روز یکشنبه ٨ جمادی الاخره [١٣٢٧ ه.ق]
امروز وزراء استعفاء دادند. در باب استعفاء وزراء، چند سبب ذکر شد که ذیلاً نوشته می شود:
اول آنکه: سعدالدوله گفته بود باید خانهها را بگردند و آنچه سلاح از قبیل تفنگ و شش لوله و بمب باشد، بگیرند. سایر وزراء گفته بودند این مسئله باعث هیجان مردم می شود، آن وقت مردم پناه به سفارتخانهها میبرند و امر مشکل می شود. سعدالدوله گفته بود به سفارتخانهها مینویسم که مردم را نپذیرند. باری اختلاف بین آنها منجر به استعفاء شد. ولی این سبب، موهون است، چه خود سعدالدوله هم استعفاء داد.
دویم آنکه: شاه فرموده بود که باید اردو فرستاد جلوی بختیاری و مجاهدین قزوین، و نوشتهای نوشته بودند. سعدالدوله داد به وزیر جنگ، که این نوشته را امضاء و مهر کنید. وزیر جنگ که مستوفی الممالک باشد، گفته بود: من وزیر جنگ ادارهای هستم، که اداره محاسبات و بودجه وزارت جنگ را اصلاح و منظم کنم، دیگر با جنگ و ستیزه و نبرد، مرا رجوعی نیست و اطلاعی ندارم.
وزیر عدلیه، مشیرالدوله گفت: من وزیر عدلیه میباشم، مرا با جنگ ربطی نیست.
فرمانفرما، وزیر داخله گفته بود: آقایان من مداهنه نمیکنم، من لشگرکشی کرده و از جنگ ربط کاملی دارم، و صریح می گویم جنگ صلاح نیست، با چه قوه و کدام استعداد جنگ کنید؟
سعدالدوله گفته بود: البته باید از حضرات بختیاری که وارد قم شد ماند و از مجاهدین جلوگیری کرد.
این اختلاف، باعث استعفاء وزراء گردید.
ولی خود نگارنده را اعتقاد این است که وزراء دیدند سعدالدوله، امروز دشمن وطن و عدو این خاک است، لذا با هم متفق شدند که از شاه، تبعید امیر بهادر و چند نفر دیگر را استدعا کنند، اگر شاه قبول نکرد، همگی استعفا بدهند. لذا به هیئت اجتماع، استدعا کردند و قبول نشد، لذا استعفاء دادند؛ استعفاء سعدالدوله را شاه قبول کرد و استعفاء دیگران را قبول نکردند. این مقدمه را چیدند، برای عقب نشستن سعدالدوله، و نتیجه هم داد.