۲ – مذاکره در برنامه و ابراز رأی اعتماد به دولت آقای رزمآرا
رییس– بسیارخوب میماند برای بعد، آقای نخست وزیر بیاناتشان را بکنند. آقای نخست وزیر بفرمایید.
دکتر بقایی – ماده نود مقدم است.
نخست وزیر – آقایان نمایندگان محترم درچند جلسه اخیر مجلس اظهاراتی فرمودند که لازم میدانم.
دکتر مصدق – ماده نود مقدم است.
دکتر بقایی – اخطار نظام نامهای مقدم است (زنگ رییس)
مکی – اخطار بر هر چیز مقدم است.
(در این موقع به علت اعتراض آقایان نمایندگان اقلیت مجلس متشنج و دستههای جلوی صندلیها برای جلوگیری از ادامه نطق آقای نخست وزیر بصدا میآوردند.)
نخست وزیر– برای روشن شدن اذهان مطالبی را بعرض آقایان محترم میرسانم.
نمایندگان اقلیت – اخطار نظامنامهای مقدم است.
(همهمه شدید)
(زنگ رییس)
رییس – آقایان ساکت باشید
(مکی – اخطار نظامنامهای مقدم است)
تشخیص آن با من است، رییس دولت بدون نوبت میتواند صحبت کند. ماده ۸۵ آییننامه قرائت میشود.
مکی – با دیکتاتوری نمیشود مجلس را اداره کرد.
(ماده ۸۵ آییننامه بشرح زیر قرائت شد)
ماده ۸۵ – درباره وزراء و معاونین و مخبرین کمیسیونها و شعب ثبت اسامی لازم نیست و هر وقت اجازه نطق بخواهند داده خواهد شد.
رییس – بنابراین آقای نخست وزیر بدون نوبت میتوانند صحبت کنند.
دکتر مصدق – ماده نود را بخوانید آقا
دکتر بقایی – ماده نود باید خوانده شود اخطار نظامنامهای مقدم است
(زنگ رییس)
رییس– نوبت آقایان محفوظ است بگذارید حرفشان را بزنند، به شما اخطار کردم خلاف نظم میکنید.
دکتر بقایی – نمیشود آقا اخطار نظامنامهای مقدم است دکتر شایگان – ماده ۷۶ را بخوانید.
رییس– من خودم ماده ۷۶ و ۹۰ را حفظ هستم.
کشاورز صدر– آقا بنده طبق این ماده اخطار داشتم اگر اجازه بفرمایید شاید آقایان رفقای اقلیت قانع بشوند میخواهم استدعا کنم از جناب آقای دکتر مصدق و آقایان که اجازه بفرمایند حرفشان را بزنند.
دکتر مصدق – نمیشود آقا اخطار مقدم است.
رییس – شما ده ماده آییننامه را با این حرکت لغو میکنید قطع کلام میکنید تق و توق میکنید وقتی که آییننامه را رعایت نکنید چه یک ماده چه ده ماده.
دکتر مصدق – آییننامه باید رعایت شود.
دکتر بقایی – وقتی که آییننامه رعایت نشد باقی هم رعایت نمیشود.
رییس – میخواهید بفرمایید که مخل نظم هستید.
(در این موقع کوبیدن دستههای جلو صندلیها توسط نمایندگان اقلیت ادامه پیدا کرد و آقای نخست وزیر بشرح زیر به نطق خودشان ادامه دادند)
نخست وزیر– از مجموع بیانات و اظهارات مخالفین چهار نوع اعتراض شنیده شد، اعتراض نسبت به وضعیت و رویه خود اینجانب، بطرز انتخاب اینجانب، اعتراض به همکارانم، چهارم اعتراض به برنامه دولت.
(نمایندگان اقلیت – ما طبق ماده نود اجازه صحبت خواستهایم)
در قسمت اول اعتراض اصلی به موضوع دیکتاتوری بود و این قسم تصور و توهم برای بعضی از آقایان حاصل شده است که اینجانب دیکتاتور یا طرفدار دیکتاتوری میباشم با آنکه توضیح اینجانب ضرورتی ندارد و با وضع دنیای کنونی ممکن نیست در هیچ نقطه دنیا دیکتاتوری بوجود آید یا به مقصود برسد که هذا بعرض میرسانم که تعلیم و تربیت و وضع خدمتی این جانب در ظرف مدت خدمت و حتی در انتخابات اخیر بهترین نمونه و بهترین گواهی برای بطلان چنین فکری میباشد.
(دکتر مصدق – ساکت باشید این حرفها چیست؟)
(جمعی از نمایندگان – صحیح است)
آقایان عللی که برای مدعای خود اظهار داشتند استقرار این جانب در پست گذشته و مداخله در کشور و سخنرانیهای اینجانب است. راجع به مدت خدمت اینجانب در پست گذشته تصور مینمایم فرد فرد اهالی این کشور خاصه آقایان نمایندگان محترم بهتر از هر کس گواه و شاهد اقدامات و عملیات این جانب بوده و توضیح بیشتر باعث تصدیع آقایان خواهد شد.
راجع به مداخله در امور دولت، آقایان بخوبی میدانند که ستاد ارتش تابع وزارت جنگ و وزارت جنگ تحت امر دولت بوده و وقتی امری از طرف دولت وقت صادر و اجرای آن ابلاغ گردید. ارتش نیز در حدود مقررات موظف به انجام آن میباشد اگر در ظرف این مدت ارتش اقداماتی نموده یا مداخله در اموری کرده است جز بموجب دستور صریح دولت و تقاضای وزارت خانههای مربوطه نبوده و بطرز دیگری نشده و هر یک از این جریانات دارای مدارک و سوابقی است که در صورت مراجعه به آن صحت این امر مکشوف خواهد شد.
دوم اعتراض به طرز انتخاب اینجانب است. برطبق اصل ۴۶ متمم قانون اساسی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی حق عزل و نصب وزرا را دارند و بر طبق اصول مشروطیت مجلس شورای ملی پس از بحث در نامه دولت نظر خود را اعم از اعتماد یا عدم اعتماد اظهار خواهند نمود.
(نمایندگان اقلیت – با کوبیدن دستههای صندلی -: این عمل برخلاف قانون اساسی است.)
نسبت به کابینه این جانب نیز همین طور عمل شده باضافه امروز در کلیه کشورهای جهان که با اصول مشروطیت اداره میشود حتی در کشورهای جمهوری تعیین وظایف رؤسای جمهور است.
(جمعی از نمایندگان – صحیح است)
بعضی از آقایان ضمن بیانات خودشان به پشتیبانی اجانب و کمک دولتهای خارجی اشاره فرمودهاند.
(دکتر بقایی – این دولت دست نشانده امریکا است)
بنظر اینجانب ساحت مجلس شورای ملی بقدری محترم و قابل ستایش است که نبایستی چنین کلمات زننده و موهنی بر زبان راند.
(دکتر مصدق – زننده نیست زننده شما هستید)
زیرا هر ایرانی با شرفی متکی به خود و میهن و ملت خود میباشد.
(صحیح است)
و ممکن نیست کمک به یگانگان و مساعدت خارجیان را برای خود افتخاری محسوب دارد
(صحیح است)
یکی از نمایندگان محترم ضمن بیانات خود اظهار نمود که شاهنشاه محبوب چون آهوی معصومی گرفتار چنگال خارجیان گردیده است. این قبیل بیانات درخور مقام شاهنشاه نیست.
(صحیح است)
در موقع ورود متفقین و اشغال تهران مواردی پیش آمد که شاهنشاه محبوب را برای بستن مجلس تحت فشار قراردادند و کوچکترین پاسخی به این تقاضا نفرمودند چگونه ممکن است امروز چنین توهمی حاصل شود؟ آقایان این جانب و همکارانم به پشتیبانی ملت نجیب ایران مفتخر و خوشوقت بوده و یگانه مایه امید و افتخار ما این است که ایرانی و متکی به اصول و مقررات کشور خود هستیم
(نمایندگان اقلیت – خیر اینطور نیست)
ما خواهان مداخله خارجیان نبوده و نیستیم.
