مذاکرات جلسه ۲۶ دی ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی

تاریخ تصویب: ۱۲۸۵/۱۰/۲۶
تاریخ انتشار: ۱۲۸۵/۱۰/۲۷
اطلاعات بیشتر:

نقل از: روزنامه مجلس، شماره ۲۹، ۳ ذیحجه ۱۳۲۴ق (۲۷ دی ۱۲۸۵)

مذاکرات دارالشورای ملی

پنجشنبه ۲ شهر ذیحجه الحرام ۱۳۲۴ [۲۶ دی ۱۲۸۵]

سعدالدوله – امروز وزیر مالیه تشریف خواهند آورد.

رئیس- بلی می‌آیند.

آقا میرزا محمود اصفهانی – پس خوبست اگر لایحه و اعتبارنامه‌ای هست، پیش از آمدن وزیر مالیه قرائت شود.

سعدالدوله – در اغلب ولایات، انتخابات ایشان معوق و با اشکال است. مثل خراسان و رشت.

رئیس- بلی همین طور است. گفتگو و حرف در منتخبین است.

سعدالدوله – این مطلب غالبا از جهت استبداد حکومتها است. بنا بود از طرف مجلس چند نفر مأمور این کار بشوند و به ولایات بروند. چطور شد؟

سیدالحکماء – بنده عرض می‌کنم که مأمور از طرف مجلس صلاح نیست برود. خوب است برای این مطلب کمیسیونی مقرر شود که رسیدگی کند.

آقا میرزا محسن – کمیسیون چرا کار کند؟

سیدالحکماء- کمیسیون رسیدگی می‌کند در امر انتخاب ولایات، و دستور انتخاب و خواندن آنها را بطور تأکید معمول می‌دارد.

سعدالدوله – در یکجا جمعی یک نفر را انتخاب می‌کنند و روانه می‌دارند بعد یک دسته دیگر تلگرام می‌کنند که ما او را وکیل نکرده‌ایم. در صورتی که بعد معلوم می‌شود که همان اشخاص او را وکیل کرده بودند. حال چطور بدانیم کدام اظهار صحیح است؟

آقا سید محمد تقی– چنانچه این مطلب واقع شد.

سعدالدوله – مثل وکیل التجار رشت که عده‌ای از او شکایت دارند و دسته‌ای میگویند که به اکثریت آراء منتخب شده است.

محقق الدوله – بنا شد تحقیقی در این باب بعمل بیاید بعد خلاصه آن در مجلس مذاکره خواهد شد.

در این موقع، وزیر داخله به مجلس آمدند.

سعدالدوله – خوبست بعدها جای وزراء معین باشد و کسی در آنجا ننشیند. از حسن اتفاق خوب شد که امروز وزیر داخله تشریف آوردند و مسئله انتخاب راجع به ایشان است که باید از حکام بخواهند از روی ترتیب صحیحی که بعدها موجب اشکال نباشد منتخب شود.

حاجی محمد اسمعیل آقا – خوبست دوباره تکرار بشود تا جناب وزیر مسبوق شوند.

سعدالدوله – وکلای ولایات را حکومتها نمی‌گذارند انتخاب بشوند. و دیگر اینکه بعضی از انتخابات بعدها اسباب حرف و گفتگو است. اولا در این باب حکم سخت لازم است که حکام مانع نشوند و همراهی کنند و طوری باشد که بعد در انتخاب، حرف و گفتگوئی نباشد.

وزیر داخله – مجلس صورتی بدهد که کدام یک از حکام ولایات، تعلل می‌کنند تا حکم شود وکلا را انتخاب کرده روانه نمایند.

آقا سید محمد تقی– شیراز و خراسان.

وزیر داخله – ما اکیداً تلگراف می‌کنیم که حکام در این باب کمال همراهی را بنمایند ولی اگر وکلاء تعلل کردند آن را چه باید کرد؟

سعدالدوله – خیر، وکلا تعلل نمی‌کنند می‌آیند.

