى نیز موجود بود که اظهار و اعلام آنها فعلا نیز خالى از اقتضاء است و ارباب فراست با مختصر تأمل و توجهى به وضعیات بین المللى مى‌توانند آن حقایق را دریافته و تصمیمات دولت را تقدیر نمایند. قسمتى از این حقایق، مربوط به سیاست گذشته ایران در مدت امتداد جنگ بود که سعى و کوشش نمایندگان دولت را در کنفرانس صلح دوچار موانع و اشکالات کرد، و بالاخره با تمام مشکلات و ملاحظات فوق، موفقیت به انجام این قرارداد حاصل گردید.

بطوری که ملاحظه میشود، در آنها دولت تأمینات کافیه براى حفظ حیثیات استقلال مطلق و تمامیت ایران تحصیل نموده، و استفاده از معلومات فنى متخصصین انگلیسى را با کمک‌هاى مادى و مالى دیگر، از قبیل اسلحه و مهمات، بدون اینکه تکالیف مضرى قبول نماید بدست آورده، تغییر عهدنامه و تجدید نظر در تعرفه گمرکى براى اینکه عایدات در آتیه کفایت مصارف اصلاحات را نیز بنماید، مسلم گردیده.

علاوه بر اینها، به موجب مراسله و تعهدات رسمى جداگانه، به تحصیل مساعدت دولت انگلستان براى موافقت با تقاضاهاى مشروع مملکت در کنفرانس صلح موفق گردیده است.

موفقیت دولت راجع به عضویت ایران در مجمع اتفاق ملل، که علیحده محرز و مسلم است، نیز یک وثیقه بین المللى مهمى براى استقلال و تمامیت ایران از نقطه نظر مناسبات خارجى، موجب اطمینان تام میباشد.

در ضمن، از ذکر این نکته هم نباید خوددارى نمایم که این قراردادها بالذات، هر شرط و تعهد مضرى را فاقد و اصول و موجبات مسلمه سعادت و استقلال مملکت را داراست؛ لکن بدیهى است شرط استفاده مملکت از آن، بوسیله حسن استعمال و اجراى آن به دست اشخاص بصیر به وضعیات و مصالح آنى [آتی] مملکت است.

زیرا بهترین قراردادها و عهدنامه ها، اگر مورد سوء استعمال شود و دستهاى آلوده یا نالایق، مأمور اجراى آن گردند، مضاری را در بر داشته و فاقد منافع خواهد گردید، و در چنین صورتى، نقص و کمال قرارداد و یا ضرر و نفع آن، بالسویه خواهد بود، و مملکتى که اشخاص واقف به مصالح وقت و قادر بر اجراى وظایف را فاقد باشد و یا نخواهد بشناسد، از هیچ قراردادى استفاده نخواهد کرد؛ و به طریق اولى، فقدان قرارداد و دوام بى‌تکلیفى و درماندگى، هیچوقت از زوال و فناى آن جلوگیرى نخواهد نمود.

اینجانب همانطوری که تطبیق وضعیات حالیه را با سال گذشته، و مقایسه عملیات دوازده‌ماهه و موقتى خود را به محاکمه و انصاف افکار عامه واگذار نمودم، در موضوع این موفقیت اساسى نیز وجدان پاک اشخاصى را که به سعادت حقیقى مملکت علاقه‌مند هستند و از اغراض جاهلانه و حسیات عوام‌فریبانه دورند، و مبناى حکم و تصدیق آنها عقل سلیم و منظور داشتن حقایق است، حاکم قدرشناس و حقگذار قضیه قرار داده، امیدوارم نتایج حسنه این موفقیت، منظور نظر حق‌شناس عموم اهالى مملکت بوده، بهترین مزد خدمات و فداکاریهاى اینجانب، که ظهور سعادت ابدى و حقیقى مملکت است، هرچه زودتر مشهود گردد.

وثوق الدوله – رئیس الوزراء


اینک ترجمه قراردادها که برای اطلاع عامه، ذیلا درج می‌شود:

قرارداد بین دولت انگلستان و دولت ایران

نظر به روابط محکمه دوستی و مودت که از سابق بین دولتین ایران و انگلیس موجود بوده است،
و نظر به اعتقاد کامل به اینکه مسلماً منافع مشترکه و اساسی هر دو دولت، در آتیه تحکیم و تثبیت این روابط را برای طرفین الزام می نماید،
و نظر به لزوم تهیه وسایل ترقی و سعادت ایران به حد اعلی،
بین دولت ایران از یک طرف، و وزیرمختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان به نمایندگی از دولت خود از طرف دیگر، مواد ذیل مقرر می شود:

۱) دولت انگلستان با قطعیت هرچه تمامتر، تعهداتی را که مکرر در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران نموده است، تکرار می نماید.

۲) دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصصی را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل گردد، به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد. این مستشارها با کنترات اجیر، و به آنها اختیارات متناسبه داده خواهد شد. کیفیت این اختیارات، بسته به توافق بین دولت ایران و مستشارها خواهد بود.