(جمعی از نمایندگان – صحیح است)
سوم، برخی از آقایان اعتراض وظایف خود ناگزیر است همکارانی انتخاب و بوسیله آنها برنامه اصلاحی خود را بموقع اجرا بگذارد. اینجانب نیز همکارانی در بین بهترین جوانان کشور که دارای شرایط کافی برای شغل خود هستند تعیین نمودم. آنها دارای مقام و موقعیت مناسب و دارای سوابق درستی که مورد توجه عموم هم میهنان میباشد هستند. حس علاقه به کار و عمل این جوانان قابل تردید نیست که بهتر موفق به انجام وظایف خطیر خود خواهند شد. آیا تا این اشخاص وارد کار نشده و لیاقت و شخصیت خود را درعمل نشان ندهند هر نوع قضاوت راجع به آنها بیمورد نیست؟ آینده نزدیکی صحت و سقم بیانات مخالفین را ثابت خواهد نمود. آقایان فرصت بدهید، زمان بدهید، مدت بدهید، که بتوانند کار کنند.
(مکی – غارت کنند)
اعتراض چهارم، اعتراض راجع به برنامه اینجانب بود. بایستی به عرض برسانم که دولت مثل یک طبیبی است که در بالین مریض میرود. آن روزی که بنده مأموریت پیدا کردم که دولت را تشکیل بدهم توجه کردم دیدم برنامه روی معایب و نواقص تدوین شد کارها درست میشود. امروز بایستی توجه کرد بوضع مردم وضع کشور
(مکی – کدام برنامه؟)
شما فرصتی ندادید که این دولت برنامه خود را عملی کند برای هرکاری برای هر عملی لازم دارد برنامهای که این دولت تقدیم کرد و توضیحات کامل داد امیدوارم که به پشتیبانی اکثریت این مجلس یعنی آن اشخاصی که میخواهند وضع کشور بهتر بشود انجام وظیفه کند و بهیچوجه کوچکترین تردیدی برایش نیست
(دکتر بقایی- ما زیر بار تحمیل نخواهیم رفت، آرزو بهتان میماند)
(مکی – روزنامه آتش را توقیف میکنید)
و البته وظیفه خودش را انجام میدهد.
(صحیح است)
دکتر مصدق – ماده ۱۰۴ را بخوانید.
رییس – شما آقا ۲۰ ماده نظامنامه را نقض کردید، چه مادهای را بخوانم؟
دکتر مصدق – ماده ۱۰۴ را بخوانید
رییس– شما مواد آییننامه را زیر پا گذاشتید.
مکی – شما زیر پا گذاشتید، شما حق ملت ایران را از بین بردید.
دکتر بقایی – در آخر جلسه گذشته وعده دادید که در ابتدای این جلسه به ما اجازه داده شود.
رییس – خیلی خوب حالا که جلسه تمام نشده است.
مکی – اخطارنامهای مقدم شما بر خلاف قول خودتان اجازه میدهید که بیایند صحبت کنند.
دکتر بقایی – ماده ۷۶، ۱۰۴ را بخوانید.
رییس – ماده ۸۵ این است که نخست وزیر یا وزراء هر وقت اجازه بخواهند باید به آنها اجازه داد که در مجلس صحبت بکنند.
دکتر بقایی– اخطار نظامنامهای بر همه چیز مقدم است.
رییس – تشخیص آن با من است. بنده هم گفتهام که حق شما محفوظ است. قبل از ختم جلسه هم اجازه خواهم داد.
دکتر بقایی – آن دفعه فرمودید که در ابتدای این جلسه. این دفعه میفرمایید در آخر جلسه.
مکی – روزنامه آتش سند دزدی او را منتشر میکند آن وقت او را توقیف میکنند.
رییس – آقای دکتر مصدق بفرمایید.
دکتر مصدق – بنده از آقایان نمایندگان خواهش میکنم برای رضای ملت ایران اجازه بدهند عرایض خود را بگویم. اگر اجازه نمیدهید من حرفی ندارم و میروم.
رییس – یک ربع ساعت فرصت دارید میتوانید صحبت کنید.
دکتر مصدق – در ۲۵ اسفندماه ۱۳۲۸ جبهه ملی اصول برنامه خود را بدین قرار در روزنامههای وابسته به خود اعلام کرد: مخالفت با قرارداد ساعد و گس و حفظ و حراست آزادی فردی و اجتماعی. و برای عملی شدن برنامه خود از هر فرصتی که دست داد اجرای مواد ذیل خودداری نمینماید.
رئوس برنامه ما چهار قسمت است به این شرح: اول اصلاح قانون انتخابات، ما اصلاح قانون انتخابات را میخواستیم برای اینکه نمایندگان حقیقی مردم وارد مجلس شوند و دولت خوب روی کار بیاورند و از آن پشتیبانی کنند که متکی به افکار عمومی باشد و موفق بشود به اصلاحات و دیگر جای نمایندگان حقیقی را دیگران غصب نکنند.
این ماده اول برنامه بود که قانون انتخابات در این مجلس تجدید نظر بشود که نمایندگان حقیقی ملت وارد این مجلس بشوند، نه اینکه اشخاصی به دست ستاد ارتش و به انواع و اقسام وسائل از خلخال انتخاب شوند و حتی حالا هم نمایندگی و انتخابات خلخال را بعنوان وراثت دهقان مطالبه نمایند و برای اینکار بیایند عکس جناب آقای نخست وزیر و خانم محترمشان را در مجله شان بکشند و ایشان را با خودشان همراه کنند که این وارث بلافصل مرحوم دهقان را در آنجا انتخاب کنند.
(یکی از نمایندگان – همچو چیزی نیست)
هست آقا، هست آقا، بیخود که عکس دیکتاتور را نمیکشند.
(در این موقع آقای دکتر مصدق پشت جلد تهران مصور را به آقایان نمایندگان نشان دادند و در پشت تریبون پاره کردند و گفتند آقا اینها را بریزید دور.(اشاره به پیشخدمت) باید ملت ایران نمایندگان حقیقی خودش را به مجلس بفرستد.
(دکتر بقایی – بیخود که عکس دیکتاتور را به شکل هیتلر نمیکشند. سلام هیتلری داده است حاجی دیکتاتور)
ملت ایران نمایندگان حقیقی خودش را میخواهد در اینجا بپذیرد تا در مصالح مملکت حرف بزنند و دولتهای خوب روی کار بیاورند و این بدبختی را از مردم رفع بکنند.
