ریاست محترم جمهوری حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی
با عرض سلام و خسته نباشید به استحضار می رساند:
بدنبال حوادث اخیر، به عنوان مجموعهای از خدمتگذاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران، وظیفه خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرتعالی دانشمند ارزشمند عرضه بداریم، امیدواریم با سعه صدر و شعار ارزشمند توأم با سیرهای که تبلیغ می فرمایید (شنیدن هر سخن و ایده ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجرکشیده انقلاب باشد که امروزه بدور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مینگرنند و از سکوت، مسامحه و ساده انگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشستهاند متحیر و متعجبند.
جناب آقای خاتمی! قطعاً همه ما حضرتعالی را انسانی وارسته، انقلابی، متدین و دارای ریشه عمیق دینی در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و میدانیم، اما نحوه برخورد با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم و در اولویت قرار دادن پیگیری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آنها در مقابل عدم توجه و یا کوچک جلوه دادن برخی دیگر از همین نمونه قانون شکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جریانهای معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهکارانه و با دلزدگی توام با ناامیدی هر روز تحقیر شده و به ثمره این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر میگزند.
جناب آقای رئیس جمهور! حمله به کوی دانشگاه همان طوری که رهبر بزرگوار و مظلوم این انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود و علیرغم اینکه سخت ترین و تندترین برخوردها با آن انجام شد اما همه مردم بدلیل ناپسندی عمل انجام شده این برخوردها را پذیرفته و بر آن صحه گذاشته اند، اما سؤال مهم و پرابهام این است که آیا فاجعه فقط همین بود؟ صرفا همین موضوع قابل پیگیری و توجه و اعتراض و تحصن است که چند وزیر بخاطر آن استعفا دهند و شورای امنیت تشکیل جلسه دهد و گروه تحقیق تشکیل گردد؟ اما آیا حرمت شکنی و توهین به مبانی این نظام، تأسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار بر علیه آن دادن فاجعه نیست؟
جناب آقای خاتمی! چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار بر علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهید مطهری در حرکتند، بچههای کوچک محله ما در چشم ما نگریستند و انگار از ما سؤال میکردند غیرت شما کجا رفته است!
جناب آقای رئیس جمهور! امروز وقتی چهره رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتفهایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است.
جناب آقای خاتمی! شما خوب می دانید، در عین توانمندی بخاطر مصلحت اندیشی دوستان ناتوانیم! چه کسی نداند که امروز منافقین و معاندین دسته دسته بنام دانشجو به صف این معرکه می پیوندند و خودیهای کینه جو و منفعتطلب و کوته نظر، آتش بیار آن شده اند و برای تهییج آن، از هر سخن و نوشته ای دریغ نمیکنند؟
جناب آقای خاتمی! تا کی با اشک بنگریم و خون دل بخوریم و با هرج و مرج و توهین، تمرین دموکراسی کنیم و به قیمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشیم؟
جناب آقای رئیسجمهور! هزاران خانواده شهید و جانباز و رزمنده به شما رای دادند که رای آنها مدال سینه شماست، آنها از شما انتظار برخورد منصفانه با این مسائل را دارند و ما امروز ردپای دشمن را در این حوادث بخوبی میبینیم و قهقهه مستانه را میشنویم. امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است و پشیمانی فردا غیر قابل جبران است.
سید بزرگوار! به سخنرانی بظاهر دوستان و خودیها در جمع دانشجویان بنگرید، آیا همه آن گفتهها تشویق و ترغیب به هرج و مرج و قانون شکنی نیست؟ آیا معنای سال امام(ره) همین بود؟ آیا به همین صورت میتوان میراث گرانبهای او را حفظ کرد؟ و آیا بی توجهی تعداد اندکی بنام حزبالله مجوزی است برای شکستن سر هر متدین و هتک حرمت آن؟
جناب آقای خاتمی! رسانهها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آنها بگوش نمیرسد؟
جناب آقای رئیسجمهوری! اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید فردا آنقدر دیر و غیر قابل جبران است که قابل تصور نیست.
در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی بر خود جائز نمیدانیم.
فرماندهان و خدمتگذاران ملت شریف ایران در دوران دفاع مقدس:
غلامعلی رشید، عزیز جعفری، محمدباقر قالیباف، قاسم سلیمانی، جعفر اسدی، احمد کاظمی، محمد کوثری، اسدالله ناصح، محمد باقری، غلامرضا محرابی، عبدالحمید رئوفی نژاد، نورعلی شوشتری، دکتر علی احمدیان، احمد غلامپور، یعقوب زهدی، نبی الله رودکی، علی فدوی، غلامرضا جلالی، امین شریعتی، حسین همدانی، اسماعیل قاآنی، علی فضلی، علی زاهدی، مرتضی قربانی.