وثوق الدوله – چرا، وکلا هم تعلل دارند برای مخارج آمدن. چنانچه حکومت کردستان تلگراف کرده بود.

سعدالدوله – الحمدالله امروز همه حاضرند ترتیبی برای این کار بدهند. این مطلب راجع به وزیر مالیه است. یعنی تعیین مخارج وکلا.

وزیر مالیه – باید مجلس این مسله را به حضور همایونی عرض کنند تا تکالیف را معین فرمایند.

سعدالدوله – مجلس شما را مسئول این کار میداند. شما عرض کنید.

وزیر مالیه – مجلس معین بکند صورت آن را بنویسد بتوسط صدارت به شاه عرض شود. هر چه تصویب فرمودند عمل می‌شود.

سعدالدوله – آن مطلب کلی و اساسی است که باید به این ترتیب رفتار کرد. مثلا هر گاه راه‌آهن باید کشیده شود یا مطلب عمده و کلی باشد، باید مجلس بنویسد بتوسط صدارت به صحه همایونی موشح شود. ولی این که جزئیست لازم به این ترتیبات نیست.

وزیر مالیه – باید به قانون نظامنامه باشد. مجلس باید معین کند.

سعدالدوله – شما معین کنید و به شاه عرض کنید.

حسنعلی خان – من عرض می‌کنم که مجلس باید صورت اینگونه از مخارج را بدهد تا تصویب و صحه شود. این کار با وزیر مالیه نیست. اصلاح و رسیدگی کلیه بودجه مالیه با ایشان است. امر انتخابات و مخارج منتخبین اصلاحش با وزیر داخله است. باید ایشان رسیدگی نمایند.

سعدالدوله– خیلی خوب مجلس یک صورتی بنویسد بدهد به وزیر داخله. ایشان اصلاح کرده به صحه برسانند این مخارج لازمه است.

حسنعلی خان – چه خرجی اهم‌تر از این است؟ باید ترتیبش را درست کرد.

آقا میرزا ابراهیم خان – بنده می‌گویم که این مخارج را امروزه ملت بدهد نه دولت. زیرا که هنوز بر جمع دولت افزوده نکرده، خرج نباید تراشید.

سعدالدوله – چرا ملت بدهد؟ اینهایی که می‌آید به صندوق و به چه مصارف که خرج می‌شود، پس کی می‌دهد؟ مگر ملت نیست که می‌دهد؟

آقا سید حسن تقی زاده – عرض می‌کنم که مجلس باید چیزی به دولت بنویسد ببیند دولت در این باب چه رأی دارد. این مطلب فعلا نه با وزیر مالیه و نه با وزیر داخله است. تا دولت چه نحو بخواهد.

آقا میرزا ابوالحسن خان – امروز که وزیر مالیه تشریف آوردند خوبست بعضی از سؤالات بشود. مجلس می‌خواهد بداند که عایدات اداره گمرک چه قدر است. و مجلس می‌خواهد بداند که اجزاء آن چند نفرند و چه قدر ایرانی است. و مواجب اجزا چه قدر است. و مجلس می‌گوید که شما حساب او را خواستید رسیدگی کنید به کجا کشید و چطور شد؟

وزیر مالیه – اینهایی که فرمودید مطالبی است، ولی هنوز آن ترتیباتی که بوده است بطور کلی تغییر نکرده است. گمرک وزیر علیحده دارد. باید این مطالب از او سؤال شود. چیزی که هست ما می‌توانیم آنچه که بما صورت دادند بگوییم.

آمیرزا ابوالحسن خان – شما این مطالب را صحیحاً می‌فرمایید که نباید از شما سؤال کرد.

وزیر مالیه – گفتم آنچه که به ما صورت دادند و گفتند، می‌توانیم بگوییم.

