صورت مشروح مجلس لیله چهارشنبه ۲۷ حمل [فروردین] ۱۳۰۳ مطابق ۱۱ رمضان المبارک ۱۳۴۲
(مجلس سه ساعت و نیم از شب گذشته به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید)
(صورت جلسه لیله دوشنبه ۲۵ حمل را آقای آقا میرزا شهاب الدین قرائت نمودند)
رئیس – آقای دست غیب (اجازه)
دست غیب – راجع به دیرآمدگان، بنده را بی اجازه نوشتهاند. در صورتی که بنده اجازه خواسته بودم و فراموش کرده بودند بیاورند بعد آوردند.
رئیس – بسیار خوب اصلاح میشود. دیگر آقایان ایرادی ندارند؟
(گفته شد خیر)
رئیس – دستور امشب چنانکه گفته شد اولاً مذاکره در پروگرام هیئت دولت است و بعد در موقع تنفس انتخاب کمیسیونها.
بالفعل مذاکرات راجع به کلیات است. در کلیات اولاً آقای مدرس مخالفند.
مدرس – محض استحضار خاطر آقایان عرض میکنم که بنده و چند نفر رفقا ممتنع محسوبیم ممتنع مخالف نیست منتظر عمل است اگر دید عملیات موافق مقصد و آنچه مطلوب است واقع شد البته جزو موافقین خواهد شد و اگر دید عملیات هیئت دولت موافق آن مقصدی که دارد واقع نشد جزو مخالفین خواهد بود. فعلا پروگرامی دولت تقدیم مجلس شورای ملی نموده یک اشکالاتی بنظر میرسد در این پروگرام و فی الحقیقه تنقید نیست بواسطه اینکه پروگرام در حقیقت مشاوره ایست در آنچه منظور نظر است که در این دوره تقنینیه بجا آورده شود. شاید بعضی مواد مطالب بنظر هیئت دولت رسیده باشد که بعضی آنها را ناقض یا زائد بدانند تا عقیده شان بر تغییر باشد. این است که مذاکره در پروگرام را آقایان حمل بر تنقید نکنند؛ غرض من این است که این پروگرام هیچ شباهت با پروگرام هائی که دورههای دیگر دولتها تقدیم مجلس میکردند ندارد. معنی پروگرام این است که یک احتیاجات مملکتی را دولت بنظر میآورد و یک مقدمه که دلالت داشته بر احتیاج و راه عملی آنها را در مقدمه ذکر میفرمایند و بعد موادی در آنجا ذکر میکند. پروگرامهائی که در دورههای سابق از طرف دولتها تقدیم مجلس میشد غالباً این قسم بود. آن وقت من شخص که خارج بودم (و البته دولت اطلاعاتش از احتیاجات مملکتی بهتر از ما است که خارجیم) در آن مقدمه نظر میکردم و من هم آن نظر دولت را میفهمیدم. ولی چند ماده نوشتهاند که فلان کار و فلان چیز؛ بنده و شخص دیگر که اطلاع ندارد نمیتواند تصدیق کند و نمیتواند تکذیب کند.
این پروگرامی که آقایان نوشتهاند دارای چند ماده است. همچو بنظر من میآید که خیلی مجال تنگ بوده است. عده آقایان شش هفت نفر بودند هر کدام قسمت کرده و یکی برای خودشان نوشتهاند. یکی متعلق به وزارت فوائد عامه است یکی وزارت عدلیه است کذا و کذا. همه اش را سر درآوردم یک چیزی نوشتهاند، اما توحید اوزان را نفهمیدم مناسبتش با پروگرام چه بود! مقصود هر کدام از اینها را شخص بخواهد بگوید صحیح است، دلیلی ندارد چون مقدمه ندارد و هر کدام را هم بخواهد نگوید صحیح نیست، باز دلیل ندارد. لهذا بنده عرض میکنم یک چیزهای را که خودم حس میکنم که محل احتیاج مملکت است بلکه فوری است و بلکه عملی است و هیچ در آن پروگرام عملی اسم برده نشده، حالا عرض میکنم، شاید آقایان نمایندگان هم تصدیق بکنند، شاید نکنند؛ یا آقایان وزراء تصدیق فرمایند یا نفرمایند.
از جمله چیزهائی که محل احتیاج مملکت است که ابداً در این پروگرام اسمی ازش برده نشده است و حال آنکه مملکت ما تجارتشان توسعه بشود وضعیتشان توسعه شود بیشتر است و این است چیزهائی است که مملکت به آن محتاج است بلکه هر چه تصور میکنم چیزی مقدم بر آن ها نیست و دولت فکری صرف این کار نفرموده است و یک نظری اتخاذ نکرده است که در این پروگرام گنجانده باشد که ما متنبه و متذکر شده باشیم، اینکه عرض کردم، لوازم این معاهده تجارتی با روس است که در آن دوره هم مطرح بود و نشد و از این جهت یک قسمت بزرگ اقتصاد مملکت در بوته اجمال مانده است و ابداً در این پروگرام اشاره به آن نشده است که دولت نسبت به این موضوع چه نظری دارد و راجع به تجارت که سابقاً در حقیقت دو ثلث ایران انتفاعش از تجارت با خاک روسیه بوده نظری گرفته و آیا یک تدارکی دیدهاند و یک مقدماتی درست کردهاند یا خیر، ابداً در این پروگرام چیزی از آن ذکر نگردیده است و من گمان میکنم این از اهم امور است.
و هکذا از این نمره چیزهائی که موجب ثبوت و تولید ثروت است و امثال ذلک که در نظر آقایان هست که در آن دوره بنا بود برای اجناس به اصطلاح لوکس و عالی بواسطه اقتصاد و ثروت مملکت یک ترتیبی داده شود مثل است عرض میکنم از این نمره چیزها ابداً در پروگرام دولت نیست. خوب است آقایان این را در مد نظر بیاورند یک ماده متعلق به این در پروگرام اضافه بفرمایند. این پیشنهادی است که بنده عرض میکنم، آقایان هم اگر قبول فرمودند بروند و این را اضافه کنند.
یک مسئله این است (چون اسم این پروگرام عملی است) مثلا متعلق به عدلیه، یک عبارتی مرقوم فرمودهاند که تکمیل قوانین عدلیه و بسط تشکیلات آن در ولایات و امثال ذلک؛ گمان میکنم آنچه مملکت احتیاج دارد مقدم بر احتیاجات دیگر، قانون جزا است. اگر تأمل بفرمائید بدون قانون جزا هیچ اجتماعی به راحتی زندگی نمیکند. خوب شاید منظور نظرشان از شاید تشکیلات زیاد و قوانین تکمیل بشود، یکی هم این بوده است، و لکن بالخصوص این مسئله، مسئله بوده است که باید اگر نظر به اصلاح داشته باشند این را یک اهمیتی داده باشند، والا سه چهار پنج ماه است که این دولت روی کار است، فقط کسی که زیاد شده است آقای امیر اقتدار است؛ و این پروگرام که تنها مال آقای امیر اقتدار نیست، مال همه دولت است. این سه چهار پنج ماه، در عدلیه خیلی سعی کردیم که بفهمیم چه کردند؛ دیدیم بجز تشکیل کمیسیونهای تفتیش و کمیسیون لباس، کمیسیون ارباب جمشید و چند کمیسیون دیگر، کاری نکردند. این سه چهار پنج ماه اینطور بوده است، امیدواریم بعد از این، نسبت به این وزارت خانه یک ترتیبی که اساسش را اصلاح کند بدهند و به عقیده ما قانون جزا است، مملکت قانون جزا میخواهد، عدلیه و محاکمات بدون قانون جزا اثری برایش مترتب نمیشود. گمان من اینست که اگر توجه بفرمائید این مسئله اهمیت داشته باشد، اگر قبول بفرمائید این را باید در پروگرام قرار بدهند.
و هکذا در مسائل دیگر از جمله مسائلی که اینجا اشاره به آن نشده است و حالا عرض میکنم، نسبت به قوانین پیشنهادی است. بلی قانون ممیزی را باید درست کرد و قانون استخدام معلمین را باید درست کرد، اما قانون استخدام کشوری را که ما در آن دوره نوشتیم و این قدر زحمات تولید شد و اشخاص زیاد به جهت نواقص این قانون به زحمت افتادند خیلی مقتضی بود که دولت در اینجا یک نظری بیند از دو این را جزء یک پروگرام قرار بدهد. همه شماها میدانید که از وقتی که این قانون گذشت چقدر صدمه به اشخاص وارد آمد. البته وقتی که قانون بدواً میگذرد تمام جهات منظور نظر مقنن نمیآید خیلی چیزها مخفی میماند خیلی عیبها مسئور میماند بعد در مواقع جریان و عمل عیبها ظاهر میگردد و دیدید که قانون استخدام کشوری چه عیبهائی از او بروز کرد و چه زحماتی برای مستخدمین بیچاره تولید کرد خیلی مناسب بود که دولت یک توجهی بفرمایند و بواسطه این اشکالاتی که در قانون استخدام کشوری بود اصلاح آن را در پروگرام خود بگنجاند از جمله چیزها که گمانم این بود باید ملاحظه شود یکی مسئله امتیاز است. بلی یک اشاره به امتیاز نفت کردهاند و لکن ثروت مملکت ما که دفن است و مردم فقیراند باید دولت در نظر داشته باشد که امتیازات بدهد در این دوره به خصوص به اتباع داخله با شرائط سهله که واقعاً مردم از این فقر و فلاکت بیرون بیایند و منتظر اینکه یک نفطی را بیایند و دربیاورند تا چهار سال پنج سال دیگر شاید یک چاهی دربیاورند و به این تنها نمیشود ثروت پیدا کرد باید به اسرع اوقات وزارت فوائد عامه عوض اینکه نوشتهاند پست هوائی با تلگراف بی سیم درست خواهند کرد. البته اینها هم خوب است البته هر چیزی که خوب است خوب است، لیکن نسبت با اصول زندگانی نان است. باید از برای مردم فکر نان کرد این ثروت طبیعی که خدا به ما داده است باید سعی کرد و موقع هم مقتضی است یعنی همه ملتفت شدهاند که باید کار کرد و زحمت کشید، ثروتهای طبیعی را بیرون آورد، مردم را بکار انداخت. در این پروگرام هیچ دنبال این مسئله نرفتهاند که سعی در امتیاز و استخراج معادن خصوصاً به تبعه داخله با شرایط سهله که اسباب توسعه ثروت شود.
هیئت دولت اگر این عرض بنده را مورد توجه قرار بدهند البته عملی هم هست اگر با شرائط سهله بدهند گمانم این است که خود ایرانیها رغبت پیدا کنند بعکس گذشته که هیچ فرد ایرانی منتفع نشد از این ثروتهای طبیعی یا ندادند یا اشکالهائی تراشیدند و یا به مشکلات برخوردند و همین طور ماند.
مسئله دیگر فرمودند تکمیل قوای امنیه و نظام و نظمیه. بعقیده من این جا باید نوشته باشند اصلاح نه تکمیل. هر چه شخص دارد باید اول عیب او را رفع کند. بعد در صدد ازدیادش برآید و این حرف را بنده در معارف هم میزنم. هی شما نوشتهاید و میفرمائید توسعه معارف تکمیل و توسعه قوه نظام و امنیه. آنچه دارید باید اصلاح بکنید و آن اصلاح کرده را توسعه بدهید والا ده تا مدرسه را صد تا بکنید لیکن اطفال که میروند بی سواد درمیایند اما اگر ده مدرسه را اصلاح کنیم و بعد بر آن نهج اصلاح که ده توسعه بدهیم آن نافع است.