۳) دولت انگلیس به خرج دولت ایران، صاحب منصبان و ذخایر و مهمات سیستم جدید را برای تشکیل قوه متحدالشکلی که دولت ایران ایجاد آن را برای حفظ نظم در داخله و سرحدات در نظر دارد، تهیه خواهد کرد. عده و مقدار ضرورت صاحب منصبان و ذخایر و مهمات مزبور، به توسط کمسیونی که از متخصصین انگلیسی و ایرانی تشکیل خواهد گردید و احتیاجات دولت را برای نخستین قوه مزبور تشخیص خواهد داد، معین خواهد شد.

۴) برای تهیه وسائل نقدی لازمه به جهت اصلاحات مذکوره در ماده ۲ و ۳ این قرارداد، دولت انگلستان حاضر است که یک قرض کافی برای دولت ایران تهیه و یا ترتیب انجام آن را بدهد. تضمینات این قرض، به اتفاق نظر دولتین از عایدات گمرکات یا عایدات دیگری که در اختیار دولت ایران باشد، تعیین می شود. تا مدتی که مذاکرات استقراضی مذکور خاتمه نیافته، دولت انگلستان به طور مساعده، وجوهات لازمه که برای اصلاحات مذکوره لازمه است خواهد رسانید.

۵) دولت انگلستان با تصدیق کامل احتیاجات فوری دولت ایران به ترقی وسائل حمل و نقل، که موجب تأمین و توسعه تجارت و جلوگیری از قحطی در مملکت می باشد، حاضر است که با دولت ایران موافقت نموده، اقدامات مشترکه ایران و انگلیس را راجع به تأسیس خطوط آهن یا اقسام دیگر وسائل نقلیه تشویق نماید. در این باب، باید قبلاً مراجعه به متخصصین شده و توافق بین دولتین در طرحهائی که مهمتر و سهلتر و مفیدتر باشد، حاصل شود.

۶) دولتین توافق می‌نمایند در باب تعیین متخصصین، طرفین برای تشکیل کمیته که تعرفه گمرکی را مراجعه و تجدید نظر نموده و با منافع حقه مملکتی و تمهید و توسعه وسائل ترقی آن تطبیق نمایند.


سواد مراسله ضمیمه قرارداد فوق

جناب مستطاب اجل اشرف افخم
امیدوارم که حضرت اشرف در دوره زمامداری با موفقیت خودتان در امور مملکت ایران، تعیین [یقین] کرده‌اید که دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان همیشه سعی نموده است که آنچه در قوه دارد، کابینه حضرت اشرف را برای اینکه از یک طرف، اعاده نظم و امنیت در داخله مملکت تکمیل، و از طرف دیگر، روابط صمیمانه بین دولتین ایران و انگلستان محفوظ باشد، تقویت نماید.

برای ابراز جدید این احساسات، که همواره مکنون خاطر کابینه لندن بوده است، من حالا مأذون هستم که به حضرت اشرف اطلاع دهم که در موقع امضاء قراردادی که مربوط به رفرم‌هایی است که کابینه حضرت اشرف اجرای آن را در نظر گرفته‌اند، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر خواهد بود با دولت علیه ایران، برای اجرای تقاضاهای ذیل موافقت نماید:

۱) تجدید نظر در معاهدات حاضره بین دولتین.
۲) جبران خسارات مادی وارده به مملکت ایران، به واسطه دول متخاصم دیگر.
۳) اصلاحات خطوط سرحدی ایران، در نقاطی که طرفین آن را عادلانه تصور نمایند.

انتخاب ترتیب قطعی و زمان و وسائل مقتضیه تعقیب مقاصد فوق، در اولین موقع امکان، موضوع مذاکره مابین دولتین خواهد گردید.

این موقع را برای اینکه احترامات فائقه خود را به حضرت اشرف تقدیم نمایم، مغتنم می‌شمارم.

پ. ز. کاکس



پس از آنکه حضار از ملاحظه و قرائت اعلامیه رسمى دولت و متن قرارداد و ضمیمه آن فراغت حاصل کردند و متوجه شاه شدند، سلطان احمد شاه ناگهان دستور میدهد بوسیله تلفون رئیس الوزراء را احضار نمایند. طولى نمیکشد که رئیس الوزراء حاضر میشود و اجازه شرفیابى میخواهد. شاه اجازه میدهد. وثوق الدوله از در اطاق که وارد میشود، شاه با تغیر و بدون مقدمه به او می‌گوید: «این چه قراردادیست که بسته‌اید؟»
وثوق الدوله خیلى ملایم، شرحى در لزوم قرارداد نامبرده بعرض میرساند و فوائدى براى آن قائل میشود و در خاتمه عرایض خود اظهار میکند که چندى قبلهم به عرض همایونى رسانیدم که قراردادى مابین دولتین ایران و انگلیس در شرف انعقاد است. ولى شاه به جواب اکتفا نکرده، بناى پرخاش را میگذارد. بالاخره با حال تغیر، او را مرخص میکند.