آقا میرزا ابوالحسن – چرا باید گمرک وزیر مخصوص داشته باشد و در تحت اداره وزیر مالیه نباشد؟ ابداً ملت اطمینان به این مطالب ندارند و راضی نیستند که گمرک وزیر مخصوص داشته باشد.

وزیر مالیه – شما مرا می‌شناسید. غرضم این نیست که رد و بحث کرده باشم. آنچه راستی و صحیح است همانست که گفتم. مطالبی که راجع به من باشد در جوابش حاضرم.

آقا میرزا ابوالحسن خان – می‌خواهید اینهایی را که عرض کردم صورتش را فهرست به شما بدهم تحقیق فرمایید.

وزیر مالیه – می‌خواهید بدهید، ولی مطالب همانست که گفته شد.

سعدالدوله – ما می‌خواهیم بدانیم که از مطالب گذشته حق داریم گفتگو و مذاکره نماییم، یا حق نداریم؟

وزیر مالیه – آنچه قانون نظامنامه است عمل کنید.

سعدالدوله – شما وزیر مالیه هستید. باید از عایدات دولتی و منافع آن و املاک حاصلخیز، شما جواب بدهید. هر گاه شما جواب ندهید و از خودتان دور کنید، پس کی باید جواب بدهد؟

وزیر مالیه – صحیح است. گفتم که گمرک وزیر مخصوص دارد، باید از او سؤال نمود و جواب شنید.

سعدالدوله – اولا ما او را وزیر نمیدانیم. برای چه وزیر است؟ هیچ جای دنیا نمی‌آورند خارجه را وزیر بکنند. ثانیاً گمرک وزیر علیحده نمی‌خواهد. مگر او جزء مالیه دولتی نیست؟ چرا با وزیر مالیه نباید باشد؟

وزیر مالیه – جواب همان بود که گفتم. این مطلب دیگری است که گمرک وزیر می‌خواهد یا نمی‌خواهد. مسئول آن من نیستم.

سعدالدوله – غرض اینست که اگر از مطالب گذشته حق داریم گفتگو کنیم، شاهزاده عین الدوله به تجار و غیر ایشان گفته بود که چهارصد و پنجاه هزار تومان در بانک هست. حال او که حاضر نیست از او سؤال کنیم، می‌خواهیم از شما سؤال کنیم که اولا این مطلب صحیح است یا نه؟ و اگر صحیح است، این پولها چه شد؟

حاجی محمد اسمعیل آقا – غرض آقای وزیر این است که ایشان مسئول مطالب تاکنون نیستند.