-
دوم – تجدید نظر در قانون مطبوعات است، که جراید بتوانند وزرای خائن و دزدان را به جامعه معرفی کنند و دولت هم نتواند قبل از رأی محکمه آنها را توقیف و مدیر آنها را زندانی نماید و ضرب و جرح بر او وارد کند. دیروز است که روزنامه آتش را توقیف کردند، مگر روزنامه آتش چه چیزی نوشته است؟ بفرمایید. روزنامه آتش یک حکایتی، یک نقل قولی، یک جملهای که جنبه انشاییه نیست، جنب اخباریه است، نقل قول کرده است. چه نوشته است؟ نوشته است:
«پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی محترماً بعرض میرساند، اردوکشی سال ۲۳ بر علیه خواجه مهدی قلی باجول که تقریباً ۳ ماه یک ستون در ناحیه فریدن و بربرود بوسیله لشکر اصفهان انجام موجب شکایات مردم و اعتراضات شدیدی در جراید مرکز و غیره گردید، برای کشف حقیقت امر کمیسونی بمحل اعزام و معلوم گردیده که این عملیات بمنظور سوءاستفادههای شخصی از طرف سرلشکر رزمآرا و سرتیپ قدر بوده و گذشته از این که ستون مزبور عملیاتی انجام نداده و فقط خساراتی را از نظر مالی به بودجه ارتش تحمیل و حیثیات ارتش را در منطقه مزبور لکه دار نموده است، ضمناً بطوری که در پرونده منعکس و خواجه مهدی قلی و اشخاص دیگر اعتراضات کتبی نموده و مدارک لازم بدست آمده در حدود ۷۰۰ هزار ریال نیز از خواجه مهدیقلی اخاذی شده که در نتیجه او را بنا به امر ستاد مرخص و مقداری اسلحه دولتی نیز به او داده و ستون مراجعت میکند. اینک که پرونده امر تکمیل و به دادرسی ارتش احاله گردیده طبق مواد ۱۰۱ و ۱۳۸ قانون دادرسی و کیفر ارتش دادستان ارتش استدعای صدور اوامر جهان مطاع مبارک ملوکانه را برای اینکه اشخاص نامبرده در بالا تحت تعقیب قرار گرفته و رسیدگی در مرکز بعمل آید نموده است. ضمناً در صورت صدور اجازه ملوکانه طبق ماده ۲۷ قانون دادرسی و کیفر ارتش سرتیپ غلامعلی انصاری به سمت بازپرس و انوری پور کارمند دادرسی ارتش به سمت کمک بازرس برای این پرونده پیشنهاد میگردد که تصویب مراتب بالا موکول به اراده سنیه ملوکانه است. به شرف عرض رسید و مورد تصویب واقع گردید. سرتیپ غلامحسین مقتدر.»
این روزنامه آتش آمده در این موقع که این آقا آمده نخست وزیر شده، خواسته به جامعه که این آقا آنچه را که میگوید نیستند. از این حرفها دولتها خیلی زدهاند، اگر دولتها حرف صحیح زده بودند، کجا وضع مملکت ما اینطور میشد، اینها همه برای دروغی است که دولتها گفتهاند، برای بیاعتنایی است که دولتها نسبت به ملت کردهاند. اگر دولتها یک ذره، یک ذره، خدا شاهد است بی غرض، یک ذره انصاف در کارها داشتند، اگر یک ذره میحواستند به این ملت خدمت کنند، چطور این مملکت به این وضع و به این صورت میافتاد؟ اینها نخواستند و نکردند.
این جانب (اشاره به نخست وزیر) ۵،۶ سال رییس ستاد ارتش این مملکت بوده است، در امور سیاسی مملکت، در امر انتخابات، در مجلس مؤسسان، در همه کارها دخالت کرده، و این اوضاع و این بدبختی، نتیجه عملیات مستقیم این آقاست، این آقا امروز میخواهد مصلح شود، ای خاک بر سر ما. (مکی – این روزنامه را توقیف کردند برای اینکه دزدی او را گفته است)سوم – تجدید نظر و اصلاح قانون حکومت نظامی بود که دیگر دولتها نتوانند با این حربه هر روز مخالفین خود را تهدید کنند و اگر کسی زبان انتقاد گشود بدون محاکمه ماهها و سالها بازداشت نمایند. آقا در کجای دنیا دیده شده است که حکومت نظامی بیاورند و دو سه سال یا کمتر یا بیشتر، مردم را به عنوانهای پوچ در زندان نگهدارند؟ یک عده بی گناه را بعنوان ماده ۵ حکومت نظامی بروند توقیف کنند و مدت یک سال در زندان بگذارند و پس از آنکه مجبور شدند حکومت نظامی را لغو نمایند به آن افراد بگویند ببخشید آقا، ما اشتباه کردیم ببخشید. اگر شما یک مملکتی پیدا کردید، حتی در آفریقا، که به این صورت آزادی را از مردم سلب کنند به خدا در هیچ کجای دنیا نمیبینید. اگر دیدید هر چه به بنده میخواهید بفرمایید. در دنیا یک همچو حکومت نظامی وجود ندارد. حکومت نظامی که در هر کجا میآورند برای یک مواقع خطر است، ۲۴ ساعت اعلام میشود، ۴۸ ساعت اعلام میشود. بعد از آنکه آن حالت خطر گذشت حکومت نظامی هم از بین میرود؛ ولی در این مملکت خراب، دولتهای خائن، وزرای خائن و حکومتی که از بیت المال این مملکت به نامشروع استفاده میکنند، هواخواه حکومت نظامی و هواخواه تعقیب جراید هستند، برای اینکه اگر جراید آزاد باشند حکومت نظامی نباشد، مردم میآیند حرف میزنند، جرایم وزیر را اسم میبرند، آن وقت مجبور است دولت گوش شنوا پیدا کند. ولی حکومت نظامی که شد میگویند شما جزو حزب منحله هستید. یک وقت در این مملکت، آن شخص که میخواستند این مملکت ترقی کند و قدمهای اصلاحی بردارند، فوراً مخالفین آنها آنها را بهایی میخواندند. وقت دیگر، تهمت مشروطهخواهی به آنها میزدند. یک وقت صحبت شیخی و متشرع بود؛ و امروز همانها را بعنوان حزب منحله توده و وابسته به آن و ماجراجو دستگیر میکنند و نمیگذارند مردم حرف حساب خود را بزنند.
خدا شاهد است اگر من امیدوار بودم که این دستگاه پا بر جا خواهد ماند، من در این مجلس این عرایض را نمیکردم، ولی میدانم و قطع دارم روزی خواهد رسید که این دستگاه منفجر خواهد شد، و آن وقت دیگر (خطاب به وزراء) نه راه پس دارید و نه راه پیش.