بنده این عرض که میکنم هم نسبت به معارف است هم نسبت به نظام میگویم. مملکت یعنی صاحب نظام یعنی صاحب قوه هر مملکتی که قوه ندارد مملکت نیست مثل اینکه سالهای دراز نبود و الان که یک صورت نظامی پیدا کرده است و از برکت او مملکت امنیت پیدا کرده است باید این را اصلاح کرد. و تصدیق هم دارند که باید اصلاح کرد و سپس توسعه داد. توسعه دادن بی اصلاح ضررش اکثر است از نفعش اما یکی که اصلاح بشود یعنی چه اصلاح بشود یعنی اداری بشود قوه نظام باید اداره بشود باید قوه مملکت باشد سپس توسعه داده شود. بیست هزار صد هزار و صد هزار و یک کرور باشد لهذا اصلاح را بنده احسن از تکمیل میدانم. این قسم بیانات، بیانات توضیحی و تشریحی است و محض توجه دولت است که متوجه بشوند و اینها را اگر صلاح بدانند اضافه کنند بواسطه اینکه رسم نیست یعنی تا حال نبوده است پس گرفتن و پروگرام و تجدید کردن. و اگر اینگونه امور را محل نظر قرار بدهند گمانم این است اولی است که جزو پروگرام باشد تا یک اموری که یا غیرعملی باشد یا صرف لفظ باشد مثل روابط حسنه. البته همیشه روابط حسنه زینت پروگرام ها هست.
یک مسئله دیگر را که میخواهم عرض کنم این است که هیئت دولت در اول کابینه خودش یک پروگرام منتشر کرد و اگر خاطر آقایان باشد این بود (اجراء قانون و حفظ حقوق عموم و حدود مملکت) هر چه من فکر میکنم از پروگرام عملی به این خوبی در این پروگرام اسمی ازش برده نشده است. نمیدانم چرا. و حال آنکه بهترین عبارت و بیانی از برای عمل بود اجرای قانون حفظ حقوق عموم و حفظ حدود مملکت. این پروگرامی بود که در اول تشکیل این دولت منتشر شد. گمان نمیکنم آقای امیر اقتدار مانع این ماده بودهاند. باقی افراد دولت که همان افراد دولتند، اگر این اجرای قانون به یک مشکلاتی برخورد، ممکن است بفرمایند که چون به یک مشکلاتی برخورد از این جهت در این پروگرام ذکر نکردیم. بر فرض هم که اجراء قانون به مشکلات برخورد البته باید مشکل را رفع کرد. این قدم اصلاح است: مملکت یعنی حاکم قانون، اگر قانون حاکم نباشد مملکت نیست. یعنی ۳۰ کرور یک آدم است نه یک سی کرور فرق است بین یک سی کرور با سی کرور یک آدم حاکم باید قانون باشد و هر کس از خودش بترسد یعنی اگر من بد کردم بترسم. این است معنی اجرای قانون. این است مملکت قانونی. بدبختانه در این مدتی که این مملکت به اصطلاح قانونی شده است، قانون حکم فرما نبوده است. پس این ماده پروگرام مقدم بر تمام مواد بوده است. اگر در این پنج ماه عملی نکردهاید خوب است قرار بگذارید که بعد از این عمل فرمائید و این پیشنهاد را از بنده قبول بفرمائید و باز اجرای قانون را پروگرام خودتان قرار بدهید والا این قافله تا به حشر لنگ است.
وزیر امورخارجه – بنده از بیانات آقای مدرس خیلی خوشوقت هستم برای اینکه همان طور که خودشان فرمودند تنقید نکردند از پروگرام و تصدیق فرمودند. منتها در تمام بیانات ایشان، بنده وقتی که سنجیدم یک تنقید داشت و آن این بود که فرمودند چرا این پروگرام تفصیل بیشتر از این نداده والا تمام آنچه را که فرمودند در واقع توضیح همین پروگرام بود. هیئت دولت هم همین چیزهائی که ایشان فرمودند کرده است و تصور میکنم اگر آن طوری که ایشان فرمودند به تفصیل پرداخته بودیم آن وقت اینجا اعتراض میشد که این پروگرام به این دور و درازی عملی نیست. فقط چیزی که لازم میدانیم عرض کنم (چون ایشان مخالفت نکردند که بنده دفاع کنم) این است که یک قدری باید توجه بفرمائید که ما کم کم داریم از حالت تازه کاری یعنی مبتدی بودن بیرون میآئیم. هیئت دولت که این پروگرام را نوشته است و به عقیده ایشان خیلی مجمل است، برای این است که هم خودش و هم مجلس شورای ملی را کاملا آگاه به حوایج این مملکت میدانسته است، و وقتی گفته است تکمیل قوانین عدلیه خود را محتاج به این نمیدانسته است که ذکر کند آن قوانین کدام است و همه چیز است زیرا مممین است و امروز همه کس میداند ما هم میدانیم شما هم میدانید دولت هم میداند و عدلیه ما هم تازه نیست که ندانیم و کسی نداند که محل حاجت مردم چیست. همه میدانیم یکی از قوانین مهمه که برای این مملکت لازم است اول قانون جزا است، بعد قانون تجارت است و بعد قانون مدنی است و ذکر امور را توضیح واضح میدانستیم.
فرمودند اقتصادیات، اولا اگر در این پروگرام درست به دقت توجه بشود بطور عملی دیده میشود که از اقتصادیات خیلی گفته شده، منتهی لفظ اقتصاد ذکر نشده است و اینهم بعلاوه در تحت همان عنوان درمیآید و ما حالا تازه لازم نیست فکر کنیم و بگوئیم که اقتصادیات برای این مملکت لازم است همه ماها می دانیم این از قبیل اظهار علم به علم است والا ما میدانیم که اقتصادیات برای مملکت لازم است ما هم می دانیم شما هم میدانید ما هم میدانیم که شما می دانید شما هم میدانید که ما هم میدانیم.
در خصوص تجارت فرمودند. توجه بفرمائید برای اینکه تجارت ترقی کند اول چیزی که لازم است برای مملکت امنیت است بعد عدالت اگر این دو اصل حاصل شد تجارت خودش ترقی میکند چیزی نیست که هیئت دولت بگوید من درصدد ترقی تجارت برمی آیم درباب عهدنامه تجارتی که فرمودند همه کس میداند که عهدنامه تجارتی با دولت روسیه مدتی بود که محل مذاکره و گفتگو بود وبالاخره ختم شد وهیئت دولت هم او را ختم کرده است یک عهدنامه نمیشود مگر اینکه مجلس شورای ملی بیاید و تصویب شود.
غرض بنده اینست که بنظر ما آمد این توضیحاتی که ایشان فرمودند لازم نبود که ما شرح بدهیم ولی حالا که ایشان فرمودند بهتر شد والا مخالفتی در بین نبود و تفاوت فقط در بین اجمال و تفصیل است. معلوم میشود که ایشان نظرشان اینست که پروگرام دولت باید مفصلتر باشد ولی چون مخالفتی نکردند بنده هم بیش از این لازم نمیدانم چیزی عرض کنم.
رئیس – آقای حائری زاده. (اجازه).
حائری زاده– گفتنیها را بطور اهم و اکمل آقای مدرس فرمودند و چیزی که بنده عرض میکنم حقیقتاً باقی نگذاردند. آقای وزیر امورخارجه هم تصدیق فرمودند ولی یک جمله را هم فرمودند که باید بر حسب عقیده آقای مدرس پروگرام مفصلتر باشد. بنده معتقدم که اگر مختصرتر نوشته بودند که شباهتش به مرامنامه بیش از پروگرام نبود، بهتر بود. پروگرام عبارت است از یک دستورالعملی که دولت در مجلس برای خودش معلوم میکند که آقایان نمایندگان اگر نظری دارند و اصلاحاتی لازم می دانند اظهار کنند که شما این عملیاتی که در مدت مأموریت خودتان دارید بکنید اینجا زیاد است اینجا کم است و باید اصلاح بشود، ولی یک بی تناسبی هائی بین مواد این پروگرام هست.
بعقیده بنده راجع به قوای دفاعیه که نوشته: تکمیل قوای دفاعیه مملکت و گذرانیدن قانون خدمت نظامی عمومی، این یکی از اصول مقدسه اسلام است که باید هر مسلمانی برای دفاع از مملکت اسلام، خودش را حاضر کند منتهی در اعصار قدیمه بطور دیگر خود را حاضر میکردند و حالا باید خود را داخل در قشون کرده و بترتیب دیگری خود را حاضر کنند ولی بشرطها و شروطها. این دولتی که نظام اجباری را میگوید برای حفظ مملکت مفید است اگر معارف همراه این نظام عمومی نشود یک معایبی تولید میکند که محسناتش را میپوشاند. و یک امارت لشکر و امیر لشکرهائی ایجاد میکند که خیال میکنند کم کم ممکن است مملکت را از مرکزیت انداخت و بنده معتقد هستم که دولت وسائل اجرای قانون و دفع مخالفین قانون را اگر جزء اصل پروگرام خودش قرار داده بود بهتر از این پروگرامی بود که دارای چندین ماده است و به مرامنامه شباهتش بیشتر است تا به پروگرام. چه فرق میکند سالارالدوله در مملکت پیدا بشود و حکومت مرکزی را تهدید کند که شما باید فلان و فلان کنید، یا حسنعلی جعفری از گوشه مملکت پیدا شود و این حرف را بزند…
رئیس – اسیضاح بنا نبود بشود. از موضوع به کلی خارج است.
حائری زاده – چون در مسائل جزئی و کلی مملکتی یکی دو وقت است که وکیل میتواند اظهار عقیده کند یکی موقع پروگرام است یعنی موقعی که دولت پروگرام خود را به مجلس آورده و در اطرافش صحبت میشود وکیل از فراش عدلیه نهاوند هم میتواند صحبت کند و معایبش را اظهار کند تا دولت در موقع عمل معایبش را بداند و جلو چشمش باشد و جلوگیری کند و بنده خارج از موضوع عرض نکردم.
رئیس – از روی کدام سابقه اینطور میفرمائید؟
حائری زاده – در دوره پیش اینطور رسم بوده است.
. رئیس – گمان نمیکنم.
حائری زاده – خوب اگر بنده حق ندارم عرض بکنم که نمیکنم.
رئیس – اگر در کلیات این پروگرام میخواهید مذاکره کنید بفرمائید ولی اگر میخواهید استیضاح کنید آن امر علیحدهای است.
حائری زاده – استیضاح نیست.
رئیس – از موضوع خارج نشوید.
حائری زاده – بنده عقیده دارم که دولت برای اجرای قوانین موضوعه و مرکزیت دادن به قوای مملکت اگر بیشتر توجه بکند، بهتر از این است که آیروپلان بیاورد در شیراز و راه نداشته باشد طیران بکند. مملکتی که پست یزد و کرمانش هنوز با گاو و شتر حمل میشود، آیروپلان و پست هوائیش زائد است و عملی نیست، بلکه مرام است و من زائد میدانم آنچه را نوشتهاند. و اگر آن دو ماده که قبلاً همین کابینه پروگرام خودش قرار داده بوده بود حالا هم ضمیمه این پروگرام قرار داده میشد من انسب و اولی میدانستم و کمتر هم در اطرافش ممکن بود مذاکره کرد. بیشتر هم عرض نمیکنم.