وزیر مالیه – نه خیر، نمی‌خواهم بگویم مسئول نیستم. حالا که بنا شد صحبتی بشود اگر صلاح میدانید چند کلمه عرض کنم. غرض اظهار رأی است، نمی‌خواهم بگویم صحیح است. چون کراراً در مجلس صحبت مالیه و جمع و خرج دولتی شده بود، در روزنامه مجلس هم نوشته بود من چون روزنامه مجلس را می‌خوانم، همه نمره‌اش را ملاحظه می‌کنم. بعضی از نطقهای ساده خوب هست، اگر چه گوینده‌اش عوام است ولی از روی ذوق فطری و علم طبیعی است، خیلی حظ کردم…
چون صحبت مالیه بود عرض می‌کنم که معنی جمع و خرج دولتی که معمول اینجا است چیست. مثلا صورت جمعی برای دولت هست که از فلان محل این قدر عایدی دارد. آن وقت در مقابل آن جمع، دستخط و فرمان صادر شده که آن خرج دولت است. و بودجه مالیات ولایات هم کتابچه دارد که در خزانه وارد می‌شد و حال بجای خزانه، صندوق است. آن وقت بروات صادر می‌شود از بابت حقوق مردم به خزانه یا صندوق. تا حال اینطور بود و آنچه که با من بود به این ترتیب بود و جمع و خرج دولت این نحو بوده است.
آنچه برات رکابی یا غیر آن صادر شود تمام را به خرج دولت آورده و صورت آنها حاضر است. آنچه که من مسئولم آن است که هرچه با من بوده است حساب بدهم و بودجه که میگویند همان کتابچه مالیات ولایات است نه از روی ترتیب خارجه. اینست که وقتی اسم بودجه را می‌برند به ذهن می‌آید که مثل بودجه خارجه است ولی خیر و بودجه‌های ولایات هم حاضر است و هر وزارتخانه هم یک بودجه دارد که تمام آنها پیش وزیر مالیه جمع می‌شود و او رسیدگی می‌کند که این صورت بمیزان مخارج دولتی هست یا نه. این معنی جمع و خرج دولت است نه اینکه کلیه حسابها و بودجه‌ها با وزیر مالیه باشد. اگر اینطور باشد او حاکم کل است، دیگر به وزراء دیگر کاری نیست و ربطی به آنها ندارد. تمام در عهده وزیر مالیه است.
ولی در اینجا این ترتیب نیست. بلی وزیر مالیه هم یک بودجه داخلی دارد که تمام صورت آن بودجه‌ها را جمع کرده از هر اداره و وزارتخانه رسیدگی و مرتب مینماید. این کار وزیر مالیه است و به این قدر می‌تواند مسئول باشد. تا حال ترتیب اینطور بود. بعدها به هر طوری که دستور بدهند آن طور رفتار می‌شود.
این ترتیب جمع و خرجی بود که اجمالا گفته شد. حالا شعبات و تفصیلاتی دارد، باشد.
آمدیم بر سر اخذ مالیات. باید که در اخذ مالیات با تمام مردم علی السویه رفتار شود و همه به یک میزان صحیح باید مالیات بدهند که ملاحظه اشخاص نشود. و دیگر اینکه باید آنچه از مالیات گرفته می‌شود بمصارف صحیح مصرف بشود و به خرج بیاید.
اگر اینهایی که گفته شد صحیح است تصدیق بکنید.

سعدالدوله – اینهایی که فرمودید صحیح است ولی می‌خواهیم بدانیم که وزیر مالیه مداخله در ضرابخانه و مسکوکات دارد یا ندارد.

وزیر مالیه – دیگر داخل جزئیات نشدیم بطور کلی گفتیم. چرا مخارج وزارت‌خانه‌ها با وزیر مالیه است که بعد از صدور دستخط پرداخته میشود و به خرج دولت می‌آید.

سعدالدوله – آن طوری که شما میفرمایید آن وزیر مالیه نیست. دفترداری هست. اسمش با شماست، ولی رسمش با دیگری است.

وزیر مالیه – دیگر آن را چه عرض کنم؟ نمیدانم. حق من نیست که بگویم.

حاجی محمد اسمعیل – شما حالا می‌خواهید بگویید که من مسئول نیستم در این مطالب مذکوره؟

وزیر مالیه – نمی‌گویم من مسئول نیستم. می‌گویم من یک رشته کاری دارم. در آن رشته هر چه از من بخواهید در جوابش حاضرم.

حاجی محمد اسمعیل آقا – شما میگویید که نباید از شما این مطالب را سؤال کرد. باید از وزیر گمرک سؤال کرد. ما شما را وزیر مالیه میدانیم و گمرک را مالیه دولت، و مجلس شما را مسئول میداند.

وزیر مالیه – هنوز قانون وضع نشده که از روی آن قانون من مسئول باشم.

حاجی محمد اسمعیل آقا – قانون شروع است. حال که شروع شد، همین قانون است تا وضع بشود.

سعدالدوله – من می‌گویم که مجلس یک چیزی بنویسد بصدارت در این باب. ببینید ایشان چه می‌فرمایند و چطور صلاح میدانند. و بعدها اگر ترتیب دیگری شد و اساس دیگری بنا شد، البته به آن ترتیب عمل خواهد شد.