(مکی- چرا، به آمریکا میروند)قسمت چهارم برنامه ما این است که من تصور میکردم اگر در این کشور هیچکس نخواهد لااقل این وکلا میخواهند، و به همین جهت من ماده واحدهای به مجلس آوردم و صحبت کردم و گفتم بیایید اصل ۴۸ قانون اساسی. و فکر کردم این وکلا لااقل برای دو سال حقوقی که گرفتهاند میخواهند در این مجلس بمانند، من اصل ۴۸ قانون اساسی را گفتم تفسیر کنید. نه این که باطل کنید، ابطال را وقتی میگویند که یک چیزی باطل نباشد. اصل ۴۸ رأساً باطل است، یعنی اساساً مجلس مؤسسان مطابق افکار مردم، مطابق نظریات مردم، مطابق سنن پارلمانی تشکیل نشد که مصوباتش مورد احترام باشد. ولی از آنجایی که من نخواستم به مؤسسان و آن اشخاصی که در مؤسسان رای دادهاند توهین کنم، گفتم که این اصل را در این مجلس به عنوان تفسیر یعنی به عنوان اصل ۲۷ قانون اساسی که حق تفسیر را داده، تفسیر میکنم؛ و اصل ۴۸ سابق را بجای این اصل ۴۸ میگذرایم. این برای چه بود؟ برای این بود که وکلا متزلزل نباشند. برای این که وکلا بتوانند در مجلس انجام وظیفه کنند؛ و ما بتوانیم به صلاح مملکت حرف بزنیم و فکر بکنیم؛ و وکلا نظریاتی اظهار بکنند. ولی اصل ۴۸ که وکلا را در معرض تعطیل و انحلال قرار میدهد، کی وکیل میتواند آزادنه حرف بزند؟ من از آن وکلایی که طرح مرا امضا نکردند، یعنی ۳ امضا میخواست تا در این مجلس طرح شود و امضا نکردند و طرح نشد، گلهمندم. و اضافه میکنم که در این مجلس این اصل را تفسیر کنید، که هم مملکت از خطر نجات پیدا کند و هم خودتان بتوانید لااقل از اول تا اواخر دوره که ریشتان گیر انتخابات نیست، یک عقایدی را آزادانه اظهار کنید. در جلسه خصوصی صحبت از اصلاحات شد، آقای رییس گفتند باید مملکت را اصلاح کرد. گفتم آقا با حرف نمیشود، همیشه در این مجلس وکلا داد اصلاحات میزنند و هیچکس بیشتر از این وکلا نخواسته قانون مراعات بشود و در انتخابات مداخله نشود. و گفتم آقای رییس حرف میزنند یا واقعاً میخواهید در این موقع که مملکت محتاج به اصلاحات است کاری بکنیم و انجام وظیفه بکنیم؟ اگر حرف میزنیم آن حرفی است، اگر میخواهید کاری بکنید و یک عملی بکنید، یک کمیسیونی تشکیل بدهید از ۵ نفر، من هم یکی از اعضای این کمیسیون باشم، ما میرویم در وزارتخانهها، در همین ادارات، ما میرویم به همین وزارت جنگ که دویست میلیون پول گرفته و کسی تفتیش نکرده که ببینید چه کرده در این وزارت جنگی که این جناب (اشاره به آقای نخست وزیر) ۶ سال آن را اداره کرده. اگر ثابت نکردم که این دویست میلیون تومان پول این مملکت، خرج این مملکت نشده، همین آقا حق دارد که بنده را دار بزند. بنده میروم در این ادارات، بنده ثابت میکنم تمام دزدیها، تمام غارتگریها، تمام آن اسرافهایی را که در مالیه مملکت شده است، صورت میدهم. اگر شما بخواهید اصلاح بکنید راهش این است. این راهش نیست که دو نفر را بیاورند و بگویید این پدرسوخته؛ این اصلاح نیست، این اختناق آخرش مملکت را به جای بد میکشد. اگر شما میخواهید مملکت را اصلاح کنید باید با مردم همراه شوید، اشتباه نکنید. باید این عدم رضایت که هست، کم بشود. شما باید به مردم فحش ندهید، باید مردم هواخواه دولت بشوند. شما این آقا را میآورید چند نفر بواسطه تقوی و فضیلت را حبس میکند، شکنجه میکند، والله خدا شاهد است اینها بر عدم رضایت مردم میافزاید. آن ملتی که هواخواه دستگاه موجود نباشد، برای خود فکر یک دستگاه دیگری میکند. من وقتی که ناامید و ناراضی شدم، آن وقت میروم برای خودم یک فکر دیگری میکنم. اگر شما میخواهید رفع این عدم رضایت را بکنید و برای مردم نان تهیه کنید، نتیجهاش حکومت قلدری نیست، والله نتیجهاش حکومت دموکراسی است. نتیجهاش این است که با مردم مشورت کنید، خیر مردم را بخواهید.
رییس – جناب آقای دکتر مصدق، ۱۵ دقیقه وقت جنابعالی تمام شد اگر آقایان نمایندگان موافقت بفرمایند ده دقیقه دیگر ایشان صحبت کنند.
نمایندگان – بسیار خوب بفرمایند.
دکتر مصدق – دیروز در این مجلس یک عده آمدند شکایت کردند این شکایت با حق بود یا ناحق. امروز مملکت انگلستان بقایش به چه چیز است؟ بقایش به این است که میگوید هر کس آزاد است هر حرفی دارد بزند، اگر صحیح گفت میشنوند، و اگر غلط گفت خودش را زحمت داده است. اما اگر یک عده بیایند در مجلس شکایت کنند و متحصن بشوند، وقتی شما به آنها تودهنی زدید و یک عده را در شهربانی حبس کردید، این دیگر شکایت نمیکند، ولی معنی این عمل این است که آقا حرف نزنید من میخواهم دزدی بکنم.
آقا شما ببینید وضع کره به چه روزی افتاده. این روزنامه لوموند، روزنامه نیم رسمی فرانسه است، در تاریخ ۲۷ ژوئن ۱۹۵۰ – ۶ تیر ۱۳۲۹ اینطور مینویسد. «کو آقای وزیر فرهنگ؟ آقای وزیر فرهنگ کیست؟
(چند نفر از نمایندگان – آقای دکتر جزایری)
من این روزنامه را به ایشان میدهم ببینند.
اینجا نوشته است که شاید دیر باشد که کره جنوبی را نجات بدهند. جمهوری بدبخت دموکراتیک سئول در این مورد نه فقط فدای تجاوزات کمونیستها که از طرف اتحاد جماهیر شوروی از آن پشتیبانی میشود شده، بلکه فدای تمجمج سیاست آمریکا در شرق دور شده است. مقدرات کره در واقع دو سال قبل در مذاکرات محرمانه عمارت پنتاگون مرکز ستاد ارتش آمریکا تعیین گردید. در ماه ژانویه ۱۹۴۸ شورای ملی امنیت دول متحده آمریکا یک تصمیمی که دارای اهمیت حیاتی بود اتخاذ ننمود و آن تخلیه کره بود که در آنجا قوای آمریکا که حداکثر به چهل هزار نفر بالغ میشد تمرکز داشتند علت تصمیم این بود که از نقطه نظر سوق الجیشی وجود یک تکیه گاه نظامی آمریکایی در کره جنوبی بنظر متخصصین نظامی در صورت وقوع جنگ بر علیه شوروی با تردید تلقی میگردید، بنابر این در روزهای آخر دسامبر ۱۹۴۸ قوای آمریکایی سئول و تکیه گاههایی را که در قسمتهای جنوبی داشتند تخلیه نمودند و فقط در محل یک میسیونهای نظامی باقی گذاشتند. بدبختی اینست که افکار بین المللی مانند افکار عمومی مردم آمریکا ممکن است فرض نموده باشد که رژیم کره جنوبی اگر به تنهایی در مقابل تهدید کره شمالی قرارگیرد با کمک آمریکا که فقط محدود به دادن اسلحه و دلار باشد میتواند در مقابل رژیم مستحکمی که روسها قبل از تخلیه قوای خود در پیونگ یانگ برقرار نمودند مقاومت کند. ولی یکبار دیگر این مسئله ثابت میکند که بعد از تراژدی چین اسلحه و دلار آمریکایی کافی نیست که در آمریکا جلوی پیشرفت کمونیست را بگیرد. و از این هم بالاتر ضعف اساسی حکومتی که در تحت سیاست سینک من ری برقرار است از آنجا ناشی است که کره به دو قسمت تقسیم شده است. مضافاً به اینکه در یک محیط سیاسی انقلابی که به دستههای متعدد قسمت شده حکومت سئول با کمک قوای پلیسی قوی طرز عملش این بوده است کره جنوبی را بکلی غیر از وضع دمکراتیک و طرفدار آزادی درآورد.