رئیس – آقای آسید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب – گذشته آئینه است برای آتیه. یک کابینه به مجلس معرفی شده است به فرمایش آقای مدرس یک نفر زیاد شده است که آقای امیر اقتدار باشد. پنج ماه است از عمر این کابینه گذشته است نه بنده بلکه همه نمایندگان می دانند که این کابینه کابینه عملی بوده و کابینه لفظی و عبارتی نبوده است.
اولاً فرمایش آقای مدرس که فرمودند که چرا مختصر نوشتهاند و شرح ندادهاند گمان نمیکردم همچو فرمایشی بفرمایند چون خود آقای مدرس یکی از اشخاص مثبت است و هیچ وقت منفی نبودهاند و همیشه متوجه عمل بوده است نه متوجه نفی. و هر چه را که در این مدت قلیل سیر کردیم دیدیم این کابینه عملی بوده و قدمهای عملی برداشته است. پس از آنکه این مسئله بر ما هویدا شد و دیدیم که تمام هم این کابینه راجع به عمل است منتهی این است که عمل زمانی زمان میخواهد و در آن واحد نمیشود. لابد باید زمان بگذرد تا آن عملیات نتایج خود را بدهد. الان بنده ایراد کنم چرا این عملیات نشده؟ چرا خط آهن کشیده نشده؟ چرا معادن کشف نشده؟ این که نمیشود. البته وقت لازم دارد.
بیان کردند که چرا دولت حفظ حقوق عمومی را از فلان سرحد نکرده است. اینها زمان لازم دارد و باید زمان بگذرد تا عملیات هویدا شود و معایب معلوم گردد.
آقای مدرس چنانچه آقای وزیر امور خارجه هم فرمودند فرمایشاتشان بر سبیل نقض و ایراد نبوده است. نهایت فرمودند چرا بسط ندادند و روزنامه ننوشتند.
اما آمدیم سر فرمایش آقای حائری زاده. خوب است آقای حائری زاده پروگرام را در تحت نظر بگذراند بعد از آن ایراد کنند و بفرمایند که از یزد به کرمان با گاو و شتر پست میبرند، دیگر پست هوائی برای چه میخواهیم. اگر دقت کنید اینجا نوشته است تکمیل تأسیسات پست و تلگراف و بسط آنها به نقاطی که تاکنون موجود است. معنی تکمیل کدام است؟ یعنی آنجاهائی که باید اسب بگذارند اسب است. جاهائی که اسب نشود گاری است. یا نشد کالسکه است. به هر جوری که مقتضی هست و مقتضی میشود دولت عمل خواهد کرد. عبارت را توجه بفرمائید بعد از آن ایراد کنید. نه یک عباراتی را استعمال کنید که از مقام دور باشد. تکمیل تأسیسات پست و تلگراف و بسط آنها به نقاطی که تا کنون موجود نبوده است، معنایش چیست؟ معنایش این است که دولت هر کجا نقصانی نسبت به پست و تلگراف باشد متوجه بشود، آن نقایص را رفع بکند. پس این ایراد حضرت عالی وارد نیست.
اما راجع به تکمیل قواء، اولا حضور آقای مدرس عرض کنم این مسئله را که تمام سیاسیون یعنی کسانی که برای اصلاح یک مملکت و ملتی قدم برداشتهاند، گفته ملت از دولت تأمین مالی و جانی میخواهد. یعنی چه؟ یعنی دولت باید به ملت، امنیت جانی و مالی بدهد. آن وقت خود ملت در صراط مستقیم خواهد افتاد. و تصدیق هم میفرمائید امنیت تعمیم نمیشود مگر به قوه سرنیزه. چنانچه این از … بر ما گذشت و ما دیدیم از پرتو همین قشون اکنون بحمدلله در تمام نقاط مملکت، امنیت برقرار است. البته همین که امنیت برقرار شد زارع عقب زراعت، تاجر عقب تجارت، کاسب عقب کسب، ملا عقب ملائیش میرود. همه میدانیم یک مملکت مرده، بعد از مردن زنده شده. میدانید یک مملکت که جان از او گرفته شده بود، دوباره به راه ترقی و سعادت آمده است. پس مقدم بر هر چیز، اول تهیه قوه است. این را هم که آقای مدرس فرمودند و در خود عبارت پروگرام هست، تکمیل قوای دفاعیه مملکت و گذرانیدن قانون خدمت نظامی عمومی اصلاح و تکمیل ادارات امنیه و نظمیه، معنی اصلاح کدام است؟ معنایش همین است. این جواب فرمایش آقای مدرس و حائری زاده است. اصلاح کردن قشون این است که ایجاد قشون بکند و آن را ترقی بدهند به مقام معارف. یعنی آنها را هم تعلیم بدهند تا اینکه آنها هم واقف بشوند و بدانند که آنها قوای مملکت هستند.
یک عبارت دیگر دارد تکمیل وسائل تعمیم و ترقی معارف چیست؟ اگر در عبارت وارد شده باشید تصدیق خواهید فرمود که بهترین پروگرام برای ملتی که تازه پا به جاده ترقی گذارده همین است که هیجده سال است مشروطیت پیدا کرده و تمامش لفظ بوده و عمل نبوده است. این ملت هیجده ساله را نمیتوان برایش قانون آمریکا وضع کرد. باید مطابق حال و مطابق اقتضا و آن چیزی که مقتضی است و محتاج است با او رفتار شود. اگر به فرمایش یکی از آقایان نمایندگان که گفت در روزنامه نوشته بود که (این طفل یک شبه ره صدساله میرود) این طفل یک شبه همان یک شبه حرکت کند لازم نیست ترقیات امروز ما مثل آمریکائیها باشد. قدم به قدم و کمکم پیش برویم تا اینکه به یک مقامی برسیم.
پس بنا بر فرمایش خود آقای مدرس، در این پروگرام ایراد هم نیست. فقط در قانون استخدام کشوری آن هم بنده موافقم که باید بعضی از مواد آن که عملی نشده توسط هیئت دولت برگردد بمجلس و اصلاح بشود.
و راجع به تکمیل قوانین عدلیه، که فرمودند عدلیه قانون جزا ندارد، آن را هم آقای وزیر عدلیه تقدیم میکند.
پس اساساً همانطور که فرمودند نقصی ندارد.
و فرمایش آقای حائری زاده هم تصور نمیکنم مورد داشته باشد بواسطه خاطر اینکه ماها مستحضریم تمام قوای قشونی مطیع صرف مرکز و اطاعت تامه دارند چنانچه تمام نمایندگان ولایت حاضر هستند و اطاعت قشون را از امر مرکز میدانند و این کلام محل ذکر نبود تمام زحمات ما هم برای مرکزیت است ما مجاهدت داریم در استقرار مرکزیت.
اما آن مسئله که فرمودند یک کلمه کفایت میکرد، اجرای قانون و حفظ حقوق عموم و حدود مملکت؛ همان طور که آقای وزیر امورخارجه فرمودند حفظ حقوق عموم یعنی چه؟ یعنی در تحت این مواد باید حفظ حقوق عموم را کرد. نمیشود امروز مثل قانون استبداد، حفظ حقوق عمومی را نمود. بلکه باید در تحت مواد و دستور العملی باشد. و از این جهت ناچارند در تحت این مواد حفظ حقوق عموم و حفظ سرحدات مملکت را بکنند و این حفظ کردن غیر از تکمیل کردن قواء امنیه است؟ پس وقتی که ملاحظه بفرمائید، در این پروگرام ایرادی نیست.
اما راجع به اوزان و مقادیر که فرمودند این عبارت چیست. گمان میکنم ما تازه در ایران نیامدهایم، بچه ایران هستیم، در هر شهر و هر قریه و ایالت و ولایت که ما میرویم سنگهای مختلف و اوزان مختلف موجود است که همه میدانید اول قدمی که برای ترقی و سعادت مملکت لازم است برداشته شود این است که این مسئله عملی بشود و بموقع اجرا گذاشته شود. در مملکت ایران، سی کرور نفوس است. میتوانم عرض کنم هزار وزن مختلف در ایران هست. پس بهترین قدمها این است که اوزان و مقادیر فعلی را از روی مبانی علمی مرتب و واحد کنند به این معنی که ملت ایران که سی کرور نفوس است، باید دارای اخلاق و اوصاف و لباس واحد باشند، نه اینکه در هر جا ملوک الطوایفی و خانخانی باشد و هیچ شباهت به هیچ کجا نداشته باشد. این است که باید در تمام جهات، ملت را واحد کرد تا اینکه تخالفی که در میان آنها هست از حیث لباس و وزن و غیره، از میان برود و همه یک نفر بشوند. تمام دنیا آنچه را که مبانی ترقیشان بوده، همه را وحدت کردهاند. یک نفر یک عضو یک مملکت بشود، نه اینکه اشخاص مختلف بشوند. پس توحید اوزان و مقایر از روی مبانی علمی، بهترین و برجسته ترین مواد این پروگرام است که باید عملی بشود.
و همین طور راجع به مسئله نظام و اصلاح او، این هم خیلی مهم است و اول قدمی است که باید انشاءالله مجلس شورای ملی با یک استقامتی این را تعقیب کند تا سالها امنیت کامل در مملکت برقرار شود. عرض کردم تمام منافع مادی که تصور میکنیم بعد از امنیت است. امنیت که آمد تمام مادیات در تحت اوست. بنابراین گمان میکنم ایرادی نداشته باشد، مگر اینکه تقصیر آقای ذکاءالملک است که مقدمه را ننوشتند.
رئیس – قسمت اول قرائت میشود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
تشیید روابط حسنه با دول متحابه.
رئیس– اینجا که مذاکراتی ندارد.
کازرونی – بنده اجازه خواسته بودم.
رئیس– در این قسمت؟
کازرونی– در ماده اول.
رئیس– راجع به روابط حسنه؟
کازرونی– بلی.
رئیس– مخالف هستید؟!!
(خنده بین نمایندگان)
اگر مخالفید بفرمائید.
کازرونی– بنده در کلیات اجازه خواسته بودم چون نوبت به بنده نرسید و در ماده اول هم بر حسب سابقه که بوده است میشود در کلیات مذاکره کرد…
رئیس– هم چو چیزی نیست.
کازرونی– نیست که عرض نمیکنم.
راجع به تشیید روابط حسنه با دول متحابه، اینجا بنده عرض دارم. البته مسلم است بنده نمیتوانم مخالفت در تشیید روابط حسنه با دول متحابه داشته باشم. این یک مضمونی است که در کلیه پروگرامهای ادوار سابقه نوشته شده و قید شده، لیکن البته بمقتضیات و موجبات گاهی ایجاب میکند که یک چیزهائی بر این جمله اضافه شود. اینجا بطور اطلاق مینویسد: تشیید روابط حسنه با دول متحابه، بدون اینکه هیچ قید و شرطی داشته باشد. یعنی اینجا هیچ ذکر نمیکند که رعایت منافع دولت ایران هم در این تشیید روابط باید بشود. یعنی اگر چنانچه یک دولتی یک تکلیفی به ما کرد و یا دعاوی باطلی بر ما داشت و ما اگر چنانچه قبول نکردیم و یک اسباب اختلالی در روابط حسنه ما خواست پیدا شود، بایست این را قبول کنیم؟ چون بدون قید، تشیید روابط حسنه را تصویب کردهایم. بنده گمان میکنم اینجا محتاج است که یک قیدی بشود. یعنی یک طوری بشود که این قصور از بین برود.
