فرمان امام خمینی در خصوص تشویق جوانان برای رفتن به جبهه‌های جنگ

تاریخ تصویب: ۱۳۶۵/۰۱/۰۴
تاریخ انتشار: ۱۳۶۵/۰۱/۰۴

[نقل از: صحیفه امام خمینی (ره)، جلد ۲۰، صفحه ۲۰]

…ما که می‌گوییم که ما شیعه حضرت امیر- سلام الله علیه- هستیم و الآن کشور شیعه در معرض خطر است، الآن کشور شیعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز کنار بنشینیم و بگوییم که ما چکار به این کارها داریم، ما چه بکنیم، متاثریم از اینکه جوانهای ما چه می‌شوند، ما هم متاثریم. حضرت امیر هم متاثر بوده از اینکه جوانها چه می‌شدند، اما می‌نشسته خانه و بگویند من متاثرم؟! یا می‌رفتند جنگ و خودشان جنگ می‌کردند و در عین حال هم برای آنهایی که شهید شده بودند متاثر بودند. ما هی کنار بنشینیم و هی بگوییم که ما می‌خواهیم چه بکنیم، چه، فلان، از این حرفهایی که خودشان می‌زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمین و از این چیزی که الآن برای کشور ما پیش آمده است، برای اسلام پیش آمده.
مساله، مسئله تشیّع نیست، مسئله اسلام است، مسئله مذهب نیست. همه مذاهب الآن در معرض خطرند. الآن که قدرتهای بزرگ احساس این معنا کردند که اسلام یک همچو قدرتی دارد که می‌تواند یک جمعیت چهل و چند میلیونی را در مقابل همه وادار کند و بایستد و بگوید نه این و نه او، حالایی که فهمیدند این قدرت، قدرت اسلام است نه‌ قدرت ملت، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خیال آنها به خطر می‌اندازد، حالا آنها برای اصل اسلام دارند نقشه می‌کشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم.
اگر شما اهل ولایتید، چرا الان کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودی‌اند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانی؟ ما اظهار می‌کنیم ما شیعه امیر المومنین‌ایم. ما برویم ببینیم امیر المومنین در مصالح اسلامی چه کردند، برای مصالح اسلام چه کردند. آن وقتی که زمان رسول الله بود بسیاری از اشخاص آن وقت بودند که جنگ می‌خواست بشود نمی‌رفتند، اگر می‌رفتند کناره‌گیری می‌کردند، آن کسی که از همه مقدم بود ایشان بودند. بعد از رسول الله هم که مدتهای طولانی ملتها محروم ماندند از قیادت ایشان، ایشان باز کنار نبود. ایشان باز برای حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر می‌کرد، ولی در آن وقت هیچ وقت اصلًا اظهار مخالفت نمی‌کرد. بعد از اینکه آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت آنها بود، راهنمایی می‌کرد، بچه‌هایش را می‌فرستاد به جنگ. حالا ما بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم! شما اهل دیانت هم نیستید، اهل ولایت هستید؟! آن وقتی که با ایشان بیعت کردند- البته ایشان هم در عین حالی که خودش را حق می‌دانست می‌گفت که بروید یکی دیگر را- می‌دانست اینها یک اشخاصی نیستند که اهل کار باشند، ولی خوب، فشار آوردند به ایشان، با ایشان بیعت کردند.
آن وقت هم سه تا جنگی که شد، سه تا جنگ با کسانی بود که اظهار اسلام می‌کردند، کسانی بودند که می‌گفتند فریاد می‌زدند ما مسلمانیم. جنگها با مسلمانها بود.
حالا شما می‌گویید مسلمان با مسلمان مگر جنگ؟ پس شما اعتراض به حضرت امیر هم دارید، برای اینکه جنگ حضرت امیر سه تا جنگشان هر سه با مسلمانها بود.
مسلمانی که می‌خواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است. مسلمانی که با اسم اسلام می‌خواهد که حیثیت اسلام را از بین ببرد، این لازمتر است معارضه با او، تا با کسانی‌ که مسلمان نیستند. شما نشستید می‌گویید ما مسلمان با مسلمان! اولًا اینکه این حزب بعث عقیده‌اش اصل این است که قضیه اسلام تو کار نیست. آنهایی هم که دنبال او می‌آیند بسیاریشان همین‌اند. یک عده‌ای هم که- فرضاً- آنها بیایند لکن می‌آیند برای این که کشور اسلامی را از بین ببرند و سیلی در صورت اسلام بزنند. امروز به همه ما واجب است که دفاع کنیم. هر کس می‌تواند جبهه باید برود، هر که نمی‌تواند در پشت جبهه کمک بکند. آنهایی که می‌نشینند و هی صحبت می‌کنند که بیایید چه بکنیم، بیایید چه بکنیم، اینها از اسلام بی‌اطلاع‌اند، نمی‌دانند قضیه اسلام چی هست.