بنده میخواهم عرض کنم که امروز وضع دنیا یک طوری است که باید با افکار عمومی موافقت کرد. تا حالا من دولتی به این گندی ندیدم بیاید مجلس و اینقدر بیاحترام باشد. این دولت نمیتواند کاری بکند مگر با شلاق و سرنیزه؛ و بنده را هم تبعید کند. الان هم بنده اینقدر خسته هستم که آرزومندم که حبس شوم و کمی رفع خستگی نمایم؛ اما این درست نمیشود. شما باید با افکار مردم کار بکنید. ما در این مملکت امروز غیر از افکار عمومی پشتیبانی نمیتوانیم داشته باشیم. چرا؟ چون جنگ یا میشود یا نمیشود، این خیلی روشن است. اگر جنگ شد بنده قسم میخورم که این آقایان فرار میکنند، برای اینکه در زمان شاه فقید، ما این را دیدیم. همین وزارت جنگ در آن موقع حساس، با آن جنگ هفت لشگری که در همین اطراف تهران درست کردند، عدهای از نظامیها بی آذوقه ماندند. اگر جنگ شد این آقایان اهل جنگ نیستند. اگر باشند هم در مقابل کوچکتر از خودشانند. این آقایان هرگز در مقابل دولت بزرگی که نمیتوانند کاری بکنند. چرا ایران در آن جنگ اول بین المللی سالم ماند و دول متفق به ایران نیامدند؟ برای اینکه مملکت قشون نداشت، برای اینکه وقتی متفقین گفتند با ما داخل جنگ بشوید، گفتند ما قشون نداریم. مملکت و ما را ول کردند. آنها هم لیرهها را خرج کردند مردم متمول شدند و مملکت هم راحت بود. در جنگ بین الملل دوم چرا این مملکت دچار مصائب شد؟ برای اینکه میگفتند قشون داریم. من در دوره تقنینیه هر قدر گفتم که این راه آهن، راه آهن سوق الجیشی است؛ به درد این مملکت نمیخورد، راه آهنی که از شمال غرب بیاید به شرق ایران برود، آن راه آهن تجارتی است و احتیاجات این مملکت را رفع میکند، ولی راه آهنی که از جنوب ایران به شمال ایران برود و از خلیج فارس به دریای خزر برود، راه آهن است و اینطور فرمودهاند، اینطور فرمودهاند، با این حرفها است که مملکت دچار این بلاها میشود. مملکت باید مشورت بکند، وکلا باید آزاد باشند، مردم باید آزاد باشند، که در صلاح مملکت حرف بزنند و مملکتشان را اداره بکنند.
بنده این را میخواستم بگویم اگر جنگ جنگ شد، وضعیت ما اینطور است، اگر هم جنگ نشد این عدم رضایت، این بدبختی مردم، مملکت را از بین میبرد. رفع بدبختی مردم والله خدا شاهد است، با مطالعه و با قانون و با آزادی درست میشود. باید رفت و ادارات را تفتیش کرد، و دید چه اشخاصی در این بانکها پول گذاشتهاند، این پولهای مملکت را کجا بردهاند؟ این بودجه وزارت جنگ را کی دیده است؟ این برنامه اینهمه پول گرفتهاند و خوردهاند به کجا رفته است؟
بنده این عرائض را نه تنها از نقطه نظر مصالح مملکت، بلکه خدا شاهد است از نظر مصالح ایشان هم عرض میکنم؛ همین جناب آقای دکتر طاهری در دوره چهاردهم در اواخر دوره، یک روز تشریف آوردند منزل بنده. من به ایشان گفتم بیایید یک کاری بکنیم که این انتخابات تهران عملی بشود که ما یک مجلس داشته باشیم و در فترت نیفتیم. ایشان حاضر نشدند. بعد وقتی که ایشان را حبس کردند گفته بودند حالا فهمیدم که دکتر مصدق صحیح میگفت. من آقایان استدعایم اینست که به عرایض من توجه کنید. به خدای لایزال، با قلدری و با دیکتاتوری، در این مملکت نمیشود کار کرد. باید به مردم اجازه داد حرف بزنند. باید اصلاحات بشود؛ باید قانون انتخابات درست بشود، قانون حکومت نظامی درست بشود، قانون مطبوعات درست بشود که در آتیه هم آن اشخاصی که بر ضد ما حرف میزنند نتوانند دیگر حرفی بزنند، آنها میگویند شما آزادی ندارید، شما نان ندارید، میگویند مردم کارشان خوب نیست، میگویند در این طرف شهر یک عده با زندگانی درجه اول زندگی میکنند و آن طرف شهر یک عدهای در خاک میخوابند. پس اگر شما میخواهید مملکت را آباد بکنید، اگر شما میخواهید اصلاحات کنید، این اصلاحات را یک شخص نمیتواند بکند، یک دیکتاتور نمیتواند بکند، بنده قسم میخورم که یک شخص نمیتواند؛ باید درس اصلاحات را به مردم داد، اجتماع را. وارد اصلاحات شدند، خودشان علاقمند میشوند، کمک میکنند، پشتیبانی میکنند؛ نه اینکه یک نفر بگوید من اصلاحات میکنم، اگر هم قبول نکنید میبرم شما را حبس میکنم.
خوب بالاخره به جان خودتان بنده قسم میخورم، والله آرزومندم که به دست این آقایان کشته بشوم، که جزء شهدا حساب بشوم؛ و به دست مردمی که بعد میآیند و این دستگاه را خراب میکنند کشته نشوم، که بگوید یک نفر ملاک، یک نفر آدم محتکر بیانصاف بود.
به هر حال من آرزومندم که به دست این جناب آقا کشته شوم.
این را عرض کردم، حالا میخواهید قبول بکنید، میخواهید قبول نکنید. شما هم مجلس شورای ملی هستید، و این مملکت غیر از شما کسی را ندارد. خدا شاهد است که اگر در این مملکت غیر از شما کسی را ندارد خدا شاهد است که اگر در این مملکت من امروز میتوانستم یک جایی این حرفها را بزنم و تقاضای مساعدت و همراهی از مردم بکنم میزدم. اما جایی نیست. اینجا مجلس شورای ملی است. بیایید برای خدا شما خودتان آقایان نمایندگان آذربایجان وقتی که من از شما پرسیدم وضع آذربایجان که خوب نیست همه مملکت خراب است، همه این مملکت ناراضی هستند، همه مملکت بدبخت هستند، خوب این بدبختی از کی بوده؟ از همین اشخاصی بوده که سرکار بودهاند. شما حالا میخواهید که این اشخاص اصلاح بکنند؟ آقا والله به خدا قسم ایراد به شما وارد است. شما اشخاصی را که موجب بدبختی بودهاند از سر کار بردارید، بدبختی رفع میشود. میگویند معالجه در طب به رفع سبب است، تا سبب را برندارند، تا علت را برندارند، معلول برداشته نمیشود. شما میخواهید همین سبب، همین علت، که اسباب خرابی این مملکت شده است، باز میآیید اینها را بر سر کار میآورید و مملکت را از این هم خرابتر میکنید. بدانید که اعقاب ما و اخلاف ما، به ما و به اجداد ما، این مردم لعنت کنند. حالا هر کار میخواهید بکنید، من این عرایض را کردم، شما هر کاری که میخواهید بکنید. شما هم آقایان وزراء اینقدر عجله نکنید. والا شما اگر نام نیک داشته باشید، در این دولت نمیتوانید نام خودتان را حفظ کنید. مقصود این است که در میکده کسی وارد نشود، اگر یک کسی در میکده وارد شد، دیگر نمی تواند خودش را حفظ کند.
رییس – پیشنهادات زیادی راجع به کفایت مذاکرات رسیده. یک پیشنهادی هم از آقای دکتر بقایی رسیده است که ده دقیقه تنفس بشود. پیشنهاد تنفس، مقدم است، قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد مینمایم پس از خاتمه بیانات جناب آقای دکتر مصدق، ده دقیقه تنفس داده شود. دکتر بقایی کرمانی حسین مکی.