و یکی از مطالبی که اینجا بایستی عرض بکنم راجع به الغاء کاپیتولاسیون است. آقایان میدانند که دول متحابه که با ما معاهده منعقد میکردند همه تابع معاهده ترکمان چای بوده است. پس از آنکه معاهده ترکمان چای لغو شد و دولت شوروی روسیه کاپیتولاسیون را ملغی کرد و امروز هم بحمدلله من جمیع جهات امنیت در مملکت ما برقرار است، ما جائی که میتوانیم بگوئیم امنیتی که در ایران است شاید در بعضی از نقاط اروپا یافت نشود، هیچ اشکالی ندارد که ما امروز کاپیتولاسیون را الغاء کنیم. بایستی این مسئله را دولت در نظر بگیرد که کاپیتولاسیون را با سایر دولی که با ما دوستند و دم از دوستی میزنند، الغاء بکنند که جمیع دولی که با ما دوست هستند چه جنوبی (شمالی که بحمدالله تصفیه شده) چه شرقی چه غربی دور و نزدیک، همه با ما یکنواخت باشند. این است عرض بنده راجع به این ماده.
رئیس- اظهاراتی که میفرمودید راجع به ماده اول نبود، راجع به کلیات بود. قسمت دوم قرائت میشود.
(بمضمون ذیل قرائت شد)
تکمیل قوای دفاعیه مملکت و گذرانیدن قانون خدمت نظامی، اصلاح و تکمیل ادارات امنیه و نظمیه ولایات بر مبانی جدیده و گذرانیدن قانون سجل احوال.
رئیس– آقای حائری زاده. (اجازه)
حائری زاده– بنده در کلیات یک اشاره به این موضوع کردم این اگر از نقطه نظر مرام است بنده هم همین عقیده را دارم که باید وسائل خدمت نظام عمومی اجباری را در مملکت فراهم کرد ولی از نقطه نظر عملی اگر امروز خواسته باشید اجراء بکنید بنده مخالفم آلان که نظام اجباری خصوصی دراین مملکت است چه فریادهائی بلند است این مملکتی که بی کار سرتاسر آن را گرفته است اگر دولت بخواهد قشون بگیرد صدها هزار مردم از اتباع داخله فراهم میشود در این صورت چرا فلان زارع بیچاره را از کار بی کار کنند ولی اگر مقدماتش را فراهم نمایند و ملت ما یک ملتی باشد پول داشته باشد و بتواند تعلیمات عمومی اجباری را در مملکت اجراء کند تا مردم چیز بفهمند آن وقت بگویند قشون اجباری عمومی یک چیزی است ولی بدون این ترتیب بنده مخالفم. اما از نقطه نظر مرامی، بنده کاملا موافقم ولی چون این ماده عملی است بنده مخالفم زیرا مملکتی که سرا پا بی کار است و اگر قشون داخله بخواهد امروز بیش از حاجت میسر میشود. چرا فلان زارع را اذیت کنند؟ تا حال که آنها را اذیت میکردهاند، حالا هم ما قبول کنیم که بیایند شهری را هم اذیت کنند. یعنی آن مردمی را هم که اذیت نمیکنند بعد اذیت کنند. بنده با این اصول مخالفم.
رئیس– آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب– بنده تعجب میکنم از آقای حائری زاده که در دوره چهارم بودند و مسئله قانون نظام در مجلس واقع شد، الان نیم ساعت قبل هم فرمودند که مسئله نظام و قشون اجباری یکی از اصول مسلمه اسلام است و یکی از وظائف اولیه هر مسلمان است، حالا فوری منکر شدند. چطور میشود یک مملکتی که به فرمایش شما مسلمان هستند و داخل شده است در مرحله ترقی و زندگانی و مرحلهای که به ملل عالی میخواهد نشان بدهد که من پا به ترقی گذاردهام، آن وقت یک چنین مملکتی، نظام اجباری نداشته باشد؟ به چه علت نداشته باشد؟ قانون اسلام که میفرماید جهاد یکی از فروع دین است (این بر حسب قانون اسلام). اما بر حسب قانون تمدن، کدام مملکت از ممالک متمدنه عالم هست که نظامشان اجباری نباشد؟ مسلم است اگر مملکت خودش را بخواهد و بخواهد استقلال خودش را (که بحمدالله استقلال خداداد دارد) هویدا کند، نظامش اجباری نباشد نمیتوانیم بگوئیم که ما یکی از ممالک متمدنه هستیم، و یکی از ممالکی هستیم که پا گذاشتهایم در مرحله ترقی.
پس این ماده یکی از مواد ام المواد است برای هر مملکتی که بخواهد به ترقی و سعادت برسد. پس هیچ جای حرف نیست. خود آقای حائری زاده نیم ساعت قبل تصدیق کردند حالا تکذیب فرمودند.
رئیس– آقای مدرس. (اجازه)
مدرس– مطالب را باید قدری بنظر عمیقانه مورد توجه قرار داد. شاهزاده سلیمان میرزا نمیدانم تشریف دارند؟
سلیمان میرزا– بلی هستم.
مدرس– در دوره دوم، حکایت قشونگیری بود. آقایان هم خیلیشان تشریف داشتند که قشون بنیچه عنوان بود و بنده آن وقت عرض میکردم (قشون عمومی). در دوره دوم این مسئله بود و یک مسئله نیست که احدی در او تأمل داشته باشد. یکی از چیزهائی که هم دین ما حکم میکند هم وجدان و عقل و احتیاج ما حکم میکند. پس هیچ شبهه در صلاحش نیست. کلام بر سر موقعش است که آیا امروز موقع شروع به این کار هست یا نیست؟ بنده عرض میکنم قانونش را هم بنویسید مانعی ندارد. همین طور که فعلا دولت قانونش را شاید پیش نهاد کرده است. حرف در این است که امروز روز اجرای این قانون هست یا نیست؟ بنظر بعضیها خیلی سهل و آسان و شیرین میآید. بنظر بعضی خیلی مشکل میآید. اگر مردم قسمی شدند اخلاقاً دیانتا موطنتا هر چه اسمش را بگذارید، یکی دیانتا یکی اسمش را میگذارد که من وطنپرستم، وطنپرستیم اقتضا میکند خدمت کنم. یکی اسمش را دیانت میگذارد که دیانتاً خدمت میکنم. اگر همچو عقیده در مردم و عقول مردم احساس میشد، مثلا در طهران که مرکز است، اگر این حس خدمت در مردم تولید میشد، لازم و واجب بود که تمام در تحت اداره قشونی باشد. ولی اگر این حس در اغلب تولید نشد یا به علم یا بترتیبهای دیگر یا به تطمیع یا به وطنخواهی، و آن وقت بخواهیم این کار را عموماً و اجباراً اجراء کنیم، بنده کاملا موافقم با آن نظریاتی که آقای حائری زاده اظهار داشتند. و بنده خودم دیدم با چشم خودم که در خاک بین النهرین، از روزی که قشون عمومی جاری شد و به قرعه بنا کردند مردم را گرفتند و در تحت نظام بردن، هفت سال خودم در آن مملکت بودم، بالاخره مملکت را گرفتن قشون عمومی، از دست عثمانی به در برد. چون خلاف طبیعی مردم بود. کاری که باید کرد اینست که یا به علم یا به موعظه یا اسباب دیگر، این حس را در مردم ایجاد کرد. البته قانون را باید حفظ کرد. هر جائی که این حس در اغلبیت مردمش باشد، اول زمانی که این حس پیدا شد باید شروع کرد به قشون عمومی و اجباری. ولی گمان میکنم که اگر امروز یک همچو قانونی را از مجلس بگذرانیم و این را بخواهیم در مملکت اجرا کنیم، گمان میکنم به زحمات فوق العاده بیفتیم.
این حقیقت است که عرض میکنم. مقصود زد و خورد و جنگ نیست که مثلا من یک چیزی بگویم، دیگری خلاف من بگوید. جنگ و نزاعی در بین نیست. این یک حرف حسابی است و مسئله خیلی بزرگی است و باید سعی کرد تا به اینجا برسد [نرسد؟].
حالا اختلاف نظر است. یکی میگوید امروز باشد، یکی میگوید سال دیگر. عرض کردم که آقایان اینجا هستند و شاهدند که بنده در دوره دوم این مسئله را عرض کردم که این مقدمه را از حالا باید قدری شروع کنیم و حالا که شروع کنیم ده سال بیست سال سی سال طول میکشد تا در تمام مملکت مساوی [ساری] و جاری بشود. حالا ده سال عقب افتاده، حالا هم ابا و امتناعی نمیبینم که مقدماتش شروع شود. و اینکه آقای حائری زاده مخالفت کردند که این قانون را فوراً در مملکت اجرا کنیم، بنده هم مخالفم و زحمتش زیاد است.
رئیس– آقای حاج عزالممالک (اجازه)
حاج عزالممالک- گمان میکنم در اساس این ماده، آقای مدرس مخالف نبودند ولی طرز اجرای آن را زود میدانسته. بنده گمان میکنم همان موقعی که قانون نظام بنیچه در مجلس مطرح بود یک ماده خود من بمجلس پیشنهاد کردم که ما را یک قدم به این خیال نزدیک کرد و همان ماده راجع به اختلاف حاصله مابین ملاکین و دولت بود. چون آن موقع بین دولت و ملاکین اختلاف بود دولت میگفت فلان ده حسن آباد که چهار نفر سرباز بنیچه دارد باید بدهد من مختار باشم هر کس را میخواهم بیرون بیاورم و او را سرباز کنم منتهی در تحت یک مواد معینی که سنش چه باشد و صفاتش چه باشد. مالکین اصرار داشتند شرایط نوشته شود والی اختیاراتی که کی سرباز شود بدست مالک باشد. یعنی مطابق آن شرایط مالک حق داشته باشد یک نفری را بطور سرباز به نماینده قشونی معرفی کند و بگوید این را بگیرید جزء قشون کنید. طرفین هم برای عقاید خودشان اظهاراتی میکردند و دلائلی ذکر می نمودند که البته نمایندگان دوره سوم بخوبی در خاطر دارند مالک ایراد میآورد که قشون چه میکند و چه میکند و نبایستی اختیارات بدست او باشد. دولت ایراد میکرد که نباید اختیار بدست مالک باشد برای اینکه اشخاص بی حال و بی عرضه بما معرفی میکند و به درد نظام نمیخورد و همینطور اسباب زحمت طرفین بود. بنده در آن وقت یک پیشنهادی کردم و گمان میکنم قبول هم شد و آن این بود که املاکی که تقسیم میشوند برای بنیچه فرضا همانطوری که عرض کردم مثلا حسن آباد در بنیچه قید شده است چهار نفر سرباز باید بدهد و در قانون سربازگیری معین شده که شخص از چه سن تا چه سن و دارای چه صفات باید سرباز شود مثلا در حسن آباد اگر ده نفر دارای آن شرایط هستند دولت آن چهار نفر را از بین آن ده نفر بیرون بیاورد که در نتیجه اختیار نه به دست دولت باشد مثل قدیم که سابقاً یک نفر پسر حاجی را میگفتند تو باید سرباز بشوی و اگر حاضر نمیشد چه کارهایی میکردند و چه صدمات میزدند و نه اینکه مالک یک آدم بی پائی را بدهد و بگوید حتماً باید سرباز همین کس باشد. و چون آن وقت اشخاصی که در یک ده بموجب قانون سربازگیری صالح بودند آنها را هر چند نفر که تقسیم شده بود سرباز میکردند منتهی دولت همه آنها را داخل خدمت نمیکرد فقط آن چند نفری که در بنیچه بود داخل خدمت میکرد. و این نظری بود که بنده داشتم و این پیشنهاد را کردم و مقصود نزدیک شدن به خدمت عمومی نظامی بود پس مانعی برای ما نیست که امروز آن را تعمیم کنیم یعنی بگوئیم چه اشخاص به چه سن باید وارد خدمت نظام بشوند و همه هم قبول کنیم که وارد شویم زیرا هیچ تفاوتی نخواهد بود بین یک ملکی که در یک موقعی برای آن چند نفر سرباز معین کردهاند و امروز مجبور است آن عده را بدهد با یک ملکی که جدید الاحداث و معاف است این تبعیض رابنده نمیدانم چرا باید قائل شویم و از هر چیز بیشتر بهره میبرند معاف باشند و آن ده دور دست که همه جور صدمه میبیند و بیشتر در تحت فشار و زحمت است سرباز هم بدهد. به عقیده بنده هیچ اشکالی نخواهد بود که ما موافقت کنیم که هرچه زودتر این قانون بگذرد و در جزئیات امر اگر آقای مدرس نظریاتی دارند ممکن است که در موقع پیشنهاد لایحه مطرح شود تا آن قدری که لازم است در آن مواد یک همچو نظریاتی را هم بگنجانیم.