حاجی محمد اسمعیل آقا – شما امروز وزیر مالیه هستید. شما باید تکلیف خودتان را معین نمایید. مجلس راهش را گم نکرده که شما را مسئول میداند.

وزیر مالیه – اینکه شما می‌گویید، قانون می‌خواهد. بی قانون که نمی‌شود کسی مسئول کاری باشد که به او راجع نباشد.

حاجی محمد اسمعیل آقا – حالا باید جلوگیری کرد تا قانون نوشته شود. آیا همینطور باید بماند و روز به روز بدتر و خرابتر بشود؟

وزیر مالیه – در این باب به صدارت بنویسید که جلوگیری نمایند.

میرزا محمود خوانساری- من عرض می‌کنم که اگر کسی برات اشتباهی صادر کند، شما نباید جلوگیری کنید؟

وزیر مالیه – من به قدر اسباب ناکوک خودم جلوگیری می‌کنم.

میرزا محمود – در این باب یک صورتی هست، اگر صلاح میدانید خوانده شود.

(گفتند بخوانند)
صورت را خواندند. یکی در ماده بروات رکابی بود که چقدر به اشتباه صادر کردند و می‌برند. و دیگر در ماده مالیات ولایات که حکام می‌گیرند به صندوق می‌فرستند و به مصرف می‌رسد. حقوق مردم همینطور در محل بی محل می‌ماند. چرا نباید اینها بنظر اهل مجلس برسد و مجلس تصویب کند؟

وزیر مالیه – اما بروات غلط و اشتباهی که میگویید من می‌گویم آنچه دولت به من صورت داده است از روی این من به خرج دولت می‌آورم. حالا در متن واقع، این غلط است باشد. من ملزم به صحت واقعی آن نیستم.

میرزا محمود خوانساری- چه ضرر دارد که اینها بنظر مجلس برسد و به اطلاع مجلس باشد؟

وزیر مالیه – آن بسته به نظامنامه است.

آقا میرزا محمود – شما یقین میدانید که این بروات تمام صحیح است.

وزیر مالیه – از روی همان ترتیب که گفتم صحیح است. ولی شما چه جور صحیح می‌خواهید که یعنی قسم بخورم به صحت آنها؟ نمی‌توانم قسم بخورم که در واقع صحیح است یا نیست.

آقا میرزا محمود- در باب مخارج قنات که برات صادر کرده بودند و حالا او را استمراراً به خرج می‌آورند پیش شما، شما چه میدانید که این صحیح است یا نیست؟

وزیر مالیه – همانست که گفتم. هر چه صورت دادند، ما هم به خرج دولت می‌آوریم.

آقا سید حسن تقی زاده – تمام آنچه را که فرمودید صحیح است، ولی ما باید کاری بکنیم که نتیجه داشته باشد. چه ضرر دارد که بطلان وزیر گمرک را از صدارت بخواهیم و بگوییم که گمرک وزیر نمی‌خواهد؟

وزیر مالیه – بطلان نفرمایید، زیرا که گمرک اداره بزرگی است. مدیر و فرمان‌فرمایی لازم دارد که این اداره را دائر داشته باشد.

آقا سید حسن تقی زاده – مقصود اینست که گمرک هم مثل سایر عایدات دولتی در تحت اداره وزارت مالیه باشد. البته اجزاء و رئیس و مدیر آنچه لازم دارد باید باشد ولی به این طور نه مجزی چنانکه هست.

آقا سید حسین – امروز اگر ما ثابت کردیم خیانت او را، چه باید کرد؟ میگویند مسئول وزیر مالیه است. پستخانه در تحت وزارت مالیه هست یا نه؟ خیانت او ثابت و محقق است که ده ماه متوالیاً کاغذ را بی‌تمبر می‌دهد. چه باید کرد؟ در اینها چه می‌فرمایید؟

وزیر مالیه – اما مطلب همان بود که گفته شد. ولی پستخانه هم وزیر علیحده دارد، باید از او سؤال کرد.