رییس- آقای دکتر بقایی
دکتر بقایی- متأسفانه پیش آمد اوضاع تسریعی که میخواهند در بعضی جریانات بعمل بیاورند، باعث ایجاد تأسفی شده است که دلایل آن را در جلسه علنی نمیتوانم عرض کنم. یک مطالب مهمی هست که قبلاً شمهایی از آن را در جلسه خصوصی پریروز بنده به عرض آقایان رساندم و با تصدیق اکثریت آقایان لازم دانسته شد که این مذاکرات درجلسه خصوصی ادامه داده نشود و به همین جهت ازطرف مقام ریاست دستورداده شد که دیروز جلسه خصوصی تشکیل بشود. متأسفانه دیروز جلسه خصوصی تشکیل بشود. متأسفانه دیروز یک عده کمی از آقایان تشریف آوردند و جلسه خصوصی بالنتیجه تشکیل نشد. امروز هم جلسه خصوصی تشکیل شد ولی ادامه آن مذاکرات امکان پذیر نشد. اینها یک چیزهایی است که قبل از تعیین تکلیف دولت باید گفته بشود ما هیچ اصراری نداشتیم که حتماً موقعی که جلسه علنی هست تقاضای جلسه خصوصی شود دلیلش هم اینست که امروز با کمال میل دستور آقای رییس را اطاعت کردیم، در این جلسه خصوصی حاضر شدیم ولی اکثریت نشد. اینها یک مطالبی است که سرنوشت آتیه مملکت بدان بسته است. بنده معذرت میخواهم که اینها را در اینجا نمیشود گفت، به این جهت بنده پیشنهاد چند دقیقه تنفس دادم و از آقایان محترم خواهش میکنم با این چند دقیقه موافقت بفرمایند تا یک تنفسی داده شود و ما این تذکرات را بدهیم؛ و این را آقایان بدانند که ایجاد تعصب در مردم، نتیجهای برای خود دولت هم نخواهد داشت. چون هنوز جلسه آتیه سنا روز شنبه باید تشکیل شود و در آنجا برنامه دولت مطرح شود، به فرض اینکه امروز یا پنجشنبه هم که دولت در اینجا رأی اعتماد دولت تا به حال نشان نداده و انتصاباتی که کرده است نشان میدهد احتیاجی به این رأی اعتماد وکلا نیست و دولت میتواند بدون داشتن این رأی اگر چند روز هم به تأخیر بیفتد به کارهای خودش ادامه بدهد. به این جهت بنده از محضر آقایان استدعا میکنم برای اینکه ایجاد تعصبی نشود و مخصوصاً در این ایام مردم راحتتر باشند، با این چند دقیقه تنفس موافقت بفرمایند تا در خارج یک مذاکراتی بشود، و امیدواریم که از شدت این تعصب کاسته شود.
رییس– آقای مهدی ارباب
مهدی ارباب– مسلماً ما همه ایرانی هستیم، همه وطن پرستیم، منتهی گروهی این، گروهی آن پسندند.
(یکی از نمایندگان- زمین گرد است مثل گلوله)
علت مخالفت خودم را اجمالاً به عرض آقایان محترم میرسانم، که همین دیروز جمعی آبرومند که درحال بدبختی قرار گرفتهاند آمدند پیش من.
(یکی از نمایندگان – از کجا؟)
از بازار آمدند پیش من که ما داریم از بین میرویم، وضع مملکت تا کی به این حال باقی خواهد ماند؟ شما وکلای ملت چه میکنید؟ مرا متأثر کردند. هر یک از آقایان هم به وضع آنها آشنایی پیدا کند، خدا را شاهد میگیرم متأثر خواهد شد. هشت سال است وقتی این مملکت به حرف گذشته. یک دولتی آمده است میگوید شعارش عمل است نه حرف. بنده معتقدم هرچه زودتر آقایان معظم موافقت بفرمایند آن دولت وارد عمل شود.
(دکتر مصدق – احسنت جنابعالی را باید واقعاً دفعه دیگر انتخاب کند از بلوچستان)
به لطف شما مطمئناً اگر زنده باشم جناب آقای دکتر مصدق، انتخاب خواهم شد.
(دکتر مصدق – اهل بلوچستان نیستی)
جناب آقای دکتر مصدق، دنیای امروز، دنیای ۱۳۲۹ غیر از دنیای ۱۲۹۹ است، جناب آقای رزمآرا هم غیر از دنیای ۱۲۹۹ است، جناب آقای رزمآرا هم غیر از دیگران هستند
(دکتر بقایی – ما هم همین را می گوییم)
مردی که تمام مرزهای این کشور را رفته است و دیده است، فکرش این بوده و عمل کرده که تمام سربازها را باسواد کرده، آقایان این مرد دیکتاتور نمیشود و وضع دنیا هم اجازه نمیدهد.
(صحیح است)
(دکتر بقایی – به به)
بنده استدعا میکنم که تکلیف دولت را همین امروز تعیین کنید، مملکت وضعش بد است، دنیا وضعش آشفته است، مردم بیچارهاند، مردم گرسنه اند. در ایالات و در ولایات در نهایت سختی و پریشانی میگذرانند. استدعا میکنم آقایان تکلیف دولت را زودتر تعیین کنید.
(صحیح است)
رییس– رأی گرفته میشود. به پیشنهاد تنفس، آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(عده کمی برخاستند)
تصویب نشد. پیشنهاد کفایت مذاکرات قرائت میشود.
محمد علی مسعودی– (منشی) – بیش از ۱۶ فقره کفایت مذاکرات رسیده است که اولی آن مال آقای غلامرضا فولادوند است: مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد ختم مذاکره مینمایم.
غلامرضا فولادوند. مهدی ارباب. دکتر جلالی. ، امیرقاسم فولادوند، اسلامی، پیراسته، محمودی، عباسی و یک عده دیگر
(یکی از نمایندگان – همه را بخوانند)
صدری، فتحعلی افشار، ظفری هم پیشنهاد کفایت مذاکرات نمودهاند.
رییس– آقای فولادوند
غلامرضا فولادوند – بنده بدواً از آقایان نمایندگان تشکر میکنم که با آقایان نمایندگان مخالف دولت اجازه دادند هر حرفی دارند بفرمایند و این واقعاً بسیار رویه پسندیده است.
(دکتر مصدق –شما پسر عزیزالله خان هستید)
البته بابنده که آقایان مخالف نیستید بادولت مخالف هستید، هروقت دولت خواست صحبت بکند، با دولت مخالفت بکنید بنده در موقع مذاکره آقایان یک کلام صحبت نکردم، به عکس رویه دوره پانزدهم این دفعه خواستم که بیشتر ساکت باشم.
(دکتر مصدق – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم)
بنده نمیخواهم در اطراف خوبی یا بدی کابینه حرف بزنم. عرض بنده این است که مذاکرات کافیست و برای این عرضم هم باید دلیل بیاورم، آقایان نمایندگان مخالف دولت میگویند این دولت شایسته زمامداری نیست، یعنی رییس دولت. چرا؟ برای اینکه قصد دیکتاتوری ممکنست داشته باشد.
(دکتر بقایی – صلاحیت ندارد، اعمال گذشته اش را ببینید آقای فولادوند)
(دکتر مصدق – شما هر روز به یک رنگی در میآیید. برادر شما را حبس کردند آمدید خانه من. خجالت نمیکشی؟)
عرض کردم آقایان میگویند این دولت ممکن است دیکتاتور شود. یک قسمتهای دیگر هم در اظهارات آقایان قید بود که از جمله این بود که این دولت به دستور اجانب روی کار آمده است.
(دکتر بقایی – به پشتیبانی اجانب)
و برای اعلیحضرت همایون شاهنشاهی هم مضر است، برای اینکه احتمال دارد که خدای نکرده به اساس سلطنت ایشان لطمه وارد بیاید.
(دکتر بقایی- متأسفانه مسلم است)
این را هم فرمودند که مسلم است. و البته جناب آقای دکتر مصدق هم اضافه کردند که جز این سه مورد، یک مورد دیگر هم هست که وزرا خائن هم هستند. آقایان موافقین دولت هم اظهاراتی کردند و قیاس آقای سپهبد رزمآرا با مرحوم رضاشاه و مرحوم احمدشاه با اعلیحضرت فعلی، قیاس مع الفارق است؛ با اینکه مرحوم احمدشاه پادشاه دموکراتی بود ولی آن وقت میگفتند که ایشان حتی اسکناس را با دستشان نمیگرفتند، ولی پادشاه فعلی مسلط بر اوضاع است، قشون در دست اوست، با تمام رجال مملکت همیشه در تماس است و هیچ نظامی این قدرت را ندارد.