(بعضی گفتند کافی است)
رئیس– مخالفی نیست با کافی بودن مذاکرات
(گفتند خیر)
رئیس– قسمت سوم.
(بمضمون ذیل قرائت شد)
تکمیل قوانین عدلیه و بسط تشکیلات آن در ولایات
رئیس– آقای حائری زاده (اجازه)
حائری زاده- اگر بجای کلمه تکمیل، اصلاح بود بنده موافق بودم. و در مجلس سابق هم در این موضوع بعرض آقایان رساندم که این قوانین فعلی برای حفظ سرمایهداری بهترین قانون است که در دنیا نوشته شده. زیرا یک فقیر و یک سرمایه دار که در بمپور کرمان طرف نزاع شدند حتماً آن فقیر محکوم میشود برای اینکه حق خودش را در صلحیه یا بدایت آنجا اگر عالم بود و توانست مدلل کند پول ندارد که سوار شود بیاید کرمان استیناف بدهد. پول وکیل گرفتن هم که ندارد. در استیناف هم فرضاً حق خودش را مدلل کرد و سرمایه جزئی که داشت و آمد و خرج و احقاق حق خودش را کرد و در تمیز این کلمه از بین میرود و این سرمایه دار به هر نحوی باشد آن فقیر را محکوم میکند. با این طرز قوانین فعلی که در دست است اگر بنا باشد همین قوانین را وسعت بدهند و زیادتر کنند در این مملکت بر خرابی افزوده میشود. مثلا در بعضی نقاط مختلفه صلحیه هائی تأسیس شده بود که میزدند و التماس میکردند که ای کاش همان کدخداهای سابق بودند و کار ما را اصلاح میکردند و این عدلیه مردم را از اصول استبدادی قدیم راضی کرده. تقصیر هم با اعضاء عدلیه نیست، جریان طرز محاکمه که این قانون معمول کرده برای حفظ اصول سرمایه داری است. مملکت ما یک مملکت اسلامی است و در مقابل قانون فقیر و غنی آقا و نوکر مساوی قرار داده شده است و امتیازات در اسلام نبوده است. مردم عادت کردهاند وقتی که مرافعه دارند هر چه که هم متنفذ و متمول باشد آن طرف هم هر چه فقیر باشد حاکم شرع جامع الشرایط وقتی که آنها را احضار میکند طرفین باید پهلوی هم بنیشیند و محاکمه کنند. این قانون اسلام است و نمیتوانند از آن سرپیچی کنند. ما چرا برگردیم؟ دنیا رو به آزادی میرود و صنوف ممتازه را پایمال میکنند، ما بوسیله قوانین موجوده را عملا صنوف ممتازه درست میکنیم. یک حقی برای سرمایه دار در این قانون عملا ایجاد کردهایم که فقیر را پایمال و محکوم کند. و من با این ماده که تکمیل این قوانین که پایه اش روی این اصل است مخالفم و معتقدم که پایه اش بر روی اصل حکمیت باشد. محاکمات چند درجه هم لازم نیست. و اگر مقصود اصلاح قانون است، بنده موافقم.
رئیس– آقای آقا سید یعقوب.(اجازه)
آقا سید یعقوب – این کلماتی که تازه در مملکت متداول شده، خیلی خوب است ولی (قل من حرم زینت الله التی اخرج لعباده و الطیبات) اصول سرمایهداری و فقر، اینها الفاظی است که ما باید داخل معنایش بشویم. کی اصول سرمایهداری را اسلام منع کرده است؟ این عبارتها بهتر این است که در همان روزنامه نوشته شود، تا در مقام عمل.
اما اینکه فرمودند نوشته شده تکمیل. تکمیل یعنی چه؟ تکمیل یعنی به کمال رفتن. معنای از نقصی به کمال رفتن چیست؟ معنایش این است یعنی اگر کمست زیاد کنند اگر نقصی دارد اصلاح کنند. شما خودتان ادیب هستید و عبارت فهم. معنی تکمیل این است که اگر کلمه ناقص باشد او را کامل کنند و اگر چیزی فاسد باشد اصلاح کنند. فاسد را تکمیل کردن خودش اصلاح است.
و این فرمایش که میفرمایند نظیر همان فرمایش است که در دوره چهارم میفرمودند که ما وزارت داخله نمیخواهیم یک مدیر انتظامات کافی است. وزارت عدلیه هم نمیخواهیم یک حاکم کافی است. اما این مملکتی که شما میفرمائید شیر بی دست و سر و اشکم است. چطور میشود ما یک مملکتی داشته باشیم، مملکت مشروطه و شوروی باشد، قانون اساسی داشته باشد، وزرای مسئول داشته باشد و نمایندگان بیایند بنشینند و قوه مقننه داشته باشد، آن وقت بگوئیم وزارت داخله و عدلیه نمیخواهیم، تمام بتوسط رجال الغیب کارهای خودمان را اداره کنیم. اینکه نمیشود. مملکت شوروی باید تمام قوانینش مطابق نظامات اجتماعی که امروز ملل دنیا دارند باشد. ما نمیتوانیم بگوئیم عدلیهمان قانون نداشته باشد. اگر نسبت به قانون ایرادی دارید که یک جا ناقص است کمیسیون عدلیه که تشکیل میشود ایرادات خودتان را در آنجا اظهار کنید و بگوئید فلان ماده بد است و حق فلان فقیر سلب میشود تا اصلاح شود. ولی اساساً بفرمائید که ما به اصول حکمیت برگردیم، گمان نمیکنم این دوره بتوان این فرمایشات شما را بموقع اجرا گذاشت.
(جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است).
رئیس– اگر مذاکرات کافی است، بقیهاش بماند برای بعد از تنفس. در موقع تنفس سه کمیسیون را باید انتخاب بفرمائید. کمیسیون معارف ۸ نفر – کمیسیون عدلیه ۸ نفر – کمیسیون پست و تلگراف و فوائد عامه دوازده نفر.
(در این موقع جلسه تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس– قسمت چهارم پروگرام مطرح است.
(بمضمون ذیل قرائت شد)
تکمیل وسائل تعمیم و ترقی معارف و صحیه و گذرانیدن قانون استخدام معلمین
رئیس– آقای حائری زاده.
حائری زاده– آقای وزیر معارف که هنوز معرفی نشدهاند تا در این ماده که راجع به ایشان است سؤال بکنم که تکمیل وسائل تعمیم و ترقی معارف برای چه نوشته شده! این مؤسسه هائی که امروز هست تمام باید اصلاح شود و معایبش را مرتفع کنند. ما اینهائی را که عجالتاً داریم تمام نیست. مثلا آن مدرسه عالی که اسم فرانسه اش را یاد نگرفتهام و حضرت والا در زمان وزارتشان اعانه جمع میکردند که تاسیس کنند ما هنوز ابتدائیمان ناقص است هنوز مدارس مان اصلاح نشده. ما اولا باید این مدارس ابتدائی را درست کنیم تا نوبت بمدارس عالیه برسد. و نمیدانم طرف سؤال من کدام یک از آقایان خواهند بود.
وزیر امور خارجه– بنده عرض کردم که در این پروگرام بنابراین بوده است که طول و تفصیل داده نشود و الا این معین است. بنده هم تصدیق میکنم که اگر بخواهیم برای تمام مواد این پروگرام تفصیل و توضیح بدهیم برای هرکدام یک کتاب لازم است. مثلا برای معارف بنده میتوانم اینجا عرض کنم معارف تعلیمات ابتدائی دارد تعلیمات متوسطه دارد عالیه دارد تکمیلش به چه چیز است نواقص کدام است. باید آنها را رفع کرد. تعلیمات ابتدائی باید در تمام مملکت تعمیم شود. بالاخره منتهی شود به تعلیم اجباری ابتدائی. بعد تعلیمات متوسطه اجباری لازم است. و هم چنین بعد از آن تعلیمات عالی است برای اینکه متخصصین درست کنیم. اینها همه گفتگوهائیست که بنده میتوانم یک ساعت اینجا حرف بزنم. اگر آقایان میل داشته باشند بنده هم حاضرم، ولی گمان میکنم موقع ندارد. بعقیده من تکمیل وسائل تعمیم معارف به چیزی است که ما همه در این مقصود کار کرده و می کنیم. اصلاح اسم البته دارد تمام تأسیسات و تشکیلات مملکتی و تمام چیزهای فوری و جمعی همه محتاج به اصلاح است. هیچ وقت هیچ کس نیست از بشر و غیره که محتاج به اصلاح نباشد. بشر چه افراد چه جماعات، از اصلاح مستغنی نیستند. ناقصند. البته مملکت هم گمان میکنم رو به اصلاح رفته است و انشاءالله هم خواهد رفت. این را هم بنده یک دفعه دیگر عرض میکنم که دیگر تکرار نشود، البته همه وزراء همه آقایان وکلا همه احزاب همه مردم، باید در صدد اصلاح و رفع این معایب باشند.
(جمعی گفتند مذاکرات کافی است)
امیراعلم- بنده عرضی دارم)
رئیس– مخالفید؟
امیراعلم– بنده راجع به قسمت صحیه عرض دارم.
رئیس– مخالفید؟
امیر اعلم– خیر راجع به صحیه است مخالف نیستم ولی یک عرایضی دارم که لازم است تذکر بدهم.
رئیس- بفرمائید.
