دوستداران بر عهده خود مىشمارند که در خصوص بعضى حرکات تازه شاهزاده و وزير نظام آذربايجان، اولياى دولت ايران را اطلاع بدهند. حرکات مزبوره مفصلاً در جوف اين مراسله ملفوف است. اگر امناى دولت ايران بگَذارند که اين حرکات بسيار رکيک بدون غور و مؤاخذه صادر و ناشر شود، آنها هم در اين اعمال مهيب خوفناک آلوده خواهند بود. و اين دولت ديگر حق ندارد که داخل ممالک سويلزاسيان شمرده شود.
آن جناب در مراسله مورخه هفدهم شهر ربيع الثانى سنه ۱۲۶۷ به دوستداران اعلام کردند که احکام سابق مجدداً از براى حکام ولايات در مخالفت شکنجه صادر مىشود. با وجود اين، نواب شاهزاده آذربايجان چنين تصور بىاصل کرده است که شکنجه مزبور منسوخ شده است، فقط در شهرهاى ديگر زيردست ممالک، نه در پايتخت هر مملکتى. و به اين جهت خود ايشان مىتوانند هر نوع شکنجه را مرتکب شوند، بدون اينکه مؤاخذه و عقوبتى باشد.
دوستداران اميد دارند که آن جناب فرصت وقت را از دست ندهند، که اين بىمبالاتى که در نواب شاهزاده آذربايجان به آن جناب وارد آوردهاند، رفع فرمايند.
چون لازم بود اظهار داشت.
تحريراً فى ٢٩ شهر رمضان ۱۲۶۷
تفصيل شکنجههايى که شاهزاده و وزير نظام آذربايجان در مدت ده روز به عمل آوردهاند:
۱- شخصى را که اسناد دزدى به او مىدادند، به دهن توپ گذاشته آتش زدند.
۲- دو نفر مرد که زن از براى آقاى خود آوردهاند، گوشهاى آنها را به ديرک با ميخ از براى چند ساعت کوبيدند. تا آنکه پول داده خلاص شدند. اين دو نفر مشهور بود که بىتقصير بودند.
۳- يک نفر ديگر که به همين تقصير متهم شده، ميل آهنى به دماغ او کرده در ميان بازار گرداندند، و زنى هم که همراه بود، سر او را تراشيده، سوار الاغ کرده برهنه به اتفاق او گرداندند.
۴- دو نفر مرد که با يک… اى در باغ پيدا کرده بودند، ضعيفه از ترس تنبيه و سياست گفت که مرا به زور اينجا آوردند. يکى از آن دو نفر گريخت. يکى از خويشان او را که هيچ دخيل اين کار نبود، گرفته و با آن يک نفر ديگر به طناب انداخته نعش آنها را به دروازه آويختند.
۵- وزير نظام اغلب از فوج خاصه را بىمروتانه تازيانه زياد زد. و هم چنين نزديک به همه فوج قهرمانيه را به هر يکى اقلاً دو سه هزار تازيانه زدهاند. بعضى از آنها را دو مرتبه به غير از آنکه تنبيه کرده بودند به تازيانه بستند. بعضى از آن اشخاص به فاصله دو سه ساعت که از سه پايه باز کردند مردند.
۶- يک نفر را آوردند پيش وزير نظام که، اين مست بوده است. دهنش را از نجاست آدم پر کردند و دوختند و در ميان کوچه و بازار گردانيدند.