سعدالدوله – فرمودید که از گذشته‌ها باید تکلیف معین بشود که آیا مجلس حق دارد رسیدگی کند یا نه. فرموده بودید که مجلس به صدارت بنویسد؟

وزیر مالیه – من چه می‌دانم؟ خودتان میدانید. هر چه تکلیف مجلس است، عمل کنید.

سعدالدوله – از آتیه هم که فرمودید باید از روی قانون باشد.

وزیر مالیه – آنچه نظامنامه می‌گوید. من نمی‌گویم.

سعدالدوله – قانون می‌گوید که پنجره‌هایی که ناظر به خیابان و معبر است مثلا و یا کالسکه و درشکه فلان قدر مالیات بدهد. ولی اجرا را باید وزرا بکنند. شما حال آن قوه علمی که دارید گذشته از رتبه وزارت، طریقه اجرا را بیان فرمایید ببینم چه نحو باید اجرا کرد.

وزیر مالیه – هنوز که قانون نیست، من چه بگویم که فلان طور باید اجرا کرد؟ هر وقت قانون شد طریقه اجرا را بیان می‌کنم.

سعدالدوله – می‌خواهیم بدانیم که اخذ مالیات را همان طور یک پیشکشی از حکومتها می‌گیرند و بعهده حکومت قرار می‌دهند به همان ترتیب سابق که هر چه می‌خواهند بکنند. وزیر مالیه یک ترتیبی برای این کار می‌دهد؟

وزیر مالیه – هنوز وزیر مالیه بوجود نیامده تا ترتیب آن معلوم باشد. آن ترتیب اساسی است. هر چه قانون گفت باید عمل کرد.

سعدالدوله – پس چه باید کرد؟ شما چه میگویید؟ مسئول کیست؟

وزیر مالیه – من چه بگویم؟ من که نمی‌توانم برای خودم حدی قرار بدهم و قانون وضع کنم. باید همه این کار را با هم بکنند. از یک نفر که نمی‌شود.

سعدالدوله – قانون اساسی که می‌فرمایید مثلا گفتند که من برای فلان اداره قانون بنویسم این کمتر از دو سال می‌شود چیزی نوشت که به درد بخورد. پس باید ما از حال تا دو سال دیگر همینطور بنشینیم و منتظر قانون باشیم؟

وزیر مالیه – چرا می‌نشینید؟ هر طور که میدانید اقدام کنید.

سعدالدوله – حالا آمدید سر مطلب. پس باید فعلا جلوگیری کرد. من می‌گویم که شما حال کلیة یک اداره تفتیش مقرر فرمایید از برای کلیه ادارات که قدری جلوگیری بشود، تا وقت قانون برسد.

وزیر مالیه – شما اولا کار مالیات را درست کنید تا به اداره تفتیش برسد. خانه که هنوز ساخته نشده نمی‌شود به دیگر لوازمات آن پرداخت.

آقا میرزا ابوالحسن خان – باید مفتش باشد تا حیف و میل نشود یا نه؟ حالیه شما رسیدگی به مالیات کردید قانون هم که هنوز وضع نشد، پس باید برای اصلاح آن فعلا مفتش باشد.

آقا سید حسن تقی زاده – از اول سؤال و جواب، بنده با شما هم عقیده هستم. ولی از خارجه سؤال بشود که از اداره گمرک باید به کی سوال کرد؟

وزیر مالیه – به هر کس که سپرده‌اند.

آقا سید حسن – در همه جای عالم با وزیر مالیه است. امروز به مجلس عرض می‌کنم که نتیجه را این مطلب قرار بدهند که گمرک را در تحت وزارت مالیه قرار بدهند.