امیر اعلم- بنده راجع به امور صحی نه تنها مخالف نیستم، بلکه عرایض بنده تشکر خواهد بود از هیئت دولت، که امور صحی را که نظر بنده از اهم امور مملکتی است و تاکنون هیچ در این باب اقدامی نشده، در نظر گرفتهاند و توسعه آن را به ما وعده داده اند، چنانچه در پروگرام است که در باب توسعه امور صحی اقدامات لازم را خواهند کرد، و بنده یقین دارم که انشاءالله دولت حاضر، تعهدی را که کرده است اجراء خواهد کرد و در آتیه نزدیکی امور صحی توسعه لازم را پیدا کرده و ما قادر خواهیم بود یک وزارت صحی تشکیل دهیم. ولی لازم است که در اینجا بنده یک تذکری بدهم و آن این است که اگر دولت بخواهد موفق شود، لازم است امور صحیه را از معارف مجزا کند. این یک اشتباهی بود که در دوره چهارم شاید خود بنده هم در آن اشتباه شرکت کرده باشم، ولی پس از یک ماه مضار آن اشتباه را ملتفت شدم و به رئیس دولت وقت عرضه داشتم که این اشتباه را باید اصلاح کرد. مع التأسف عرایض بنده همان طور ماند. حتی بعد هم که آمدند در نظر دارم که این مطلب را باز هم تذکر دادم و حتی در ضمن یک لایحه راجع به امور صحی مملکتی که در مجلس حفظ الصحه نوشته شد و به چاپ هم رسید به آقایان نمایندگان دوره چهارم هم تذکر داده شد. متاسفانه در امور صحی در پارلمان مذاکراتی بعمل نیامد و نتیجه این شد که از دو سال و نیم به این طرف امور صحی روزبهروز به قهقرا برگشت و تمام زحمات هم از بین رفت و اگر بخواهیم حالا وخامت اوضاع صحی ولایات را بعرض آقایان برسانم گمان میکنم که هم وقت زیاد لازم خواهد داشت و هم اسباب تألم و تأثر خاطر آقایان نمایندگان خواهد بود و البته آقایانی که از ولایات تشریف آوردهاند همه میدانند که صحیه ما به منزله صفر است. لذا عقیده بنده این است و پیش نهاد هم میکنم که هیئت محترم دولت در این باب این پیشنهاد بنده را بنظر بگیرد و امور صحی را از وزارت معارف مجزا کنند. چون امور صحی اغلب اوقات فوری است و نمیشود به عهده تعویق انداخت. در یک جائی که یک مرض مسری بروز میکند اطلاع میدهند به مجلس حفظ الصحه دولتی. او باید بنویسد به وزارت معارف. وزارت معارف رجوع میکند به شعبه صحی. شعبه صحی مطالعه میکند و دوباره به وزارت معارف رجوع میکند. وزارت معارف هم برای اجرائیاتی که لازم است باید بنویسد به وزارت داخله. در جریان آن مرض مسری جمعی نفوس را تلف کرده و یک قسمت ثروت ذی حیات مملکت را از بین برده. البته تصدیق میفرمائید قدرت و عظمت یک مملکت بسته است به نفوس او. اگر ما نفوس او را حفظ نکنیم گمان میکنم هم به ثروت او ضرر زدهایم و هم به اقتدارات و عظمتش. برای اینکه البته افراد مملکتاند که کار میکنند و بما نان میدهند و اغلب این امراض مع التأسف در رنجبران یعنی آنهائی که شب و روز کار میکنند و میتوانم حقیقة بگویم آقای حقیقی ما هستند سرایت کرده و آنها را از بین میبرد. بعلاوه ما سرباز لازم داریم و سرباز باید قوی البنیه باشد. ولی بدبختانه در اغلب دهات مثل شهریار در سایه لاقیدی در امور صحی یک نفر که پنجاه سال داشته باشد نمیشود پیدا کرد.
خلاصه بنده حالا اگر امور صحی و اقدامات لازمه بخواهم این جا عرض بکنم طولانی خواهد شد ولی بطور مختصر این تذکر را میدهم برای اینکه امور صحی خوب جریان پیدا کند باید از وزارت مجزا و کما فی السابق با وزارت داخله باشد.
رئیس– هر چند فرمایشات آقای امیر اعلم خیلی مهم و صحیح بود، ولی برای اینکه به جهت سایر آقایان سابقه نشود باید عرض کنم که راجع به این موضوع نبوده. قسمت پنجم مطرح است.
(آقای آقامیرزا شهاب الدین بشرح ذیل قرائت نمودند)
تعدیل بودجه و گذرانیدن قانون ممیزی و اصلاح طرز وصول مالیات بطریقی که رعایت حال مؤدیان مالیات بشود.
رئیس– آقای حائری زاده.(اجازه)
حائری زاده– موافقم با این ماده.
رئیس– آقای حاج میرزا یحیی دولت آبادی. (اجازه)
حاج میرزا یحیی- عرض بنده در موضوع فرمایش آقای امیراعلم بود که فرمودید حالا موقع ندارد لهذا عرض نمیکنم.
رئیس– قسمت ششم قرائت میشود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
گذرانیدن امتیاز نفط شمال موافق قانونی که از مجلس چهارم گذشته است و تقدیم لایحه راه آهن و راه شوسه با استفاده از منابع ثروت مملکت.
رئیس– آقای حائری زاده.(اجازه)
حائری زاده– حالا عرضی ندارم وقتی قانونش آمد عرض میکنم.
رئیس– آقای کازرونی. (اجازه)
کازرونی– عرایض بنده راجع به این قسمت است که مینویسد: گذرانیدن امتیاز نفط شمال موافق قانونی که از مجلس چهارم گذشته است. اگر چنانچه فرضاً ما در مجلس چهارم اشتباهی کرده باشیم و بعد ملتفت شویم که اشتباه کردیم البته نباید آن را تعقیب کنیم. بطوری که آقایان میدانند بنده در دوره چهارم راجع به امتیاز نفط شمال به این ترتیبی که بود مخالف بودم. اتفاقاً امروز کشف شده بر اکثر آقایان و بر اکثر مردم، همان طوری که بنده عرض کردم یک…
سهام السلطان- اینطور نیست.
کازرونی– بنده هم بگویم اینطور نیست؟
آقا سید یعقوب– شما اکثر نیستید.
کازرونی– شما اکثر هستید؟
رئیس– خطاب به کازرونی بفرمائید.
آقا میرزا علی کازرونی- امروز یک کمپانی هائی است که تأمین میکند تمام نظریات دولت را که حالا لازم نیست عرض کنم نظریات دولت چیست و خیلی خیلی بیشتر از آنچه که در قانون دوره چهارم معین شده میدهند. با این حال و با این وضوح البته هیچ دلیلی نخواهد داشت که ما دانسته حق خودمان را از دست بدهیم و در صورتی که عرایض بنده محقق شود و بر دولت معلوم شود که عرایض بنده صحیح است و یک کمپانی هست که نظریات دولت را (همان نظریات که خیلی دقیق است) رعایت میکند حقوق هم مضاعف میدهد، آیا کسی هست از آقایان که بگوید بدهیم به یک کمپانی که نصف آن را به ما میدهد؟ این است که عرض میکنم رعایت عرایض بنده باید بشود و این جمله که در پروگرام نوشته شده با موافق قانونی که از مجلس گذشته اگر اصلاح بدانند حذف شده فقط نوشته شود گذراندن نفت شمال الی آخر.
رئیس– آقای آقا سید یعقوب.(اجازه)
آقا سید یعقوب– بنده خیلی تأسف دارم از اینکه نماینده محترم رعایت قوانین مملکتی را نمیکند و یک بیاناتی میفرمایند. مجلس چهارم یک قانونی برای نفت گذراند. بعد از آنکه مجلس چهارم قانون را گذراند دولت حالیه هم مطابق قانونی که از مجلس گذشته است در پروگرام خودشان میفرمایند (گذراندن امتیاز نفت شمال مطابق قانونی که از مجلس چهارم گذشته) آن قانون هنوز بقوت خودش باقی است و هیئت دولت هم مطابق آن قانون امتیازی میدهد. حالا بیاید بنویسد که دولت بطور مطلق امتیاز نفت شمال را میدهد و ننویسد مطابق قانون دوره چهارم؟ قانونی که از مجلس چهارم گذشته است بر قدرت خودش باقی است و هنوز آن لایحه به مجلس نیامده و درش صحبت نشده دولت چطور میتواند ننویسد موافق با قانون؟ اگر موافق با قانون نمینوشتند محل ایراد بود و مطابق با واقع همین است که نوشتهاند مطابق قانون. و گمان میکنم غیر از من دیگران هم بفرمایند این فرمایش آقای کازرونی به کلی خارج از موضوع است بواسطه اینکه با بودن قانون دوره چهارم چطور میتوانند آن را بهم بزنند و خارج از آن قانون امتیاز بدهند؟
(جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است)
رئیس– کافی است
(گفتند بلی)
رئیس – قسمت هفتم.
(بشرح آتی قرائت شد)
توحید اوزان و مقادیر از روی مبانی علمی.
رئیس– آقای حائری زاده (اجازه)
حائری زاده– این ماده را یک جهة خاصی برایش معتقد شدن و جزء پروگرام قرار دادن، در صورتی که این مسئله از وظائف بلدیهها است و تقریباً با وزارت تجارت است، جزو کارهای مملکتی چرا گذاشتهاند که یک قانون خاصی برای او درست بکنند؟ اگر بجای این تأسیس بلدیهها را در نقاط مختلفه مملکت در پروگرام خودشان پیش بینی کرده بودند هم مقادیر و اوزان درست میشد و هم اوضاع صحی که آقای امیر اعلم در بارهاش زیاد صحبت فرمودند مرتب میشد و مملکت را بی پرستار نمیگذاشت. و بنده دلیل اینکه این جمله جزئی را یکی از مواد اصول پروگرام عملی خودشان قرار دادهاند نفهمیدم چیست، خواستم توضیح بدهند.
وزیر امور خارجه– مطلب این طوری که تصور کردهاند به این جزئی هم نیست. اوزان و مقادیر مختلفه متنوعه بطوری که آقای آقا سید یعقوب قبل از تنفس اظهار داشتند در این مملکت موجود است و از بعضی حیثیات اسباب اشکال است و بدون یک قانونی دولت نمیتواند این مسئله را بکلی در تحت یک میزان واحدی دربیاورد چون از برای تجارت و برای آبادی مملکت ما به عقیده دولت حالیه این یک مسئله مهمی است و باید بطور یک قانونی بگذرد. این است که در پروگرام ذکر شده است و الا اینطور نیست که یک بلدیه یا وزارت تجارتی بتواند سرخود این کار بکند. باین ملاحظه در پروگرام نوشته شد.
(جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است)
رئیس– دیگر مخالفی نیست؟
(گفته شد خیر)
رئیس– قسمت هشتم مطرح است.
(آقای آقا میرزا شهاب الدین قسمت هشتم را بشرح ذیل قرائت نمودند)
تکمیل تأسیسات پست و تلگراف و بسط آنها به نقاطی که تاکنون موجود نبوده است و تاسیس پست هوائی و تلگراف بی سیم
رئیس– آقای حائری زاده (اجازه)
حائری زاده– عرض خودم را سابقاً کردم.
رئیس– مخالفی ندارد؟
(گفته شد- خیر)
رئیس– باید رأی گرفته شود به کلیه پروگرام. خوب یک کلیاتی هم هست درآن باب هم اگر اظهاراتی دارید بفرمائید در کلیات آخر آقای کازرونی اجازه خواستهاند بفرمائید.