(مکی – واقعه ۱۵ بهمن چه شده؟)
بعلاوه تماس با خارجیها هم میفرمایید برای نمایندگان موافق دولت مسلم شده است.
(شوشتری- این حرف شایسته نیست)
خود آقایان و خود آقای رزمآرا تکذیب میکنند. به این جهت بنده عقیدهام این است که چهار جلسه است و در مجلس در اطراف برنامه دولت صحبت شده. دو روز نطقهای قبل از دستور هم مربوط به این کار بوده است. دو جلسه هم جلسه خصوصیی داشتهایم که در این مورد صحبت شده برای فهم این مطلب که آقای رزمآرا ممکن است دیکتاتور بشوند یا نه، و اتهامات و مسائل دیگر، آنچه لازم بوده است در اطرافش صحبت شده و آقایان متوجه شدهاند، به عقیده بنده به این جهت، مذاکرات کافی است.
(دکتر بقایی- توی کدام روزنامه آقای فولادوند دیدید که عکس یک نخست وزیر را مانند یکی دیکتاتور چاپ بکنند)
(دکتر مصدق – والله شاه فقید اولش اینطور نبود)
البته بنده هم اگر روزنامه میداشتم ممکن نبود این طور عکسها چاپ نکنم، چاپ کردن این عکسها جرم نیست.
(دکتر مصدق- اینطور میکنند که دیکتاتور پیدا میشود)
اما اینکه جناب آقای دکتر مصدق فرمودند تو تغییر روش دادهای، من در دوره پانزدهم وکیل بودم، عضو حزب دموکرات هم بودم، و آقای قوام السلطنه هم تا وقتی که رفتند ارادت داشتم، و حالا هم دارم، هیچوقت هم نگفتم که ایشان دزد است؛ همیشه هم نسبت به پادشاه محمدرضا شاه وفادار بودهام
(مکی – جز حالا)
(دکتر مصدق – احمد شاه را هم همینطور برداشتند)
بنده باز هم عرض میکنم رییس دولت با پادشاه فرق دارد. رییس دولت وقتی رفت مثل ورق کتاب به آن مراجعه نمیکنند. من خودم و خانوادهام همیشه نسبت به شاه وفادار بودهایم. قوامالسلطنه را هم من خدمتگزار این مملکت میدانم.
(یکی از نمایندگان – برادر شما را هم حبس کرد)
اگر برادرم را هم حبس کردند تأثیری در من ندارد، و برادرم هم میخواهد موافق باشد میخواهد مخالف. در بعضی امور هم با برادرم اختلاف نظر داریم ولی برادریمان هم در نهایت استحکام است.
(صحیح است)
رییس– آقای آشتیانیزاده
آشتیانیزاده – در مجلس یک اکثریتی موجود است و یک اقلیتی. چند نفر هم بعنوان منفرد و نفر هستند، من جمله بنده که شاید از نظر دکترین و فکر در خارج از مجلس طرفدارانی داشته باشم. بنده صلاح دولت را نمیدانم که اظهارات بنده را مانع بشوند و یا برای خودشان مانع بشوند که من یک حقایقی را بعرض مجلس شورای ملی برسانم و اعتراضاتی که به بعضی از آقایان وزراء دارم اینجا بگویم. البته اگر اکثریت بخواهد با رأی خودش مانع این عمل بشود بنده عرض میکنم اکازیون و موقعیت دیگر پیدا خواهم کرد و استیضاح را از پانزده روز دیگر روی این تریبون قرار خواهم داد. از حالا بگذارید.
رییس– موضوعی نیست، وقتش پیش بیاید آن وقت.
(خنده نمایندگان)
آشتیانیزاده – اولا رفتار آقای دکتر جهانشاه صالح با قاطبه دانشجویان دانشگاه مورد انتقاد و مسخره تمام اهالی این شهر است. اغلب مردم از این حرکات دیکتاتورانهای که ایشان با یک مشت روشنفکر که مغز مملکت را تشکیل میدهند کردهاند از ایشان متنفرند و این رفتار ایشان را انتقاد میکند. راجع به ایشان بنده یک نظریات و اظهارات مفصلی داشتم میخواستم در اینجا بگویم ولی متاسفانه شما اکثریت هستید رای هم خواهید داد و ومانع خواهید شد. دیگر جای بحث نیست. اکثریت است و قوی است رای خواهد داد. یکی راجع به استخلاص تودهای هاست که اینها اولاً محکوم شدهاند به حبس نه تبعید و ما اگر مردمان قانون دوست و غیردیکتاتور هستیم و اگر جناب آقای نخست وزیر حقیقت میخواهند ثابت کنند که ایشان شخص دیکتاتوری نیستند باید اینها را دستور بدهند بیاورند تهران و در اینجا نگه دارند. بنده اطلاع دارم که نوشین که یکی از بزرگترین آرتیستهای این مملکت است و مرد شریفی است
(همهمه نمایندگان)
آقا این قدر از تودهایها نترسید، از خودتان بترسید. به ابوسعید ابوالخیر گفتند ما از مرگ میترسیم، گفت مرگ مرگ با تست و از تواست. کمونیستی را شماها درست میکنید، در این مملکت رآکسیون است.
(کشاورز صدر ـ شما مگر کمونیست هستید؟)
بله، بنده کمونیست هستم! عرض کنم مقصود بنده اینست که آقای نخست وزیر یک قولی بدهند اینجا، که تودهای ها را بیاورند تهران. بنده خبر دارم که دکتر جودت به سختی مریض است. مشرف به مرگ است. نوشین آپاندیست سخت گرفته است، و هیچ نوع وسایل و اسباب جراحی هم در آنجا نیست. ما نبایستی با مردم مثل کفار عمل بکنیم. این معامله که شدیدتر هم هست. اگر شما اینها را محکوم کردهاید به حبس، بایستی در حبس باشند. اگر محکوم کردهاید به تبعید، باید در تبعید باشند.
(قبادیان – اینها خائن هستند. آقا شما که مرد وطن پرستی هستید از خائنین دفاع نکنید)
(زنگ رییس)
رییس– آقای قبادیان ساکت باشید. آقای آشتیانیزاده شما باید علت مخالفت خودتان را با پیشنهاد کفایت مذاکرات بفرمایید، یک ربع هم وقت ندارید. در کفایت مذاکرات باید خیلی به اختصار بگویید.
آشتیانیزاده – بنده عرض کردم از اکثریت استدعا میکنم که اجاره بدهند من که یک فرد منفرد در مجلس هستم یک عرایضی بنفع ملت ایران در اینجا بکنم و فشار نیاورند و خود اکثریت دیکتاتوری نکند. بگذارد من عرایضم را بکنم و بگوش مردم برسد. من خواهش میکنم که خود رییس دولت قبول بکند که من حرفهایم را اینجا بزنم.
رییس – رای گرفته میشود به پیشنهاد کفایت مذاکرات.
دکتر بقایی و مکی – ما مخالفیم با پیشنهاد کفایت مذاکرات.
رییس – یک نفر مخالف صحبت کرد.
دکتر بقایی و مکی – این دلیل مخالفت نبود ما با پیشنهاد کفایت مذاکرات مخالف هستیم.
رییس– رای گرفته میشود به کفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام کنند.
(عده زیادی قیام نمودند)
تصویب شد.
(در این موقع آقای آشتیانیزاده با حالت تعرض جلسه را ترک نموده و گفتند اکثریتی که یک نفر را محکوم میکند و اجاره نطق نمیدهد، این اکثریت محکوم به زوال است.)