وزیر مالیه – عرض می‌کنم که هر جایی ترتیبی و اقتضائی دارد. آن خارجه را که شما می‌فرمایید اقتضائی دارد و این مملکت ما اقتضائی دیگر دارد. مثلا آنجاها راه آهن دارند، ما راه آهن نداریم. ما باید کاری بکنیم که مناسب با بی‌راه‌آهنی باشد، نه با باراه‌آهنی. هر وقت صاحب راه آهن شدیم به مناسبات آن باید کار دیگر کرد. نمی‌شود رسومات و قانون یک مملکتی را بی مناسبت در مملکت دیگر اجرا کرد.

سعدالدوله – آنجاها که شما می‌فرمایید، چون کارکن علم و عقل است. ولی بدبختانه در مملکت ما کارکن پول است.

وزیر مالیه – علم و عقل خیلی خوبست، اگر مشوب به اغراض نباشد. ما نباید منتظر باشیم که اینجا بیاییم کار بکنیم به ما پول بدهند.

سعدالدوله – چه غرضی است؟ من می‌گویم باید جلوگیری کرد، شما می‌گویید غرض دارید. گیرم که غرض شخصی هم دارم، ولی می‌گویم این غرض شخصی مرا بسنجید به آن خسارتهایی که به این ملت وارد می‌شود، ببنید کدام می‌چربد.

وزیر مالیه – خیر، من نگفتم شما غرض شخصی دارید. ابداً. خدا میداند غرضم این نبود. همه حرف مرا شنیدند.

آقا سید حسین – امروز غرض این بود که از گمرک و پستخانه سؤال شود. وزیر مالیه خودشان را مسئول نمیدانند و مفتش هم که میگویند نمی‌شود مجلس مفتش برای این کار قرار بدهد.

محقق الدوله – جناب وزیر مالیه درست میگویند. مجلس هم حق ندارد که مفتش بدهد نمی‌دهد. این مذاکراتی که شده همه ناقص بود. ایشان به آن قدری که راجع به خودشان است در مسئولیت آن حاضرند.

آقا میرزا ابوالحسن خان – چه میگویید؟ آن سؤالاتی که شده است جواب آنها چیست؟ و اداره‌ای که مفتش نداشته باشد شما به چه میزان می‌توانید رسیدگی کنید؟

محقق الدوله – باید اینها را بصدارت نوشت تا ترتیبی معین کنند.

آقا میرزا ابوالحسن خان – شما دیروز لایحه داده بودید که مطالب آن را از وزیر داخله سؤال نمایید، چرا نمیگویید؟

محقق الدوله – بلی از عشق آباد تشکی از گمرک کرده بودند و از خراسان و قوچان و سایر جاها از دست حکومت تظلم و تشکی کردند که چه ظلمها و تعدیها کرده است و چه قتل و غارت نموده است و نمی‌گذارد که وکلا انتخاب بشوند.

وزیر داخله – شما آنچه که میگویید سند دارید یا خیر؟

آقا سید حسین – سند مگر کدام است؟ بیست هزار خروار گندمی که تسعیر کرده‌اند به خروار یک تومان و نگذاشتند که حمل بشود به بهانه اینکه طاعون می‌آید و از انگلیس در این باب تلگرافی شده بود و…. و… و…. اینها دروغ است؟

وزیر داخله – مطلب اول صحیح است. برای طاعون نگذاشته‌اند حمل بشود. ولی مطلب ثانی اصل ندارد. همچو چیزی نیست.

آقا میرزا محسن – مطالب حکومت خراسان از اینها بالاتر است. حکایت این که گفته‌اند نیست. همه کس میداند.

حاجی سید ابراهیم – اینهایی را که بعوض مالیات فروختند دروغ نیست. آنها مسلمان نبودند؟ رعیت ایران نبودند؟

وزیر داخله – در مقام تحقیق و رسیدگی این مطلب هستیم. البته رسیدگی می‌شود.