آقا میرزا علی کازرونی– رأی اعتماد که چه صورتاً به پروگرام داده میشود لیکن البته تصدیق میفرمائید آقایان که معناً اینطور نیست در پروگرام معمولا یک مباحثاتی میشود لیکن رأی اعتماد بر این دولت داده میشود و در اینجا بنده و یک عده از رفقای بنده که حالت وقوف داریم و ممتنع ما هستیم منتظریم که بحول و قوه الهی در یک آتیه نزدیکی یک ترتیباتی پیش بیاید که ما هم جزو موافقین دولت شده باشیم. بنده عقیدهام اینست که این پروگرام جامع و نافع نیست. یعنی از یک طرف داخل شرح و تفصیل شدهاند و در عین اینکه داخل شدهاند و شرح دادهاند و تفصیل دادهاند یک چیزهائی که در مقام اهمیت در درجه صدم واقع شده است ذکر کردهاند لیکن یک چیزهائی که از نقطه نظر اهمیت در درجه دوم یا سوم واقع شده است هیچ ذکری از آن نکردهاند. پارهای از آنها را آقای مدرس اظهار فرمودند. بعضی از آنها هم آنچه را بنده در نظر داشته باشم عرض میکنم آن وقت البته توضیح خواهند داد. علت اینکه اوزان و مقادیر ذکر شده و سجل احوال تذکر داده شده و مسائلی که تا یک اندازه هم است از نظر دور داشتهاند چیست؟
یعنی آیا بنظر آقایان دارای اهمیت نبوده است که ذکر نکردهاند یا اینکه اوزان و مقادیر که جزو یک مؤسسه هائی است و یکی از جزئیات مسائل است اهمیتش بیش از آنها بوده؟ این جا است که عرض میکنم این پروگرام جامع و مانع نیست. از جمله آنهائی که بنده یاداشت کردهام یکی راجع به حفاظت و صیانت خلیج فارس است. خلیج فارس خیلی دارای اهمیت است. راه تنفس ما است. وسیله حیات ما است. سالهای گذشته دولت یک جدیتی برای صیانت آنجا نکرده است. دولت جدی فعال امروزه ما که امیدواریم تمام اصلاحات مهم را کرده باشد البته بنده منتظر بودم که در نظر بگیرند در آتیه یک نظریاتی از برای صیانت خلیج فارس فراهم آورده باشند که از جمله آنها تهیه مقداری بقدر کفایت کشتی است برای حفظ جزائر و بنادر که در اثر داشتن این چند کشتی پاره محظوراتی که ما داریم وحالا جای صحبتش نیست رفع شود. از جمله مسائل یکی اقتصادیاتست. اقتصادیات یگانه وسیله حیات ملتست ملتی که فقیر است هیچ ندارد انسانی که چیز ندارد. استقلال ندارد مابایستی اولا و بالذات بفورات اقتصادیاتمان را اصلاح کنیم اگر اقتصادیاتمان اصلاح شد و نان داشتیم همه چیزمان را میتوانستیم درست کنیم. در این جا فقط چیزی که راجع به اقتصادیات تذکر داده اندبراه انداختن منابع ثروت است دادن امتیاز نفط است آقایان تصدیق میفرمایند شاید تا پنج شش سال دیگر این مسئله طول بکشد آن وقت شاید دو سه هزار نفر مثل نفط جنوب از این ممر یک امار حیات روزی چهار پنج قرانی کرده باشند گمان نمیکنم بکار امروز ما که حقیقتاً بی اندازه گرفتار و مبتلا هستیم بخورد دولت حاضره خوب بود درنظر بگیرد که راجع به واردات و صادرات مملکت یک چیزهائی درنظر بگیرد که تعدیل شده باشد.
در دوره چهارم این مسئله مطرح بود و خیلی هم دقت کردیم بنده عضو کمیسیون فوائد عامه بودم ودراین خصوص یک مذاکرات و جدیتهائی شده ودر نتیجه آن اقدامات قرار شد که از طرف هیئت دولت بمجلس پیشنهاد شود و گمان میکنم وزارت فوائد عامه هم باقی بوده و هست آن سوابق را هم درنظرداشت تعجب میکنم چگونه آن را فراموش کردهاند که اشیاء زائده و اشیاء تجملی و سایر چیزهائی که قوام وجود ما مبنی بر آنها نیست و فقط و فقط ثروت ما را میبرد یک اسبابی فراهم بیاورد که اقلا بین صادرات و واردات شده باشد. و در اینجا هیچ تذکری ندادهاند و همچنین چیزهای دیگر که راجع به تجارت است و امروز محل احتیاج ما است خوب بود دولت در نظر می گرفت که درآتیه اقلا برای حیات یکی دوساله جاریه ما بکار می خورد. از جمله چیزهائی که راجع به اقتصادیات است چنانچه آقای مدرس هم فرمودند معاهده تجارتی با دولت شوروی روسیه است. چنانکه آقایان در نظر دارند بعضی دولتها بواسطه همین معاهده تجارتی سقوط پیدا کرده تقریباً یک تهییجاتی در مملکت ایجاد کرد زیرا ما بی اندازه محتاج هستیم روابط تجارتی مان با دولت روسیه محکم و متقن شود.
دولتهای وقت هر کدام دراین باب یک اقداماتی کردهاند با وجود اهمیتی که دارد و با وجود اینکه بی اندازه محل حاجت ما است من میبینم بکلی در این پروگرام نسیاً منسیاً شده و من نمی دانم چرا فراموش شده است در صورتی که بنظر بنده خیلی مهم است و بجای آنها یک چیزهائی از قبیل سجل احوال و غیره نوشتهاند این را هم ممکن بود در عداد سجل احوال محسوب دارند و بنویسند. اطاله کلام هم نبود. از آن جمله معاهده پست و تلگراف است که با دولت روسیه منعقد شده و الان هم معمول است و با آنها معامله میشود که باید به مجلس بیاید و به تصویب برسد. این هم به عقیده بنده خیلی مهم است و تذکر داده نشده.
از جمله مسائل، یکی کاپیتولاسیون است که عرض کردم و حالا تجدید نمیکنم. دولت ما امروز در راه اصلاحاتی قدم میزند و یک دولت فعال معرفی شده البته البته باید بداند از جمله چیزهائی که امروزه ما به آن محتاج شدهایم الغای کاپیتولاسیون است. امروزه در دنیا دولی که جزء اموات بودهاند و جز در قبرستان اسمی از آنها برده نمیشد، الان حیات استقلالی دارند و کاملا آزادند. ولی یک دولت شش هزارساله با آنکه بحمدلله جمیع وسائل ترقی برای ما موجود است، چه دلیل دارد که ما کاپیتولاسیون داشته باشیم؟ و هیچ کس نمیتواند ما را مجبور به این کرده باشد. و چنانچه عرض کردم معاهدات ما با دول متحابه، بر طبق معاهده ترکمان چای بوده که الغاء شده، و حالا که تجدید میشود باید کاپیتولاسیون را ملغی کنند. و بنده خیلی امیدوار و منتظر بودم که دولت حاضره این معنی را در پروگرام خود ذکر کرده باشد، ولی هیچ ذکری از آن نشده.
از جمله چیزهای دیگری که باز امروزه نظر به مقتضای وقت و نظر به مقتضیات و احتیاجات ایجاب میکند چنانچه آقای رئیس الوزراء هم در پروگرام سابق خودشان نوشته بودند، اجراء قانون است. آقایان تصدیق میفرمایند که باید مسائل را قدری عریانتر و برجستهتر گفت تا رفع بعضی سوءتفاهمات بعد از دادن جواب بشود. امروزه یک سوءتفاهماتی است، یک تشویق اذهانی و سوءتعبیراتی موجود هست و باید بوسیله یک تضمیناتی که در پروگرام دولت میشود، آن سوء تفاهمها بکلی رفع شود. بیش از همه چیز، ما محتاج به اتحاد کلمه هستیم اگر یک ملت در یک امر بدی اتفاق داشته باشد بهتر است تا در یک امر خوبی اختلاف داشته باشند. اختلاف ریشه ملت را بیرون میآورد. ما باید حتی الامکان ساعی باشیم که هر چه اسباب تشویق اذهان و تفرقه خیال است از میان برداریم.
بنده لازم میدانستم که در مقابل وضعیات حاضره، در پروگرام هیئت دولت صریحاً با یک خط جلی نوشته شود از جمله وظائف این دولت، صیانت و حفاظت قانون اساسی و اجرای آن است.
از جمله مسائلی که باز بعقیده بنده مهم بود و تذکرش بجا بود تأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از مصرحات قانون اساسی است و تا زمانی که این قانون در میان ما حکمفرما است هیچ دولتی نمیتواند تعللی در ایجاد آنها کرده باشد و بعلاوه اگر چنانچه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود پارهای اشکالات ممکن بود مرتفع شود. و در هر صورت بنده خیلی لازم میدانستم که حکومت حاضره، در پروگرام خودش ذکری از این مطلب بنماید.
و از جمله آنها انجمنهای بلدی است. انجمنهای بلدی باید مطابق قانون تشکیل شود. بنده میبینم رئیس انجمنهای بلدی از اینجا اعزام میشود نمیفهمم این از روی چه ترتیبی است. در بعضی جاها هم رئیس انجمن بلدی از طرف حکومت انتخاب است. بعضی نقاط از روی انتخاب است بعضی نقاط از روی انتخاب نیست. در هر صورت بایستی انجمنهای بلدی در پروگرام ذکر شود. آن وقت بعضی چیزها از قبیل معارف صحیه و نظمیه حقوقشان را بنده گمان میکنم که ممکن است دولت وقت در نظر بگیرند که همان انجمنهای بلدی بدهند.
یکی از جمله مسائلی که لازم بود حکومت حاضره در نظر بگیرد، قانون محاکمه وزراء است. در دوره چهارم تقنینیه یک پیش نهادی راجع به محاکمه وزرا بمجلس داده شده و یک لایحه هم از طرف دولتهای گذشته بمجلس تقدیم شد. لیکن پیشرفتی حاصل نکرد که نظری درش بشود و تصویب شود. حالا بنده این را از چیزهای خیلی لازم میدانم. دلیل ندارد، چرا بایستی اگر من یک تومان مال کسی را خوردم مسئول باشم ولی فرض میکنم (فرض محال که محال نیست) یک وزیری برخلاف قانون یک کاری کرد، هیچ محاکمه نباید بشود و هیچ به حسابش نباید رسیدگی بشود؟ اینکه صحیح نیست. قوانین بایستی به هم ارتباط داشته باشد. قانون برای همه نوشته شده است. چرا یک وزیری که ممکن است مثلا یک خیانتی بکند و مملکت را به باد فنا بدهد، نباید محاکمه شود؟ بنده این را خیلی لازم میدانم و گمان نمیکنم دولت حاضر هم از نظرش دور باشد. عرض بنده این است که خوب بود در پروگرام ذکری از این مسئله میشد.
یکی هم به عقیده بنده، امروز راجع به قانون مطبوعات است. جرائد یک حال عصبانیتی به خود گرفتهاند و مقتضیات ایجاب میکند که یک تجدید نظری در قانون مطبوعات بشود. این را که بنده عرض میکنم البته هیئت دولت هم کاملا در نظر دارند و کسی نیست چه از اشخاص رسمی و چه غیر رسمی، حتی ارباب جرائد، که اعتراف به این مسائل نداشته باشند. با این حال خوب است از طرف دولت، تجدید نظری در قانون مطبوعات بشود.
یکی هم راجع به قانون جزای عرفی بود که در دوره چهارم اجازه داده شد به حکومت وقت که یک قانون جزای عرفی بنویسد. شاید خودش هم در موقع عمل گذارده، به مجلس پیشنهاد کند. و امروز هم بسیاری از کارهای ما معوق است و این قانون، خیلی محل احتیاج ما است و خیلی آرزوها داریم. شاید یک قسمت بسیاری از آرزوهای ما را به قانون جزای عرفی است.
مدرس- جزاء است، عرفی ندارد.
کازرونی- خوب جزا. عرفی را هم انداختم. و ذکری در اینجا نشده.
و یکی هم باز به عقیده بنده، قانون انتخابات است. دولت باید کمک بدهد و بایستی مبادرت بکند و این قانون انتخابات تجدید نظر شود. با یک ترتیب دیگری در نظر گرفته شود. این را هم خیلی واجب میدانم.
(از طرف نمایندگان- مذاکرات کافی است)
رئیس– یک نفر موافق باید حرف بزند. حالا آقایان مذاکرات را کافی میدانند؟
(گفته شد- بلی مذاکرات کافی است.)