روز بعد از این واقعه، عده‌اى از ملیون و مخالفین قرارداد که هیاهو و انقلابى در شهر ایجاد کرده بودند، از شاه ملاقات میکنند و شاه نسبت به آنها اظهار ملاطفت و مساعدت مى نماید. اما این اظهار مهربانى شاه، باعث تکدر قلبى رئیس الوزراء شده، بوسیله عده‌اى به شاه پیغام میدهد که اگر این قرارداد بسته نشود، چنین و چنان خواهد شد؛ و در خاتمه پیغام خود اضافه مینماید که شاه خوب نبود به مخالفین دولت، اظهار مهربانى و مساعدت نماید. بعلاوه، از خارج هم پیغامها و ملاقات هائى با شاه بعمل میآید و فشارهائى وارد میگردد، از این رو، شاه هم متوجه میشود که اگر با ملیون و مخالفین قرارداد، رسماً موافقت نماید ممکن است اشکالاتى در امور کشور ایجاد کند، چه موافقت شاه با مخالفین قرارداد، رسماً مخالفت شاه با وثوق الدوله و قرارداد که یک طرف آن انگلیس ها بودند، بشمار میرفت و اینکار ممکن بود زیانهاى سیاسى هم براى سلطنت او داشته باشد، لذا با چند نفر از خاصان خود و برخى از رجال ملى ایران، مانند مرحوم مشیرالدوله و مرحوم مستوفى الممالک، مخفیانه مشورت مینماید و به آنها می‌گوید: «اگر با قرارداد موافقت بکنم به زیان کشور خواهد بود، و اگر مخالفت بکنم علاوه از اینکه از وظایف قانونى من خارج خواهد بود، صلاح مملکت هم نخواهد بود، و اگر سکوت نمایم مردم و ملیون به تصور اینکه موافق قرارداد میباشم، به من حمله خواهند کرد. بنابراین به عقیده من بهتر این است همانطوری که قبلا هم تصمیم داشتیم، موقتاً به اروپا مسافرت نموده تا در تهران نباشم و مخالفین قرارداد، بنابر مقتضاى زمان هر طورى توانستند خودشان با رئیس الوزراء داخل مبارزه شده، آن را بر هم زنند، وقتی که از اروپا مراجعت کردیم قطعاً تکلیف یکسره و موضوع منتفى شده است. با این ترتیب، رسماً با هیچیک مخالفت و موافقتى نکرده‌ایم.» حاضرین این فکر و تصمیم شاه را پسندیده، رأى ملوکانه را صواب و به صلاح مملکت تشخیص دادند.

روز بعد، در شهر منتشر میشود که شاه تا چند روز دیگر به اروپا مسافرت خواهد کرد.

در این اثنا، دولت انگلستان رسماً از پادشاه ایران دعوت نمود که به انگلستان رفته، مهمان دولت انگلستان باشند.

همچنین پس از انتشار خبر مسافرت شاه، از طرف دولتین ایتالیا و بلژیک نیز رسماً از پادشاه ایران دعوتى بعمل آمد که به ایتالیا و بلژیک مسافرت نماید.


اعلامیه رسمى هیئت وزراء

نظر به تصمیم قطعى ذات مقدس شاهانه ارواحنا فداه، به اطلاع و استحضار عموم میرساند که در این موقع که جنگ بین المللى خاتمه یافته و اوضاع عادى در اروپا اعاده شده است، بندگان اعلیحضرت قوی‌شوکت اقدس همایون خلد الله ملکه، براى استراحت و رفع خستگی شش‌ماهه، مسافرت غیررسمى به اروپا خواهند فرمود.
تاریخ مسافرت ملوکانه، در عشر آخر ذیقعده هذه السنه، و خط حرکت، از راه انزلى خواهد بود.

بندگان والاحضرت اقدس ولیعهد دامت عظمته، از تبریز بر حسب احضار ملوکانه عازم تهران، و عنقریب به مرکز دارالخلافه نزول اجلال خواهند فرمود، و در مدت غیبت بندگان اقدس شهریارى، در پایتخت متوقف خواهد بود.

وثوق الدوله


(بنابراین روز جمعه دوم اسد ولیعهد محمد حسن میرزا وارد تهران شد.)

با این کیفیت، برنامه حرکت احمدشاه رسماً از طرف دولت اعلام گردید و شاه در اواخر برج اسد ١٣٣٧ قمرى با تشریفات ذیل از تهران به طرف اروپا حرکت نمود.

سلطان احمدشاه به اتفاق ملتزمین رکاب خود که عبارت بودند از:

۱- شاهزاده شهاب الدوله، رئیس تشریفات دربار سلطنتى.

۲- نصرت الدوله، وزیر خارجه
٣-  شاهزاده نصرت السلطنه
۴ _ شاهزاده محمد حسین میرزا (فرزند فرمانفرما )
۵. دکتر لقمان الدوله، بعنوان حکیم باشى
۶ – حکیم الدوله، طبیب مخصوص و ناظر خرج ملتزمین رکاب.

٧ – گارد مخصوص سلطنتى، که ریاست آن با عبدالله خان طهماسبى بود.
بعلاوه عده‌اى دیگر از نزدیکان شاه و خدمه مخصوص، در التزام رکاب بودند.

دسته‌ها