محقق الدوله – حاکمی که مسلمانان را بفروشد مجازاتش چیست؟ و دولت به او چه باید بکند؟ پس ما برای چه اینجا به وکالت نشستیم؟ ما را هم ببرند بفروشند. آنها مگر غیر از ما بودند؟

وزیر داخله – البته تحقیق و رسیدگی می‌شود و دولت هم او را مجازات خواهد کرد.

آقا سید حسن تقی زاده – من عرض می‌کنم این مطالبی که از حکومت خراسان میگویند دیگر جای شبهه نیست تا تحقیق بخواهد.

وزیر داخله – تا به علم الیقین نرسد، به حرفهای مردم نمی‌شود اکتفا کرد. مردم خیلی حرف می‌زنند.

آقای سید حسن تقی زاده – آنها در همه جا دست دارند و می‌توانند به هزار حیله و تدبیر، امر را مشتبه بسازند و محاجه کنند. لذا نمی‌شود که به علم الیقین تحصیل اطلاع کرد. مطلبی که همه‌دان شد، یقینی است.

وزیر داخله – چرا، بعد از تحقیق معلوم می‌شود.

آقا سید محمد مجتهد – کارهای آصف الدوله بالاتر از اینهاست. شاید که معزول بشود. خیلی خرابیها کرده.

وزیر داخله – البته بعد از تحقیق چرا. ولی حال نمی‌شود معزول بشود، زیرا که به دولت ضرر می‌خورد.

حاجی سید حسن – پس چرا در شیراز در مدت یک سال حکومت تغییر می‌کند؟ این ضرر دولت نیست، ولی آصف‌الدوله معزول بشود ضرر دولت است؟

وزیر داخله – چون شیراز مالیاتش ترتیب داشت و در محل باقی نبود.

آقا سید حسن تقی زاده – از بابت وکلا حکم بفرمایید که زودتر انتخاب شده بیایند.

وزیر داخله – صورتی بنویسید که کدام ولایات است، به همان ترتیب تلگراف به حکومت‌ها می‌کنیم که بفرستند.

آقا میرزا محمود خوانساری – هر گاه می‌خواهید بخوبی از ترتیب حکومت خراسان اطلاع پیدا کنید، آصف دفتر را بخواهید حاضر است که صحیحاً مطالب را شرح بدهد.

حاجی شیخ حسن – اگر بخواهید خیانت آصف الدوله را ثابت می‌کنند. بعد از ثبوت، عزلش کنید.

سعدالدوله – حالا از آمدن آقایان وزرا قدری از کارها تصفیه شد و انشاءالله بهمراهی ایشان همه کارها تصفیه می‌شود. اگر ایشان از دو ماه پیش تشریف می‌آوردند، چقدر از کارها پیش می‌رفت و چقدر حالا جلو بودیم.

وزیر مالیه – بسیار خوبست. همه حاضرند که بیایند. ولی میدانید که من چقدر کار دارم و گرفتارم. خودم خواسته بودم روز سه شنبه گذشته بیایم ولی نشد. عذر می‌خواهم. دیگر امروز حاضر شدم اما مطلب همان است که عرض شد. باید با آن کمیسیون، کار مرتب و اصلاح شود.

سعدالدوله – در خدمت صدارت عرض کردم و ایشان هم فرمودند به اینکه هر روزی کار دارند معاون ایشان حاضر بشود.

وزیر مالیه – معاونی که در مطالب اساسی سؤال و جواب نماید نداریم او را. باید خودم حاضر بشوم. ولی برای سؤال و جواب، دفتر و کتابچه مالیاتی هست.

آقاسید محمد مجتهد – حکومت خراسان باید همین طور ظلم و تعدی کند و باشد؟ عزل و مجازات نیست؟

وزیر داخله – چرا، البته بعد از رسیدگی و تحقیقات لازمه. دولت رعیت خودش را می‌خواهد. آنچه لازمه مجازاتست بعمل خواهد آمد.

دسته‌ها