رئیس– پس رأی میگیریم به کلیه پروگرام.
آقایانی که تصویب میکنند ورقه سفید میدهند، و آقایانی که تصویب نمیکنند، ورقه کبود.
(اخذ و استخراج آراء بعمل آمده، نتیجه اینطور حاصل شد.
عده حضار ۱۵۰ [۱۰۵]
ورقه سفید (علامت قبول) ۸۳)
رئیس– عده حضار ۱۰۵ نفر. به اکثریت ۸۳ رأی تصویب شد.
اعتبارنامه آقای وحیدالدوله مطرح است.
آقای مدرس (اجازه)
(بعضی از نمایندگان – وقت گذشته است).
رئیس– آقای مدرس
مدرس– مخالفت من در اول، اعتبارنامهایست که از شهر تبریز عنوان شده است و منشاش این است که تبریز خاک آذربایجان، در حقیقت آذربایجانیها مؤسس آزادی بوده و نسبتشان به مملکت، نسبت دست راست است به یک بدن. آذربایجان همیشه حافظ خودش بوده و حافظ سایر مملکت هم بوده است، و همیشه پیش قدم بودند در پیشرفت مقاصد متعلقه به مملکت ایران. این مسئله محل شبهه نیست.
مقدمه دیگر، یک دسیسه هائی همیشه در آذربایجان واقع یا محتمل الوقوع بوده که اسباب زحمت خواهد بود یا خواهد شد. لهذا ما باید آذربایجان و آذربایجانیها را فوق العاده مراعات کنیم در حفظ حقوقشان و امنیتشان و اداراتشان.
عرض بنده این است، انتخاباتی که امسال در اغلب نقاط ایران شد البته بعضی از آنها اشکالاتی دارد و تازگی هم ندارد، و لکن در خصوص آذربایجان تقریباً نصف از انتخاباتشان آن طوری که باید و شاید نشده است. که از جمله چند نفری از خود شهر تبریز است، که اینها مردمانی بودند که آن قسمتی که باید معروفیت محلی نداشتند. از اینجا به آنجا القاء شده. کار به شخصشان ندارم شاید اشخاصشان بهترین اشخاص باشند، لکن حق آذربایجانی که قریب بمرکز است، مرکز شهرش دوازده وکیل دارد و شهر تبریز نه وکیل دارد، که همیشه نظر ما به آذربایجان نظر خیلی عالی است، چرا؟ بواسطه اینکه بمنزله دست است، هم حافظ خودش است، هم حافظ سایر مملکت، هیچ مناسبت نداشت که وکیل از خارج برای آنها القاء شود. و عقیده من اینست که چند نفر وکیل برای آنها القاء شده، که از جمله این دو نفری هستند که در این راپرت ذکر شده است. ولو اینکه اشخاصشان خیلی خوب و از جهات دیگر خوبند، و لکن از جهت انتخابات، بر آنها تحمیل شده است. از این جهت، بنده برای مراعات حق آذربایجانی، بدانند در مرکز ملتفت این نکته هستند و در موقعش حفظ حقوق آنها را لازم می دانند، به این لحاظ با این راپرت و نسبت به این دو نفر نماینده، مخالفم.
مشار اعظم (مخبر شعبه)- فرمایشات آقای مدرس در مسئله انتخابات آذربایجان یک چیزهای برجسته نداشت که من از آن دفاع کنم. ایشان فرمودند آذربایجان به منزله دست راست است. بنده عرض میکنم مهد زرتشت است. آذربایجانی و شیرازی و گیلانی و بالاخره کرمانی تمام مملکت همه به هم متصل اند و دارای یک روحند. بنده تمیز فیهما بین آنها نمیدهم یعنی جهت افتراقی برای آنها فرض نمیکنم. آذربایجانی در مملکت ما همان وظیفه را دارد که کرمانی دارد و هیچ تفاوت نمیکند. اساساً بیان این قسم مطلب را هم در باره آذربایجانی یا کردستانی یا قسمتهای دیگر، بنده مخالف مصالح آتیه مملکت میدانم. این حرفها یک القائاتی بوده که یک وقتی در مملکت ما از طرف اشخاص میشد که نسبت به مملکت ما خوشبین نبودند. یعنی بر خلاف مصالح ما عمل میکردند و یک حرفهائی میزدند و یک موضوع اختلافاتی میخواستند ایجاد کنند از نقطه نظر نژاد و نسل. میخواستند بین آنها یک اختلافی بیندازند. این حرف طلوعش در مجلس شورای ملی هیچ مناسب نیست و اساساً نباید در این موضوع حرف زد. این مسئله بجای خودش، اما اعتراض به مسئله انتخابات آذربایجان با اینکه من در راپرت خودم کاملا توضیح داده بودم و هیچ نکته را فروگذار نکرده بودم با وجود اینکه انجمن نظار از وجود معتمدین محل انتخاب شده بودند و با رعایت تام و تمامی که آنها در مسئله انتخابات داشتهاند همان طوری که ادله و براهین کافیه دوسیه قاطع حقیقت این امر بود، خیلی تعجب میکنم که نسبت دسیسه نسبت القاء اینطور حرفها گفته شود. من از شرح انتخابات آذربایجان حرفی نمیزنم زیرا این قضایا بر من و بر خود آقای مدرس مکشوف است و من خیال میکنم دون معالی افکار ایشان و نازل تر از افکار و ادراکات من است که در شرح انتخاب آذربایجان وارد شده و حرف بزنم. این را همه می دانند که انتخاب آذربایجان با حسن وجه صورت گرفته است ولی چیزی که هست به یک کلیاتی نظر آقای مدرس را متوجه میدارم و آن این است که هر کس که کار بزرگی در دنیا کرد، مورد توجه عامه واقع میشود. برای مثل عرض میکنم. پاستور یک نفر شیمیست فرانسوی آن کسی که کشف میکرب کرد آن کسی که ما هم به افتخار او همان مؤسسه را در طهران داریم، بلکه در تمام دنیا دارند، در عمل در موقعی که موفق شد به کشف یک مسئله مهمی توجه عامه به او جلب شد. وقتی که او به دنیا درس میکروبیلژی و باکتریلوژی داد همه به او قدر و قیمت گذاشتند. حالا معلمین این فن اگر در یک خانواده وارد شوند و نسبت به افراد خانواده اظهار عقیده بکنند به شما اطمینان میدهم کسانی که واقف به این علم هستند به بیانات او خیلی اهمیت میدهند. ممکنست مردها از زنهاشان در اثر حرف یک نفر میکروبیولژیک اجتناب کنند یا ممکنست به هم نزدیک تر شوند. وقتی آنها گفتند در وجود شما یک مضاری هست که باید از هم اجتناب بکنند در وجود شما یک میکروبهائی است، همه از هم جدا میشوند. تأثیر قدرت کشف اوست که عامه را حتی به شاگردان مدرسه او متوجه میکند. این قدرت تا ابد محفوظ خواهد بود. مثل دیگری برای شما میزنم. لنین همین قائد انقلابات روسیه، همین کسی که امروز در دنیا همه نسبت به او بدبین هستند و روزگاری میرسد یعنی آن وقتی که گوهر حقیقت کشف شد، همه بیشتر به او احترام و تجلیل میکنند. اقوال او در جامعه حق بین قدر و قیمت دارد. چقدر قدر و قیمت دارد؟ بقدری که بر اثر حرف او با شمشیر خون میریزند. با توپ و تفنگ شهرها خراب میکنند…
(همهمه بین نمایندگان)
اشخاص بزرگ، وقتی کار بزرگ کردند، ممکن نیست توجه عامه نسبت به آنها جلب نشود…
(باز همهمه بین نمایندگان)
قبلا که عرض کردم لنین که امروز با آئین او در تمام دنیا مخالفت میشود روزگاری خواهد رسید…
(جمعی از نمایندگان – همچو روزگاری نمیشود – این طور نیست – چه میگوئی؟)
مشار اعظم – به عقیده شما اینطور باشد ولی…
(بعضی گفتند خارج از موضوع است)
مشار اعظم– این دو نفر برای دنیا کار کردند. حالا از خودمان حرف میزنیم. نادرشاه افشار که در ایران کار بزرگ کرد، اسم او همیشه در ایران باقی خواهد بود. من گمان میکنم شریفتر از نام نادرشاه افشار در نظر ملت ایران، بین سلاطین ایران نباشد. این نام برای ایرانی همیشه محترم است. برای این بود که کار بزرگ کرد. هنوز هم در ذخائر فکر ایرانی هست که شاید همان کارهائی را که او کرد، همان موفقیتهائی که آن شخص پیدا کرده، ثانیاً پیدا کنند. این مطالبی که عرض کردم هیچکدام قابل انکار نیست. حالا نظر آقای مدرس را جلب میکنم به این موضوع که اگر شما خیال میکنید در موضوع انتخابات، یک توجهات خاصی نسبت به این اشخاص بوده است، این توجهات برای اینست که این اشخاص در مملکت ما کارهای بزرگ کردهاند. در این سنوات اخیر یک شخصی پیدا شد و یک قدمهائی برداشت، مردم مملکت عموماً راغب شدند که در زمینه فکر او عمل کنند و با او مساعدت کنند. شما مقصودتان اینست که در آذربایجان اگر یک اشخاصی انتخاب شدند که از موافقین جنابعالی نبودهاند، این دلیل بر این نیست که انتخابات آنجا به یک وجه غلطی پیش رفته. این توجه اهالی بوده. اهالی هر کس را که خودشان مناسب میدانستند انتخاب کردهاند. اهالی خواستند اشخاص را انتخاب کنند که از دوستان وضعیات حاضره باشند و نسبت دسیسه و القاء و این مطالب هیچکدام در مورد آذربایجانی فایده ندارد.
و یا بیست و پنج هزار نفوس مشهد که به میل خودشان رأی دادهاند، چطور ممکن بود که یک القائاتی بشود و آنها را الزام بکنند به یک مطلبی؟ در این صورت بنده گمان میکنم انتخابات آذربایجان، بهترین انتخابات بوده و هیچ اشکالی در انتخابات آنجا نبوده است. و بیشتر از این هم عرض نمیکنم و آقایان نمایندگان در این باب حکمیت خواهند کرد.
رئیس– خوب رأی میگیریم به وکالت آقای وحیدالدوله. آقایانی که وکالت ایشان را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس– تصویب شد.
(خطاب به آقای مدرس)
راجع به آقای رهنما هم همین طور مخالفت دارید؟
مدرس– بلی عرض کردم.
رئیس– جوابش هم همان خواهد بود؟
(اظهار نشد)
رأی میگیریم به وکالت آقای رهنما از تبریز. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس– تصویب شد.
خاطر آقایان البته مسبوقست که پارلمان مصر چندیست افتتاح یافته است. بنده گمان میکنم بملاحظه وجهت جامعه و اشتراک عقیده و بواسطه اینکه از قدیم الایام روابط تاریخی بین ایران و مصر برقرار بوده است، اگر آقایان موافقت بکنند، تلگراف تبریکی از طرف مجلس به پارلمان مصر مخابره شود.
(جمعی از نمایندگان- صحیح است)
رئیس– جلسه آتیه شب یکشنبه است دو ساعت و نیم از شب گذشته. آقای حائری زاده هم اگر پیشنهادی دارند همان شب بفرمایند.
(مجلس هفت ساعت و ربع از شب گذشته ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی: مؤتمن الملک
م. شهاب: منشی معظم السلطان