مطالعه کنید در حال ائمه مسلمین، در حال خود پیغمبر. پیغمبر هم تمام عمرش صرف این شد دیگر، صرف مجاهده شد. آن وقت که مکه بود آن جور مجاهدات می‌کرد و آن جور خون دل می‌خورد، وقتی هم مدینه آمد جنگها، آن همه جنگ، بگویید همه جنگها دفاعی بوده، و حال آنکه بعضی‌اش که نبوده، حالا همه دفاعی. ما هم که الان دفاع است، ما اصلًا جنگی نداریم، ما با کی جنگ داریم؟ ما الآن داریم دفاع می‌کنیم. «فاو» مرکز این بود که بریزند و از آنجا به اسلام صدمه بزنند. خوب! اینها رفتند «فاو» را گرفتند دفاع کردند. علاوه دفاع از ملت عراق، دفاع از اسلام است، دفاع از مسلمین است. ملت عراق با این خبیث موافق نیستند، این عده‌ای هستند با او و قدرت هم دستشان است. آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرفها می‌زنند. در داخل هم پیدا می‌شوند اشخاصی که خوب، متدین‌اند اما باز توجه ندارند به مسائل. امروز همه ما مکلف هستیم.
جوانهای ما باید این جبهه‌ها را پر کنند از انسانهای قوی که بحمد الله هم الآن پر کردند، لکن بیشتر لازم است. آقا قضیه، قضیه از بین رفتن اسلام، چه تشیع و چه تسنن، همه، از بین رفتنش و قضیه اینکه ما قیام کنیم و نگذاریم بشود. و بحمد الله تا حالا جوانهای ما اقدام کردند، قیام کردند و نخواهند گذاشت، لکن این اسباب این نمی‌شود که از دیگران‌ تکلیف سلب بشود که نه، دیگر لازم نیست کاری ما بکنیم. آن کسی که اشکال به جنگ دارد، واجب است برایش که برود جنگ. اینهایی که اشکال می‌کنند یکیشان حتی یک بچه‌شان نرفته است، یک جوانشان نرفته است به جبهه‌ها. دیگران دارند از مال و جان اینها دفاع می‌کنند، این جوانهای ما دارند از مال و جان همه این ملت دفاع می‌کنند، از مال و جان یک دسته که نمی‌کنند دفاع، دارند دفاع از همه حیثیت این ملت می‌کنند، از نوامیس همه می‌کنند. اگر- خدای نخواسته- این حزب بعث بیاید و غلبه- خدای نخواسته- بکند که نخواهد کرد به کی رحم می‌کند؟ به شمایی که آن وقت نشسته بودید و می‌گفتید بیایید جنگ را برداریم و از بین ببریم و جنگ خوب نیست و مردم با جنگ مخالف‌اند؟ این مردم از کجا آمدند که با جنگ مخالف‌اند. غیر از این جوانهای ما هستند؟ ملت ما اینها هستند؛ این کاروانهای کربلا و آن پاسدارها و آن بسیجیها و آن سایر قشرهایی که، قشرهای محرومی که الان دفاع از شما دارند می‌کنند و شما نشستید آنها را تضعیف می‌کنید که شاید موافق رضای خدا نباشد. رضای خدا موافق نیست با دفاع؟! امروز دفاع است. مساله، مسئله رفتن و جنگ کردن نیست، کسی نمی‌خواهد جنگ بکند، اول هم نبوده و آن حرفی که روز اول جمهوری اسلامی زده راجع به جنگ، امروز هم عین همان حرف است، یک کلمه این ور آن ور نیست، آن این است که ما تا این حزب عفلقی هست ما جنگ خواهیم کرد. ما باید این را، برای اینکه دفاع از اسلام این است که این نقطه را برداریم از بین، این غده سرطانی کنده بشود و الّا محال است که این کشور روی آرامش به خودش ببیند و نه کشور ما، نه عراق، نه خلیجیها. این خلیجیها توجه ندارند به اینکه اگر صدام غلبه پیدا کند، با آنها چه خواهد کرد؟ حالایی که مثل موش دارد این ور و آن ور می‌رود، به آنها تشر می‌زند.
بحمد الله کشور ما، جوانهای ما، پیرمردهای ما، زنها، بزرگها، کوچکها همه مهیا هستند به اینکه جنگ را تا پیروزی ادامه بدهند و ادامه خواهند داد. و کسانی که مخالف با این مسائل هستند، خوب، بنشینند توی خانه‌شان هر چی می‌خواهند بگویند، اما بدانند که خلاف رضای خدا دارند می‌گویند. اگر حرفهای آنها تضعیف کند روحیه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خیر نخواهد شد، توجه کنند به حرفهایشان…

[‌اعطای امتیاز به رزمندگان جبهه‌های جنگ تحمیلی]