رییس – رای با ورقه میگیریم. اخذ رای در محل نطق بوسیله آقایان منشیها بعمل آمده و آقایان بشرح زیر برای دادن رای آمدهاند:
اسامی رای دهندگان – آقایان: دکتر مصدق. دکتر بقایی. دکتر شایگان. صالح نریمان. حائریزاده. آزاد. مکی. فرهودی. صدری اردلان. شکرایی. سالار سنندجی. دولتشاهی اسلامی. دکتر مجتهدی. جمال امامی. خسروانی. دکتر مصباحزاده. فولادوند. دکتر طبا. پالیزی. فقیهزاده. شوشتری. ثقةالسلامی. گنجه. نصرتیان. وهابزاده. محمود محمودی. امامی اهری. سرتیپزاده. تیمورتاش. مهدوی. عماد تربتی. بوداغیان. افشار. صادقی. مهدی ارباب. گنابادی. نبوی. سلطان العلما. قاسم فولادوند. پیراسته. ابتهاج. کشاورز صدر. گودرزی. دکتر جلالی. فرامرزی. ملک مدنی. زنگنه. فتحعلی افشار. حمیدیه ذوالفقاری. ناظرزاده کدمانی. سودآور. طاهری. دکتر نبوی. مکرم. عباسی. میرمجید موسوی. محمد افشری. آصف قرشی. بزرگ نیا. قبادیان. صفایی. دکتر کاسمی. ظفری. خاکباز. تولیت گرگانی. عرب شیبانی. دکتر علوی. ابریشم کار. غضفری. خزیمه علم. رضوی. دکتر هدایتی. دکتر معظمی. رفیع. صاحب جمع. کهبد. موقر. مخبر فرهمند. دکتر طاهری. برومند. دولت آبادی. سالار بهزادی. ارباب گیو. کوراغلی. هراتی. امید افشاری. علی محمد دهقان. مرتضی حکمت. دکتر برال. افبال. محمدعلی مسعودی. خسرو قشقایی. صدرزاده. عبدالحسین مجتهدی. پناهی. حکیمی. سلطانی. بهلدری. دکتر کیان. نورالدین امامی. ناصر ذوالفقاری.
رییس – عده نمایندگان حاضر در مجلس ۱۰۶ نفر. با ۹۵ رای، مجلس ابراز اعتماد به دولت آقای رزمآرا کرد.
اسامی موافقین- آقایان: دکتر هدایتی. قاسم فولادوند. شکرایی. موقر. عبدالحسین مجتهدی. حسن نبوی. دکتر نبوی. مکرم. دکتر مجتهدی. دکتر مصباحزاده. فولادوند. پناهی. صدری. گنجه جمال امامی. دکتر کاسمی. فرهودی. دولت شاهی. برومند. افشار صادقی. بوداغیان. قبادیان. گرگانی. عباسی. مهدی ارباب. سلطان العلما. ظفری. پیرسته. امیرافشاری. دکتر جلالی. دکتربرال. اردلان هراتی. گودرزی. حکیمی. ارباب گیو. مرتضی حکمت. عرب شیبانی. سلطانی. حمیده بهادری. محسن طاهری. دولت آبا دی. اعظم زنگنه. دکترکیان. نورالدین امامی. سالار بهزادی. ناصر ذوالفقاری. کهبد. موسوی، صفایی، دهقان، دکتر طاهری، عماد تربتی، رضوی، محمودی، صاحب جمع، فتحعلی افشار، ابتهاج، رضا رفیع، سود آور، دکتر طبا، سنندجی، سعید مهدوی، امامی اهری، کوراوغلی، تولیت، محمد ذوالفقاری، دکترعلوی، خسرو قشقایی، گنابادی، غضنفری، تیمورتاش، خاکباز، بزرگ نیا، خزیمه علم، دکتر معظمی، آصف، ناظرزاده، سرتیپزاده، قری فرامرزی، امیرقراگوزلو، ثقه الاسلامی، پالیزی، وهاب زاده، نصرتیان، اقبال، صدرزاده، محمد علی مسعودی، شهاب خسروانی، تقی زاده، اسلامی، ملک مدنی، ابریشم کار
اسامی مخالفین – آقایان: دکتر مصدق – دکتر شایگان – دکتر بقایی – حائریزاده – اللهیار صالح – عبدالقدیر آزاد – محمود نریمان – حسین مکی.
ورقه سفید علامت امتناع – سه برگ
نخست وزیر – بنده از طرف خود و کلیه همکارانم از پیشگاه محترم مجلس که تا این حد اظهار تلطف فرمودند تشکر میکنم. امیدوارم که ما بتوانیم آنطوری که انتظار آقایان هست وظیفه سنگینی و دشوار خودمان را انجام بدهیم.
(نمایندگان – انشاءالله)
ما میدانیم و مطلع هستیم که وضعیت امروز بقدری نامطلوب است و مورد عدم رضایت و شکایت همه آقایان میباشد، ولی لازم است بطور خلاصه بعرض آقایان محترم برسانم که آنچه لازمه خدمت باشد از طرف این هیئت دولت برای رفع این محضورات و برای بهبود وضع حال مملکت مبذول خواهد شد. بدیهی است اتکا حقیقی و قطعی این دولت به آقایان نمایندگان محترم است که بایستی در هر مورد و در هر جا پشتیبانی صحیحی از اقدامات بجا و قانونی دولت بکنند.
(صحیح است)
امیدوارم که تمام اظهاراتی که برای ایجاد تکدر و توحش اینجا اظهار شده است آقایان بخودی خود رفع بکنند، چون ما طرفدار انجام وظیفه و اجرای وظیفه پرستش کشور و انجام اوامر شاهنشاه خودمان هستیم. آقایان باید بدانید که ما اولین کسی هستیم که مخالف دیکتاتوری هستیم.
(احسنت)
امروز در دنیا دیکتاتوری وجود ندارد. این دیکتاتوری یک کلمه موهومی است که امروز برای حمله به اشخاص مورد استفاده قرار میگیرد. در یک دنیایی که در هر لحظهای ممکن است وضع تغییر کن،د امروز دیگر دیکتاتوری وجود نخواهد داشت، نه در ایران در هیچ نقطهای. پس باید دست به دست همدیگر بدهیم و اعتماد به شاهنشاه خودمان داشته باشیم از برای اینکه بتوانیم به مملکت خود خدمت بکنیم. و ما با پشتیبانی آقایان وکلای محترم مجلس حاضر به هرگونه خدمتگزاری برای مملکت خود میباشیم.
(احسنت)
رییس – آقای قائم مقام رفیع بیانی دارید بفرمایید.
رفیع – خواستم عرض کنم مذاکراتی در این چند روز راجع به هیئت دولت بعمل آمد و صحبتهایی در مجلس شد، اکثریت مجلس هم منتهای فداکاری را بعمل آورد.
(صحیح است)
حالا خواهش همه آقایان از رییس دولت و هیئت دولت این است که انشاءالله ما را خجل نکنند.
(صحیح است)
از روی قوانین موضوعه مراقبت بکنند که وظایف خود را انجام دهند وکاری بکنند که حقیقت این نگرانی و این کرایه خانههای هنگفتی که از مردم گرفته میشود اینها را از میان بردارند.
(انشاءالله)
و یک کارهایی تازهای انجام بدهند، راجع به دیانت، راجع به فرهنگ، یک قدمهای تازهای بردارند که انشاءالله دفعه دیگر که رأی لازم شد هر عدهای که در مجلس باشند رأی بدهند.
(احسنت)
رییس– حالا راجع به ماده ۹۰ آقایان میتوانند صحبت کنند.
تیمورتاش– آقای رییس اجازه میفرمایید؟ چون کسانی که به ما اهانت کردهاند در مجلس نیستند بنده اجازه میخواهم که ماده ۹۰ برای جلسه آینده محفوظ باشد.